درباره نقد سیدجعفر مرتضی عاملی بر حماسه حسینی بویژه انتساب آن به شهید مطهری و حضور لیلا در کربلا چه می فرمایید؟
در ابتدا باید بگویم شهید مطهری و سایر اندیشمندان هیچگاه خود را از خطا و اشتباه مبرا نمیدانند و همواره همگان را به تفکر و نقد آثار و سخنان خود ترغیب مینمایند
آنچه سیدجعفر مرتضی عاملی خواسته تا به آن دست پیدا نماید شناخت تحریفات واقعی حادثهی عاشورا و تفکیک آن از تحریفات غیرواقعی است. نویسنده معتقد است که افسانهها و مطالب دروغین که در تاریخ عاشورا وارد شده، اندک و شایان تأمل است(البته اعتقاد شخصی ایشان است) و معتقد شده بسیاری از مطالبی که در کتاب «حماسهی حسینی که با عنوان تحریفات از آن نام برده شده، در صف افسانهها و مطالب دروغین جای نمیگیرد و با اندک تأمل و تفحص احتمال صادق بودن آن آشکار میشود.
دیگر اینکه نویسنده، نسبت دادن کتاب «حماسهی حسینی» به شهید مطهری رحمهالله را نمیپذیرد و آن را حاوی دیدگاههای قطعی و نهایی او نمیداند. از اینرو نقدهای خود بر آن کتاب را نوعی دفاع از آن شهید والا مقام میداند.
که هردو موردقابل جواب می باشند. خصوصا پر واضح است که اشکال ایشان به اصل کتاب حماسه حسینی در رد انتساب کتاب به آن شهید بزرگوار هیچ جای تردیدی باقی نمی گذارد که کتاب بر اساس شک و بدون در نظر گرفتن رویکرد تحقیقی به زیر سوال بردن تمامی موارد حتی اصل انتساب کتاب روی آورده است و این سوال را در اذهان مطرح می نماید که چه کسی نویسنده این کتاب بوده است؟ آخرین نظریات شهید مطهری چه بوده اند که در کشور خودش و با وجود مراکز گسترده تحقیقی، نادیده گرفته شده اند، اما در لبنان و بدست آنان مورد تحقیق قرار گرفته اند؟ خصوصا باید این نکته را در نظر داشت که شهر قم در سده های اخیر مهمترین و برجسته ترین مرکز پژوهش های دینی بوده و بزرگانی فراوانی را در این عرصه به جوامع شیعی معرفی نموده است که در عرصه تحلیل و در عرصه اثبات اصل وقوع حوادث به خوبی به تجزیه و تحلیل متون تاریخی پرداخته اند.
نقش حضرت لیلا هم جزء همین دسته از موارد است.
با مراجعه به کتب تاریخى کهن و آثار نویسندگان معاصر، چنین بدست مى آید که جناب لیلا در کربلا نبوده اند. استاد شهید مرتضى مطهرى مسأله حضور لیلا در کربلا و در نتیجه افسانه ها و قصه هایى که در مورد وى نوشته شده را، به عنوان یکی از موارد تحریف در تاریخ کربلا، ذکر کرده است و آن را با استدلال رد مى نماید[۱]. محدث قمى مى گوید: «ظاهر آن است که لیلا در کربلا نبوده و من بودن او را در کتب معتبر ندیدم[۲]. در جاى دیگر مى نویسد: در کتب معتبر ذکرى از بودن لیلا در کربلا و یا در کوفه و شام نیست[۳]. همچنین از سخن قاتل حضرت على اکبر که مى گوید: «على آثام العرب ان مرّبى یفعل مثل ما کان یفعل ان لم اثعکه اباه» (گناه تمامى عرب به گردن من اگر این جوان از کنار من بگذرد و پدر را به عزایش داغدار نسازم)[۴].در حالى که در عرف چنین مى گویند که «مادرش را به عزایش بنشانم»; امّا وى فقط از پدرش یاد مى کند; می توان چنین استفاده کرد که نه تنها لیلا در کربلا نبوده بلکه اصلا در قید حیات نبوده است[۵].
مرحوم دکتر محمد ابراهیم آیتى در این زمینه مى نگارد: از مادر على اکبر، یعنى لیلا، دختر ابى مُرّه بن مسعود هم نامى در جریان فاجعه کربلا به میان نیامده است و هیچ نمى دانم که ایشان در این تاریخ زنده بوده است یا نه… (از همسران امام) تنها کسى که در این سفر همراه امام(علیه السلام) بوده (رباب) دختر امرؤ القیس بود.»[۶]
بنا بر این با توجه به قرائن و شواهد فوقِ، جناب لیلا در کربلا نبوده اند؛ در نتیجه آن داستان ها و افسانه هایى که در جریان حادثه کربلا به او نسبت داده شده، بى اساس و غیر واقعى است. در پایان باید گفت که نظراتی در مقابل این گفته ها وجود دارد که با توجه به عدم استنادات تاریخی قابل اعتماد نمی باشند.
منبع:پرسمان
[۱] مرتضى مطهرى، حماسه حسینى، ج ۱، ص ۲۶ ـ ۲۷، چاپ بیست و یکم، قم: انتشارات صدرا، ۱۳۷۳ ش
[۲] شیخ عباس قمى، متنهى الآمال، ص ۳۷۵
[۳] همان، ص ۵۴۱
[۴] طبرى، محمد بن جدید; تاریخ الامم و الملوک و تاریخ الطبرى، ج ۴، چاپ پنجم، بیروت: مؤسسه اعلمى اللمطبوعات، ۱۴۰۹ ِ، ص ۳۴۰
[۵] علامه شوشتر قاموس الرجال، ج۷، ص۴۲۲
[۶] دکتر محمد ابراهیم آیتى، بررسى تاریخ عاشورا، ص ۱۲۳
پاسخ دهید