برخی از طرفداران شیخ محمد بن عبدالوهاب، به هیچ قیمتی حاضر به پذیرش عیوب و نواقص مکتب سلفیت نیستند و به دلایل و بهانه های مختلف، از پذیرش هر گونه نقدی سر باز می زنند. حسن فرحان مالکی چنین اعتقادی را مورد نکوهش قرار داده و به آن پاسخ می دهد و می گوید: «زیبایی نتیجه، به معنای درستی مقدمات نیست.» و برای تبیین این موضوع تشبیه جالبی نسبت به کاهش جرایم رانندگی با إعمال فشار و قطع عضو متخلفین می زند. متن ذیل توسط علی فاطمی اقتباس شده است.
برخی از برادران می گویند: چگونه مسلک شیخ را نقد کنیم درحالی که در پرتوخدمات او – پس از فضل خدا– این کشور اسلامی بزرگ [ عربستان] ایجاد شده است.
توضیح و نقد:
شکی نیست که این دستاورد از محاسن بزرگ شیخ است. در مقدمه نیز یادآور شدیم و مردم مخلص هیچ گاه محاسن او را فراموش نمی کنند. چه بسا اگر دعوت و جنگ او با مسلمانان جزیره العرب نبود[۱]، آنان از خلیج [فارس] تا دریای سرخ، و از جنوب شام تا یمن متحد نمی شدند؛ اما «زیبایی نتیجه، به معنای درستی مقدمات نیست»، چرا که گاهی نتایج، علی رغم بنا شدن بر مقدمات ناقص، زیبا است و این نکته بر اهل منطق پوشیده نیست. از طرف دیگر، افراط شیخ در تکفیر، ما را وا می دارد که ضمن اعتراف به ثمرات فضایل او برای جامعه ما، دیدگاه های او را نقد کنیم، زیرا هر چند برخی مطالب خلاف شرع در کتاب های او را ناچیز و اندک می دانند، اما با توجه به هاله ی عظیم موجود پیرامون شخصیت شیخ همین مقدار اندک نیز جدأ زیان بار است.
گفته شد: «زیبایی نتیجه، به معنای درستی مقدمات نیست»، به عنوان مثال اگر یکی از قضات مسلمان حکم کند که از این تاریخ به بعد به جای قطع دست دزد او را بکشند، بی تردید از میزان دزدی کم می شود، آنگاه ممکن است به خاطر نتیجه ی زیبای کاسته شدن از آمار سرقت یا ریشه کن شدن آن از قاضی ستایش شود، اما باید توجه داشت که عمل او خلاف نصوص شرعی است و بی تردید روزی آثار منفی عمل او آشکار خواهد شد؛ زیرا قانون خدا کامل است و تمام احکام آن عادلانه و به دور از افراط و تفریط مقرر شده است.
همچنین اگر قاضی مسلمانی حکم کند از این تاریخ به بعد دست کسی که قوانین راهنمایی را نادیده گرفته قطع شود، بی تردید عبور و مرور قانونمند می گردد و مرگ های ناشی از تصادفات رانندگی ریشه کن می شود، به گونه ای که دولت های متمدن از آن تعجب خواهند کرد! مثلاً تعداد کشته های تصادفات از شش هزار نفر در سال به ۱۵ نفر و تعداد مجروحان از صد هزار نفر در سال به ۸۶ نفر کاهش یابد.
آنگاه شاید نتایج این حکم را ستایش کنند و آن را حکم حکیمانه ای معرفی نمایند، اما جنبه شرعی و قانونی این حکم چه خواهد شد؟ و در دراز مدت چه آثاری در پی خواهد داشت؟ پاسخ این پرسش برای علمای عاقل و آگاه به شریعت، تاریخ، جامعه شناسی و حقوق بشر است.
همچنین جایز نیست با مسلمانان تنها به خاطر بدعت گذاری و پیروی از خرافات جنگید؛ زیرا جنگ در غیر مواردی که نص شرعی درباره ی روا بودن آن وجود دارد مانند: ارتداد آشکار، راهزنی و یا شورش علیه حکومت، جایز نیست. اما در مواردی که نص شرعی بر روا بودن جنگ وجود ندارد، گناه جنگ علیه مسلمانان از گناه بدعت گذاری و خرافه پرستی شدیدتر است.
منبع: مبلغ نه پیامبر / حسن بن فرحان مالکی / نشر ادیان
[۱] آری، ما از شیخ و علمای دعوت که مخالفانشان را در جزیرۀ العرب تکفیر می کنند پیروی نمی کنیم، بنابراین همه مسلمان اند نه کافر و بت پرست؛ چه آنان که در مسئله ی حب پیامبر صلی الله و علیه و آله و صالحان تاویل می کنند و چه آنان که در تکفیر و حلال دانستن خون مسلمانان تاویل می کنند.
پاسخ دهید