اگر چه به نظر اهل سنت صحیح بخاری به منزله قرآن دوم است؛ ولی در عین حال برخی از محققین منصفتر اهل سنت گفته اند که: «بخاری و روات او معصوم از خطا نیست.»[۱]
محمد رشید رضا می گوید:زمانی که «فتح الباری» ـ شرح بخاری ـ را خواندم، دیدم که اشکالات زیادی در احادیث صحیح وجود دارد مانند، اشکال در متن و معنای حدیث، تعارض بین احادیث و …..[۲]
بعضی از اشکالاتی که از سوی محققین بر صحیح بخاری وارد شده است، عبارتند از:

 


۱)نقل به معنی


«أحیدر بن جعفر» والی بخارا گفت: « محمد بن اسماعیل روزی به من گفت: «چه بسا احادیثی که در بصره شنیدم و در شام نوشتم و چه بسا احادیثی که در شام شنیدم و در مصر نوشتم، به او گفتم: یا ابا عبدالله آنها را تمام نوشتی؟ وی ساکت شد.»[۳]

محمد بن أزهر سجستانی می گوید: «من در مجلس سلمان بن حرب بودم و بخاری نیز همراه ما بود و گوش می داد، اما نمی نوشت بعضی پرسیدند که او چرا نمی نویسد؟ جواب دادند: وقتی به بخارا برگشت، از حفظ می نویسد.»[۴]
شواهدی از این دست، نشان از یک ضعف عمده در برخی از احادیث صحیح بخاری دارد که همان نقل به معنای برخی روایات است
برخی محدثان نیز بر این باور بوده اند که صحیح بخاری در ثبت عین الفاظ حدیث، مقید نبوده و گهگاه نقل به معنی می کرده است.[۵].

 


۲) نقل حدیث مجعول


در صحیح بخاری بعضی از احادیث مجعول نیز به چشم می خورد،‌ چرا که در آن احادیث، نشانه هایی وجود دارد که در علم درایه از علامات وضع به حساب می آید.از جمله آن احادیث، حدیث سحر شدن رسول خدا(ص) توسط عده ای از مردم است. این حدیث حتی از سوی برخی علمای اهل سنت مانند «جصاص» و «محمد بن عبده» مردود اعلام شده است،‌ چرا که این حدیث صریحا با آیات قرآن در تعارض است:« وَ قَال الظالِمون اِن تتیعون الّا رَجلاً مسحوراً انظر کیف ضربوا لک الامثال فضلوا فلا یستطیعون سبیلاً»[۶]
«آن گاه که ستمگران مى‏گویند: «شما جز از انسانى که افسون شده، پیروى نمى‏کنید!» ببین چگونه براى تو مثلها زدند! در نتیجه گمراه شدند، و نمى‏توانند راه حق را پیدا کنند.»

رشید رضا ـ از مفسران معروف اهل سنت ـ با اذعان به وجود برخی احادیث مجعول در صحیح بخاری می گوید: که از اصول ایمان و ارکان اسلام نیست اینکه هر مسلمانی باید به تمام احادیث صحیح بخاری اطلاع داشته باشد و آنها را بپذیرد هرچند که مجعول باشد و نیز شرط صحت اسلام هم این نیست که اقرار کند به تمام آنچه که در صحیح بخاری است.[۷]

 


۳) نقل حدیث از افراد مجهول یا کذّاب


دکتر «احمد امین» بعد از ذکر تعدادی از احادیث بخاری که بر آن انتقاد کرده، می گوید: به درستی که بعضی کسانی که بخاری از آنها روایت کرده، افراد غیر ثقه هستند.برخی محققان حدیث شناس اهل سنت، قریب به هشتاد نفر از رجال بخاری را افرادی ضعیف دانسته اند.
احمد امین در این راستا از عکرمه یاد می کند. وی یادآور می شود که دنیا از حدیث و تفسیر او پر شده و به تحقیق که بسیاری دروغ ها را نیز به عنوان حدیث جعل می کرد؛ زیرا او مطابق خواست و نظر خوارج حرف می زد و نیز به جهت اینکه از فرمانروایان جایزه بگیرد احادیثی را مطابق میل آنها می گفت، تا آنجا که برخی حدیث شناسان اظهار کرده اند که عکرمه دروغگوست چیزی را که صبح می گوید، شب تکذیب می کند و مخالف آن را می گوید.
با این حال عده ای او را توثیق کرده اند و بخاری صدق او را ترجیح داده و احادیث زیادی از او روایت کرده در حالی که مسلم نیشابوری کذب او را ترجیح داده و جز یک روایت ـ که به آن حدیث هم اعتماد نکرده و برای تقویتش حدیثی را از سعید بن جبیر در همان مورد نقل می کند ـ دیگر روایتی از او نقل نکرده است.[۸]

 


۴) نقل ناقص حدیث


بخاری بعضی از احادیث را از روی غرض به طور کامل نقل نمی کند مانند حدیث عمار:«ویح عمّار یدعوهم الی الجنه و یدعونه الی النّار»در صحت این حدیث ابن عبدالبر می گوید: این حدیث از اخبار متواتر است و از صحیح ترین احادیث می باشد.همچنین ابن اثیر می گوید: این حدیث را قبل از بخاری، ابوبکر برقانی و ابوبکر اسماعیلی اینگونه نقل کرده اند:« ویح عمّار، تقتله الفئه الباغیه؛ یدعوهم الی الجنه و یدعونه الی النّار»ابن وزیر می گوید: اینکه بخاری اول حدیث را ترک کرده شاید به خاطر ترس و تقیه از متعصبین باشد. [۹]
از آنچه که گذشت،‌ می توان به این نتیجه رسید که عدم نقل کامل برخی احادیث نیز از جمله نقاط ضعف صحیح بخاری است.

 


۵) اسرائیلیات در صحیح


بخاری در بعضی ابواب،‌ با ذکر برخی احادیث، یهود و نصاری را مورد لعن قرار داده، در بعضی ابواب دیگر مطالبی نقل کرده که باعث ترویج آنان می شود!؟
به این روایت دقت کنید:
قال رسول الله (ص) :« لا تخیرونی علی موسی؛ فانّ الناس یصعقون یوم القیامه فاکون اول من یفیق…. فلاادری أکان موسی فیمن صعق فأفاق قبلی او کان ممن استثنی الله.»[۱۰]
«مرا بر موسی(ع) برتری ندهید،‌ چرا که در قیامت بر مردم صاعقه وارد می شود،‌ پس من اول کسی هستم که به هوش می آیم، پس نمی دانم که آیا موسی(ع) هم از کسانی است که صاعقه بر او وارد می شود، پس پیش از من به هوش می آید یا اینکه او از جمله کسانی است که خداوند او را از جمله افراد مورد استثنا قرار داده است.»حافظ ابن حجر اعتراف می کند که این روایت دلالت بر افضلیت موسی علیه السلام نسبت به پیامبر خاتم دارد.همچنین بخاری بیشتر از هفت مورد از پیامبر نقل می کند:« لا ینبغی لعبد أن یقول: انا خیرٌ من یونس بن متی»[۱۱]«برای کسی شایسته نیست که بگوید: من[پیامبر اسلام] از حضرت یونس به متی(ع) برتر هستم»

اینکه پیامبر اکرم(ص)، خاتم پیامبران و افضل و اشرف انبیا آنها در دنیا و آخرت بوده و شریعت آن حضرت نیز ناسخ و خاتم شرایع دیگر می باشد، از امور مسلم و مورد پذیرش تمام مسلمانان است و همه ی فرق اسلامی در این امر اجماع دارند، و اینگونه احادیث در صحیح بخاری با این اعتقاد مسلمانان منافات دارد.

 


۶) عدم تصحیح و بازنگری مجدد


شواهدی در صحیح بخاری به چشم می آید که بر اساس آنها شاید بتوان مدعی شد، بخاری فرصت تصحیح و بازنگری احادیث را پیدا نکرده بوده است. برخی از این شواهد عبارتند از:

 


الف. نقل احادیث با اسناد ناقص


ابن حجر در کتاب «هدی الساری» آورده است که ابو اسحاق ابراهیم بن احمد المستعلی ـ از نسخه برداران صحیح بخاری ـ گفت: از اصل کتاب بخاری که نزد دوستش محمد بن یوسف فریری بود، نسخه برداری کردم، احادیث ناقص و پاکنویس شده ای در آن مشاهده کردم، بعضی از سلسله اسناد ناقص بودند و بعضی دیگر نیز اساسا سلسله سند نداشتند ما نیز بعضی را به بعضی دیگر ضمیمه کردیم.
افزون بر آن، اختلاف نسخه های صحیح بخاری که به وسیله کسانی همچون ابو اسحاق مستعلی، ابو محمد سرخسی، ابوهیثم کشمهینی و ابوزید مروزی که از یک اصل نسخه برداری کردند، دلیلی دیگر بر وجود اسناد ناقص و مقطوع است.
ضمن آنکه به همین دلیل، در صحیح بخاری دو سلسله سند و یا بیشتر دیده می شود که به هم متصل اند و بین آنها حدیث وجود ندارد.[۱۲]
افزون بر آن، در صحیح بخاری احادیث معلق[۱۳]، موقوف[۱۴]، و مقطوع[۱۵] و ..و عیوبی از این قبیل دیده می شود.
البته ممکن است بخاری تصمیم نداشته است که کتابش را این چنین عرضه کند، بلکه ابتدا می خواسته کتابش را به این شکل کنونی جمع کند و بعد از آن اسناد را بازبینی و تصفیه و نیز متن احادیث را بررسی کند، اما بعد از به پایان رساندن مرحله ی اول اجل مهلتش نداده است. وی برای گردآوری این مقدار حدیث بخشی از عمرش را در سیر و سفر گذراند و به شهرهای اسلامی بزرگ که در آنها، مساجد، مجالس و منزل علماء به مراکز تدریس و تدوین حدیث و دیگر علوم و فنون تبدیل شده بود روی آورد.پس از او شاگردانش نوشته هایش را با عیب و علت هایی که داشت، جمع آوری کردند. به همین مناسبت است که در برخی موارد یک حدیث را بدون مناسبت در ابواب مختلف مشاهده می کنیم، ضمن آنکه هیچ باب از ابواب صحیح خالی از حدیث تکراری نیست.[۱۶]

 


ب. نقل حدیث از افراد معلوم الحال


بخاری از اشخاصی چون مروان بن حکم، ابوسفیان، معاویه، عمر بن عاص، مغیره بن شعبه، عبدالله بن عمر و عاص و نعمان بن بشیر انصاری نیز روایت کرده است.
نعمان بن بشیر تا هنگام مرگ، در رکاب معاویه و پسرش یزید بود و در تمام جنایت ها همدست آنان بود؛ در عین حال، بخاری امام حسن و امام حسین(علیه السلام) را در زمره ی اصحابی که ناقل حدیث پیامبرص بوده اند، به شمار نیاورده است.
با توجه به اینکه طبق گفته ی خودشان در تعریف صحابه (هرکس پیامبرص را دیده باشد یا حدیثی از او شنیده و یا زمان او را درک کرد باشد، صحابی نامیده می شود) آن دو بزرگوار نیز از اصحاب پیامبر اکرم(ص) بودند.
وی اغلب از ابوهریره ، عایشه، عمر بن خطّاب، عبدالله بن عمر و عبدالله بن عمر وعاص روایت کرده است. از ابو هریره ۴۶۴ حدیث، عبدالله بن عمر۲۷۰، عایشه۲۴۲، ، ابو موسی اشعری۵۷، معاویه۸، مغیره بن شعبه۱۱ حدیث، نعمان بن بشیر۶ نقل کرده است.
با وجود این، بخاری از حضرت فاطمه سلام الله علیها فقط یک حدیث نقل کرده است، وی از بزرگانی همچون امام علی علیه السلام۲۹ حدیث، مقداد بن اسود۱، عمّار بن یاسر۴ و سلمان فارسی۴، نقل کرده است.[۱۷]
اهل بیت در صحیح بخاری
پیامبر اکرم (ص) در احادیث بیشماری به سفارش راجع به اهل بیت خود پرداخته و روایات متواتری نیز در فضیلت آن بزرگواران وجود دارد، از این رو اهل بیت عصمت و طهارت جایگاهی بس رفیع میان شیعیان دارند و از نظر آنها، خلافت و رهبری پس از رسول خداص تنها برازنده و شایسته اهل بیت بوده است.
حال باید دید، برخورد بخاری با اهل بیت پیامبر اکرم (ص) در کتاب صحیح چگونه بوده است.

 


الف: حضرت علی علیه السلام


بخاری در باب مناقب علی بن ابی طالب علیه السلام فقط چند حدیث معدود را ذکر می کند:


۱ – پیامبر اکرم (ص) به امام علی علیه السلام فرمود:« انت منّی و اَنَا منّک»«تو از من هستی و من از تو هستم.»

۲ – عمر گفته است که وقتی رسول خداص رحلت کردند از علی علیه السلام راضی بودند.

۳ – پیامبر (ص) در جنگ خیبر در فضیلت علی علیه السلام فرمود:«لا عطینَّ الرایه غداً رجلاً یفتح الله علی یدیه. »«فردا پرچم را به دست کسی خواهم داد که خداوند به دستان او پیروز می شود.»

۴ – لقب ابوتراب از طرف پیامبر اکرم (ص) برای علی(علیه السلام) انتخاب شده است.

۵ – پیامبر اکرم(ص) به امام علی علیه السلام فرمودند:«أما ترضی أن تکون منی بمنزله هارون من موسی»[۱۸]«آیا راضی نیستی که تو برای من به منزله هارون برای موسی (ع) باشی»با وجود این، عدم نقل روایات مشهور راجع به فضایل و مناقب امام علی علیه السلام که در منابع معروف اهل سنت به وفور یافت می شوند، نشان از تعصب وی در این باره دارد. برخی از آن احادیث عبارتند از:

۱ – حدیث غدیر؛ که از لحاظ کثرت طرق هیچ حدیثی به درجه ی او نمی رسد، و همه در متواتر بودنش اجماع دارند.[۱۹]

۲ – حدیثی که روایت می کند که آیه ای «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصلاه وَیُؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَهُمْ رَاکِعُونَ»[۲۰] در شأن امیر المؤمنین نازل شده است و عده ی زیادی از مفسرین و علماء و محدّثین اهل سنت بدان اقرار دارند.[۲۱]

۳ – حدیث معروف پیامبر اکرم(ص) که فرمودند:من شهر علم هستم و علی در آن است.»[۲۲]۴) حدیث برادری پیامبر و امام علی علیه السلام که احمد بن حنبل و ترمذی آن را نقل کرده اند.[۲۳]

۵ – حدیثی که در آن به لزوم بستن تمام درها جز در خانه امام علی علیه السلام اشاره دارد؛پیامبر اکرم(ص) فرمود:«من اراد أن ینظر الی آدم فی علمه و الی نوح فی تقواء و الی ابراهیم فی حلمه، و الی موسی فی بطشه، و الی عیسی فی عبادته، فلینظر الی علی ابن أبی طالب علیه السلام»[۲۴]«هر کس مى‏خواهد به علم آدم و تقوای نوح و بردبارى ابراهیم و استوارى موسى و عبادت عیسی علیهم السلام بنگرد، به على بن ابى طالب نگاه کند.»پیامبر اکرم(ص) فرمود: «المبارزه علی یوم الخندق مع عمرو بن عبدود، افضل من اعمال امتی الی یوم القیامه.»[۲۵]«مبارزه علی علیه السلام در روز خندق با عمرو بن عبدود از اعمال امتم تا روز قیامت با فضلیت تر است.»

ب) حضرت زهرا سلام الله علیها
حضرت فاطمه زهرا(س) یکی از بانوان برجسته ی عالم اسلام به شمار می آید که شیعه و سنی در مناقب او احادیث فراوانی نقل کرده اند با وجود این، بخاری از آن همه فضایل، تنها سه روایت را نقل می کند:
۱ – حدیثی که پیامبر تسبیح معروف به تسبیح حضرت زهرا(س) را به ایشان تعلیم داد.[۲۶]

۲ – پیامبر اکرم (ص) فرمود: «فاطمه سید نساء اهل الجنه»[۲۷]

۳ – پیامبر اکرم ص فرمود:«فاطمه بضعه منی فمن اغضبها فقد اغضبنی»[۲۸]«فاطمه پاره تن من است هر کس او را غضبناک کند مرا غضبناک کرده است.»

ج- سایر عترت طاهره
بخاری با وجود اینکه از افراد معلوم الحالی که پیشتر از آنها یاد کردیم، راوایاتی نقل کرده است،‌اما هیچ گاه در کتاب خود از امامان بزگوار شیعه روایتی نقل نکرده است.

 


در نتیجه
۱ – به نظر محدثان اهل سنت، بخاری از موثق ترین و معروف ترین علمای علم حدیث می باشد؛

۲ – به نوشته برخی محققان اهل سنت، صحیح بخاری صحیح ترین کتاب، بعد از کتاب خداست؛

۳ –  صحیح بخاری، دارای ۹ جزء و بیش از ۱۰۰ کتاب و ۳۴۵۰ باب می باشد و تعداد احادیث آن را با مکررات، ۷۲۷۵ و با حذف آنها، ۴۰۰۰ حدیث دانسته اند؛

۴ – اموری همچون نقل به معنا، نقل احادیث مجعول، نقل حدیث از افراد مجهول و کذاب، نقل ناقص حدیث و … از نقاط ضعف این کتاب صحیح بخاری به شمار می آید؛

۵ – از میان روایات فراوانی که راجع به فضایل اهل بیت علیهم السلام وجود دارد، بخاری به نقل روایات بسیار اندکی بسنده کرده و حتی روایت متواتری همچون حدیث غدیر را نیز نقل نکرده است.

 

 

منبع:پرسمان


پی نوشت:
[۱] . اضواء علی السنه محمدیه، ص ۳۰۶٫

[۲] . همان، ص ۳۰۲و۳۰۳٫

[۳] . همان؛ص۳۰۰٫

[۴] . همان.

[۵] . همان؛ ص ۳۰۱٫

[۶] . اسرا/۴۷ و ۴۸٫

[۷] . اضواء علی السنه محمدیه، ص ۳۰۴و۳۰۵٫

[۸] ضحی الاسلام، ج۲، ص۱۱۷و۱۱۸٫ به از علی السنه محمدیه، ص ۳۰۳٫

[۹] .البخاری و صحیحه، ص۱۴و۱۵٫

[۱۰] . صحیح بخاری، ج۷، ص۱۹۳ و همان، ج ۳، ص۸۸٫

[۱۱] . همان، ج۴، ص۱۲۵٫

[۱۲] . اضواء علی السنه محمدیه، ص ۳۰۱٫

[۱۳] . معلق: حدیثی است که تعدادی از روات اول سلسله سندش ذکر نشده باشد گویی ابتدا این طور روایت می کند….عن ابن عمر عن النبی ص .

[۱۴] . موقوف: حدیثی است که سلسله سندش به صحابی منتهی شود بدون اینکه به گفتار با کردار پیامبر )ص) اشاره کند.

[۱۵] . مقطوع: حدیثی است که سلسله سندش به تابعی منتهی شود و از آن تجاوز نکند.

[۱۶] . پژوهشی تطبیقی در احادیث بخاری و کلینی ، ص ۱۲۹و۱۲۸٫

[۱۷] . همان، ص ۱۳۲٫

[۱۸] . صحیح بخاری، ج۴، ص۲۰۷ و ۲۰۸، باب مناقب علی بن ابی طالب(علیه السلام).

[۱۹] . در این باره ر.ک. احمد حنبل، مسند حنبل، ج۱، ص۸۴ و ۱۱۸، قول الصراح، ص ۳۱٫

[۲۰] . مائده/۵۵٫

[۲۱] . ابن ابی حاتم، عبدالرحمان بن محمد، تفسیر القرآن العظیم، ج۴، ص۱۱۶۲، طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۶،ص ۱۸۶، ابن کثیر، اسماعیل بن عمرو، تفسیر القرآن العظیم، ج۳، ص۱۲۶؛ سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، ج۲، ص۲۹۳، آلوسی، سید محمود، روح المعانی، ج۳، ص۳۳۴، رازی،‌ فخرالدین، مفاتیح ا لغیب، ج۱۲، ص۳۸۲٫ البته فخر رازی با وجود آنکه روایتی را نیز از عکرمه نقل می کند که این آیه در شأن ابوبکر نازل شده است، اما دیگر روایات که نقل می کند، همگی این آیه را در شأن امام علی علیه السلام دانسته اند.

[۲۲] . .نیسابوری، حاکم، المستدرک، ج۳،ص۱۲۷، بغدادی، خطیب، تاریخ بغدادج۳، ص۱۸۱و ج۵، ص۱۱۰ و ج۷، ص۱۸۲ و … .

[۲۳] . قول الصراح، ص ۳۵٫

[۲۴] . کنز العمال۱، ۲۲۶، الریاض النظره۲: ۲۱۸، ذخایر العقبا۹۳۰، البدایه و النهایه۷: ۳۵۶٫ به نقل از قول الصراح، ص ۳۶٫

[۲۵] . المستدرک۳: ۳۲٫ السیره الجلیه. ۳۴۹۲٫ کنز العمال ۱۵۸:۶٫ به نقل از قول الصراح: ص۳۶٫

[۲۶] . صحیح بخاری، ج۴، ص ۲۰۸، باب مناقب علی بن ابی طالب(علیه السلام).

[۲۷] . همان، ص۲۱۹٫

[۲۸] . همان.
ش