مورخ ۲۰ / ۰۵ / ۱۳۹۴ حجت الاسلام کاشانی در دفتر امام جمعه کرج به سخنرانی درباره ی «نقش حیاتی امام صادق علیه السلام در تثبیت مکتب اهل بیت علیهم السلام» پرداختند که مشروح آن در ذیل آمده است.
بسم الله الرحمن الرحیم
و اُفوِّضُ أمری إلَی الله إنّ الله بصیرٌ بالعباد
رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَهً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی
الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
وقتی بعد از رسول خدا صلی ا… علیه و آله نقل و کتابت حدیث با ممنوعیت و محدودیت مواجه شد به گونه ای که جناب ابوذر به خاطر نقل یک حدیث تبعید شد خیلی فرصت نگذشت که مهم ترین دلیل شرعی از دست فقهای امت گرفته شد
عمومی ترین و پر تکرار ترین عبادت نماز است . پنج نوبت رسول خدا صلی ا… علیه و آله جماعت می خواندند بیست و سه سال هم تکرار شده خوب مهم ترین دلیل شرعی ، عقل که به تنهایی خروجی زیادی در مسائل عبادی نمی تواند داشته باشد آیات کریمه الهی هم معمولا در جزئیات ورود نکردند لذا مهم ترین چیزی که در عبادیات ما مستند فتوا قرار می گیرد روایت است . وقتی روایت با ممنوعیت و محدودیت مواجه شد ، از طرف حکومت تبصره ای هم زدند و گفتند أَقِلُّوا الرِّوَایَهَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ إِلَّا فِیمَا یُعْمَلُ بِهِ سعی کردند دامنه را باز کنند اما مشکل حل نشد . سال بیست و هفت هجری بزرگان عامه مثل بخاری نوشتند : صحابه برجسته ای از این که نماز مردم با نماز رسول خدا صلی ا… علیه و آله فاصله گرفته گریه می کردند . مثل انس بن مالک ، مثل ابوذر ؛ روایت انس بن مالک در بخاری آمده که گریه می کرد و می گفت هیچ چیزی از آن چیزهایی که زمان پیامبر صلی ا… علیه و آله بود الان نیست قیل الصلاه گفتند نماز که خواندیم گفت الیس ضیعتم ما ضیعتم فیها این همان نماز است یا ضایعش کردید؟این ساله بیست و هفت.
سال سی و شش هجری امیرالمومنین صلوات ا… علیه بعد از پیروزی در جنگ جمل نماز جماعت خواندند ابو موسی اشعری هم حاضر بود لازم به تذکر نیست که انس ابن مالک و ابو موسی اشعری که نه طرف دار اهل بیت علیهم السلام هستند و نه آدم های خنثایی هستند خودشان اعتراف کردند وقتی ابو موسی اشعری پشت سر امیر المومنین علیه السلام نماز خواند باز احمد حنبل نقل کرده بخاری هم نقل کرده که وقتی نماز تمام شد ناگهان گفت بله این بود نماز پیغمبر لقد ذکرنا هذا الرجل صلاه کنا نصلی ها خلف رسول ا… صلی ا… علیه و آله یادمان انداخت علی ابن ابی طالب این بوده نماز پیغمبر اٍمّا نسیناها چون فراموش کرده بودیم یا در رابطه با حج که چند سال پایانی عمر رسول خدا صلی ا… علیه و آله تشریع شده با آن همه فروعات ، نماز بیست و سه ساله عمومی جماعت را فراموش کردید ، حج را چه کار کردید ارث را چه کار کردید فروعات بقیه ابواب و مسائل فقهی را چه کار کردید اما نسیناها کسی قبول نمی کند بگید اٍمّانسیناها یادمان رفته بود اوترکناها عمداً حضرت امیرهم سلام ا… علیه در نهج البلاغه وقتی به مالک عهد نامه نوشتند فرمودند که یا مالک ان هذا الدین قد کان اسیراً فی ایدی الاشرار این دین قبل از من دست اشرار اسیر شده بود یعمل فیه بالهوی و تتلع به الدنیُا کسی دنبال دین نبوده این سال سی وشش خب سال صد و پنجاه چه؟ تکنولوژی نیست که پیشرفت کند نماز را باید برگردیم بببینیم سلف چه کرده فرمود وجود مقدسش صلو کما رایتومونی توقیفی است نماز عبادت است نمیشود هر کاری دلت خواست انجام بدهی سال بیست و هفت و سی و شش از بین رفته براش گریه کردن سال صد و پنجاه چه ؟ بدتر شده اوضاع بهتر نمیشود. جای پیشرفت که ندارد این موضوع هرچه بگزرد بدتر میشود کمی محدودیت حدیث برداشته شد منتهی کارخانه های جعل ، فاضله زیادی که در این محدودیت ایجاد شده بود کاری می کرد که مثل ابوحنیفه از او نقل می کنند که می گفت من هفده تا روایت صحیح بیشتر از پیغمبر صلی ا… علیه و آله سراغ ندارم ، و این مسئله که کدام روایت ، پیامبر اسلام است مسئله بود وقتی حضرت باقر سلام ا… علیه از دنیا رفت این آخرین روایت امالی شیخ مفید است عدهای آمدند تسلیت بگویند محضر حضرت صادق علیه السلام گفتند آقا پدر شما کسی است که خوب اونا می فهمن وقتی می فرمود قال رسول الله خوب از حضرت باقر تا پیامبر فاصله است دیگه حالا اگر کسی براس امام باقر سلام ا… علیه یا حضرت صادق علیه سلام لدّنی هم قائل نباشه بلاخره او استاد اصلیش پدرش بوده اون بزرگوار استادش پدرش بوده سلسله سند سلسله الذهب تا پیامبر این همون چیزیه که جامعه به شدت کمبود دارد در موردش مواقیت صلاه را گیر کردن در قبله مشکل دار شدن در اذکار مشکل دار شدن امروز وهابی های عربستان به سرپرستی البانی که تازه چند سالیه که از دنیا رفته که بهش میگن بخاری ثانی کتابی منتشر کردند به نام صفت صلاه النبی یعنی چطوری پیامبر نماز می خواند در تشهد ۹ نقله این تشهد عایشه است این تشهد ابن عمره این برا ابوسعید خدریه تشهد پیامبر کدام مسئله اینجاست نماز توقیفی است تشهد عایشه و ابن عمر به بدرد نمیخورد تشهد رسول خدا بدرد می خورد حالا وثاقتش هم اگر ثابت بشد باید نقل کند از پیامبر نه این که او اینطوری میخواند چون آنقدر موارد متعدد از مخالفت عمل اصحاب با کلام اصحاب داریم . توجه کردید عمل اصحاب حجت نیست همین امروز پروفسور اصلی دانشگاه ملک بن سعود در عربستان کتابی منتشر کرده به اسم مخالفه الصحابی لِل الحدیث النبوی میگوید چه کار کنیم عایشه یک جا روایتی گفته خودش خلافش عمل کرده ابوسعید خدری روایت گفته خودش خلافش عمل کرده روایتش حجت است یا عملش؟ لذا ۹ تا تشهد فلانی و فلانی اینجوری نماز می خواندند که حجت نیست آیا پیامبر فرموده بود؟ یعنی ما تختیر داریم ۹ جور بخوانیم پیامبر ۹ مدل را خوانده بعد شما در عمومی ترین عبادت مسلمین انقدر اختلاف فاحش دارید در آنجاهایی که عمومی نیست در سال های آخر تشریع شده خب آمدند خدمت امام صادق تسلیت بگویند به حضرت عرض کردند وقتی امام باقر میفرمود قال رسول الله ما شک نمیکردیم که حتما پیامبر این را فرموده یعنی در قرن دوم پلی زدند اهل بیت به سمت روایات نبوی . بعد حضرت صادق علیه سلام سرشان را پایین انداختند قدری سکوت نمودند چون آنها تعجب کرده بودند که امام باقر میفرماید قال رسول ا… خب در قرن ۲ که کسی پیامبر را ندیده یا کسی سند انحصاری به پیامبر ندارد حضرت سرشان را بلند کردند حضرت صادق فرمودند قال الله تبارک و تعالی اینها اصلا مبهوت شدند یعنی من اگر قرن دو هستم تا خود حضرت حق اخبار عن ا… میکنم قبول هم نداشته باشی علم لدنی است ، حدیث ، حدیث ابی و حدیث ابی و حدیث جدی تا رسول خدا و رسول خدا هم از وحی خدا ، این یک چیز عجیبی بود در آنها لذا اقبال عظیمی به سمت اهل بیت آمد من به عنوان این که شیعه اهل بیت باشند به عنوان این که کسی پیدا شده به صورت اطمینان بخش ما را میرساند به روایات نبوی کل روایات فقهی برادران اهل سنت اگر تکراری ها را حذف کنید کمتر از سیزده هزار عدد است کل روایات فقهی و این خیلی هم خیال نکنیم زیاد است برای این که شما برای ذکر و رکوع مستند شرعی می خواید برای ذکرسجده مستند شرعی می خواهید برای قیام متصل به رکوع برای جلسه استراحت برای تک تک اینها چون توقیفیه باید از دستور شرع استفاده کنند دلیل می خواهد ادعا می کنند پیامبر پانزده هزار صحابه دارد کل این پانزده هزار صحابه از رسول خدا بدون محدودیت هایی که اهل بیت داشتند بدون قتل هایی که اهل بیت دچارش بودند بدون زندان هایی که مثل منصور دوانیقی هشتاد هزار نفر را به زندان می فرستاد هر کس با لباس خودش در زندان می رفت این لباس ها در سیاه چال می پوسید تا برهنه می شدند و وقتی جنازه ها می آمد بیرون دیگه لباسی تن اینها نبود.بدون این نکته که زن و مرد همسایه را ضربدری نامحرم را کنار نا محرم می گذاشتند در اتاق های تاریک سیاه چال برای این که خورد کند علوی ها را سادات اهل بیت را این خبرها برای دیگران نبود بدون آن محدودیت ها دوازده هزار روایت غیر تکراری دارند فقط کافیه امروز شما به وسائل خودمون رجوع کنید تقریبا سی و هفت هزار عدد روایت دارد ، سی و یک هزار روایت از امام صادق است یعنی یک نفر به اندازه تاریخ قرن اول نه ، بلکه سه برابر بیشتر فقط در یک کتاب شیعه از او روایت هست غالبا همه غیر تکراری فقط محمد ابن مسلم سی هزار روایت از امام صادق روایت کرده است زراره چهل هزار روایت ابان ابن تغلب سی و پنج هزار روایت وسائل رو که می گم امروز به دست ما رسیده مثل نجاشی رحمت الله علیه وشیخ طوسی در رجالشون اکثر روایات بزرگان و قدما رو گفتند اینطوری است یک نفر در برابر همه تاریخ اسلام نه مساوی بلکه چند برابر روایات نبوی به ما رسانده است قابل قیاس با کسی نیست . حالا شرایطش را عرض کنم اینطوری نبوده که حضرت صادق سلام الله علیه ماهواره ای داشت و تریبونی و تبلیغاتی بررسی اگر بفرمایید بیشتر از نود و پنج درصد یاران امام صادق کوفی اند و امام ساکن مدینه این خودش مشکل است . شبکه اجتماعی وجود ندارد که پیام به هم برسانند هزاران کیلو متر سفر باید کنند برای نقل یک حدیث اینطوری نیست که بگوییم زراره شاگرد امام صادق بود به قول خودش چهل سال البته چون در وسائل هست در حج میآید به حضرت میگوید چهل سال است من در خانه شما میآیم در مورد حج سوال می کنم هنوز تمام نشده اینطوری نیست که امام صادق سلام الله علیه کنار شیعیانشان باشند در فضای آزاد جلسه درس خارج داشته باشند امام در مدینه است تحت تدابیر شدید امنیتی نود و پنج درصد یاران حضرت را شما کافیه به کتب رجالی مراجعه کنید نسب اینها را نوشتهاند اهل کجا هستند؟ عمده کوفی اند اینها در کوفه اند ارتباط امام با ایشان چگونه بود؟ یکی از روش های اصلی ارتباط این بود که حضرت می فرمود مِن تمام الحج زیارت الامام یکی از اهداف اصلی حج زیارت امام است حج می آمدند از طرف کوفه به سمت مکه و بعد زیارت مدینه مرقد شریف نبوی و حضرت صادق علیه السلام هم در حج شرکت می نمود او امام سات یأتوک امام باید بیاید در حج امام در حج شرکت می کرد زراره ها دو سه ماه فرصت داشتند در سال حج که از امام روایت بگیرند که این اتفاق افتاده غیر از محدودیت ها این محدودیت زمانی حالا غیر از محدودیت خوف و ضرر جانی دو سه ماه وقت داشتند با نشست و برخواست کنند. در ادامه نوع نشست و برخواست هم عرض می کنم. تو این فرصت اندک این اتفاق افتاده. حالا شما ببیند که محدودیت های حضرت سجاد علیه السلام چه بوده که هیچ خبری نیست. با اینقدر محدودیت ، این اتفاق افتاده. یعنی اگر امام حکومت دستشان بود و فضا باز بود که معارف را بیان کنند معلوم می شد که چه اتفاقاتی می افتاد. در بعضی از روایات ما هست که اگر ثقیفه رخ نمی داد امیر المومنین علیه السلام فضا رو به گونه ای عوض می کردند که مردم تغییر کنند. خب این اتفاق ها چه قدر از پتانسیل حضرت صادق علیه اسلام است؟
این محدودیت زمانی و این محدودیت مکانی حالا محدودیت شرکت در جلسه امام صادق علیه السلام. یکیش رو همین اول جلسه عرض می کنم ، آخر جلسه هم به همینجا بر می گردم. آنقدر فضای محدودیت روی سر امام علیه السلام سنگین بود که چند تا مشکل داشتن. یکی این که منصور دوانیقی می گفت من اعلم امت هستم. معنایش این است که اگر کسی خلاف من فتوا بدهد اعلمیت من را نپذیرفته و کسی که اعلمیت من را نپذیرفته یعنی طبل جنگ با من رو نواخته که من رو تضعیف کند لذا محدور الدم است. اگر عدد چهار هزار و کمتر یا بیشتر برای جلسات امام صادق علیه السلام نقل کردند همه یک جا در جلسه که شرکت نمی کردند، در طول زمان این ها می آمدند. مباحث حضرت هیچ وقت در زمان های مختلف اینطوری شلوغ نمی شد که چند هزار نفر شرکت کنند؛ بله اگر هم گاهی حج شرکت می کردند عوامی بودند که آمده بودند حضرت رو ببینند. بالاخره شخصیت امام صادق سلام الله علیه یه شخصیته عجیبی بودن. امام ابوزهره که از بزرگترین علمای الازهر و از افتخارات آنجا به حساب می آید و ده ها سایت ایشان را تبلیغ می کنند و رسما دانشگاه الازهر به نام او سایت زده در کتاب « الامام صادق حیاتُه و فقهه » که در واقع نوشته خود ایشان و حاصل درس خارجشان می باشد ، در صفحه پنجاهم می گوید که « علمای اسلام در هیچ چیزی با هم اجماع ندارند همانطوری که در فضل و علم امام صادق علیه السلام باهم اجماع دارند. درفضل و علم امام صادق علیه السلام اجماع دارن و در هیچ چیز دیگری اجماع ندارند. خب مردم می آمدن نگاه کنن. همین ابوزهره می گوید که « کان العلما یقصدونه بالمدینه من کل اُفُق» یک نفر باید به چه مرتبه ای برسد که العلما (جمع مهلا به الف لام ) من کل افق (از همه اقطار عالم) سفر کنند و بیایند دیدن ایشان. آدم های مشهور یا باید سیاسی باشند یا باید همه جریانات تبلیغشون رو بکنن. خُب امام صادق علیه السلام آیا توسط منصور دوانیقی تبلیغ می شد؟ نمی شد ؛ منصور دوانیقی به مالک ابن انس می گفت تو اعلم بعد از من هستی و من کاری خواهم کرد که مُوَتَّع تو بشه کتاب رساله . قرار نبود امام صادق علیه السلام تبلیغ بشن. خُب حضرت که حکومت هم نداشتن پس یعنی چی « کان العلما یقصدونه بالمدینه من کل اُفُق» خُب همه اعجاب سرتاپاشون رو گرفته بود که چه کسی هست که سه چهار پنج برابر کل تاریخ اسلام از رسول خدا محفوظات دارد آن هم به طریق سلسله الذهب. حضرت وقتی می خواستند بیان کنند از امام باقر علیه السلام نقل می کنند ، او از علی ابن الحسین علیهما سلام که محبوب امت هستن ، او از سید الشهداء علیه السلام که حرفی در این ها نیست ؛ احمد حنبل در حدیث سلسله الذهب امام رضا علیه السلام می گوید: لو قرئ هذا الإسناد علی مجنون لأفاق یعنی این افرادی که جعفر ابن محمد از محمد ابن علی از علی ابن الحسین از حسین ابن علی که اگر در گوش یک دیوانه این الفاظ خوانده بشه افاقه خواهد کرد.
خب مردم می ریختند ببینند امام صادق علیه السلام چه کسی هست عظمتش را ببینند اما شاگردان در شدید ترین تدابیر امنیتی بودند که ارتباط با امام نداشته باشند یک نمونش حشام ابن حکم آن عالم بزرگ و مشهور شیعه.
هفده ، هجده سالش که بود جهمی بود قائل به تجسیم بود . در رجال نجاشی هم هست. عموی او شاگرد امام بود یک وقتی به عموی خود گفت وقتی بگیر می خواهم امام صادق علیه السلام را ببینم عمویش آمد به حضرت صادق علیه السلام عرض کرد که آقا این فرد جهمی هستش. یک وقت چیزی نگویید که بره و شما را به حکومت بفروشد. حضرت فرمود فلان روز که من دارم با استرم از فلان جا رد می شوم کنار خیابان بایستد و سوالش را بپرسد. یعنی اینطور نبود که با دفتر تماس بگیرید و یک وقتی تنظیم کنید. نه آقا حضرت داشتند عبور می کردند حشام هم ایستاد و سوالش را پرسید و حضرت هم جوابش را دادند ، آمد سوال دوم را بپرسد حضرت فرمود فلان روز فلان جا . در بعضی نقل ها هست حضرت فرمود چرا اینقدر با من در خیابان حال و احوال می کنید یا شمارو می کشن یا مارو محدود می کنند. انقدر شیعه کشی رواج داشت که مردم دیگه ترسیده بودند. باز از حضرت صادق سلام الله علیه روایت هست که فرمودند: دیگه من گفتم حال و احوال نکنید اما سلام بکنید. یعنی می ترسیدن امام رو در خیابان ببینند و بگویند سلام علیکم بعد بگن این با آقا ارتباط دارد یعنی حکومت می فهمید که این طرف آمده حج حالا یه دفعه هم تو مسجد نشسته کنار امام صادق علیه السلام این شیعه او نیست اما کسی که دائم می آید و می رود مثل زراره حواسشون بود. این نمونه مشهو را ببینید این را از اهل سنت هم نقل داریم شیعه هم در چند کتابش نقل کرده : یک بنده خدایی در این فضای جامعه عصبانی شد و به همسرش گفت سه طلاقت کردم ؛ خُب در مکتب غیر شیعه سه طلاقه در یک مجلس سه بار حساب می شود. این به این معناست که خانم باید برود ازدواج دیگری بکند و آن ازدواج هم باید وقعی باشد و همه اتفاقات ازدواج هم در آن بیافتد و حالا آن مرد باید از دنیا برود یا طلاق بگیرند از قبل هم هماهنگ نشده باشد ، مرده یه چند شب گذشت خلاصه حوصلش سر رفت پشیمون شد گفت بچه هارو چه کار کنم گفت خانوم برگردید گفت نمی شود که ، سه طلاقه شد تمام شد ؛ همین امروز شما اگر مصر بروید که حنفی هستند چهل پنجاه ساله که به حکم امام صادق سلام الله علیه این مسئله رو اجرا نمی کنند دادگاهاشون خیلی مشکلات دارند طرف یه بار عصبانی می شود یک چیزی می گوید بعد باید بنگاه محلل یابی بزنند این همه طلاق در جامعه نگاه کنید اگر قراره یه بارش سه بار حساب بشه خیلی ماجرای جامعه عجیب می شود. گفت من قبول نمی کنم ما به هم نامحرم الی الابدیم تا من یک ازدواج دیگری بکنم. گفت من حالا چه کنم گفت مگر این که از امام صادق علیه السلام مجوز بگیری. مرحوم راوندی اینو در خوارج آورده از این جهتی که میب یند می خواهد بگوید امام صادق سلام الله علیه علم پیشین داره علم من لدن خبیر حکیم داره این یه چند روزی می آید جلو خانه امام صادق علیه السلام جرأت نمی کرد نزدیک بشود یه روزی دید یک بنده خدایی مشغول فروختن خیار می باشد. یک دفعه به ذهنش رسید گفت طبق و میوه و این لباس پاره ای که بر تن داری را همه را یک جا می خرم ، همه رو خرید و آمد جلوی منزل حضرت ایستاد و گفت مَن یشتری؟ شروع کرد به خیار فروشی کارگرمنزل حضرت در را باز کرد و گفت مولای من همه را یک جا می خرد بیا داخل حیاط خانه خالی کن. این شخص که آمد داخل در را و به او گفت که حضرت صادق علیه السلام فرمودند در مکتب ما سه طلاق در یک مجلس یکی بیشتر حساب نمی شود. شما امروز ایمیل می زنید دفتر مرجعتان حکم شرعی را به گوشی شما پیامک می کنند آنجا برای شنیدن یک حکم آن هم برای احوال شخصیه طلاق که به حکومت کاری ندارد نمی توانستند حکم بپرسند.
یکی از سخت ترین جاهای حل معارضات در روایات ، معارضات غیر مستقر ، آنجایی است که تشخیص بدهیم کجا فرمایشات امام از روی تقیه می باشد. حضرت می دیدند در مجلس اگر پنج نفر نشستند و دو نفر نفوذی هستند ، امروز یک چیز می فرمودند فردا چیز دیگری می فرمودند و روز سوم یک چیز دیگر ؛ در بیانی فرمودند: رحم الله مَن عرفَ معاریض کلامنا ؛ خدا رحمت کند کسی را که می فهمد منظور کلام ما چیست. لذا گاهی مثال زراره و محمد ابن مسلم تو یهمسئه میرفتن از امام سوال مشرک می پرسیدن بعد جواب هارو مقایسه می کرن که ببینن کجا حضرت تقیتن فرموده کجا غیر تقیه برا یارانش چه کار می کرد حکومت اگر احساس می کرد یک نفر مثل ابو حنیفه وارد شده
(یه صلواتی مرحمت کنید:اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم)
حکومت اگر می دید که یه روز ابو حنیفه وارد درس امام شده ولی این ابو حنیفه قراراست روزی ادعای امامت کند ، یک عده ای رو جذب کند و یاران امام را منشعب می کند ، با او کاری نداشتند اما اگر یک نفر را می دیدند دائماً در درس امام شرکت می کند و می خواهد امام صادق علیه السلام را ترویج کند آن وقت با او برخورد می کرد. اینطور نبودکه ندانند حضرت چه می کردند. شما می بینید که مثلا گاهی حضرت زراره را لعن کردند.چرا؟ به این دلیل که نفوذی حاکم تو جلسه حضور دارد حضرت زراره را لعن می کند. او هم گزارش می داد که امروز زراره معلوم نبود چه مخالفتی با امام کرده بود ، چه تفرقه ای ایجاد کرده بود که امام لعنش کرد. منصور چه کار می کرد؟ می گفت پس با زراره کار نداشته باشید ، یه فرقه انحرافی درست می کند ، شیعه را منشعب می کند.
بعد یه علمی درست شد به اسم علم رجال که می آمدند از امام سوال می کردند که یابن رسول الله آیا فلانی مورد تأیید است یا خیر؟ یک بار لعنش می کنید یک بار می فرمایید اگر زراره نبود احادیث پدرم مندرس می شد.
این علم هم پیدا شد برای این که تشخیص بدهند کجاها کدام راوی را از روی تقیه تکذیب کردند و کجاها مثل مقیره ابن سعید واقعا تکذیب کردند. در این شرایط شما حساب کنید یک فرد در این اسلام پیدا شد چند برابر همه مسلمین حکم شرعی از پیغمبر نقل کرد .
اول عرض کردیم سال بیست و هفت تا سال سی و شش مردم نماز خواندن به شیوه رسول خدا را فراموش کرده بودند. یه جاهایی هم داریم رسماً به رأی شخص خاصی موضوع عوض می شد. مثلا در منا مسئله نماز شکسته را آن فرد شماره سه کامل خواند. حتی امیرالمومنین رفتند سراغش و در صحیح مسلم هم آمده که به او گفتند : شما زمان پیامبر در سفر شکسته می خواندید ، زمان دو فرد قبلی هم شکسته می خواندید ، تا پنج سال گذشته شکسته می خواندید؟! گفت ما اون روز از پیغمبر می ترسیدیم که کامل بخوانیم!! یعنی رسماً می خواستن سبک و سیاق عبادات را عوض کنند. جای دیگری می گفت بله ولی به نظر من اینطوری بهتره!!! به نظر من اینطوری بهتره یعنی پیامبر این کار را کردند ولی به نظر من اینطوری بهتره. یک روایتی داریم که مرحوم کاظمی فقیه فهل که شیخ انصاری در رسائل چهار بار او رو به عنوان محقق عظیم الشان تجلیل کرده ، می فرماید که روایت هست که تا زمان امام سجاد طی آن خفقانی که بود نمی شد به مردم گفت اون نمازی که می خوانید نماز پیغمبر نیست. اصلا یک نفر را گماشته بودند یا دو نفر را که هر روز می آمد سوال می کرد یا ابن رسول الله نظر شما در مورد شیخین ، خلفای اول و دوم چیست؟ اگر حضرت می خواست کوچک ترین مخالفتی بکند به پدرش ملحق می شدند در حالی که باید انسجام شیعه حفظ بشود ، مکتب اعتقادی تشیع تدوین بشود. داریم که بنی هاشم نه عموم مردم ، یعنی خواص جامعه نماز به سبک اهل بیت علیهم السلام یعنی نماز اصیل بلد نبودند تا در زمان امام باقر علیه السلام یاد گرفتند. این وضع خواص جامعه است یا یک مثال بزنم شما ببینید ، سید الساجدین زینت بندگان عالم وجودند ؛ در سفر اگر باشید نماز نافله ظهر به اجماع فقها ساقط می شود. می دیدند یاران و طرفداران امام سجاد علیه السلام که می خواستند به حج مشرف بشوند با امام هم مسیر شده بودند در مسیر بعد از نماز های واجب نافله می خواندند و می گفتند ما حالا انرژی داریم و می خواهیم حج برویم و عبادت کنیم و می دیدند امام سجاد زین العابدین سلام الله علیه می ایستادند منتظر این ها و نماز نمی خواندند. هیچ کس هم سوال نمی کرد که آقا چرا نافله نمیخوانید ، یعنی اینقدر علم مردم به احکام ضعیف بود. حتی یک بزرگی که حالا شاید خوب نباشه اسمش رو ببرم از اصحاب اجماع می آید پیش امام صادق علیه السلام می گوید یابن رسول الله من در ماه مبارک رمضان سحر بیدار شدم و دیدم محتلم شدم. وقت کم بود یک سحری خوردم و احساس کردم صبح شده. حضرت می فرماید تو یک بار جریمه داری ولی این اگر دفعه بعد عالماً انجام بشود شصت جریمه دارد ، اول باید غسل می کردی. یعنی اولیات رو اصحاب اجماع نمی دانستند. یکی دیگش هم در اصول کافی آمده که او هم از اصحاب اجماع هست. من برای این که جوان تر ها منظورم را از اصحاب اجماع خوب متوجه بشوند در دو سه دقیقه توضیح می دهم.گاهی همینطور که عرض کردم یک بقالی می آمد سر درس امام صادق می نشست. خب روایت این افراد رو قبول نمی کنند چون معلوم نیست منظور امام را فهمیده باشند، به اندازه خودشان استفاده می کردند. گاهی افرادی بیشتر می نشستند ، گاهی می شدند ناقل حدیث ، گاهی می شدند جزء کسانی که زیاد روایت نقل می کردند، گاهی می شدند کاتب ، گاهی می شدند کثیر التألیف یعنی خیلی کتاب داشتند ، گاهی می شدند فقیه یعنی علاوه بر اینکه که خیلی کتاب داشتند ، فقه و درایت و حل و فصل روایات هم متوجه می شدند و گاهی می شدند افقه فقها. اصحاب اجماع افقه فقهای دوران امام صادق علیه السلام هستند. حماد یکی از اصحاب اجماع هست. میگه امام صادق سلام الله علیه یک روز به من فرمودند که حماد بلدی خوب نماز بخوانی؟ گفت بله که بلدم. حضرت فرمودند بلند شو دو رکعت نماز بخوان ببینم. حضرت فرمودند خیلی قبیح است از شما که شصت سال از عمرتون می گذره این نمازتون باشد!! خدا شاهد است من تا ده پانزده سال قبل فکر می کردم این روایت به این معناست که حماد مثلا حضور قلب نداشته. حماد می گوید من یه حالت آبرو ریزی و سرشکستگی بهم دست داد. همه وجودم را عرق فرا گرفت. گفتم یابن رسول الله شما بخوانید تا ما یاد بگیریم. حضرت بلند شدند نماز خواندند ، که اگر شما روایت رو بیینید احساس می کنید حماد فیلم برداری کرده که می گوید حضرت ایستادند به این شکل و چهار تا انگشت مبارک رو بهم چسباندند و شصت مبارکشان رو فاصله دادند و روی پایشان قرار دادند و… جزء به جزء شکل نماز را بیان می کند. چون شکل نماز توقیفی است. نمی شود هر کاری که دلم بخواهد انجام بدهم و از این معلوم است که حضرت صادق علیه السلام اشکالی که به حماد گرفتند به شکل نماز حماد بوده است نه به بواطن نماز.
شروع امامت امام صادق علیه السلام بزرگان امت در نماز گرفتارند اما در اواخر اوضاع طور دیگری می شود. من الان اگر از یکی از صحابه برجسته نام ببرم شما می گویید که آقا این ها استثنایی هستند. من فردی را اسم می برم که جوان تر ها معمولا کمتر اسمش را شنیدند ، منصور ابن حاضم . خب منصور ابن حاضم شاگرد اول کلاس امام صادق علیه السلام هستش؟ نه خیر شاگرد دومه نه خیر درجه یکه؟هیچ کس نگفته. بله از روات راست گو هست اما یکی از برجستگان نیست. می آید خدمت امام صادق علیه سلام و می گوید آقا من رفتم یک جا مناظره کردم درباره توحید. اینطوری گفتم. حضرت فرمودند درسته. بعد برهان لمی به کار برده بود. مرحوم علامه طباطبایی رحمت الله علیه می فرمود از دسترس بشر دوره فهم برهان لمی یعنی نمی آید از معلول به علت برسد بلکه از علت به معلول می رسد. این را به اهلش بدهید تعجب می کنند. مگر چقدر پیشرفت کردند در زمان امام صادق علیه السلام که نماز بلد نبودند بخوانند. شاگرد اول ها که هیچ ، شاگرد درجه دوی امام صادق علیه السلام تئوریسین توحید شده. چه کار کرده یک نفر این همه اتفاقات می افته و نمونه های فراوان دیگر.
یکی از خدمات حضرت صادق سلام الله علیه مسئله زنده نگه داشتن واقعه کربلاست. این خیلی بحث مفصلیه من دیشب توفیق داشتم محضر یکی از بزرگان کل بحثم همین بود. فقط الان اشاره می کنم و وارد توسل می شوم ما شنیدیم به حق هم شنیدیم که کربلا در کربلا می ماند اگر زینب سلام الله علیها نبود. اگر امام سجاد علیه السلام نبودند هیچ چیز از کربلا نمی ماند اما شاید کمتر به این توجه کردیم که اگر امام صادق علیه السلام نبودند ، از کربلا و حضرت زینب سلام الله علیها و امام سجاد علیه السلام چیزی نبود. چند تا مثال بزنم شما ببینید: خطبه حضرت سجاد علیه السلام در شام ، خطبه حضرت زینب سلام الله علیها در شام ، خطبه ام کلثوم سلام الله علیها در شام خطبه فاطمه بنت الحسین سلام الله علیها در کوفه همه به روایت امام صادق علیه السلام هستند. حالا در شرایطی که حضرت نمی توانست بگوید این مجلس ، مجلس گریه برای جدم می باشد.
گاهی پسر خودشان وارد می شد و حضرت شروع می کردند به گریه کردن. می پرسیدند که آقا چرا گریه می کنید ؟ می فرمایند من هر وقت به بچه ها و نوه های حسین بن علی علیهم السلام نگاه می کنم یاد اون بچه های اسیر می افتم. می خواستند به ما بفهمانند بر سر جدشان چی آمده. روضه قتلگاه هم آنوقت خواندند. ببینید چه قدر از خود گذشتگی کردند. من نیت می کنم با ناقابلی مجلسم رو تقدیم کنم به حضرت صادق علیه السلام. این روضه امام صادق برا جدشان است. فرمودند اون موقعی که حسین بن علی علیهما سلام تنها شد باز رفت سمت دشمن شروع کند به حرف زدن. گفتند شاید دو سه نفر دیگه توبه کنند و برگردند. این همه فحش دادند به سید الشهدا و جسارت شنیدند ، حدود بیست نفر توبه کردند روز عاشورا ؛ یعنی حضرت حاضر شدند دشنام بشنوند اما بیست نفر برگردند. باز آمد سخنرانی کند ف سنگی به پیشانی حضرت اصابت کرد ، اباعبدالله ساعت ها جنگیده بودند و تشنه هستند. زیر تیغ آفتاب خواستند پیشانی مبارک را پاک کنند. یک تیر زهر آلودی به سینه حضرت اصابت کرد و مثل ناودان خون شروع کرد به جوشیدن ، هر چه سعی کردند بنشینند نشد. فوقع الحسین علی خد الأیمن با صورت به زمین افتادند. السلام علی خد التریب … تلاش کردند بنشینند … باز برگشتند به روی زمین …
اینجا بود که صدایشان بلند شد بسم الله و به الله و فی سبیل الله علی ملت رسول الله …
پاورقی
سَمِعْتُ أَبَا هُرَیْرَهَ یَقُولُ: مَا کُنَّا نَسْتَطِیعُ أَنْ نَقُولَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ. حَتَّى قُبِضَ عُمَرُ. وَقَالَ مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى الذُّهْلِیُّ: ثَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ، عَنْ مَعْمَرٍ، عَنِ الزُّهْرِیِّ قَالَ: قَالَ عُمَرُ: أَقِلُّوا الرِّوَایَهَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ إِلَّا فِیمَا یُعْمَلُ بِهِ. قَالَ: ثُمَّ یَقُولُ أَبُو هُرَیْرَهَ: أَفَکُنْتُ مُحَدِّثَکُمْ بِهَذِهِ الْأَحَادِیثِ وَعُمَرُ حَیٌّ؟ ! أَمَا وَاللَّهِ إِذًا لَأَیْقَنْتُ أَنَّ الْمِخْفَفَهَ سَتُبَاشِرُ ظَهْرِی.
البدایه والنهایه ج۱۱ ص۳۷۲ المؤلف: أبو الفداء إسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی البصری ثم الدمشقی (المتوفى: ۷۷۴هـ)، تحقیق: عبد الله بن عبد المحسن الترکی، الناشر: دار هجر للطباعه والنشر والتوزیع والإعلان، الطبعه: الأولى، ۱۴۱۸ هـ – ۱۹۹۷ م، سنه النشر: ۱۴۲۴هـ / ۲۰۰۳م، عدد الأجزاء:۲۱ (۲۰ ومجلد فهارس)
ابو هریره گفته است که اگر من این روایات را که برای شما گفتم در زمان زندگانی عمر می گفتم ، یقین داشتم که شلاق به پشتم می خورد!!!
قال أنس بن مالک : ما عرفت شیئا مما کان على عهد النبی صلى الله علیه وآله مثل الصلاه ، قال ألیس ضیعتم ما ضیعتم فیها .
وقال الزهری دخلت على أنس بن مالک بدمشق وهو یبکی فقلت ما یبکیک فقال : لا أعرف شیئا مما أدرکت إلا هذه الصلاه وقد ضیعت(۱). صحیح البخاری ج ۱ ص ۷۴ .
پاسخ دهید