ابتدا باید بدانیم که حالات انسان همواره یکسان نیست؛ یعنى، نمىتوان ادعا کرد مثلاً حضرت على (علیهالسلام)، در تمام نمازهاى خود حالتى یکسان داشته و هیچ توجهى، به اطراف و یا بدن خود نداشته است. بنابراین اشکالى ندارد که آن حضرت در نمازى، چنان غرق عبادت باشد  که متوجّه بیرون آوردن تیر از پایش نشود و در نمازى به اطراف توجّه داشته و به فقیر در حال نماز، صدقه بدهد. شرایط زمانى، مکانى و روحى انسان، در هر حالى اقتضایى دارد. گاهى در حال نماز پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام)، بر دوش آن حضرت سوار مىشدند و ایشان سجده خود را طولانى مىکرد تا دو فرزندش به میل خود از دوش ایشان پایین بیایند.

از دریچهاى دیگر، در دیدگاه عارفان و بزرگان اهل معرفت، حضور قلب داراى سه مرحله است:

۱ – مرحلهاى که عالم کثرات و توجّه به تعلّقات دنیوى، مانع شهود پروردگار و توجّه به او مىگردد؛ این مرتبه براى ائمه (علیهالسلام) وجود نداشته است.

۲ – توجّه به حضرت حق جلّ و علا مانع توجّه به عالم کثرت گردد؛ این مرحله در مدارج بالاى عرفان و توحید است و براى ائمه (علیهالسلام) چنین حالى وجود داشته است.

۳ – مرتبه لاحجاب مطلق است؛ ولى فناى در حق و توجّه مطلق به ذات پاک ربوبى مانع توجّه به عالم کثرت نیست؛ بلکه از افق لاهوت به عالم ناسوت نظر مىشود و این حالت مخصوص اولیاى کامل است که در رأس آنان امامان معصوم (علیهمالسلام) قرار دارند.

آنان در حالات خود، مراتب گوناگونى داشتهاند که با توجّه به سه دیدگاه یاد شده، نحوه حضور قلب آنان در نماز سه گونه متصور است:

۱ – گاهى توجّه به خدا به گونهاى بوده که هیچ چیز دیگر را متوجه نمىشدند و نمونههاى بسیارى از این قبیل از ائمه (علیهمالسلام) نقل گردیده است.

۲ – گاه ممکن است در ضمن حضور قلب کامل، کم و بیش متوجه امور خارجى نیز بوده؛ ولى به جهت عدم وظیفه نسبت به آنها، عکسالعمل نشان ندادهاند.

۳ – در مواردى ضمن حضور قلب کامل، به برخى از مسائل توجّه داشته و بر حسب وظیفه یا استحباب، عکسالعملى نشان دادهاند؛ بدون آنکه مانع توجّه آنان به خدا باشد. از این نمونه، اعطاى انگشتر توسط امیرمؤمنان (علیهالسلام)به سائل است.

عرفا مىگویند: این مرتبه از حضور قلب، کاملتر از مرتبه اول است؛ زیرا در اولى توجّه به خداوند حجاب و مانع عالم کثرات است؛ ولى در این مرحله آن چنان فانى در رب و واصل به اوست که از آن مرتبه، به شهود عالم مىپردازد و به اصطلاح مرتبه لا حجاب مطلق است.[۱]

حال براساس دیدگاه برخى از عارفان، حضور قلب آن حضرت در زمان اشاره به انگشتر، حضور قوىترى است؛ یعنى، در مرحلهاى که تیر از پاى حضرت بیرون آورده و متوجه نمىشوند، مرتبهاى است که حضور در پیشگاه حضرت حق مانع حضور عالم شهود است. اما در مرتبه دیگر که مرتبه لاحجاب مطلق است؛ نه حضور غیب، مانع حضور شهود است و  نه بالعکس. آنچه هیچ گاه در نمازهاى آنان وجود نداشته، حجاب شدن عالم شهود نسبت به عالم غیب است.

به عبارت دیگر تفاوت امامان با با برخى عرفا، این است که گروهى از عرفا وقتى در یکى از مقامات سیر و سلوک هستند، حضور در مقامات دیگر براى آنان به آسانى ممکن نیست؛ ولى امامان داراى آن چنان توانمندى روحى و معنوى هستند که به آسانى مىتوانند دو عبادت نماز و زکات را همراه با یکدیگر و بدون کاستى در حضور قلب و اخلاص انجام دهند و آنجا که امور شخصى و مادى مطرح است، همان مقام معنوى خویش را حفظ کنند و درد جسمى آنان را از حالت «وصال» و «مقام فنا» خارج نگرداند.

به عبارت دیگر، مىتوان گفت که امام على (علیهالسلام) در هر دو حال مشغول عبادت بود؛ چه آن زمانى که تیر را از پاى آن حضرت در مىآوردند و چه آن زمانى که در حال رکوع به فقیر صدقه داد. و در هر دو حالت توجّه به خود نداشته است؛ یعنى، هنگام بیرون آوردن تیر از پا و در حال صدقه دادن، توجّه به خود و دنیا نداشته و مسلماً آنچه مانع حضور قلب است، توجّه به خود و دنیا و مظاهر آن است که در هیچ یک از نمازهاى آن حضرت نبوده است.

 

منبع:نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها / مؤلف:رحیم کارگر/پرسش وپاسخ دانشجویی


[۱] – ر.ک: مرتضى مطهرى، امامت و رهبرى، ص ۱۸۰ و ۱۸۱٫