دانشجوى ریاضى ام و از اینکه این رشته در به کمال رساندن انسان نقشى ندارد، بعضا احساس پوچى مى کنم، لطفاً مرا راهنمایى کنید؟
به نظر مىرسد رشته تحصیلى و درس ریاضى، مشکل اصلى شما نیست؛ لذا باید دید «این احساس پوچى» ناشى از چه عواملى است؛ اگر آن عوامل شناسایى شود و برخورد مناسبى با آن اتخاذ گردد، قطعاً مشکل برطرف مىشود. احتمالاتى که مىتوان براى این مشکل بر شمرد عبارت است:
۱ – روشن نبودن هدف نهایى در زندگى ؛ هر کسى اهدافى را در زندگى خود دنبال مىکند؛ اگر اهداف انسان در زندگى مشخص نباشد، دچار سر در گمى، پوچى و نابسامانىهاى زیادى مىشود. باید دانست که بسیارى از مشکلاتى که افراد در زندگى به جهت این است که هدف خود را در زندگى تعیین نکردهاند. اگر شخصى هدفش در زندگى روشن باشد، هم مسیر و جهت حرکت او معلوم است و هم داراى انگیزه و نشاط لازم براى رسیدن به هدف. علاوه بر این، داشتن هدف خود معیارى براى ارزشیابى حرکت و فعالیتهاى روزمره است. بنابراین یکى از راههاى نجات از پوچى و سردرگمى تعیین اهداف – به ویژه هدف نهایى – در زندگى است.
۲ – فقدان آگاهىهاى لازم براى دستیابى به هدف نهایى ؛ هر انسانى براى رسیدن به اهداف خود، به سه نوع آگاهى نیاز دارد:
الف. آگاهى به مراحل و منازلى که باید طى کند تا به هدف خود برسد ؛
ب. آگاهى نسبت به ابزار و وسایل حرکت و شیوه استفاده از آنها ؛
ج. آگاهى از موقعیت و وضعیت بالفعلى که در ابتداى حرکت و در طول حرکت دارد.
پس مهمترین چیزى که براى نجات از سرگردانى و پوچى مهم است، تعیین هدف نهایى در زندگى است و بعد انتخاب اعمال و رفتارى است که باعث دستیابى به آن هدف است.
ممکن است سؤال شود که هدف نهایى هر انسانى چیست؟
براى روشن شدن هدف نهایى بیان این نکته لازم است که هر انسانى اهدافى در زندگى دارد که یکى از آنها «هدف نهایى» است. بنابراین اهداف مختلفى نیز براى هر کس مطرح است که مىتوان آنها را به سه دسته تقسیم کرده:
۱ – اهداف ابتدایى (اولیه)، ۲ – اهداف متوسط، ۳ – هدف نهایى.
براى روشن شدن مطلب، اهداف سه گانه (اولیه، متوسط و نهایى) را در قالب یک مثال ترسیم مىکنیم.
کوهنوردى را فرض کنید که مىخواهد به قله کوه صعود کند. صعود به این قله بلند. هدف نهایى کوهنورد است. ورزش کردن هدف اولیه او و هدف متوسط او نیز ممکن است این باشد که از طریق این ورزش، درآمدى براى امرار معاش خود به دست آورد.
هدف نهایى انسان چیست؟ از آموزههاى دینى استفاده مىشود که هدف نهایى انسان «قرب و رضوان الهى» است؛ یعنى، نزدیک شدن به خداوند توأم با رضایت او است. لازمه رسیدن به این هدف، این است که اهداف اولیه و متوسط انسان نیز تأمین شود. هدف نخستین زندگى، تأمین نیازهاى اولیه آن است. اهداف متوسط رسیدن به خود شکوفایى است؛ یعنى فعلیت بخشیدن به استعدادها و توانایىهاى بالقوه که در ساختار وجودى هر انسانى نهادینه شده است. همه اینها مقدمهاى است بر اینکه انسان به هدف نهایى خود (کسب رضایت الهى) نائل آید.
در شرایط فعلى جامعه ما، هر کسى در هر زمینهاى که بتواند به مردم خدمت کند، مىتواند رضایت الهى را به دست آورد و با هر عمل خیرخواهانه خودش، مىتواند یک قدم به هدف نهایى (قرب و رضوان الهى) نزدیک شود: پزشک با معالجه بیماران، روحانى با آشنا کردن مردم به معارف الهى، کشاورز با تولید محصولات کشاورزى، معلم با تعلیم و تربیت دانشآموزان، کارگر با کار و کوشش خود و دانشجو با تلاش و پشتکار جهت کسب مهارتهاى علمى و حرفهاى و کسب آمادگىهاى لازم براى خدمت رسانى به جامعه و حرکت در مسیر الهى. آنچه مهم است و به اعمال ارزش مىبخشد، یا اینکه اعمال ما را از بین مىبرد و یا ارزش آن را کاهش مىدهد، نیّت است. بنابراین انجام تکلیف و وظیفهاى که به دوش انسان گذاشته شده و هر کار مشروعى، مىتواند انسان را به کمال واقعى خودش برساند. امّا اگر هدف انسان مشخص نباشد و آگاهىهاى لازم براى رسیدن به آن هدف را نداشته باشد و اعمال اختیارى خود را با قصد قربت و به عنوان وظیفه و تکلیف و احساس مسئولیت انجام ندهد؛ علم توحید هم نمىتواند انسان را به کمال برساند؛ بلکه موجب دورى او از خداوند مىشود. بنابراین رشته ریاضى و هر رشته علمى دیگرى، مىتواند در رسیدن انسان به کمال نقش مثبت داشته باشد و شما از این بابت به هیچ وجه نباید نگران باشید و احساس پوچى و بىارزشى کنید.
پاسخ دهید