به عنوان مقدمه باید این نکته را یادآوری نمود که نوع رابطه ی انسان ها با یکدیگر، هم چون ارتباط «چوب های کبریت» که در یک قوطی در کنار هم قرار گرفته اند نیست، تا هر یک از دیگری بیگانه و جدا باشند، بلکه: «نیازهای مشترک اجتماعی و روابط ویژه زندگی انسان، انسان ها را آن چنان به یکدیگر پیوند می زند و زندگی را آن چنان وحدت می بخشد که افراد را در حکم مسافرانی قرار می دهد که در یک اتومبیل یا یک هواپیما یا یک کشتی سوارند و به سوی مقصدی در حرکتند و همه با هم به منزل می رسند و یا همه با هم از رفتن می مانند و همه با هم دچار خطر می گردند و سرنوشت یگانه ای پیدا می کنند، به دلیل همین پیوند شدید و اثرگذاری فراوان است که گناهان علنی گناهکاران در جامعه سرایت نموده و محیط اطراف خود را تحت تأثیر قرار می دهند مانند افراد سیگاری که اگر چه در ظاهر برای خود سیگار می کشند اما با این اقدام تمام محیط اطراف خود را آلوده می نماید.

بنابراین گفتن جملاتی همچون «عیسی به دین خود، موسی به دین خود» و یا این که «من و گناهکار را در یک قبر نمی گذارند» و یا عبارت «می توان در جامعه ای زیست و با خیر و شرّ آن جامعه کاری نداشت و سرنوشت خود را از دیگران جدا کرد» کمترین توجیه منطقی و واقعی ندارد.[۱]

اما درباره آیه قرآن باید گفت:

«وَ لا تَزِرُ وازِرَهٌ وِزْرَ أُخْری »؛[۲]«و گنهکاری گناه دیگری را متحمّل نمی شود».

این آیه شریفه، برای دور کردن افراد از ساده انگاری و سطحی اندیشی است که فکر نکنند می توانند در دنیا هر خطایی را انجام بدهند و در آخرت یک جوری مسئله حل می شود و دیگران بار گناه را می کشند. بلکه هر کس بار گناه خود را می کشد و حتی یکی از گناهان عدم انجام وظیفه درباره امر به معروف و نهی از منکر است و باید دانست موضوع شفاعت شامل چنین افرادی نمی شود زیرا شفاعت برای کسانی است که در دایره دین بوده اند و محبت و ولایت امامان را پذیرفته اند. علاوه بر این عامل گمراهی دیگران

خداوند متعال راجع به این دسته از افراد می فرماید:

«لِیَحْمِلُوا أَوْزارَهُمْ کامِلَهً یَوْمَ الْقِیامَهِ وَ مِنْ أَوْزارِ الَّذینَ یُضِلُّونَهُمْ بِغَیْرِ عِلْمٍ أَلا ساءَ ما یَزِرُونَ»؛[۳] «آنها باید روز قیامت، (هم) بار گناهان خود را به طور کامل بر دوش کشند؛ و هم سهمی  از گناهان کسانی که به خاطر جهل، گمراهشان می سازند! بدانید آنها بار سنگین بدی بر دوش می کشند!»

بنیان زشتی و گناه

اگر کسانی بنیان گذار عمل نیک و بدی باشند، در نتائج آن شریک خواهد بود و در این خصوص احادیث فراوانی مربوط به «سنت حسنه» و «سنت سیئه» از طرق شیعه و اهل تسنن وارد شده است.[۴]

به عنوان نمونه پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده اند:

«مَنْ  سَنَ  سُنَّهً حَسَنَهً، فَلَهُ أَجْرُهَا وَ أَجْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا إِلی  یَوْمِ الْقِیَامَهِ مِنْ غَیْرِ أَنْ یُنْقَصَ مِنْ أُجُورِهِمْ شَیْ ءٌ»؛[۵] «هرکس سنّت و قانون نیکی را بنیان گذارد پاداشش از آن اوست و نیز از ثواب همه آنان که تا روز قیامت بدان عمل می کنند بهره می برد بی آن که از ثواب خود آنان چیزی کاسته شود».

و در روایت دیگری فرموده اند:

«مَنْ  سَنَ  سُنَّهً سَیِّئَهً کَانَ عَلَیْهِ وِزْرُهَا وَ وِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَه»؛[۶] «هرکس روش ناپسندی از خود به جای بگذارد، گناه آن و گناه کسی که به آن عمل نموده تا روز قیامت برای او خواهد بود»

ترک امر به معروف

یکی از آثار شوم ترک امر به معروف و نهی از منکر شریک بودن در گناه گناهکار می باشد. امام صادق(علیه السلام) فرمودند:

«مَنْ لَهُ جَارٌ وَ یَعْمَلُ  بِالْمَعَاصِی  فَلَمْ یَنْهَهُ فَهُوَ شَرِیکُه »؛[۷] «هر کس همسایه ای دارد که اهل معصیت است و او را نهی نمی کند، در گناه او شریک است».

بنابر آنچه گفته شد می توان نتیجه گرفت که گناهانی که به صورت فردی و پنهانی انجام می شود بیشتر دامندامن  «إِنَّ الْمَعْصِیَهَ إِذَا عَمِلَ بِهَا الْعَبْدُ سِرّاً لَمْ  تَضُرَّ إِلَّا عَامِلَهَا، وَ إِذَا عَمِلَ بِهَا عَلَانِیَهً وَ لَمْ یُغَیَّرْ عَلَیْهِ أَضَرَّتْ بِالْعَامَّهِ»؛[۸] «تردیدی نیست که اگر بنده ای در پنهان (از اوامر و نواهی حق) نافرمانی کند، پیآمد و زیان آن تنها گریبان گیر خود او خواهد شد. ولی اگر آشکارا چنین کار ناشایسته ای را انجام دهد و مورد سرزنش مردم قرار نگیرد، آثار سوء ناشی از آن، دامن گیر عموم مردم و زیان آن فراگیر خواهد شد».

لذا در چنین شرایطی وظیفه الهی مسلمانان امر به معروف و نهی از منکر می باشد و این عمل هیچ منافاتی با آیه ذکر شده ندارد.

 

منبع:نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها / مؤلف:سید حسن موسوی/پرسش وپاسخ دانشجویی


[۱] – سیدحسن اسلامی اردکانی، امر به معروف و نهی از منکر، قم، نشر خرم، ۱۳۷۵ش، اول، ص۱۶٫

[۲] – انعام (۶)، آیه ۱۶۴٫

[۳] – نحل (۱۶)، آیه ۲۵٫

[۴] – تفسیر نمونه، ج ۶، ص۶۴٫

[۵] – الکافی (ط – الإسلامیه)، ج ۵، ص۹٫

[۶] – محمدبن محمد مفید، الفصول المختاره، قم ، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳ ق، اول؛ ص۱۳۶٫

[۷] – إرشاد القلوب إلى الصواب (للدیلمی)، ج ۱، ص۱۸۳٫

[۸] – عبد الله بن جعفر حمیرى، قرب الإسناد(ط- الحدیثه)، قم ، مؤسسه آل البیت(علیهم السلام) ، ۱۴۱۳ ق ، اول، متن، ص۵۵٫