یک پسر پانزده ساله دارم که نمی دانم چگونه از لحاظ دینی او را خوب تربیت کنم؛ البته خودم هم می دانم که دیر به سراغ او رفتم. می خواهم طوری باشد که خیلی از این قضیّه منحرف نشود.
و سوال دیگر این است که او زیاد تلویزیون تماشا می کند و یک مقدار هم در مسائل دینی لجوج است. چگونه می توانم او را از لحاظ نماز و روزه و قرآن، سیصد و هشتاد درجه تغییر بدهم؟ چگونه یک حالت تشویق و تنبیه را روی این فرزند اعمال کنم و از مسیر تعادل منحرف نشوم؟
استاد تراشیون: من مژده ای را به والدین محترم بدهم [و آن این است که] ما کارشناسان گاهی اوقات در مسئله تربیت می گوییم: “هر وقت ماهی را از آب بگیری تازه است”! یعنی [هر وقت که بخواهید] می شود، تربیت را محقق کرد. اگر ما در برهه ای از زمان غفلتی داشتیم، که وقتی به آن زمان خاص بر می گردیم اهمیّت تربیت برای ما نمایان می شود، در آن موقع می شود بحث تربیت را محقق کرد. فقط باید از روش های صحیح استفاده کنیم.
همیشه ما در تربیت باید به دو نکته توجه داشته باشیم؛ اوّلین نکته این است که خصوصیّات و ویژگی های این دوره ی تربیتی را بشناسیم؛ زیرا در دوران تربیتی باید آن را اجرایی کنیم. الان فرزند ایشان فرزندی است پانزده ساله، در دوره ی نوجوانی، با ویژگی های خاص دوران نوجوانی.
البته ما خیلی دوست داریم که در مباحث این برنامه، سریع از دوران کودکی عبور کنیم و به دوران نوجوانی برسیم؛ چون دوران نوجوانی دوره ی کوتاه و پر دغدغه ای است. یعنی خیلی از مواقع سرنوشت انسان ها در دوران نوجوانی رقم می خورد و اتفاق های خوب و بد در آنجا کلید می خورد؛ لذا خیلی از کارشناسان تربیتی، کتاب هایی در مورد مشکلات دوران نوجوانی می نویسند، یعنی به این موضوع بیشتر می پردازند؛ زیرا به دلیل ویژگی های این دوره، بچّه ها ممکن است بیشتر در معرض مشکلات قرار بگیرند. پس اوّلین نکته ای که در تربیت باید به آن توجّه کنیم، ویژگی های آن دوره ی تربیتی است.
نکته دوّم این است که چه کسی می خواهد مربّی فرزندان باشد. نقش مربّی خیلی موثر است. پدر یا مادر [مربّی فرزندشان هستند] و یا شخص سوّمی قرار است در این نقش بازی کند؟ باید به این دو رکن توجّه کرد و آن دو رکن، یکی ویژگی های فرد است و دوّم آن مربّی که قرار است تربیت را بر عهده بگیرد.
من چند نکته ی کاربردی، در حوزه ی تربیت دینی به ایشان عرض می کنم؛ اوّلین نکته این است که باید به نیازهای این دوره توجّه کرد. حالا این نیازها چیست؟ من دو سه نمونه را عرض می کنم. البته این نیازها زیاد است؛ ولی من چند مورد آن را عرض می کنم. اوّلین نیاز، نیاز زیستی است؛ مانند خوردن و خوابیدن که البته باید به اندازه باشد.
ما به این نیاز ها، نیاز پایه می گوییم. اگر بخواهیم که ظرف درونی بچّه ها آمادگی پذیرش [تربیت دینی] را داشته باشد، باید بدانیم که یکی از آن موارد توجّه به نیاز است. همین نیازهای زیستی که البته باید از نوع حلال باشد؛ به این معنی که وقتی من پدر می خواهم لقمه ای را بر سر سفره در جلوی فرزندم بگذارم، آن لقمه پاک، حلال و پاکیزه باشد. این عمل منجر می شود که پذیرش در فرد افزایش پیدا می کند.
شما در ماجرای کربلا می بینید که بارها امام حسین علیه السّلام لشگر عمرسعد را نصیحت می کند و بارها با آن ها صحبت می کند؛ امّا در مقابل آن ها، هلهله می کنند، حرف شنوی ندارند و حرف حقّی را که امام معصوم می گوید، نمی شنوند. حضرت بعد از این واقعه خیلی ساده فرمودند: « ملئت بطونکم من الحرام »[۱]؛ شکم این ها از حرام پر شده است و این ظرف دیگر پذیرش ندارد؛ یعنی هر چقدر هم نصیحت کنیم، این ها لجاجت می کنند. گاهی اوقات باید به لقمه ای که برای بچّه های خود در نظر می گیریم، خیلی توجّه کنیم. ماه رمضان، ماهی است که می توانیم پاکیزگی در لقمه را احیا کنیم.
حتی در روایت داریم، علّت این که بعضی انسان ها از عبادت لذّت نمی برند و گرایشی به عبادت ندارند، لقمه ای است که بر سر سفره گذاشته می شود [و آن لقمه] شبهه ناک است؛ چرا که در روایت آمده است: «الْعِبَادَهُ مَعَ أَکْلِ الْحَرَامِ کَالْبِنَاءِ عَلَى الرَّمْل»[۲]. در بعضی از جا ها عوض کلمه ی “علی الرمل“، کلمه ی “علی الما“ آمده است؛ یعنی عبادتی که با لقمه ی حرام همراه باشد، مانند آن است که بخواهیم ساختمانی را روی آب بنا کنیم و یا روی شنزار بنا کنیم. معلوم است که [این کار انجام] نمی شود و این ساختمان استحکام لازم را ندارد. باید ظرف فرزند را آماده کرد و به نیازهای زیستی او نیز توجّه کرد و همه ی این ها باید از نوع حلال باشد.
امّا نکته ی دوّم؛ این سن، سنّی است که بچّه ها برای پذیرش مسائل عبادی و دینی خود نیاز به برهان و دلیل دارند و لذا در آموزه های دینی ما آمده است که وقتی بچّه ها به سنّ بلوغ می رسند، باید اصول دین خود را تحقیقا بپذیرند و درباره آن تحقیق کنند؛ زیرا ذهن فرزندان در دوران نوجوانی استدلالی می شود و باید برای آن ها برهان اقامه کرد. لذا شاید بعضی از پدر و مادرها نتوانند در این باره پاسخ گویی لازم را داشته باشند؛ البته بعضی هم این توانایی را دارند.
آنهایی که نمی توانند [پاسخگوی فرزندان خود باشند]، باید این بچّه ها را به یک کارشناس دینی متصل کنند؛ مانند روحانی مسجد. الان در ماه رمضان بیشتر بستر فراهم است؛ لذا شما می بینید که امروزه در دورافتاده ترین روستاها، در همین ایّام، مبلّغین دینی به آن جا می روند؛ پس فرزندان راحت می توانند این مفاهیم را بپرسند و درباره ی آن کنکاش کنند. اصلا خود پدر می تواند دست فرزند را بگیرد و نزد یک روحانی ببرد. یا یک شب سفره ی افطار را پهن کند و یک روحانی و افراد را دعوت کند تا در خانه این مباحث انجام شود؛ پس بچّه ها در این دوران برهانی هستند و باید با دلیل و برهان با آن ها صحبت کنید.
سوّمین نکته این است که از بیان عاطفی و ارتباط عاطفی، نباید غفلت کنیم. محبّت نیاز انسان ها در تمام مراحل زندگی است. یعنی از بچّه ای که تازه به دنیا می آید، تا پیرمرد و پیرزنی که واپسین لحظات عمر خود را سپری می کنند، به محبّت نیاز دارند. محبّت کردن کم و زیاد دارد ولی نیاز است؛ لذا بچّه ها با محبّت بهتر مطالب را می فهمند و آن را درک می کنند. پس باید پدر ها به این سه نیاز عمده توجّه کنند که در این صورت قابلیّت تربیت فرزند بیشتر می شود.
دوّمین نکته کاربردی این است که خود ما این کارها را به صورت عملی نشان بدهیم؛ چون خیلی از دریافت های بچّه ها از طریق دیدن است. مثلا وقتی درخانه می بیند که پدر قرآن می خواند، [روی او تاثیر می گذارد]. پسرها خصوصا در دوره نوجوانی برای پدر خود جایگاه ویژه ای قائل هستند. وقتی نوجوان ببیند که پدر نمازش را می خواند، تلاوت قرآن دارد و روزه اش را می گیرد، [از او تاثیر می پذیرد]. پسر از پدر اثر می گیرد؛ یعنی اگر پدر فردا به او گفت که بابا جان دوست دارم تو هم نماز بخوانی، پسر در دلش نمی گوید: خودش که نمی خواند، می خواهد من نماز بخوانم! وقتی او ببیند که پدر نماز خود را می خواند، در اینجا حرفی برای گفتن ندارد.
پس اوّلین بحث این بود که سه نیاز را برآورده کنیم و دوّم اینکه فرزند را به رفتار و عمل های نیک دعوت کنیم.
امّا نکته بعدی این است که بچّه های خود را به طبیب های معنوی و به روحانیون دینی مرتبط کنیم. من شاید در همین رادیو عرضی برای شنوندگان محترم داشتم [حاکی از این که] ما باید خیلی مراقب خود باشیم که خدایی ناکرده در نگاه فرزندان مان مقام و منزلت روحانیون را پایین نیاوریم. اگر ما والدین روحانیّت و افرادی را که کارشناس دینی هستند، از ذهن و زندگی او حذف کنیم، او دینش را از کجا تکمیل کند؟
همین پدر بزرگوار بگویند که آیا فرزند ما می تواند پای تلویزیون و کارتون ها دین خود را تکمیل کند؟ خیر. آیا در مدرسه به عنوان یک مرکز علمی می تواند به صورت جامع و کامل دین خود را تکمیل کند؟ نه. این نکته خیلی برای من که در دانشگاه ها رفت و آمد می کنم، جالب است که هر چه در آنجا جوان خوب می بینم، تقریبا آن ها در دوران نوجوانی جز کسانی بودند که در مساجد رفت و آمد داشتند. کارشناسان می توانند این مورد را بررسی کنند. ما به صورت تجربی به این نکته رسیده ایم.
یعنی هر جوانی که پایبندی دینی دارد، پایبندی مذهبی دارد، اهل نماز است، اهل روزه است، تقیّدات دینی دارد، [در واقع] این فرد در دوران نوجوانی در مساجد رفت و آمد داشته است. ما نمی گوییم که در این جا استثناء نداریم! بله ممکن است که افرادی خوب باشند، اما مسجد هم نرفته باشند؛ ولی این افراد خیلی کم هستند. لذا حتما در این ماه خدا، ماه رمضان، باید ارتباط گیری فرزندمان را با مساجد بیشتر کنیم؛ مثلا به او بگوییم: پدر جان نماز ظهر و عصر را آماده باش تا با هم برویم در مسجد بخوانیم. چون معمولا در ماه مبارک رمضان نماز ظهر و عصر در مساجد رونق بیشتری دارد؛ زیرا منبری هست، سخنرانی هست، او را با خود به مسجد ببرید و کنار هم بنشینید. بعد که بیرون می آیید، حس می کنید که او چه انرژی خوبی گرفته است و رفتارهای او در حال تغییر پیدا کردن است.
اگر احیانا رفتیم و پای منبر نشستیم [و با اشکالاتی مواجه شدیم]، اگر انتقادی از منبری داریم، آن را جلوی بچه بیان نکنیم و بگذاریم بچّه ما در همان حال و هوای معنوی خودش قرار بگیرد. انشاالله این سه اصل به این پدر بزرگوار کمک کند که گرایش فرزندشان به مسائل دینی و مذهبی بیشتر شود.
[۱] _ بحارالانوار، ج۴۵، ص۱
[۲] _ عده الداعی و نجاح الساعی؛ ص۱۵۳٫
منبع:پرسمان کودک-۱۳۹۱/۰۵/۰۲
پاسخ دهید