یکى از مشکلاتى که افراد در سنین مختلف، ممکن است به آن مبتلا شوند، اختلال در هویت جنسى است؛ یعنى، فرد در هویت جنسى خود، دچار مشکل مى‏شود.

روان شناسان، آگاهى فرد از مرد یا زن بودن خویش را هویت جنسى مى‏نامند. به عبارت دیگر، اینکه فرد خود را یک دختر (زن) یا پسر (مرد) بداند، همان هویت جنسى وى را تشکیل مى‏دهد.

اختلال هویت جنسى زمانى وجود دارد که فرد (زن یا مرد) در ادراک خود از هویت جنسى خویش، دچار سردرگمى باشد و چنین ویژگى به پریشانى وى یا بروز اختلال عمده، در کارکردهاى اجتماعى، شغلى یا سایر زمینه‏هاى مهم زندگى وى منجر شود.

 

از سوى دیگر در این اختلال، شواهدى وجود دارد که نشان مى‏دهد فرد براى خود هویتى را اتخاذ کرده که مخالف با جنسیت تشریحى او است. چنین فردى اصرار دارد از نظر جنسیتى، متعلق به جنس مخالف باشد و همیشه از جنسیت تعیین شده خود ابراز نارضایتى مى‏کند.

 

نکته حائز اهمیت در تشخیص این اختلال آن است که اتخاذ هویت جنس مخالف، نباید صرفا به دلیل تمایل به برخوردارى از امتیازهاى فرهنگى متعلق به جنس دیگر باشد.

 براى مثال، دخترى که به دلیل محبت‏هاى بى‏شمار اعضاى خانواده به برادرش و وجود یک جوّ تبعیض‏آمیز به نفع پسران، آرزو مى‏کند، که اى کاش او هم یک پسر بود؛ نباید دچار اختلال هویت جنسى قلمداد شود.[۱]

 

 

پی نوشت


[۱] – اقتباس از: DSM_IV، ترجمه محمد رضا نیکخو و همکاران.