ایمان به تنهائی تا وقتی که با دل کندن از دوستی دنیا و از اسباب بازدارندهی دل از آخرت و نماز و هر آنچه که با ذکر و فکر در تضادّ است، تقویت نشود، در بقای همّت سودی ندارد.
زیرا محبّت و محبوب، خاطرها را به سوی خود میکشد. چون کسی که چیزی را دوست داشت، فراوان یادش میکند. و بدیهی است که یاد محبوب، هجومش بر دل بیشتر از هر چیزی است! و به خاطر همین یک صفت [دنیاد دوستی] است که میبینی یک نماز که از این خطورات سالم باشد، به ما دست نمیدهد حتّی با کوشش بسیار.
و امّا دلهائی که از حبّ دنیا سالم ماندهاند، همهی لحظههاشان نماز و یاد است، بلکه روشنی چشمانشان در نماز است؛[۱] بلکه هیچگاه چیزی از خوشی و لذّتهای دنیا بر آنان گوارا نمیشود؛ بلکه عملی و کاری با دنیا ندارند، تا برای از بین بردن دل مشغولیهایش به کوششی نیازمند باشند؛ بلکه هر گاه به اندازهی چشم بر هم زدنی دلشان از خدا غافل شود، از اشتیاقی که به او دارند، جان میدهند.
منبع: کتاب به سوی دوست، ص ۱۳۱
[۱] – باب طاهر میگوید:
خوشا آنان که الله یارشان بی به حمد و قل هو الله کارشان بی
خوشا آنان که دائم در نمازند بهشت جاودان بازارشان بی
پاسخ دهید