ایمان حیات ابد است و خدا حساب جاری اعمال مؤمن را بعد از مرگ او هم نگه میدارد. ما در روایت داریم کسانی تا جایی که میتوانستند حج میرفتند اگر حالا از پا افتاده باشند یا امکانات مالی نداشته باشند یا حکومتی مانع حجّ آنها شود، چون دل آنها حاجی بوده و عاشق بوده که همه ساله بروند، خدای متعال به جای او ملکی را مأمور میکند که برای او حج انجام بدهد. اینکه «نِیَّهُ الْمُؤْمِنِ خَیْرٌ مِنْ عَمَلِهِ»،[۱] یا اینکه فرمودهاند «إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّیَّاتِ»،[۲] یک سؤالی که از امامان علیهم السّلام در زمینهی خلود وجود دارد چرا کافر مخلّد در جهنّم میشود، در جهنّم جاوید میشود و مؤمن جاوید در بهشت میشود، با اینکه عمر موقّت بوده، کارها هم پایان داشته است؟ ۶۰ سال نماز خوانده، هشت سال جبهه رفته، چرا برای همیشه در ناز و نعمت بهشتی بماند؟ برای کار موقّت و عمر موقّت نعمت همیشگی است. آن شخص هم یک آدم را کشته، یک مؤمن را کشته، یک بدعتی به وجود آورده، یک انحراف دینی به وجود آورده، او هم برای همیشه در جهنّم میماند. امام علیه السّلام جواب میدهند: برای اینکه نیّت مؤمن این است اگر الی الابد هم در دنیا میماند نماز میخواند، الی الابد هم توان حج داشت حج انجام میداد، الی الابد هم جبههای بود و بنای جبهه رفتن بود این شخص جبههای بود. چون نیّت برخواسته از ایمان است، ایمان امر ثابت است، با ایمانی که او دارد هر وقت جبهه باشد این جبههای است، هر وقت حج باشد این توان داشته باشد حاجی است. چون نیّت از تجلّیات ایمان است و ایمان ثبات دارد، امر مادی هم نیست، لذا خدای متعال او را در اعمالی که انجام نداده امّا اگر میتوانست انجام میداد به ندادهها هم مثل دادهها اجر میدهد. حساب جاری را برای او بعد از مرگ هم نگه میدارد.
این آیهی کریمه در سورهی مبارکهی یس «نَکْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ».[۳] انسان یک چیزهایی را در عمر خود انجام داده و پیش فرستاده، نماز شبهایی که إنشاءالله میخوانید. امشب سحر بیدار شوید و دستی به دعا بردارید، «وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ»،[۴] سحرها دعا مستجاب است. سحرها در رحمت باز است، سحرها صدا زود میرسد، در سحر در باز است، بروید دربان ندارد. سحر گذشت دربانها آمدهاند و باید در بزنید تا باز شود. امّا خدا وقت سحر در را باز گذاشته، هر بیپناهی هر آوارهای وارد شود، مانع نمیشوند، «وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ». این نماز شبهایی که الآن میخوانید در ذخیرهی شما جاسازی شده و خدا برای شما نگه میدارد، «ما عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ».[۵] نیم ساعت از سحر خود را به خدا دادی، خدا برای تو نگه داشته است. امّا آثار آن چطور؟ آثار آن هم شامل… این طلبههایی که معلّم و مسئول آنها را وادار میکند اهل نماز شب میشوند، آن کسی که نماز شب را القاء کرد انسان را به مقام محمود میرساند. نماز شب به انسان نورانیّت میدهد، نماز شب عمر انسان را طولانی میکند، نماز شب برکت میآورد، وسعت رزق میآورد. از این تشویقهایی که در روایات آمده تا ما با این مقدّمه به او برسیم، مقصد خود خدا است. میخواهد رنگ خدا بگیری، میخواهد با خدا دوست شوی، بوی خدا بدهی، رنگ خدا داشته باشی. اینها را نقل میکند بعضی از طلبهها نماز شب میخوانند.
آن کسی که رفاقت کرد هم حجرهی خود را نماز شب خوان کرد، یا حدیثی خواند کسی نماز شب خوان شد، خود این شخص میمیرد ولی این نماز شبهایی که میخوانند در حساب او هم نماز شب ریخته میشود. «مَنْ سَنَّ سُنَّهً حَسَنَهً فَلَهُ أَجْرُهَا وَ أَجْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا»،[۶] اگر کسی سنّت حسنهای را، خدمتی را برای فرزندان خود، برای شاگردان خود، برای دوستان خود، برای همسایههای خود انجام داد، اینها را وادار کرد که مثلاً روضهی ماهانه داشته باشند. آن کسی که دلیل خیر میشود یک جریانی راه میافتد خود او وفات میکند روضههایی که خوانده میشود برای خود او عین ثوابی که برای بانی روضه است وجود دارد. بنابراین عمل مؤمن چون حیات دارد، زنده است، زندگی او هم زندگی مادی نیست، لذا رشد دائم دارد.
«تُؤْتی أُکُلَها کُلَّ حینٍ بِإِذْنِ رَبِّها»،[۷] این میوهی دائم دارد. دائماً خدای متعال برای او اضافه میکند. بنابراین کم که نمیشود «لا یَلِتْکُمْ مِنْ أَعْمالِکُمْ شَیْئاً». شما که در دایرهی ایمان قدم گذاشتید، ایمان شما ایمان تظاهری نیست، ایمان ریائی نیست، داخل در قلب شما شده، این خدا ترسی در وجود شما است، این باور به مرگ و قیامت در باطن در خلوتها شما را کنترل میکند. در قلب تو داخل شده، قلب تو آن را پذیرفته، فضای قلب تو به نور ایمان روشن شده، وقتی داخل قلب شد دیگر نگران عمل خود نباش. هر عملی که انجام میدهی از آن چیزی… این «لا یَلِتْکُمْ مِنْ أَعْمالِکُمْ شَیْئاً» را به دو صورت میشود معنی کرد؛ یکی نمازی که مبنای آن ایمان باشد، خواندی بدان این نماز دست نخورده پیش خدا است، هیچکس هم نمیتواند به این آسیب بزند. این مثل نفتکشی نیست… خدا رحمت کند کسانی که گرفتار آتش دریا شدند و سرنوشت آنها این بود که جنازههای آنها آنجا بسوزد و به قعر دریا برود. به خدا پناه میبرم، خیلی سخت است، آدم غریب باشد آتش بگیرد، آتش گرفتهی او هم به قعر دریا برود. به خدا پناه ببرید، انسان اصلاً نمیداند…
«وَ ما تَدْری نَفْسٌ بِأَیِّ أَرْضٍ تَمُوتُ»،[۸] هیچکس نمیداند کجا میمیرد، احدی خبر ندارد عزرائیل مأموریّت خود را کجا در مورد او انجام میدهد. نمیدانیم کجا میمیریم داخل هواپیما میمیریم، داخل کشتی میمیریم، در اتومبیل میمیریم، در حال گناه میمیریم، در حال عبادت میمیریم. هیچکس از لحظهی مرگ خود خبر ندارد، لذا به خدا پناه ببرید، مرگ زیبا از خدا بخواهید. مرگ زیبا برای مدافعین حرم است، مرگ زیبا برای شهدای هشت سال دفاع مقدّس است، خوشا به حال آنها، مرگ آنها زیبا و عالی است. کسی نمیداند چه زمانی میمیرد، کجا میمیرد و چگونه میمیرد، اینها جزء اسرار است. کسی خبر ندارد مگر اینکه ایمان او آنقدر قوی شده باشد «اتَّقُوا فِرَاسَهَ الْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ یَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ».[۹] فرمود: از فراست مؤمن هوشیار شوید، مؤمن با نور خدا میمیرد. یکی از شهدای عزیز را نقل کردهاند که در اصفهان بوده، به لردگان رفته، معلّمی کرده، بعد از انقلاب شهردار آنجا شده است. بعد به سپاه آمده، جبههای بوده، امّا میدانست چه کسانی شهید میشوند، چه کسانی مجروح میشوند، شهادت خود را میدانست که چه زمانی و چگونه خواهد بود. میگفت، خبر میداد. اینها «اتَّقُوا فِرَاسَهَ الْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ یَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ». وقتی نور ایمان وجود انسان را گرفت چشم باطن او بدون حجاب میبیند، آیندهی خود و دیگران را میتواند تماشا کند.
ایمان حیات است، زندگی است، مایهی رشد است، مایهی نمو است و مایهی بقا است. بنابراین عملی که در زمین ایمان کشت میشود آسیبی، کرمی، آفتی، آن را تهدید نمیکند. یکی از این جهت است که این عمل محفوظ میماند. دوم این است که با رفتن شما خدا عمل شما را کم نمیکند. آنچه که در حال حیات خود انجام میدادید چون نیّت شما این بود که هر قدر عمر داشتید آن را انجام بدهید، خدا برای هر عملی که در زمان حیات خود انجام میدادید… الآن هم وقتی نماز جماعت میشود آنهایی که تا عمر داشتند نمازهای خود را به جماعت خواندند هر وقت نماز جماعتی اقامه میشود جای اینها خالی است خدا برای اینها یک نماز جماعتی در آنجا ذخیره میکند. «لا یَلِتْکُمْ مِنْ أَعْمالِکُمْ شَیْئاً».
[۱]– الکافی (ط – الإسلامیه)، ج ۲، ص ۸۴٫
[۲]– تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، ج ۱، ص ۸۳٫
[۳]– سورهی یس، آیه ۱۲٫
[۴]– سورهی ذاریات، آیه ۱۸٫
[۵]– سورهی نحل، آیه ۹۶٫
[۶]– کافی (ط – دار الحدیث)، ج ۹، ص ۳۷۲٫
[۷]– سورهی ابراهیم، آیه ۲۵٫
[۸]– سورهی لقمان، آیه ۳۴٫
[۹]– الکافی (ط – الإسلامیه)، ج ۱، ص ۲۱۸٫
پاسخ دهید