سؤال: من یک دختر یک سال و نه ماهه دارم و با توجّه به این‌که من فرهنگی و شاغل هستم، فرزندم را گاهی وقت‌ها به خواهرم می‌سپارم و به سر کار می‌روم. در سال‌های قبل سه روز در هفته به مدرسه می‌رفتم، ولی امسال دو روز می‌خواهم به مدرسه بروم؛ از صبح تا ظهر. دختر من خیلی بهانه‌گیری می‌کند و در منزل که می‌خواهد بازی کند، حتماً باید دست او را بگیرم و یا مدام می‌گوید من را لب پیشخوان آشپزخانه بگذار. اطرافیان می‌گویند که خیلی دارد به من زور می‌گوید؛ در حالی که وقتی پیش خواهر من است، می‌گوید دختر فوق‌العاده خوب و آرامی است و اصلاً اذیت نمی‌کند.

جواب:

یک کودک یک ساله و نُه ماهه نمی‌تواند نسبت به پدر و مادر خود زورگویی داشته باشد. بچّه‌ها با برخی رفتارهای خود می‌خواهند توجّه پدر و مادر را جلب کنند و به طور غیر مستقیم می‌خواهند کاری کنند که پدر و مادر بیشتر برای آن‌ها وقت بگذارند.

در این موارد به جای این‌که والدین در برابر خواسته‌ی کودک مقاومت کنند، بد نیست که در زمین آن‌ها بازی کنند، یعنی فضا را برای او محیّا کنند و خواسته او را تبدیل به یک بازی نمایند. با این کار ارتباط‌گیری خود را با کودک بیشتر کنند تا از لحاظ عاطفی اقناع شود.

راهکارها:

الف. برقراری ارتباط عاطفی

توصیه‌ی من این است که در زمانی که مادر از محیط کار می‌آید و وارد منزل می‌شود، خصوصاً در آن چند دقیقه‌ی اوّل، سعی کنند ابتدا با فرزند خود ارتباط قرار کند؛ یعنی فرزند خود را بغل کند، ببوسد، نوازش کند و با او حرف بزند.

همین ارتباطاتی که مادر با او برقرار می‌کند، بخشی از آن خلع را پُر می‌کند. در زمینه‌ی برقراری ارتباط، لحظات اوّل خیلی مهم است. اگر مادر در این دقایق ابتدایی ورود به خانه به خاطر خستگی یا به هر دلیلی با فرزندش بد برخورد ‌کند، بعد از آن هرچقدر هم قربان و صدقه او برود و او را ناز و نوازش کند، اثری ندارد. حتّی عجیب است که برخی از کارشناسان هشت تا ده ثانیه اوّل را بیش از همه حائز اهمّیت می‌دانند.

ب. برنامه ریزی برای بچّه ها

بچّه‌ها معمولاً از یک و نیم سالگی نیاز به این دارند که با برنامه باشند. بچّه‌ها در این سن تقریباً بزرگ شده‌اند؛ غذا را بر سر سفره می‌خورند، راه رفتن آن‌ها خوب شده است، کلمات را بعضاً می‌گویند. این بچّه‌ها دیگر آماده هستند و وظیفه‌ی والدین است که برای آن‌ها برنامه داشته باشند.

مادرها و پدرها بدانند بچّه‌های که زیاد غُر می‌زنند، بچّه‌های که زیاد پرخاشگری می‌کنند و لجبازی در رفتار آن‌ها زیاد است، یک بخش از آن به خاطر این است که برنامه ندارند؛ لذا توصیه‌ی من این است که حتماً این مادر بزگوار، خصوصاً در لحظاتی که در کنار بچّه هستند، با برنامه باشند؛ مثلاً بگویند این یک ساعت را می‌خواهم با فرزند خود بازی کنم، در این یک ساعت کودکم می‌بخوابد، حالا که بیدار شد یک میان وعده‌ برای او آماده می‌کنم. وقتی بچّه‌ها با برنامه می‌شوند، سلامت رفتاری آن‌ها بیشتر حفظ می‌شود.

ج. اتّحاد روش تربیتی با اطرافیان

نکته‌ی آخر این‌که سعی کنید با خواهر خود یا هر کسی که قرار است فرزندتان را به او بسپارید، در مسیر تربیت فرزند خود اتّحاد روش داشته باشند. نمی‌گوییم که لزوماً در همه‌ی رفتارها مثل هم باشید، ولی در اصول باید یکی باشید؛ مثلاً اگر فرزند آب لیوان را عمداً ریخت، با هم هماهنگ باشید و بدانید که به چه صورت او را تنبیه کنید. این یعنی اتّحاد روش. اینگونه نباشد که در خانه‌ی خاله آب را بریزد، خاله بگوید فدای سر تو؛ امّا وقتی در خانه خود می‌ریزد، مادر بگوید: مگر کوری؟ نمی‌بینی؟ این تفاوت در رفتارها کار را خراب می‌کند؛ لذا در این اصول پدر و مادر باید رفتار هماهنگی داشته باشند.