گزارش جلسه «همایش وقف؛ خانواده و سبک زندگی اسلامی» در تاریخ ۳۰ آبان ۱۳۹۶ در دانشگاه تهران با حضور حضرت «آیت الله صدیقی» برگزار گردید که مشروح آن تقدیم می گردد.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی».[۱]
«الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ مَولَانَا بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
«وَ نَکْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ وَ کُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْناهُ فی إِمامٍ مُبینٍ»[۲] خبر پیروزی کامل مقاومت در برابر جریان فتنهگری آمریکا در منطقه که پیروزی بر استکبار است، پیروزی بر صهیونیزم جهانی است و پیروزی بر جریان خطرناک ترور و تکفیر است را تبریک عرض میکنیم. الحق جای سجدهی شکر دارد، جای روزهی شکر دارد و خیلی نعمتی است که «الحمدلله وَحْدَهُ وَحْدَهُ أَنْجَزَ وَعْدَهُ وَ نَصَرَ عَبْدَهُ وَ هَزَمَ الْأَحْزَابَ وَحْدَهُ» کشورهای دنیا همه صف کشیدند و به جنگ آمدند و خدا این فتنه را خاموش کرد.
حبّ به بقا در وجود انسان
در ارتباط با وقف که موضوع سخن سه شنبهی ما نبود ولی حالا از ما هم خواستند چند کلمهای عرض میکنیم. خدای عزیز در نهاد ما مسئلهی باور به معاد یا جوشش و خیزش به سوی ابدیّت را قرار داده است. انسان از مرگ فرار میکند، از نیستی فرار میکند. معلوم میشود مرگ عَرَض است. آدم از ذاتی خود فرار نمیکند. انسان دوست دارد بماند. تا چه زمانی بماند؟ تا چه وقت ندارد. اختصاص به شهری و روستایی و دانشگاهی و حوزوی و کارگر ندارد. همه دوست دارند بمانند، این حبّ بقا یک نکته است، جزء اصول غیر قابل انکار است همه دوست دارند که بمانند.
کتهی دوم این است که عرضه و تقاضا در عالم خلقت هماهنگی دارد. خدای متعال اگر بشر را یک طوری آفریده است که تشنه میشود، آب میخواهد. گرسنه میشود، غذا میخواهد. آنچه در درون آدم، در کمون آدم، در خمیرهی آدم به صورت یک خاصّ تکوینی نه قراردادی پارلمانی، تصویب کابینه نه، آنچه که خدا در نهاد هر انسانی با قلم خلقت نوشته است، به عنوان تقاضاها در وجودش قرار داده است، این نشانهای است که خدا عرضه را قبل از تقاضا آفریده است، بروید پیدا بکنید. فرمود: «فَامْشُوا فی مَناکِبِها وَ کُلُوا مِنْ رِزْقِهِ»[۳] بر گردهی زمین سوار بشوید، بروید، روزی شما در درون این تعبیه شده است، بیرون بکشید. این هم یک نکته.
نکتهی سوم هم اعتقاد به خدا و هم پرستش خدا، هم اعتقاد به معاد در درون انسان آدرس آن نهاده شده است. آدم که دوست دارد بماند معلوم میشود میماند. آدم برای بقای هست، انسان برای ماندن آفریده شده است، نه برای مردن. مردن یک پلی است، ما را عبور میدهد؛ «تَنْتَقِلُونَ مِنْ دَارٍ إِلَى دَارٍ»[۴]
آثار اعمال انسان در زندگی اخروی
اگر این حق است که هم فطرت میگوید، هم عقل میگوید حق است و هم ادیان الهی، انبیاء همه آمدند خبر از یک عالم دیگری بعد از وفات ما دادند. ما مکلّف هستیم آنجا را برای خود آباد بکنیم و در قرآن کریم آیات متعدّدی این معنا را به ما متذکّر شده است یکی این آیهای بود که از سورهی مبارکهی یس خدمت شما خواندم که خدای متعال میفرماید: «وَ نَکْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ»[۵] خدا آنچه شما پیش میفرستادید، نمازی که بحمدالله امروز خواندیم، یک نماز دیگر هم در دانشگاه تهران با شما خواندیم، این نماز را ما پیش فرستادیم، إنشاءالله در عالم برزخ که وارد میشویم، همین نماز خود را میبینیم، آنجا سر سفرهی ما گذاشته شده است. شما بزرگواران تعقیبات خواندند، صلوات گفتید، برای پیروزی شکر کردید یا سجدهی شکر کردید، اینها آنهایی است که «ما قَدَّمُوا» ما فرستادیم. خدا نکند کسانی غیبت کردند، دروغ گفتند، چشم ناپاکی کردند، هرزگی کردند، حرامخوری کردند، بیت المال… اینها هم «ما قَدَّمُوا» تمام گناهان رفت آنجا ذخیره شد. امّا کنار «ما قَدَّمُوا» خدای متعال میفرماید: «وَ آثارَهُمْ» علاوه بر این چیزهایی که شما فرستادید، یک چیزهایی بعد از شما رویش دارد، آثار شما است، میماند. علاوه بر آن حساب ذخیره شما حساب جاری دارید این آثار شما را خدا میگوید: ما مینویسیم. یکی از این آثار که در عالم بقا برای ما مفید است، بعد از آن که دست ما از این عالم کوتاه میشود، وقتی وارد آنجا شدیم میفهمیم چقدر ضرر کردیم. یکی از اسامی روز قیامت یوم تغابن است. سورهای در قرآن به نام سورهی تغابن داریم. یکی از اسامی قیامت یوم الحسره است. آنجا آدم میبیند خیلی کارها میتوانسته است بکند که برای زندگی ابدی او بیشتر از اینها دارایی داشته باشد و نکرده است.
اهمّیّت مسئلهی وقف
یکی از مصادیق بارز که قطعاً بعد از مرگ آدم میمیرد، این برای انسان آثار باقیّه است صدقات جاریّه است، مسئلهی وقف است. وجود مقدّس پیامبر اکرم صلوات الله علیه، حضرت زهرا سلام الله علیه، ائمّهی هدی علیهم السّلام همهی آنها به این سنّت عمل کردند. موقوفاتی از خود به جای گذاشتند. ما وقتی وقفی را اقدام میکنیم، هم برای خود آثار باقیّه به جا میگذاریم، هم به پیغمبر صلوات الله علیه و ائمّهی اطهار علیهم السّلام تأسّی میکنیم که خود این تأسّی که ما با آنها هم رنگ میشویم، خدا ما را در هم میخرد، وقف ما، اخلاص ما، نیّت ما قابل مقایسهی با آنها نیست ولی چون اینها را دوست داریم، سبک زندگی ما، سبک زندگی پیغمبر و ائمّهی اطهار علیهم السّلام است. آنها چیزی برای بعد از خود از دنیا نگذاشتند؛ هر چه خدا به آنها داده بود پیش فرستادند یا کاری کردند که برای بعد از خود هم آثار باقیّه باشد، سنّت باشد، روش باشد، سبک زندگی باشد، عادتهای خوب باشد اینها را باقی گذاشتند و الّا از مواهب دنیا اینها سپردهای داشته باشند، گنجی داشته باشند، قصری از آنها باقی مانده باشد. شما یک پیغمبر یک امام پیدا نمیکنید. امّا یک امام و یک پیغمبر هم پیدا نمیکنید که وقف نداشته باشد. برای عالم ابد برای بعد از خود کلاسهایی که دایر باشد و آنها از این سود ببرند، اینها نداشته باشند، ما نداریم.
موقوفات حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام
وجود مقدّس حضرت امیر علیه الصّلاه و السّلام خود ایشان آمدند در یک مزرعهای به نام مزرعهی أبی معذر آنجا کلنگ به دست گرفتند جدّیّت کافی کردند تا آب بیرون زد. یک قناتی و آبی را جاری کردند. عرق ریزان به أبی معذر گفتند: کار کرده بودند گرسنه بودند چه داری؟ عرض کرد: آقا کدوی آب پز دارم. حضرت فرمودند: خیلی خوب است. آورد حضرت سه لقمه از این غذا میل فرمودند، فرمودند: قلم و دوات را بیاور. بلافاصله، هنوز عرق ایشان خشک نشده است، این را نوشتند به عنوان موقوفات که مردم بیایند از این آب استفاده بکنند که الآن هم در مدینه بهترین آبهای مدینه همان اطراف مسجد شجره است و اینها موقوفاتی است که از وجود مقدّس حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام برای مردم باقی مانده است.
مرحوم سیّد مرتضی اعلی الله مقامه یک کار جدیدی را شروع کردند که برای دانشگاهیها و حوزویها درس بود. ایشان آدم متمکّن و ثروتمندی بود. ایشان بخشی از اعمال خود را وقف خرید کاغذ و قلم برای کسانی که در آن روزگار چاپ نبود، کاغذ به دست نمیآمد، ایشان موقوفاتی برای نشر فرهنگ برای تشویق متعلّمین، دانش آموزان، دانشجویان، طلبهها وقف مالی را کردند که در طول زمان با درآمد آن مزرعه آن کارگاه قلم و دوات تحصیل بکنند، حوزههای علمیّه را رونق بدهند با نوشتارها و این یاد دادن سبک زندگی است. این نیامده است، مالی را وقف بکند برای یک امر مادی صرف. این دارد فرهنگ را بالا میبرد. خود آن یک کار فرهنگی جدید است و اگر کسی در کمون نیّتش خدا باشد، چیزهایی را که خدا دوست دارد، بخواهد اینها را در وقف رعایت بکند که هم سبک زندگی و هم خانواده در آن گنجانده بشود. یکی همین کارها است که ما بیاییم علم را توسعه بدهیم. بیاییم علوم معنوی را، اخلاقی را، سبک زندگی دینی را که دنیا و آخرت از همدیگر تفکیک نشده است، دین و سیاست از همدیگر تفکیک نشده است، این زندگی غلطی است که دین را از سیاست جدا کردند و گفتند: حکّام لازم نیست متدیّن باشند. در عمل به سیاستهای کلان، مدیریّتهای کلان خدا حکم ندارد. این افترا به خدا بوده است، ما بیاییم موقوفاتی را در این زمینه که یک بنگاههایی، یک کانونهایی برای اجرای دستورات اسلام در سبک فکر کردن، سبک اخلاق، تعامل و سبک زندگی افرادی تربیت بشوند و برای مردم حیات طیّبه را بخواهند.
دلنشین بودن حیات طیّبه
«مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاهً طَیِّبَهً»[۶] حیات طیّبه حیات دلنشین است. آدم وقتی همسایه آزار است، قهراً آزار هم میبیند. آدم وقتی تنگ نظر و حسود است قهراً عکس العمل دارد. آدم وقتی تکبّر دارد، نمیتواند زندگی دلنشین و دلپذیری داشته باشد، خدا به ما حیات طیّبه داده است. حیات طیّبه در قدم اوّل آرامش میخواهد. آدم هر چه داشته باشد ولی آرامش ندارد همسر بدی دارد، فرزند ناخلفی دارد. همسایهی بدی دارد. فامیل مردم آزاری دارد. این همیشه یک نیشی در جان او میخلد. امّا اگر جامعه را ما جامعهای ساختیم که به تعبیر مرحوم آقا شیخ حسنعلی نخودکی مرنج و مرنجان شد. یا طبق رهنمود قرآن کریم «رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری»[۷] شرح صدر پیدا کرد. زندگی الهی بود. برای منافع شخصی خود نه با خانوادهی خود دعوا میکند، نه برای بچّهی خود، نه برای همسایهی خود مزاحمت ایجاد میکند. همیشه رضای خدا را در نظر میگیرد عمل صالح عملی است که هم شرع آن را به صورت قانون امضا کرده است، به صورت دستور اخلاقی به صورت یک قانون فطری، به صورت یک حکم شرعی بیان کرده است اگر شرع امضا نکرده باشد، عمل صالح نخواهد بود و هم اینکه نیّت خدا باشد آدم کار شرعی را، کار زیبا را، کار ایثارگرانه و خدمتی را به خاطر ریا انجام بدهد، هیچ ارزشی در پیشگاه خدا ندارد. انسانها را طوری تربیت بکنند که هم انگیزه، هم اندیشه، هم عمل صحیح باشد و هم برای خدا باشد؛ این میشود این پایههای سعادت بشر، سبک زندگی خوبی که خدا آن را میپسندد و بشر به سعادت و خوشبختی میرسد.
شرط اکرام خدا در روز قیامت
اگر انسان اینطور بود دریا دل میشود، دیگر تنگ نظر نیست، آدم نِق بزن (شاکی) نیست، گیر نمیدهد، مچ نمیگیرد، عیب نمیگیرد، ریزبین نیست، کلان فکر میکند، همه را خودش میبیند، همه را عائلهی خدا میبیند و در این مسیر فکر الهی، انگیزه و عمل الهی از او سر میزند، این میشود زندگی طیّب، حیات طیّبه میشود. در چیزهایی که خدا خیلی دوست دارد و در روایت دارد در اینکه چند گروه را خدا روز قیامت با آنها معاملهی مجرمی که به محکمه حاضر شده است، نمیکند. پرونده برای او باز نمیکند. بازجویی از او نمیکند. خود اینها تحقیر است؛ اینکه کسی را ببرند جلوی میز او را قرار بدهند؛ این صحنهی صدام برای من عبرت عجیبی است. آدم تأمّل بکند ببیند عاقبت ظلم چه میشود گفتند: بلند شو بایست. نمیخواست بلند بشود. نمیدانم او را چه کار کردند. یک مرتبه صاف ایستاد و تا آخر هم سؤال و جواب که میکردند ناچار شد که همینطور ایستاده باشد، این تحقیر است. روز قیامت خدا یک عدّهای را اکرام میکند، یکی از آن گروههایی که خدا اکرام میکند و پرونده برای آنها باز نمیکند «مَنْ زَوَّجَ عَزَباً»[۸] کسی است که افراد بیهمسر را دارای همسر میکند. دخترهایی که همسر ندارند، پسرهایی که همسر ندارند، این را خدای متعال به خانوادهها میگوید، به حکومت میگوید، به مسئولین میگویند، به متنفّذین جامعه میگوید. قرآن به جوان، به پسر جوان و به دختر جوان نمیگوید: برو ازدواج بکن. به مسئولین به کسانی که امکاناتی دارند توانی دارند، به آنها خطاب کرده است: «وَ أَنْکِحُوا الْأَیامى مِنْکُمْ وَ الصَّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ»[۹] میگوید: برای اینها همسر تدارک ببینید. شما مسئولیت دارید این دِین حکومت است، این دِین متمکّنین است. این دین ارباب قلم است، دین فرهیختگان است، دین دانشگاهها است که فرهنگی درست بکنند که جامعه عزب را پذیرا نباشد. «شِرَارُ أُمَّتِی الْعُزَّابُ»[۱۰] عزب خطرناک است؛ باید برای این جهت فکر کرد.
یکی از موقوفات میتواند برای ازدواج دخترها و پسرها باشد. افراد متمکّن یا غیر متمکّن خود شما را کم نگیرید، قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود. اگر هزار تا دانشجو بخواهند یک کاری را بکنند با یک ماهیانهی جزئی بخواهند یک کار عظیمی بکنند، این یک مرتبه دریا میشود، اگر فکری به دنبال آن باشد. از آن درست استفاده بکنند منبع درآمدی میشود یا مثلاً مدرسهی مروی را که وقف کردند شرط آن این است که بچّههای غیر نماز شب آنجا نمیتواند باشند؛ یک متمکّنی یک مدرسهای ساخته است و از جمله شرایط قبولی طلبهی ساکن در آنجا این است که طلبه مقیّد به نماز شب باشد؛ این یک سبک زندگی است دارد تولید نماز شب میخواند. تولید ازدواج میکند، تولید فرهنگ میکند. بنابراین بسیاری از موقوفات میتواند هدفدار باشد با اهداف فرهنگی توحیدی، اخلاقی، ولایی، انقلابی، رزمی، جهادی واقع بشود و آثار آن برای بعد از خودش همیشه باقی بماند.
[۱]– سورهی طه، آیه ۲۵ تا ۲۸٫
[۲]– سورهی یس، آیه ۱۲٫
[۳]– سورهی ملک، آیه ۱۵٫
[۴]– بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ۳۷، ص ۱۴۶٫
[۵]– سورهی یس، آیه ۱۲٫
[۶]– سورهی نحل، آیه ۹۷٫
[۷]– سورهی طه، آیه ۲۵٫
[۸]– بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ۷، ص ۲۹۸٫
[۹]– سورهی نور، آیه ۳۲٫
[۱۰]– مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج ۱۴، ص ۱۵۶٫
پاسخ دهید