حضور قلب ائمه (علیهم السلام) چگونه است؟ چرا حضرت على (علیه السلام) در نمازى متوجه بیرون کشیدن تیر از پایش نمى شود، ولى در نمازى دیگر به فقیر صدقه مى دهد؟
ابتدا باید بدانیم که حالات انسان همواره یکسان نیست؛ یعنى، نمى توان ادعا کرد مثلاً حضرت على (علیه السلام) ، در تمام نمازهاى خود حالتى یکسان داشته و هیچ توجهى، به اطراف و یا بدن خود نداشته است. بنابراین اشکالى ندارد که آن حضرت در نمازى، چنان غرق عبادت باشد که متوجّه بیرون آوردن تیر از پایش نشود و در نمازى به اطراف توجّه داشته و به فقیر در حال نماز، صدقه بدهد. شرایط زمانى، مکانى و روحى انسان، در هر حالى اقتضایى دارد. گاهى در حال نماز پیامبر (صلی الله علیه وآله) ، امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) ، بر دوش آن حضرت سوار مى شدند و ایشان سجده خود را طولانى مى کرد تا دو فرزندش به میل خود از دوش ایشان پایین بیایند.
از دریچه اى دیگر، در دیدگاه عارفان و بزرگان اهل معرفت، حضور قلب داراى سه مرحله است:
۱ – مرحله اى که عالم کثرات و توجّه به تعلّقات دنیوى، مانع شهود پروردگار و توجّه به او مى گردد؛ این مرتبه براى ائمه (علیه السلام) وجود نداشته است.
۲ – توجّه به حضرت حق جلّ و علا مانع توجّه به عالم کثرت گردد؛ این مرحله در مدارج بالاى عرفان و توحید است و براى ائمه (علیه السلام) چنین حالى وجود داشته است.
۳ – مرتبه لاحجاب مطلق است؛ ولى فناى در حق و توجّه مطلق به ذات پاک ربوبى مانع توجّه به عالم کثرت نیست؛ بلکه از افق لاهوت به عالم ناسوت نظر مى شود و این حالت مخصوص اولیاى کامل است که در رأس آنان امامان معصوم (علیهم السلام) قرار دارند.
آنان در حالات خود، مراتب گوناگونى داشته اند که با توجّه به سه دیدگاه یاد شده، نحوه حضور قلب آنان در نماز سه گونه متصور است:
۱ – گاهى توجّه به خدا به گونه اى بوده که هیچ چیز دیگر را متوجه نمى شدند و نمونه هاى بسیارى از این قبیل از ائمه (علیهم السلام) نقل گردیده است.
۲ – گاه ممکن است در ضمن حضور قلب کامل، کم و بیش متوجه امور خارجى نیز بوده؛ ولى به جهت عدم وظیفه نسبت به آنها، عکس العمل نشان نداده اند.
۳ – در مواردى ضمن حضور قلب کامل، به برخى از مسائل توجّه داشته و بر حسب وظیفه یا استحباب، عکس العملى نشان داده اند؛ بدون آنکه مانع توجّه آنان به خدا باشد. از این نمونه، اعطاى انگشتر توسط امیرمؤمنان (علیه السلام) به سائل است.
عرفا مى گویند: این مرتبه از حضور قلب، کامل تر از مرتبه اول است؛ زیرا در اولى توجّه به خداوند حجاب و مانع عالم کثرات است؛ ولى در این مرحله آن چنان فانى در رب و واصل به اوست که از آن مرتبه، به شهود عالم مى پردازد و به اصطلاح مرتبه لا حجاب مطلق است.[۱]
حال براساس دیدگاه برخى از عارفان، حضور قلب آن حضرت در زمان اشاره به انگشتر، حضور قوى ترى است؛ یعنى، در مرحله اى که تیر از پاى حضرت بیرون آورده و متوجه نمى شوند، مرتبه اى است که حضور در پیشگاه حضرت حق مانع حضور عالم شهود است. اما در مرتبه دیگر که مرتبه لاحجاب مطلق است؛ نه حضور غیب، مانع حضور شهود است و نه بالعکس. آنچه هیچ گاه در نمازهاى آنان وجود نداشته، حجاب شدن عالم شهود نسبت به عالم غیب است.
به عبارت دیگر تفاوت امامان با با برخى عرفا، این است که گروهى از عرفا وقتى در یکى از مقامات سیر و سلوک هستند، حضور در مقامات دیگر براى آنان به آسانى ممکن نیست؛ ولى امامان داراى آن چنان توانمندى روحى و معنوى هستند که به آسانى مى توانند دو عبادت نماز و زکات را همراه با یکدیگر و بدون کاستى در حضور قلب و اخلاص انجام دهند و آنجا که امور شخصى و مادى مطرح است، همان مقام معنوى خویش را حفظ کنند و درد جسمى آنان را از حالت «وصال» و «مقام فنا» خارج نگرداند.
به عبارت دیگر، مى توان گفت که امام على (علیه السلام) در هر دو حال مشغول عبادت بود؛ چه آن زمانى که تیر را از پاى آن حضرت در مى آوردند و چه آن زمانى که در حال رکوع به فقیر صدقه داد. و در هر دو حالت توجّه به خود نداشته است؛ یعنى، هنگام بیرون آوردن تیر از پا و در حال صدقه دادن، توجّه به خود و دنیا نداشته و مسلماً آنچه مانع حضور قلب است، توجّه به خود و دنیا و مظاهر آن است که در هیچ یک از نمازهاى آن حضرت نبوده است.
منبع:نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها / مؤلف:رحیم کارگر/پرسش وپاسخ دانشجویی
[۱] – ر.ک: مرتضى مطهرى، امامت و رهبرى، ص ۱۸۰ و ۱۸۱٫
پاسخ دهید