روز جمعه مورخ ۱۳ مردادماه ۱۴۰۲، نماز عبادی – سیاسی جمعه تهران به امامت حضرت «آیت الله کاظم صدیقی» امام جمعه موقت تهران و با رعایت شیوهنامههای بهداشتی در دانشگاه تهران برگزار شد که مشروح این جلسه تقدیم حضورتان می گردد.
- خطبه اوّل
- حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) رحمتِ واسعه هستند
- عظمت قرآن کریم در بیان سالکینِ الیالله
- حضرت امام حسین (علیه السلام) علیالاطلاق کشتی نجات بشریّت هستند
- برخی از آثار و برکات قیام حضرت سیدالشهدا (علیه السلام)
- روضه و توسّل به سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام)
- خطبه دوّم
- محکومیت هتّاکی و بیاحترامی به قرآن کریم
- وظایف مسلمانان در برابر هتّاکی و بیحُرمتی به قرآن کریم
- گُسترش عزاداریهای پُرشور حسینی در سراسر دنیا
- مُدافعان حرم امنیّت جهانیان را تأمین کردند
- بزرگداشت روز خبرنگار و روز جهاد دانشگاهی
- دعا
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی[۱]».
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
خطبه اوّل
«أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللَّهِ وَ نَفسِی بِتَقْوَى اللَّهِ[۲]». شما بندگان خوب خداوند متعال، اُمّت رشید و نورانی ایران و انقلاب و همهی حماسهآفرینان کانونهای برگزاری حماسی نماز جمعه و برادران و خواهران حاضر در این مکان مقدّس و نَفس ضعیف خودم را به تقوای الهی توصیه مینمایم. تقوا وسیلهی نجات است و نبودِ تقوا وسیلهی سقوط است. «أَنَّ التَّقْوَى دَارُ حِصْنٍ عَزِیزٍ[۳]»؛ تقوا خانه و دِژ شکستناپذیر است. هرکسی در این دِژ و سنگر زندگی کند، از شَرّ نَفس اَمّاره و شیاطین و مُستکبران و هر ذیشَرّی در اَمان خواهد بود. برعکس آن فُجور دار و در برابر «حِصْنٍ عَزِیزٍ» محلّ عزّت هست. بیتقوایی و گناه موجب سقوط است.
حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) رحمتِ واسعه هستند
در خطبهی اوّل به مناسبت ایّام عرض ادبی به محضر سالار شهیدان، آموزگار عارفان، سرور آزادگان، همیشه پَرچمدارِ زندگیسازِ مقاومت و مُجاهدت، مولایمان حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) اختصاص میدهیم. حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) از نظر شخصیّت، یک شخصیّت عَرشی هستند، شخصیّت مَلکوتی هستند، شخصیّت الهی و رَبّانی هستند و چهرهی نورانیِ عَرشی حضرت امام حسین (علیه السلام) در آیات قرآن کریم تَرسیم شده است. حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) خامس آل عبا (سلام الله علیهم اجمعین) هستند. آیهی تطهیر که پنج عُنصر دارد، خاتم آنها حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) است. در آیهی مُباهله پنج پَرچم به دست پنج رُکن توحید برافراشته شد و به عنوان حجّت بالغه به همهی عالَمیان از جانب خداوند متعال به صحنهی مُقابلهی با باطل مَحض آمدند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بودند، حضرت علیِ مرتضی (علیه السلام) بودند، فاطمهی طاهره (سلام الله علیها) بودند، حضرت امام حسن مجتبی و حضرت امام حسین (علیهما السلام) بودند که بر اساس آیهی تطهیر کلید دلها به دست این پنج عُنصر عَرشی و نوری است. نفوذِ خَبیثه و انسانهای پَلید که اهل کُفران نعمت هستند و همواره به امامت شیطان زندگی مینمایند، حضرت امام حسین (علیه السلام) دلِ اینها را قُفل مینماید. اگر کسی میتواند دلی را قُفل نماید که مظهریّت جَلال و قَهر خداوند متعال است، «یَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ[۴]»، حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) رحمت الله الواسعه هستند. دلهای طینتهای پاک را، کسانی که سِرشتشان پاک است و خَمیرهی آنها آلودگی ندارد، حضرت امام حسین (علیه السلام) برای نزول ملائکه، برای فُرودآمدن توفیقات الهی، برای نُزول علم لَدُّنی و علم شُهودی دَرب دل اینها را باز مینماید.
عظمت قرآن کریم در بیان سالکینِ الیالله
لذا عُرفای خاصّ ما که هم فقیه بودند، دینشناس بودند، صاحبنظر بودند، کارشناس دین در جبههی اعتقاد و اخلاق و شَریعت بودند، مانند مرحوم «مُلّا محمّد تقی مجلسی[۵]» (رضوان الله تعالی علیه)، علّامه فقیه بزرگوار، سالک الیالله، ایشان میگویند ما در مقام سِیر الیالله از دو دَرگاه بر خداوند متعال وارد میشدیم و حجابها و فاصلهها از بین میرفت و با چشم جان که همهی جان دیده میشود، خداوند متعال را شُهود میکردیم. یکی موقع تلاوت قرآن کریم بود؛ زیرا نه تنها قرآن کریم چند وَرق کاغذ است و یا وسیلهی دیجیتالی است که در یک مجموعه گُنجانده شود؛ بلکه قرآن کریم نور است، قرآن کریم تجلّی اعظم است، قرآن کریم حقیقت اسماء حُسنای خداوند متعال است، قرآن کریم روح است، قرآن کریم حقیقت عینی است. بر حسب آیاتی که به این معنا تصریح کرده است، دست کُفّار به قرآن کریم نمیرسد. «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ * فِی کِتَابٍ مَکْنُونٍ * لَا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ[۶]»؛ این اَراذل، این مَلاحده، این مُشرکین، این صهیونیستهای ناپاک و وجودهای ظُلمانی که قرآنسوزی میکنند، اینها اصلاً راهی به قرآن کریم ندارند و در حال خودسوزی هستند. قرآن کریم در تیررَس اینها نیست که بتوانند آن را بسوزانند. «فِی کِتَابٍ مَکْنُونٍ * لَا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ»؛ ولی اگر لباس فرد مقدّسی را بسوزانند، هَتک حُرمت به آن شخصیّت قُدّوسی و سُبّوحی است. سوزاندن ضریح حضرت امام حسین (علیه السلام) خباثت لازم دارد، رِذالت لازم دارد، شیطنت و دنائت و پَستی میطلبد. این قرآنی که ما در قفسهی خانههایمان داریم و توفیق نگاه به آن را داریم، «اَلنَّظَرَ فِی اَلْمُصْحَفِ مِنْ غَیْرِ قِرَاءَهٍ عِبَادَهٌ[۷]»، نگاه به مُصحف شریف عبادت است. اینها به منزلهی همان ضریح امامان ما هستند، به منزلهی همان پیراهن یوسف ماست. قِداست دارد، بوسیدنی است، باید در مقابل آن زانو زد، در برابر آن نباید پای خود را دراز کرد، بدون وضو نباید به آن دست زد؛ ولی رسیدن به حقیقت قرآن کریم که نور هست و روح هست و رحمتِ واسعهی حضرت حقّ (سبحانه و تعالی) هست و مظهر همهی اسماء الهی است، در دسترس هرکسی نیست؛ «لَا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ». خداوند متعال در آیهی دیگری فرموده است: «إِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنَا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَهِ حِجَابًا مَسْتُورًا[۸]».
حضرت امام حسین (علیه السلام) علیالاطلاق کشتی نجات بشریّت هستند
لذا حضرت سیدالشهدا (علیه الصلاه و السلام) یک حقیقتی از سِنخ حقیقت قرآن کریم هستند. اگر بدن نازنین ایشان را قطعهقطعه کردند، حقیقت امام حسین (علیه السلام) که یک حقیقت عَرشی است، حقیقت مَلکوتی است، حقیقت آسمانی است، آن حقیقت در تیررَس اَحدی قرار نمیگیرد و نگرفته است. لذا به حقّ که این شعر بر زبان این شاعر الهام الهی بوده است: «دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نگشت[۹]». حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) از دیدگاه قرآن کریم کلیددار دلهای بهشتی و جهنّمی هستند. از دیدگاه قرآن کریم طهارت خاصّهای دارند که برتر از طهارت انبیاء اولیالعَزم سَلف (سلام الله علیهم اجمعین) هستند. طهارت ایشان مانند طهارت خاتم انبیاء (صلی الله علیه و آله و سلم) است. وجودِ احاطی حضرت سیدالشهدا (علیه السلام)، وجود ظلّی خداوند متعال است. در همهجا امام حسین (علیه السلام) حضور داشته است و حضور دارد و ما هم در هرجایی قلبمان پَر کشید و یک یاحسین گفتیم، بدانید که حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) دل شما را بُرده است. ابتدا از آن طرف یاد شما شده است و شما نیز با جَذبهی حسینی دلتان به سوی کربلای حسین (علیه السلام) روانه شده است. این کربلای حسین (علیه السلام) که میگوییم، منظور خاک کربلا نیست؛ «أَلسَّلامُ عَلى ساکِنِ کَرْبَلآءَ[۱۰]» ؛ «کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا[۱۱]»؛ این جریان وجود امام حسین (علیه السلام) است، جریان مبارزات حسینی است و جریان قیام حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) است. یکی توجّه به شخصیّت حضرت امام حسین (علیه السلام) است که معرفت به ایشان پیدا کنیم. امام حسین (علیه السلام) آیینهای هستند که اگر کسی به ایشان نگاه کند، خداوند متعال را با همهی صفاتش، خداوند متعال را با اسم اعظمش میبیند. دیگر آثار و برکات حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) است که در میان همهی سُفرای الهی آثار و برکات ویژهای است. خداوند متعال اینگونه اراده فرموده است که تمام انبیاء (سلام الله علیهم اجمعین)، اَدیان الهی و خاتم پیامبران (صلی الله علیه و آله و سلم)، دین قَویم اسلام، قرآن کریم، تقوا، عدالت، معنویّت، عرفان و توحید را با کشتی وجودِ امام حسین (علیه السلام) از طوفانها نجات بدهد. ایشان علیالاطلاق کشتی نجات هستند و علیالاطلاق راهنما و راهبر است.
برخی از آثار و برکات قیام حضرت سیدالشهدا (علیه السلام)
حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) که چراغ هدایت و مصباح هدایت هستند، از قبیل این چراغ برق نیستند؛ بلکه هم جَذبهی حسینی انسان را راه میبَرد و هم راه حقّ را از راه باطل نشان میدهد. حضرت امام حسین (علیه السلام) با قیام خودشان چند مسأله را که عرض میکنم و بقیهی موارد را بحمدالله هم میدانید و هم از جلسات استفاده مینمایید. یکی نَفی طاغوت بود. بنیامیّه در شامات که جای خود را داشتند، در آنجا نه پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را دیده بودند، نه حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) را دیده بودند، نه از صحابی راستین رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) کسی به آنجا رفته بود. یک اسلامِ اَموی به معنای خاصّ کلمه بود و اسلام ناب نبود. بزرگترین کاری که حضرت امام حسین (علیه السلام) کردند، اسلام اَموی را که امروز اسلام انگلیسی است، اسلام آمریکایی است، اسلام فَریب است، اسلام سکولار است، اسلام بیتفاوت است، اسلام بیمسئولیت است، اسلام بدون غیرت است، اسلام بدون عفّت است و اسلام بدون نَقش است. حضرت امام حسین (علیه السلام) با قیام و خون خودشان بُطلان این اسلام را به عالَمیان اعلان کردند و چون خونِ امام حسین (علیه السلام) ثارالله است و هرگز خُشکیده نمیشود و میجوشد، تا به امروز حضرت امام حسین (علیه السلام) برای تمیزدادن اهل بصیرت بین اسلام ناب و اسلام بیمسئولیت و بیجهاد ایفای نقش کردهاند.
دوّمین مورد این است که برای به دستآوردن قدرت و دادنِ امانت اقتدار به امینها و خَلع سِلاحکردن نامردها و بیرَحمها که تا به امروز اسلام سکولار میگفت که اسلام و دین از سیاست جُداست. معنای آن این است که مُتدیّن و مسلمان به دنبال قدرت نرود، به دنبال عزّت نرود؛ قدرت باید به دست شرابخورها، خود فروختهها، مملکت فروختهها باشد و مسلمانان فقط به مساجد بروند و نماز بخوانند و کاری به کار صهیونیسم و استکبار نداشته باشند. حضرت سیدالشهدا (علیه الصلاه و السلام) در این قیام خودشان به ما درس دادند که برای تشکیل حکومت اسلامی و خَلع سِلاح نابهکاران و افراد نالایق از قدرت و سپردن قدرت به اهل آن، به اندازهای ارزش دارد که حضرت امام حسین (علیه السلام) خون خودشان و یاران خودشان را در این مسیر نثار کردند تا اهمیّت سپردن امانت به اهل آن انجام بشود. «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا[۱۲]»؛ این دو نکته را در نظر داشته باشیم.
روضه و توسّل به سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام)
یکی دو جمله هم به عنوان عرض توسّل داشته باشیم. روز جمعه است. میهمان حضرت امام زمان (ارواحنا فداه) هستیم. حضرت حجّت (عَجّل الله تعالی فرجه الشریف) صاحب عالَم هستند، امام زمان (ارواحنا فداه) صاحب ماتم هستند. این روزها آلالله (سلام الله علیهم اجمعین) در کوفه هم اسیر هستند و هم زندانی هستند. ۸۴ زن و کودک که پَرده نشینان آل رسول (سلام الله علیهم اجمعین) در میان نامَحرمان کوی به کوی و دیار به دیار گردانده شدهاند. با یک طناب کودکان و بانوان را بسته بودند؛ به گونهای که اگر با سرعت حرکت میدادند، کسانی که در عقب قرار داشتند، به روی یکدیگر میریختند و به گردن حضرت امام زینالعابدین (علیه السلام) غُل و زنجیر بسته بودند. وقتی حضرت امام زینالعابدین (علیه السلام) را سوار بر مرکب میکردند، از بس ایشان لاغر بودند، برای اینکه از روی شُتر نیفتند، پاهای مبارکشان را از زیر شُتر بسته بودند و این اسیران هیچنوع امنیّتی نداشتند. ولی من به فدای این اُسرا که ظاهراً اسیر بودند، اما واقعاً امیر بودند. چه اقتداری داشتند، چه عظمتی داشتند، چه بَلاغتی داشتند، چه فَصاحتی داشتند. همین بیبیِ دستبسته در لباس اسارت، «دَخَلَتْ زَیْنَبُ عَلَی ابنِ زِیادٍ[۱۳]»؛ میگویند میرزای بزرگ مرحوم «میرزای شیرازی[۱۴]» (اعلی الله مقامه الشریف) وقتی در محفلی روضهخوان گفت: «دَخَلَتْ زَیْنَبُ عَلَی ابنِ زِیادٍ»، آمدند به روضهخوان گفتند: ساکت باش! میرزا غَش کرده است، تحمّل شنیدن این مَعنا را ندارد که دختر امیرالمؤمنین (علیه السلام) وارد مجلس شراب و وارد مجلس اَشقیاء شده باشد. در آنجا وقتی «ابن زیاد» جسارت میکرد، بیبی عالَم حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) فرمودند: «ثَکِلَتْکَ اُمُّکَ یَابْنَ مَرْجانَهَ[۱۵]»؛ حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) اینقَدر جرأت و جسارت داشند که پروندهی مادر او را نزد همهی حاضرین اِفشا کردند. ابن زیاد در مناظرهی با حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) کم آورد، کما اینکه «یزید» هم در شام کم آورد؛ ولی میدانید برای نمکپاشیدن به زَخم دل حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) و اُسرا چه کرد؟ دستور داد سر بُریدهی حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) را در تَشت طلا وارد کردند. خودش بَدمستی میکند، شراب زهر مار کرده است و بر روی تخت قدرت نشسته است و چوبی را که در دست داشت، در مقابل چشم حضرت رباب (سلام الله علیها) و در مقابل چشم حضرت سکینه (سلام الله علیها) و در مقابل چشم حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) دستش بالا میرفت و با این چوب به لبها و دندان مبارک حضرت امام حسین (علیه السلام) میزند. از گوشهی مجلس پیرمردی برخاست و فریاد زد: به این لبها نزن، من خودم دیده بودم که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) لب مبارکشان را بر این لبها گذاشته است.
لا حول و لا قوّه الّا بالله العلیّ العظیم
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ * بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ * قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ * مَلِکِ النَّاسِ * إِلَهِ النَّاسِ * مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ * الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ * مِنَ الْجِنَّهِ وَ النَّاسِ[۱۶]».
خطبه دوّم
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمینَ اللّهُمَّ صَلِّ وَ سلّم عَلَی سَیِّدِ أَنْبِیَائِکَ وَ أفضَلِ رُسُلِکْ سَیِّدِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ صَلِّ عَلَی سَیِّدِ الْوَصِیِّینَ أمیرِ المُؤمِنینِ عَلِیِّ بنِ أَبِی طَالِب وَ صَلِّ عَلَى الصِّدِّیقَهِ فَاطِمَهَ سَیِّدَهِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ وَ صَلِّ عَلَی سِبْطَیِن نَبِیِّ الرَّحْمَهِ وَ سِیِّدی شِبَابِ أَهلِ الجَنَّهِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ وَ صَلِّ عَلَی سادات الْمُسلّمینَ عَلِیِّ بنِ الْحُسَیْنِ وَ مَحَمَّدِ بْنِ علیٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ موسَی بْنِ جَعْفَرٍ وَ عَلیِّ بْنِ مُوسی وَ مُحَمَّدِ بْنِ علیٍّ و علیِّ بنِ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنِ الزّکی وَ الخلفِ الصالح حجتِک القَائِمِ اُمنائِک فی بِلادک».
«بِهِم نَتَوَلّی وَ مِن اَعدائِهِم نَتَبَرأ إِلَیَ اللهِ تَعالی سُبحانَه، وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ، أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللَّهِ وَ نَفسِی بِتَقْوَى اللَّهِ». همهی نُفوسِ پاکشدهی با عبادتها و تعظیم شعائر دینی و گریههای خالصانه و عزاداریهای خداپسند که آمادگی دارند را دعوت به بندگی خداوند متعال، پرهیز از بندگی شیطان، دعوت به استمرار یادِ خداوند متعال، اُنس با خداوند متعال، در نظر گرفتن رضای خداوند متعال در تمام حرکات، سَکَنات، در خانه و بیرون از خانه، در ادارات و در مسئولیتها خداوند متعال را از یاد نبریم که در محضر او هستیم. اگر ظُلمی هم کردیم، «إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصَادِ[۱۷]»، خداوند متعال در کَمین است و غفل میکنیم و در کَمین الهی قرار میگیریم و خلاصی از دست ما میروید. لذا «الله الله»؛ خدا را، خدا را، از خداوند متعال جُدا نشویم و با خداوند باشیم.
محکومیت هتّاکی و بیاحترامی به قرآن کریم
در خطبهی دوّم مناسبتهایی که در این فُرصت کوتاه باید تذکّر داده شود، یکی مسألهی جسارت و هتّاکی به قرآن کریم است که تازگی ندارد. دنیای کُفر از دیرباز عِنادی با قرآن کریم دارد. «وَلید[۱۸]» قرآن کریم را تیرباران کرد. بعد هم افراد خَبیثِ ظالم وقتی قرآن کریم را مُزاحم خودشان میدیدند، به قرآن کریم جسارت کردند. تمام فعالیّتهای دنیای غرب در این چند صد سال حول معنویّتزُدایی و دینزُدایی بوده است که در رأس آن قرآن کریم وجود داشته است. وقتی در زمان بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) آن مردِ پَستِ پَلید کتاب آیات شیطانی را که نوشت، حضرت امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) در آنجا بیانی داشتند که بدین صورت بود: «باید ببینیم دولت و حکومتهای اسلامی با این فاجعهی بزرگ چه برخوردی میکنند. اینکه دیگر عَرب و عَجم، فارس و ایران نیست؛ بلکه اهانت به مقدّسات مسلمانان از صَدر اسلام تا کنون و از امروز تا همیشهی تاریخ است. اگر غفلت کنیم، این اوّل ماجراست و استعمار از این مارها در آستین دارد». در آن روز حضرت امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) آن مَرد پَلید را مَهدورالدم اعلان کردند و یک تکانی بود و یک شوکی را به جهان اسلام وارد کردند و غیرتها را به جوش آوردند و بحمدالله بالاخره آن مَرد پَلید نتوانست جان سالم از این میدان بیرون ببرد. با داشتن همهی مُراقبتها و محافظتها، ولی بالاخره سیلی خود را خورد و جهنّم او از همینجا آغاز شد. سپس در کشور آمریکا دیدید که آن کشیش قرآن کریم را آتش زد. در کشور انگلیس، در کشور هُلند، در کشور بلژیک، در کشور آلمان و در کشور سوئد که اخیراً مُدام تکرار میشود. بعضی از افراد نادان و بعضی از افراد مُزدبگیر هم میخواهند دولتهای غربی را از این جنایت هُولناک مُبرا کنند و بگویند که اینها تُندروها هستند و ارتباطی به حکومتها ندارند. در حالی که آن هُشدار حضرت امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) حُکم قتل «سَلمان رُشدی[۱۹]» نبود؛ بلکه میخواستند بگویند که این جریان استعمار است که به راه افتاده است و ادامهی آن را میبینید. این دولتهای خَبیث در غرب قرآن کریم را مانع غارتگریهای خودشان میدانند. شبپَرههایی هستند که از نور گُریزان هستند. اما هر اندازهای اینها خباثت به خَرج دادند، اینها ابن زیادها و یزیدهای زمان ما هستند. مرحوم «آیت الله بهجت» (اعلی الله مقامه الشریف) «سُفیانی[۲۰]» را جریان غَرب تلقّی میکردند. «ابوسفیان» در برابر پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بود. ابتدائاً در لباس شِرک بود و سپس در لباس نفاق قرار گرفت. امروز هم همان جریان مُقابلهی با پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و قرآن کریم در رأس آن استکبار آمریکا و انگلیس هستند و در عِناد با اسلام نظیر ندارند، ولی خداوند متعال هم «یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ[۲۱]»، سه حَرم دارد؛ یکی کَعبه است: «أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحَابِ الْفِیلِ[۲۲]». دوّم قرآن کریم است. کسانی که با قرآن کریم دربیفتند، خداوند متعال مُهلت میدهد، ولی این مُهلت برای پُرکردن پیمانهی ظُلم و خباثتشان است؛ وگرنه خداوند متعال اینها را به سِزای اعمالشان خواهد رساند. غیرت الهی اجازهی ادامهی حیات به کسانی که هتّاکی به قرآن میکنند، ندارد.
وظایف مسلمانان در برابر هتّاکی و بیحُرمتی به قرآن کریم
ولی ما مسلمانها تکلیف و وظیفه داریم و به فضل الهی ما عزاداران حضرت امام حسین (علیه السلام) که هم ما و هم در کشورهای دیگر که مُلاحظه فرمودید همیشه یاحسین میگفتیم، شُعار «لبیک یا حسین» مدّتی است که باب شده است، ولی شُعار «لبیک یا قرآن» نبود. با این جسارت و هَتّاکی که به قرآن کریم واقع شد، مسلمانان و همهی عزادارن خودشان را زیر پَرچم قرآن کریم و میهمان قرآن ناطق حضرت امام حسین (علیه السلام) میدیدند. خون حضرت امام حسین (علیه السلام) همان آیات قرآن کریم است. این خون میجوشد و قرآن کریم را حفاظت و صیانت مینماید و مسلمانها بحمدالله در یک حرکت هماهنگ همآوا شدند و «لبیک یا قرآن» گفتند و به کسانی که به قرآن هَتّاکی کردند، اعلان کردند. حضرت امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) با آن فتوا و مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العُظمی امام خامنهای (مُدّ ظلّه العالی) چند نکته را بیان فرمودند. یکی این بود که این توطئه است و این کار فردی نیست. دوّم خواستار این شدند که این فرد جانی را مُعرّفی کنند و به عالَم اسلام تحویل بدهند و اَشدّ مُجازات برای عامل او باید اعمال بشود. سوّم فرمودند که این حُرمتِ هَتک حُرمت قرآن کریم مورد اتّفاق همهی عُلمای اسلام است. تمام عُلمای اسلام با فِرَق مختلفی که دارند، در این اَمر اتّفاق نظر دارند که باید با هَتّاکی به قرآن کریم مُقابله کرد. نکتهی دیگری که حائز اهمیّت است و به جهان اسلام، خصوصاً به جوانها غیرت میدَمد و باید فکر کنند و راه چارهای پیدا کنند تا اینها جرأت اینگونه جنایتهای هُولناک را نداشته باشند، مقام معظم رهبری (مُدّ ظلّه العالی) اینگونه فرمودند: «دولت سوئد بداند در برابر دنیای اسلام آرایش جنگی گرفته است. نتیجه نفرت همهی مسلمانان دنیا و بسیاری از دولتهای اسلامی خواهد بود». در اینجاست که باید گفت: مرگ بر آمریکا!
گُسترش عزاداریهای پُرشور حسینی در سراسر دنیا
مطلب دیگری عزاداریهای بیسابقهی دارای شور و شُعور است. امسال هم در داخل کشور با وجود اینکه دشمنان ما که دشمنان قرآن کریم هستند و حضرت امام حسین (علیه السلام) را پاسدار قرآن کریم میدانند و خونِ حضرت امام حسین (علیه السلام) را اِفشاگر نفاق و کُفر و بیعدالتی و تبعیض و فساد میدانند، دیدید که فراخوان کردند و گفتند که در هیأتها حضور پیدا نکنید، لباس مشکی نپوشید و انواع تبلیغات را علیه عزاداریها انجام دادند. ولی به کوری چشم آنها هم عزاداریهای کشور ایران نسبت به سالهای گذشته پُرشورتر بود و با معرفت و شُعور بیشتری همراه بود و هم در کشورهای مختلف، در کشور عراق، در کشور افغانستان، در کشور پاکستان، در کشور نیجریه و در کشورهای مختلف اسلامی و حتی در شهر لندن مُلاحظه کردید که ۱۰ هزار جمعیّت به خیابان آمدند و اظهار ارادت به سالار شهیدان کردند و در فلسفهی قیام حضرت امام حسین (علیه السلام) مطالب تبیینی را به عالَمیان رساندند. بنده به نوبهی خودم که واقعاً به یک عنوان یک عضو کوچک از مجموعهی اُمّت بزرگ اسلامی که بحمدالله هم پیشگام در انقلاب بودید، در مُقابلهی با استکبار جهانی رهبری جمهوری اسلامی ایران و ملّت ایران رکورد را شکستند و مدال افتخار مُقابلهی با ظالم و گَردنکُلُفت زمان را به خودشان اختصاص دادند و در این جهت سال به سال هم عمیقتر در میدان هستند و باز هم به نوبهی خودم هم دعاگو هستم و هم به ایم ملّت عزیز افتخار میکنم.
مُدافعان حرم امنیّت جهانیان را تأمین کردند
روز بزرگداشت مُدافعان حرم را در پیش داریم. ما بحمدالله در این مدّت ۴۴ سال همیشه دست غیب را بر روی سر خودمان دیدیم و منشأ نزول نُصرت الهی، رهبری با اخلاصِ ربّانیِ دینیِ حکیم بوده است، امامین انقلاب بوده است، حضور مردم بوده است، و استقامت در عرصهی مُقابلهی با همهی شَرارتها و فتنهها بوده است. بعد از جنگ فکر نمیکردیم که بار دیگر دَرب شهادت به این وُسعت بر روی تشنگان این مقامی که هیچکسی عقل آن نمیرسد، باز میشود؛ ولی این تشکیل داعش و بنای تخریب قُبور ائمهی اطهار (سلام الله علیهم اجمعین) که مقّدمه برای مُقابلهی با انقلاب در حال گُسترش ایران بود و این مُدافعان حرم که در رأس آنها شهیدِ عزّتساز ما «شهید سلیمانی» در آن روز سردار سلیمانی بود، مالک اشتر رهبر معظم انقلاب (مُدّ ظلّه العالی) بود، اُلگوی مناسبی برای همهی سنگرنشینان و مُجاهدان در اَبعاد اخلاقی و عاطفی و در شجاعت، شهامت، مقاومت بود و در همهی این موارد یکّهتاز میدان بود که بعد از شهادت شهید سلیمانی هم اثر، نقش و قدرت ایجاد رُعب ایشان در دل دشمن کمتر از سردار سلیمانی نبود. ولی مُدافعان حرم مهمترین توطئهی جهانی را خُنثی کردند که هم حفظ حَرمها در رأس برنامههای یک مسلمانِ عاشق قرآن و اهلبیت (سلام الله علیهم اجمعین) است که ما همه چیزمان را فدای حضرت امام حسین (علیه السلام) و حَرمها میکنیم و به حقّ در زیارتگاهها میگوییم: «بِأَبِی أَنْتُمْ وَ أُمِّی وَ أَهْلِی وَ مَالِی وَ أُسْرَتِی»؛ دار و ندارمان به فدای حَرم امام حسین (علیه السلام) و حَرم امیرالمؤمنین (علیه السلام) و حَرم حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) و حَرم بیبی سهساله. یکی این جوشش عاطفه بود، دریای عشق به اهلبیت عصمت و طهارت (سلام الله علیهم اجمعین) بود. مورد دوّم تأمین امنیّت جهانی بود. این فتنه، فتنهی در کشور سوریه نبود. اینها مقدّمه بودند. یک مُشت وحشیِ بیتُرمُزِ بدبخت را مُسلّح کرده بودند و چه مقدار هزینه کرده بودند و اینها غُدّههای نااَمنیِ سرطانی بودند که برای همهی دنیا نااَمنی به همراه داشتند و این مُدافعان حرم که هم برای کشور ایران به قیمت خونشان امنیّت را تَثبیت و تَعمیق کردند، هم حَرمها را بیمه کردند و هم خدمتی به همهی جهانیان حتّی کشورهایی که داعش را ایجاد کرده بودند، داشتند.
بزرگداشت روز خبرنگار و روز جهاد دانشگاهی
روز خبرنگار را که در یک روز شهادت یک خبرنگار واقع شده است را به خبرنگارانی که حجّت بر سایر خبرنگاران هستند و وظیفهی سنگینی دارند، تبریک عرض میکنم. روز جهاد دانشگاهی را به جهاد دانشگاهی تبریک عرض مینمایم و برای عدم بیان مطالب دیگر عُذرخواهی میکنم که زمان اجازه نداد عرض نمایم.
دعا
خدایا! به محمّد و آل محمّد (سلام الله علیهم اجمعین) قَسمت میدهیم، به تقرّبِ محمّد و آل محمّد (سلام الله علیهم اجمعین)، به خون زُلال همهی شهیدان و سیّد شهدا حضرت امام حسین (علیه السلام)، امام زمانمان (ارواحنا فداه) را در زمان ما برسان.
خدایا! چشم ما را به جَمال آقایمان و دلهای ما را به نور معرفت و محبّت آن بزرگوار روشن بدار.
خدایا! به جوانان جوانمرد کربلا و جبهههای دفاع از حَرم و دفاع از کشور و دفاع از اسلام قَسمت میدهیم جوانهای ما، دختران و پسران ما را از تَهدیدهایی که در مسیرشان هست، به محلّ اَمن حُسینی و از این طوفانهای نگرانکننده به کشتی نجات امام حسین (علیه السلام) مُنتقل بفرما.
خدایا! فقر و گرانی و نگرانی و نابسامانی مسکن و وجود بعضی از فساد در بعضی از جاها را به حُرمت امام حسین (علیه السلام)، به این عزاداریهایی که این ملّت سرافراز به محضر تو تقدیم کردند، برطرف بفرما.
خدایا! سایهی پُر برکت نایب امام زمانمان (ارواحنا فداه)، زَعیم بزرگ عَصر ما، حکیم دوران ما، سُکاندار کشتی نجات ما، اُلگوی مناسب ما در زمان غیبت، پَرچمدار خوبیهای ما، رهبر نورانیمان را تا ظهور امام زمان (ارواحنا فداه) مُستدام بدار.
خدایا! همهی مریضها و مریضهای مورد نظر را شِفا مرحمت بفرما.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ * بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ * قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ * اللَّـهُ الصَّمَدُ * لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ * وَ لَمْ یَکُن لَّهُ کُفُوًا أَحَدٌ[۲۳]».
غفرالله لنا و لکم
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وَ آلِ مُحمّد وَ عَجِّل فَرَجّهُم
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ الی ۲۸٫
[۲] الکافی (ط – الإسلامیه)، جلد ۳، صفحه ۴۲۲.
[۳] نهج البلاغه، خطبه ۱۵۷٫
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ الْحَمْدَ مِفْتَاحاً لِذِکْرِهِ وَ سَبَباً لِلْمَزِیدِ مِنْ فَضْلِهِ وَ دَلِیلًا عَلَى آلَائِهِ وَ عَظَمَتِهِ. عِبَادَ اللَّهِ إِنَّ الدَّهْرَ یَجْرِی بِالْبَاقِینَ کَجَرْیِهِ بِالْمَاضِینَ، لَا یَعُودُ مَا قَدْ وَلَّى مِنْهُ وَ لَا یَبْقَى سَرْمَداً مَا فِیهِ، آخِرُ فَعَالِهِ کَأَوَّلِهِ، مُتَشَابِهَهٌ أُمُورُهُ مُتَظَاهِرَهٌ أَعْلَامُهُ، فَکَأَنَّکُمْ بِالسَّاعَهِ تَحْدُوکُمْ حَدْوَ الزَّاجِرِ بِشَوْلِهِ؛ فَمَنْ شَغَلَ نَفْسَهُ بِغَیْرِ نَفْسِهِ تَحَیَّرَ فِی الظُّلُمَاتِ وَ ارْتَبَکَ فِی الْهَلَکَاتِ وَ مَدَّتْ بِهِ شَیَاطِینُهُ فِی طُغْیَانِهِ وَ زَیَّنَتْ لَهُ سَیِّئَ أَعْمَالِهِ؛ فَالْجَنَّهُ غَایَهُ السَّابِقِینَ وَ النَّارُ غَایَهُ الْمُفَرِّطِینَ. اعْلَمُوا عِبَادَ اللَّهِ أَنَّ التَّقْوَى دَارُ حِصْنٍ عَزِیزٍ وَ الْفُجُورَ دَارُ حِصْنٍ ذَلِیلٍ لَا یَمْنَعُ أَهْلَهُ وَ لَا یُحْرِزُ مَنْ لَجَأَ إِلَیْهِ؛ أَلَا وَ بِالتَّقْوَى تُقْطَعُ حُمَهُ الْخَطَایَا وَ بِالْیَقِینِ تُدْرَکُ الْغَایَهُ الْقُصْوَى. عِبَادَ اللَّهِ، اللَّهَ اللَّهَ فِی أَعَزِّ الْأَنْفُسِ عَلَیْکُمْ وَ أَحَبِّهَا إِلَیْکُمْ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ أَوْضَحَ لَکُمْ سَبِیلَ الْحَقِّ وَ أَنَارَ طُرُقَهُ، فَشِقْوَهٌ لَازِمَهٌ أَوْ سَعَادَهٌ دَائِمَهٌ. فَتَزَوَّدُوا فِی أَیَّامِ الْفَنَاءِ لِأَیَّامِ الْبَقَاءِ، قَدْ دُلِلْتُمْ عَلَى الزَّادِ وَ أُمِرْتُمْ بِالظَّعْنِ وَ حُثِثْتُمْ عَلَى الْمَسِیرِ، فَإِنَّمَا أَنْتُمْ کَرَکْبٍ وُقُوفٍ لَا یَدْرُونَ مَتَى یُؤْمَرُونَ بِالسَّیْرِ؛ أَلَا فَمَا یَصْنَعُ بِالدُّنْیَا مَنْ خُلِقَ لِلْآخِرَهِ وَ مَا یَصْنَعُ بِالْمَالِ مَنْ عَمَّا قَلِیلٍ یُسْلَبُهُ وَ تَبْقَى عَلَیْهِ تَبِعَتُهُ وَ حِسَابُهُ. عِبَادَ اللَّهِ، إِنَّهُ لَیْسَ لِمَا وَعَدَ اللَّهُ مِنَ الْخَیْرِ مَتْرَکٌ وَ لَا فِیمَا نَهَى عَنْهُ مِنَ الشَّرِّ مَرْغَبٌ. عِبَادَ اللَّهِ، احْذَرُوا یَوْماً تُفْحَصُ فِیهِ الْأَعْمَالُ وَ یَکْثُرُ فِیهِ الزِّلْزَالُ وَ تَشِیبُ فِیهِ الْأَطْفَالُ. اعْلَمُوا عِبَادَ اللَّهِ أَنَّ عَلَیْکُمْ رَصَداً مِنْ أَنْفُسِکُمْ وَ عُیُوناً مِنْ جَوَارِحِکُمْ وَ حُفَّاظَ صِدْقٍ یَحْفَظُونَ أَعْمَالَکُمْ وَ عَدَدَ أَنْفَاسِکُمْ، لَا تَسْتُرُکُمْ مِنْهُمْ ظُلْمَهُ لَیْلٍ دَاجٍ وَ لَا یُکِنُّکُمْ مِنْهُمْ بَابٌ ذُو رِتَاجٍ. وَ إِنَّ غَداً مِنَ الْیَوْمِ قَرِیبٌ یَذْهَبُ الْیَوْمُ بِمَا فِیهِ وَ یَجِیءُ الْغَدُ لَاحِقاً بِهِ، فَکَأَنَّ کُلَّ امْرِئٍ مِنْکُمْ قَدْ بَلَغَ مِنَ الْأَرْضِ مَنْزِلَ وَحْدَتِهِ وَ مَخَطَّ حُفْرَتِهِ، فَیَا لَهُ مِنْ بَیْتِ وَحْدَهٍ وَ مَنْزِلِ وَحْشَهٍ وَ مُفْرَدِ غُرْبَهٍ، وَ کَأَنَّ الصَّیْحَهَ قَدْ أَتَتْکُمْ وَ السَّاعَهَ قَدْ غَشِیَتْکُمْ وَ بَرَزْتُمْ لِفَصْلِ الْقَضَاءِ. قَدْ زَاحَتْ عَنْکُمُ الْأَبَاطِیلُ وَ اضْمَحَلَّتْ عَنْکُمُ الْعِلَلُ وَ اسْتَحَقَّتْ بِکُمُ الْحَقَائِقُ وَ صَدَرَتْ بِکُمُ الْأُمُورُ مَصَادِرَهَا، فَاتَّعِظُوا بِالْعِبَرِ وَ اعْتَبِرُوا بِالْغِیَرِ وَ انْتَفِعُوا بِالنُّذُر».
[۴] مفاتیح الجنان، فرازی از دعای شریف جوشن کبیر.
«…یَا مَنْ لَایُرْجىٰ إِلّا فَضْلُهُ، یَا مَنْ لَایُسْأَلُ إِلّا عَفْوُهُ، یَا مَنْ لَایُنْظَرُ إِلّا بِرُّهُ، یَا مَنْ لَایُخافُ إِلّا عَدْلُهُ، یَا مَنْ لَایَدُومُ إِلّا مُلْکُهُ، یَا مَنْ لَاسُلْطانَ إِلّا سُلْطانُهُ، یَا مَنْ وَسِعَتْ کُلَّ شَىْءٍ رَحْمَتُهُ، یَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ، یَا مَنْ أَحاطَ بِکُلِّ شَىْءٍ عِلْمُهُ، یَا مَنْ لَیْسَ أَحَدٌ مِثْلَهُ…».
[۵] محمدتقی مجلسی (۱۰۰۳-۱۰۷۰ق) مشهور به مجلسی اول، پدر علامه مجلسی، از علمای شیعه در قرن یازدهم قمری و نویسنده آثاری همچون روضه المتقین و لوامع صاحبقرانی. مجلسی در اصفهان و نجف تحصیل کرد و در مسجد جامع اصفهان به تدریس علوم دینی مشغول بود. وی پس از استادانش شیخ بهائی و میر داماد، در این مسجد نماز جمعه اقامه میکرد. مجلسی در ۱۰۷۰ق در اصفهان درگذشت و در مسجد جامع اصفهان دفن شد. مشهورترین فرزند او علاوه بر علامه مجلسی، آمنه بیگم است که همسر ملا صالح مازندرانی بود. به گفته محمدباقر مجلسی، پدرش اهل زهد و ریاضت بود و به منظور هدایت صوفیان با آنها ارتباط داشت اما برخی از اعتقادات آنها را باطل میدانست. وی کتاب الفوائد المدنیه محمدامین استرآبادی را ستوده است و به همین جهت، او را از اخباریان معتدل دانستهاند. محمدتقی مجلسی پسر ملا مقصودعلی نظنزی اصفهانی، در سال ۱۰۰۳ق در اصفهان، پایتخت صفویه، متولد شد. پدرش مقصودعلی مجلسی اهل علم و ادب و ترویج مذهب شیعه بود و با تخلص «مجلسی» شعر میسرود. نسب محمدتقی از پدر به ابونعیم اصفهانی و از مادر به محمد بن حسن نطنزی میرسد. وی در سال ۱۰۳۴ق در ۳۱ سالگی به نجف رفت و در ۳۳ سالگی از سید شرفالدین علی شولستانی از محدثان حوزه نجف، اجازه نقل حدیث گرفت؛ سپس به اصفهان بازگشت و در مسجد جامع اصفهان به تدریس مشغول شد. به گفته سید محمدباقر خوانساری، نویسنده کتاب روضات الجنات، محمدتقی مجلسی نخستین کسی بود که پس از ظهور صفویه، حدیث شیعه را نشر داد و پس از شیخ بهائی و میرداماد، در اصفهان نماز جمعه اقامه میکرد. همچنین به گفته وی، محمدباقر مجلسی کرامات بسیاری از پدرش نقل کرده است. محمدتقی مجلسی در ۱۱ شعبان ۱۰۷۰ق در اصفهان درگذشت و در مسجد جامع اصفهان دفن شد. محمدتقی مجلسی علاوه بر پدرش، از چند استاد بهره برد که مشهورترینشان شیخ بهائی و میرداماد بودند. استادان دیگر او عبارتند از ملا عبدالله شوشتری و امیراسحاق استرآبادی.
وی شاگردانی تربیت کرد که شاید برجستهترینشان پسرش، محمدباقر، مشهور به علامه مجلسی بود که بحار الانوار را نوشت. از شاگردان دیگر او میتوان از سید نعمتالله جزایری نام برد که از بزرگان جریان اخباریگری محسوب میشود و همچنین ملا محمدصالح مازندرانی که علاوه بر اینکه داماد محمدتقی مجلسی بود، پای درس او نیز حاضر میشد و شرح مشهوری بر اصول کافی نوشت. آقا حسین خوانساری نیز از شاگردان محمدتقی مجلسی است که در فقه و اصول شهرت داشت. وی در قبرستان تخت فولاد اصفهان دفن شده است و بخشی از این قبرستان به دلیل وجود قبر وی، به نام تکیه آقا حسین خوانساری مشهور گردیده است. نام دو فرزند دیگر محمدتقی مجسی، یعنی عزیزالله و عبدالله نیز در فهرست حاضران در درسهای پدر دیده میشود. از شاگردان دیگر او عبارتند از سید عبدالحسین خاتونآبادی، ملامیرزای شیروانی، ملا محمدصادق کرباسی، سید شرفالدین علی گلستانه، میرزا ابراهیم اردکانی یزدی، مولا ابوالقاسم بن محمد گلپایگانی، بدرالدین بن احمد عاملی و میرزا تاجالدین گلستانه. سید محمد میرلوحی موسوی مشهور به مطهّر، معاصر محمدتقی مجلسى بوده و در کتاب اربعین، او را متهم به تصوّف کرده است. ملا عبدالکریم گزی در کتاب تذکره القبور مسلم دانسته که محمد تقی مجلسی، اهل ریاضت بوده و با صوفیه ارتباط داشته و به همین جهت، صوفیه نیز او را از خود دانسته و سلسله سند بـه او رساندند و گروهی از شیعیان صوفی، از «حدیقه المتقین» -که رساله عملیه به قلم محمد تقی مجلسی است- تقلید میکردند. البته ملا عبدالکریم گزی و حاجی نوری این گفته محمدباقر مجلسی را تایید میکنند که اگرچه محمد تقی مجلسی (پدر محمد باقر مجلسی) اهل ریاضت و زهد بود، هیچ گاه از صوفیان نبود و با اعتقادات باطل آنها موافقت نکرد. محمد باقر مجلسی توضیح میدهد اگر گاهی پدرش خودش را صوفی مینامید از این جهت بود که میخواست صوفیان را به سوی خویش جذب کرده و آنها را از این طریق هدایت کند اما در سالهای پایانی عمرش، به سبب ناامید شدن از هدایت یافتن صوفیان، از آنها دوری جُست و آنها را به جهت اعتقادات باطلشان تکفیر نمود.
[۶] سوره مبارکه واقعه، آیات ۷۷ الی ۷۹٫
[۷] من لا یحضره الفقیه، جلد ۲، صفحه ۲۰۵.
«وَ رُوِیَ: أَنَّ اَلنَّظَرَ إِلَى اَلْکَعْبَهِ عِبَادَهٌ وَ اَلنَّظَرَ إِلَى اَلْوَالِدَیْنِ عِبَادَهٌ وَ اَلنَّظَرَ فِی اَلْمُصْحَفِ مِنْ غَیْرِ قِرَاءَهٍ عِبَادَهٌ وَ اَلنَّظَرَ إِلَى وَجْهِ اَلْعَالِمِ عِبَادَهٌ وَ اَلنَّظَرَ إِلَى آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ عِبَادَهٌ».
[۸] سوره مبارکه اسراء، آیه ۴۵٫
[۹] فؤاد کرمانی.
[۱۰] مفاتیح الجنان، فرازی از زیارت شریف ناحیه مقدّسه.
«…أَلسَّلامُ عَلى عیسى رُوحِ اللهِ وَ کَلِمَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلى مُحَمَّد حَبیبِ اللهِ وَ صِفْوَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلى أَمیرِالْمُؤْمِنینَ عَلِىِّ بْنِ أَبی طالِب الْمَخْصُوصِ بِاُخُوَّتِهِ، أَلسَّلامُ عَلى فاطِمَهَِ الزَّهْرآءِ ابْنَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلى أَبی مُحَمَّد الْحَسَنِ وَصِىِّ أَبیهِ وَ خَلیفَتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ الَّذی سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ أَطاعَ اللهَ فی سِـرِّهِ وَ عَلانِـیَـتِـهِ ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ جَعَلَ اللهُ الشّـِفآءَ فی تُرْبَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلى مَنِ الاِْ جابَـهُ تَحْتَ قُـبَّـتِهِ، أَلسَّلامُ عَلى مَنِ الاَْ ئِـمَّـهُ مِنْ ذُرِّیَّـتِـهِ ، أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ خاتَِمِ الاَْ نْبِیآءِ ، أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ سَیِّدِ الاَْوْصِیآءِ ، أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ فاطِمَهَِ الزَّهْرآءِ ، أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ خَدیجَهَ الْکُبْرى، أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ سِدْرَهِ الْمُنْتَهى، أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ جَنَّهِ الْـمَـأْوى، أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ زَمْـزَمَ وَ الصَّـفا، أَلسَّلامُ عَلَى الْمُرَمَّلِ بِالدِّمآءِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْمَهْتُوکِ الْخِبآءِ ، أَلسَّلامُ عَلى خامِسِ أَصْحابِ الْکِسْآءِ، أَلسَّلامُ عَلى غَریبِ الْغُرَبآءِ ، أَلسَّلامُ عَلى شَهیدِ الشُّهَدآءِ ، أَلسَّلامُ عَلى قَتیلِ الاَْدْعِیآءِ ، أَلسَّلامُ عَلى ساکِنِ کَرْبَلآءَ ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ بَکَتْهُ مَلائِکَهُ السَّمآءِ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ ذُرِّیَّتُهُ الاَْزْکِیآءُ ، أَلسَّلامُ عَلى یَعْسُوبِ الدّینِ ، أَلسَّلامُ عَلى مَنازِلِ الْبَراهینِ ، أَلسَّلامُ عَلَى الاَْئِمَّهِ السّاداتِ ، أَلسَّلامُ عَلَى الْجُیُوبِ الْمُضَرَّجاتِ ، أَلسَّلامُ عَلَى الشِّفاهِ الذّابِلاتِ ، أَلسَّلامُ عَلَى النُّفُوسِ الْمُصْطَلَماتِ ، أَلسَّلامُ عَلَى الاَْرْواحِ الْمُخْتَلَساتِ ، أَلسَّلامُ عَلَى الاَْجْسادِ الْعارِیاتِ ، أَلسَّلامُ عَلَى الْجُسُومِ الشّاحِباتِ، أَلسَّلامُ عَلَى الدِّمآءِ السّآئِلاتِ ، أَلسَّلامُ عَلَى الاَْعْضآءِ الْمُقَطَّعاتِ، أَلسَّلامُ عَلَى الرُّؤُوسِ الْمُشالاتِ، أَلسَّلامُ عَلَى النِّسْوَهِ الْبارِزاتِ، أَلسَّلامُ عَلى حُجَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ، أَلسَّلامُ عَلَیْک َ وَ عَلى ابآئِک َ الطّاهِرینَ، أَلسَّلامُ عَلَیْک َ وَ عَلى أَبْنآئِکَ الْمُسْتَشْهَدینَ، أَلسَّلامُ عَلَیْک َ وَ عَلى ذُرِّیَّتـِک َ النّـاصِرینَ، أَلسَّلامُ عَلَیْک َ وَ عَلَى الْمَلآئِکَهِ الْمُضاجِعینَ، أَلسَّلامُ عَلَى الْقَتیلِ الْمَظْلُومِ، أَلسَّلامُ عَلى أَخیهِ الْمَسْمُومِ ، أَلسَّلامُ عَلى عَلِىّ الْکَبیرِ، أَلسَّلامُ عَلَى الرَّضیـعِ الصَّغیرِ، أَلسَّلامُ عَـلَى الاَْبْدانِ السَّلیبَهِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْعِتْرَهِ الْقَریبَهِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْمُجَدَّلینَ فِى الْفَلَواتِ، أَلسَّلامُ عَلَى النّازِحینَ عَنِ الاَْوْطانِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْمَدْفُونینَ بِلا أَکْفان ، أَلسَّلامُ عَلَى الرُّؤُوسِ الْمُفَرَّقَهِ عَنِ الاَْبْدانِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْمُحْتَسِبِ الصّابِرِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْمَظْلُومِ بِلا ناصِر، أَلسَّلامُ عَلى ساکِنِ التُّرْبَهِ الزّاکِیَهِ، أَلسَّلامُ عَلى صاحِبِ الْقُبَّهِ السّامِیَهِ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ طَهَّرَهُ الْجَلیلُ، أَلسَّلامُ عَلى مَنِ افْتَـخَرَ بِهِ جَبْرَئیلُ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ ناغاهُ فِی الْمَهْدِ میکآئیلُ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ نُکِثَتْ ذِمَّـتُهُ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ هُتِکَتْ حُرْمَتُهُ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ اُریقَ بِالظُّـلْمِ دَمُهُ، أَلسَّلامُ عَلَى الْمُغَسَّلِ بِدَمِ الْجِراحِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْمُجَـرَّعِ بِکَأْساتِ الرِّماحِ أَلسَّلامُ عَلَى الْمُضامِ الْمُسْتَباحِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْمَنْحُورِ فِى الْوَرى، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ دَفَنَهُ أَهْـلُ الْقُرى، أَلسَّلامُ عَلَى الْمَقْطُوعِ الْوَتینِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْمُحامی بِلا مُعین، أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّلیبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضیبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الرَّأْسِ الْمَرْفُوعِ، أَلسَّلامُ عَلَى الاَْجْسامِ الْعارِیَهِ فِى الْفَلَواتِ، تَنْـهَِشُهَا الذِّئابُ الْعادِیاتُ، وَ تَخْتَلِفُ إِلَیْهَا السِّباعُ الضّـارِیاتُ، أَلسَّلامُ عَلَیْک َ یا مَوْلاىَ وَ عَلَى الْمَلآ ئِکَهِ الْمُرَفْرِفینَ حَوْلَ قُبَّتِک َ ، الْحافّینَ بِتُرْبَتِکَ…».
[۱۱] کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا (همه روزها عاشورا و همه زمینها کربلاست) عبارتی معروف که بعضی آن را به امام صادق (علیه السلام) نسبت دادهاند و بعضی از عالمان دینی نیز در سخنان خود از آن استفاده کردهاند. به گفته برخی از پژوهشگران، این جمله در هیچ یک از منابع حدیثی شیعه نیامده است. این که نخستین بار چه کسی این عبارت را به کار برده مشخص نیست.محمد بن سعید صنهاجی بوصیری جمله « کل یوم و کل ارضی لکربی* منهم کربلا و عاشورا» را در قصیده خود معروف به همزیه بیان کرده است. علی شریعتی در کتاب حسین وارث آدم، آن را به امام صادق (علیه السلام) نسبت داده است. همچنین این عبارت در سخنان برخی از عالمان دینی در دوران متأخر به کار رفته است. امام خمینی در سخنرانیها و پیامهای خود این عبارت را به کار برده است و نیز آیت الله خامنهای در سخنان خود بدون آن که آن را حدیث بداند به این عبارت اشاره کرده است. چنانکه مرتضی مطهری نیز این عبارت را استفاده کرده و به حدیث بودن یا نبودن آن اشاره نکرده است. برخی پژوهشگران برآنند که این عبارت نه تنها در احادیث نیامده، بلکه مخالف باورهای شیعیان است زیرا هیچ سرزمینی ارزش کربلا را ندارد و هیچ روزی نیز قابل مقایسه با روز عاشورا نیست. از این رو احتمال دادهاند که این سخن از زیدیه سرچشمه گرفته باشد چراکه نمیتواند با شیعه اثنی عشری نسبتی داشته باشد.
[۱۲] سوره مبارکه نساء، آیه ۵۸٫
«إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَىٰ أَهْلِهَا وَ إِذَا حَکَمْتُمْ بَیْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ ۚ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا یَعِظُکُمْ بِهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ کَانَ سَمِیعًا بَصِیرًا».
[۱۳] ریاحین الشریعه، ج ۳، ص ۱۴۱ و بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۱۶.
«دَخَلَتْ زَیْنَبُ عَلَی ابنِ زِیادٍ وَ علیها اَرْذَلُ ثِیابِها وَ هِیَ مُتَنَکِّرَهٌ وَ کانَتْ تَتَخَفَّی بَیْنَ النِّساءِ وَ هِیَ تَسْتُرُ وَجْهَها بِکُمِّها لِاَنَّ قِناعَها اُخِذَ مِنْه».
[۱۴] سید محمدحسن حسینی (۱۲۳۰-۱۳۱۲ق) (۱۱۹۴ـ۱۲۷۳ش) مشهور به میرزای شیرازی، میرزای بزرگ و میرزای مجدِّد، از مراجع تقلید شیعه در قرن چهاردهم بود که فتوای تحریم تنباکو را صادر کرد. میرزای شیرازی پس از درگذشت شیخ مرتضی انصاری در سال ۱۲۴۳ش، به مرجعیت رسید و تا پایان عمر به مدت سی سال مرجع واحد شیعیان بود. او شاگرد خاص و مورد علاقه شیخ انصاری بود. شیخ عبدالکریم حائری، مؤسس حوزه علمیه قم، آخوند خراسانی، شیخ فضل الله نوری، میرزای نائینی و محمدتقی شیرازی مشهور به میرزای دوم از شاگردان وی بودند. میرزا رسالههای فقهی و اصولی متعددی تألیف کرد و بر کتابهایی فقهی و اصولی بهویژه تعلیقههای شیخ انصاری برای مقلدانش، حاشیه زده است. همچنین فتاوای گردآوری شده او و نیز تقرایرت درسهای فقه و اصولش نیز چاپ شده است. میرزای شیرازی مؤسس حوزه علمیه و مکتب سامرا شناخته میشود. گفته شده او با هدف تقریب میان شیعه و سنی به سامرا مهاجرت کرد و در این شهر اقامت گزید. ساخت مدرسه، حسینیه، پل، بازار و حمام از خدمات عمومی و عامالمنفعه وی در سامرا بود. او در ۸۲ سالگی در سامرا درگذشت و در حرم امام علی (علیه السلام) در نجف دفن شد. درباره او آثاری به زبان عربی و فارسی نوشته شده است. از جمله هدیه الرازی الی الامام المجدد الشیرازی اثر آقابزرگ تهرانی و حیاه الامام المجدد الشیرازی اثر محمدعلی اُردوبادی در شرح حال میرزا و شاگردانش نوشته شده است.
[۱۵] ملهوف (لهوف)، ص ۲۰۰-۲۰۲ و ارشاد مفید، ص ۴۷۲ – ۴۷۳ (با مقدارى تفاوت).
«ما رَأَیْتُ إِلاّ جَمیلا، هؤُلاءِ قَوْمٌ کَتَبَ اللهُ عَلَیْهِمُا الْقَتْلَ فَبَرَزُوا إلى مَضاجِعِهِمْ، وَ سَیَجْمَعُ اللهُ بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُمْ، فَتُحاجُّ وَ تُخاصَمُ، فَانْظُرْ لِمَنِ الْفَلْجُ یَوْمَئِذ، ثَکِلَتْکَ اُمُّکَ یَابْنَ مَرْجانَهَ».
[۱۶] سوره مبارکه ناس.
[۱۷] سوره مبارکه فجر، آیه ۱۴٫
[۱۸] ولید بن یزید بن عبد الملک بن مروان بن حکم بن ابی العاص بن امیه اموی دمشقی، یازدهمین خلیفه اموی که فردی بیبندوبار و عیاش در حدود یک سال و چند ماه، حکومت کرد. ولید بن یزید بن عبدالملک، مکنی به «ابوالعباس» و ملقب به «الفاسق»، از القاب دیگری که برای او برشمردهاند میتوان به ابن عاشق و العاشق اشاره کرد. از مادری به نام امحجاج، دختر محمد بن یوسف بن حکم ثقفی، برادر زاده حجاج ثقفی، در سال هفتاد هجری و به نقلی دیگر در سال هشتاد و هشت هجری به دنیا آمد. ولید یازده ساله بود که پدرش “یزید بن عبدالملک” به جهت کم سن و سالی ولید، برادر خود هشام بن عبدالملک را به ولایتعهدی خود برگزید، امری که بعدها همواره از آن ابراز ندامت میکرد. ولید پانزده ساله بود که پدرش از دنیا رفت و هشام بن عبدالملک به خلافت رسید. هشام در ابتدا همواره او را محترم شمرده تقرب میداد، اما رفته رفته بیاعتنایی ولید نسبت به دین را، دستاویز خویش ساخته تصمیم به عزل او از ولایتعهدی گرفت، اما ولید نپذیرفت. با این حال هشام مخفیانه از عدهای از سران اموی برای پسرش “سلمه” بیعت گرفت. اوج گرفتن تحقیرها و سختگیریهای هشام نسبت به ولید و یارانش، باعث شد ولید به همراه غلامانش به «اَغدَف» رفته تا پایان عمر هشام بن عبدالملک در آنجا بماند. کنیهاش ابوالعباس، پدرش یزید (نهمین خلیفه اموی) و مادرش ام حجاج دختر (محمد بن یوسف ثقفی) بود. او طبق معاهده پدرش با هشام، در یازده سالگی به جانشینی و ولیعهدی او انتخاب گردید. از دوره ولیعهدی ولید گزارش چندانی در دست نیست، جز آنکه ابن عساکر از عزیمت وی به حج درسالهای ۱۱۶ و ۱۱۹ خبر داده است.
ولید را «بیپروای بنیمروان» ملقب کردهاند، نقل است، روزی قرآن را گرفته به قصد تفال آن را گشود این آیه آمد: «و استفتحوا و خاب کلّ جبّار عنید، و طلب فتح کردند، در حالی که نصیب هر ستمگر جبار، هلاکت و هرمان است.» ولید قرآن را انداخته آن را هدف تیر قرار داد و گفت: «تهدّدنی بجبار عنید نعم انا ذاک جبار عنید اذا ماجئت ربک بعث فقل یا رب خرّ قنی الولید»؛ مرا به جبار عنید میترسانی آری من همان جبار عنیدم هرگاه روز محشر نزد پروردگارت رفتی بگو ولید مرا درهم درید.» سید مرتضی نیز نقل کرده است که روزی دیگر در اشعاری اهانتآمیز، خطاب به قرآن گفت که او روز حساب را برای من یادآوری میکند و من نمیدانم او حق میگوید یا نه، پس به خدا بگو مرا از طعام و شراب منع کند.
[۱۹] سَلمان رُشدی (متولد ۱۹۴۷م)، نویسنده کتاب آیات شیطانی که در آن، پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)، صحابه و همسران او و جبرئیل را مورد اهانت قرار داد. وی در شهر بمبئی هند در خانوادهای مسلمان دنیا آمد؛ اما تعلق خاطری به اسلام و به طور کلی به دین نداشت. وی در چهارده سالگی برای ادامه تحصیلات به انگلیس رفت و پس از چندی تبعه آنجا شد. سلمان رشدی نویسنده چندین کتاب و مقالههای متعدد است. آیات شیطانی پنجمین کتاب وی است که در قالب یک رمان و براساس افسانه غرانیق، مقدسات اسلام را مورد اهانت قرار داده است. انتشار این کتاب در ۴ مهر سال ۱۳۶۷ش، واکنشهایی از جمله اعتراضات مسلمانان و ممنوعیت انتشار آن در برخی کشورها در پی داشت. همچنین در ۲۵ بهمن سال ۱۳۶۷ش، حکم اعدام سلمان رشدی از سوی امام خمینی صادر شد. در مقابل، برخی از کشورهای غربی به مناسبت انتشار این کتاب، جایزههایی به سلمان رشدی اهدا کردند از جمله اعطای جایزه وایت برد انگلیس در ۱۷ آبان ۱۳۶۷ش، و اعطای لقب شوالیه از سوی ملکه انگلیس در سال ۱۳۸۵ش. رشدی در آمریکا تحت تدابیر امنیتی زندگی میکند. او در ۲۱ مرداد سال ۱۴۰۱ش هنگام سخنرانی در مراسمی در نیویورک با چاقو مورد حمله قرار گرفت و از ناحیه گردن زخمی شد.
[۲۰] خروج سُفْیانی یکی از پنج رویداد حتمی در آستانۀ ظهور حضرت مهدی (عَجّل الله تعالی فرجه الشریف) است و در منطقه شام رخ میدهد. بنابر روایتی از امام رضا (علیه السلام)، ظهور قائم، بدون خروج سفیانی رخ نخواهد داد. در روایاتی دیگر، سفیانی پس از ۹ ماه حکومت بر شام، به سمت مدینه لشکرکشی میکند و در جایی به نام بیداء، در زمین فرو میرود. سفیانی در روایات شیعه و سنی، از نوادگان ابوسفیان دانسته شده که چهرهای خونریز و بیرحم دارد و مردم از دیدن او وحشت میکنند. نامهای مختلفی از جمله عنبسه بن مره برای وی ذکر شده است. در منابع روایی شیعه و اهل سنت، اسامی مختلفی برای سفیانی ذکر شده است؛ از جمله در روایات مختلفی از امام علی (علیه السلام)، نام وی، عنبسه بن مره، حرب بن عنبسه، و عثمان بن عنبسه، از نوادگان ابوسفیان ذکر شده است. همچنین نام او در منابع اهل سنت، حرب بن عنبسه و معاویه بن عتبه دانسته شده است.
سفیانی، در روایات، بسیار خونریز، آدمکش و بیرحم تصویر شده است. همچنین بنابر روایاتی که از امام علی (علیه السلام) نقل شده، سفیانی مردی چهارشانه، آبلهرو، و تکچشم است که مردم از دیدن او وحشت میکنند بر پایه روایتی از امام صادق (علیه السلام) که در بحار الانوار نقل شده، سفیانی دشمن شیعه است و منادی او در کوفه اعلام میکند که هر کس سر شیعهای را از تن جدا کند به او هزار درهم میدهد. خروج سفیانی، در روایاتی از امام صادق (علیه السلام) حتمی دانسته شده و در کنار خروج یمانی، صیحه آسمانی، قتل نفس زکیه و خسف بیداء، یکی از پنج نشانه پیش از قیام قائم معرفی شده است. همچنین بنابر نقلی از امام رضا (علیه السلام)، ظهور قائم از جانب خدا حتمی است، و خروج سفیانی هم حتمی است و بدون خروج سفیانی، قائم ظهور نخواهد کرد. در روایتی از امام صادق (علیه السلام) هم خروج سفیانی حتمی و در ماه رجب دانسته شده است. روایتی از امام باقر (علیه السلام)، حاکی از این است که خروج سفیانی، سید یمانی و سید خراسانی، در یک سال، یک ماه و یک روز واقع خواهد شد.
[۲۱] سوره مبارکه فتح، آیه ۱۰٫
«إِنَّ الَّذِینَ یُبَایِعُونَکَ إِنَّمَا یُبَایِعُونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ ۚ فَمَنْ نَکَثَ فَإِنَّمَا یَنْکُثُ عَلَىٰ نَفْسِهِ ۖ وَ مَنْ أَوْفَىٰ بِمَا عَاهَدَ عَلَیْهُ اللَّهَ فَسَیُؤْتِیهِ أَجْرًا عَظِیمًا».
[۲۲] سوره مبارکه فیل، آیه ۱٫
[۲۳] سوره مبارکه اخلاص.
پاسخ دهید