در باب نشانه های ظهور، بعضی از نشانه ها از اهمیت ویژه ای برخوردارند، به خصوص آن هایی که در سال ظهور رخ می دهند. یکی از نشانه های مهم ظهور، قتل نفس زکیه (یعنی انسانی پاک و مهذب) قبل از ظهور امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف و نزدیک ظهور ایشان می باشد که در تعدادی از احادیث به عنوان یکی از نشانه های حتمی نام برده شده است. ما قصد داریم در چند نوشتار به بررسی مسائلی همچون: مساله حتمی بودن او، مکانی که او به قتل میرسد، فاصله زمانی قتل او تا ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، قبلیت و یا بعدیت قتل نسبت به ظهورحضرت، از فرزندان امام حسن یا امام حسین علیهما السلام است، آیا او همان سید حسنی است یا عنوان دیگری غیر از اوست، آیا نفس زکیه آمده یا خواهد آمد.
در این نوشتار که اقتباسی از متن درس خارج مهدویت حضرت آیت الله طبسی است، به چند نکته مقدماتی اشاره می کنیم.
مقدمه بحث
قبل از اینکه وارد بحث نفس زکیه شویم، مقدمتاً چند نکته را عرض میکنیم تا وقتی وارد روایات میشویم با آگاهی بیشتری با متون روایات برخورد کنیم:
نکته اول
روایاتی که درباره نفس زکیه است، طبق استقصاء اولیه در حدود بیست و هفت روایت در منابع فریقین وجود دارد. نفس زکیه در کتب اهل سنّت هم به طور محدود و کمرنگ مطرح هست؛ اما عمده روایات این باب در کتب شیعه وارده شده است. لذا در اصل نفس زکیه جای بحث نیست.
***
نکته دوم
غالب این روایات از جانب امام صادق علیه السلام نقل شده است. البته از دیگر ائمه علیهم السلام همچون امام باقر علیه السلام هم به ندرت نقل شده است.
***
نکته سوم
طبق روایات، نفس زکیه در مکه کشته میشود. اما طبق یک روایت مرسله، نفس زکیه در کوفه کشته میشود. آیا دو نفس زکیه وجود دارد یا یکی؟ یا اشتباه در نقل است؟
***
نکته چهارم
طبق بعضی از روایات قتل نفس زکیه از علامات حتمی است. اما در غالب روایات به عنوان علامت حتمی مطرح و نقل نشده است.
***
نکته پنجم
طبق بعضی از روایات، زمان قتل نفس زکیه پانزده روز قبل از قیام حضرت ذکرشده است، طبق این نقل قتل نفس زکیه از علامات ظهور محسوب میشود، اما طبق برخی دیگر از روایات قتل نفس زکیه بعد از خروج حضرت ذکر شده است. اکنون باید با این تعارض چه کار کرد؟ آیا خروج را غیر از ظهور بگیریم تا قتل نفس زکیه جزو علامات شود مخصوصاً باتوجه به برخی از روایات که قتل نفس زکیه را بعد از خروج و قبل از نداء آسمانی ذکر کردهاند، که در این صورت جزو علامات ظهور حضرت خواهد شد، ولی این مطلب با روایتی که میگوید قتل نفس زکیه قبل از نداء میباشد سازگار نیست. زیرا این روایات میگویند نداء آسمانی در ماه رمضان درشب ۲۳ یا شب۲۴ است و چون ظهور امام درماه محرم و روز عاشورا گفته شده است؛ لذا اگر طبق برخی روایات قتل نفس زکیه را قبل از صیحه بدانیم پس ۱۵روز فاصلهای که روایت مذکور میگویند محقق نمیشود.
***
نکته ششم
در برخی روایات نفس زکیه از نسل سیدالشهداء حسین بن علی علیه السلام شمرده شده است ولی در روایات دیگر، از نسل امام حسن علیه السلام گفته شده است.
***
نکته هفتم
نفس زکیه در برخی روایات سفیر حضرت قلمداد شده است. اگر این مطلب صحیح باشد مربوط به بعد از قیام و ظهور حضرت میشود و در این صورت دیگر علامت ظهور حضرت نخواهد بود.
***
نکته هشتم
از این تعداد روایاتی که درباره نفس زکیه وجود دارد، برخی صحیحاند وظاهراً جای بحث ندارند، ولی غالب آنها مشکل سندی دارند، با این وجود اگر ما مبنای مرحوم خویی ـ استفاضه ـ را قبول کنیم دیگر ما از بررسی سندی احادیث بینیاز خواهیم شد، در غیر این صورت باید بگوییم ما دو سه تا روایت صحیح السند راجع به نفس زکیه بیشتر نداریم که با آنها فقط اصل نفس زکیه و علامت بودن اواثبات میشود، اما در مورد تفصیلاتش که آیا قبل از ظهور است یا بعد از ظهور؟ ازنسل امام حسن علیه السلام است یا امام حسین علیه السلام؟ در کوفه کشته میشود یا درمکه؟ نیاز به دلیل محکم و بیان روشن داریم.
***
نکته نهم
نفس زکیه یعنی چه؟ وآیا مراد شخص خاصی است یا اینکه کلمه نفس زکیه کنایه از جمعی است که موصوف به وصف پاکدامنی «زکیه» شدهاند؟
معنای زکیه در لغت از کلمه «زکی» به معنای نمو و پاک گرفته شده و به معنای اینست که انسانی دارای نفس پاک و طیب باشد.
دراینکه مراد از نفس زکیه چیست؟ دو احتمال گفته شده است:
احتمال اول: مراد شخص خاصی است که دارای این ویژگی است. طبق این احتمال مراد انسانی کامل یا در مسیر تکامل است و در علم و اخلاص و جهاد درجامعه منشا اثر است. هنگامیکه چنین شخصی کشته میشود، طبیعی است که شهادت او در جامعه موج ایجاد کرده و تاثیر میگذارد.
احتمال دوم: زکیه یعنی بریء طبق این احتمال مراد از نفس زکیه فردی است که بیگناه در مکه کشته میشود.[۱] در قرآن هم در جریان حضرت خضر علیه السلام و حضرت موسی علیه السلام به این معنا اشاره شده است:
فَانْطَلَقا حَتَّى إِذا لَقِیا غُلاماً فَقَتَلَهُ قالَ أَ قَتَلْتَ نَفْساً زَکِیَّهً بِغَیْرِ نَفْسٍ لَقَدْ جِئْتَ شَیْئاً نُکْراً [۲]
آیا مراد از نفس زکیه احتمال اول است یا احتمال دوم؟
اگر احتمال دوم مراد باشد، باید آنرا بر یک معنای وسیع و کنائی حمل کنیم به این بیان که بگوئیم در دوران آخر الزمان انسانهای بیگناه زیادی کشته میشوند و جریان کشته شدن نفس زکیه حکایت از فتنههای آن زمان دارد.
اما اگر احتمال اول را انتخاب کردیم، با روایت مذکور سازگاری و تناسب بیشتری دارد، چرا که قتل او در بین جامعه تاثیر و انعکاس ایجاد میکند.
***
نکته دهم
آیا نفس زکیه در بین رکن و مقام کشته میشود یا در جای دیگر؟ درمورد مکان و محل کشته شدن او در روایات هم بین رکن ومقام نقل شده وهم ظهر الکوفه در عراق، لذا باید بررسی سندی کرد تا معلوم شود کدام یک از این دو نقل ترجیح سندی دارد و قابل اعتماد است.
***
نکته یازدهم
آیا جریان قتل نفس زکیه اتفاق افتاده یا اینکه اتفاق میافتد؟ به عبارت دیگر آیا مراد از نفس زکیه همان محمدبن عبدالله بن حسن بن حسن بن علی بن ابیطالب علیه السلام است که در زمان منصور قیام کرد و در احجار الزیت به شهادت رسید؟ ظاهراً شهید سید محمد صدر اصرار دارند بر اینکه این جریان اتفاق افتاده و نفس زکیه کسی غیر از محمد بن عبدالله علوی نیست.
و لعمری إن هناک ما یدل علی هذا الانطباق، فلو استطعنا أن ننفی القرائن الداله علی نفیه تعین الالتزام باثباته و ان النفس الزکیه المقصوده، هو هذا الثائر العلوی…. اذن فالنفس الزکیه لیست الا ذلک الثائر العلوی، و لعمری إنها علامه مهمه و ملفته للنظر، حیث اتسعت ثورته، حتی خاف منهاالمنصور، کما یتضح لمن راجع المقاتل و لا نرید أن ندخل فی تفاصیله.[۳]
حال سوال ما از ایشان اینست:
آیا صرف نفی قرائنی که بر عدم تطبیق نفس زکیه بر علوی قائم شده میتوان اثبات تطبیق کرد؟ یا اینکه باید بر مدعایتان که تطبیق نفس زکیه بر سید علوی است شاهد و دلیل بیاورید؟
البته ایشان دلائلی بر انطباق بیان میکنند ولی این دلائل خیلی قوی نیستند، بلکه دلائل نفی قویتر است، زیرا قرائنی در این زمینه وجود دارد که عبارتند از:
قرینه اول: نفس زکیهای که در روایات آمده بین رکن و مقام کشته میشود در حالی که این شخص علوی میان رکن و مقام شهید نشده بلکه در احجار الزیت کشته شده است.
قرینه دوم: عمده روایاتی که راجع به نفس زکیه آمده، از امام صادق علیه السلام است که متاخر از قیام علوی بوده، لذا نمیتواند منطبق بر قیام علوی شود. البته یکسری از این روایات از جانب امام باقر علیه السلام است و امام باقر علیه السلام هم قبل از علوی بوده است پس این قرینه، قرینیت ندارد.
در جریان قیام محمدبن عبدالله، امام صادق علیه السلام بحثی داشتند با عبدالله بن الحسن پدر نفس زکیه، امام به او فرمود:
إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ وَ اللَّهِ لَیْسَ إِلَیْکَ وَ لَا إِلَى ابْنَیْکَ وَ إِنَّمَا هُوَ لِهَذَا یَعْنِی السَّفَّاحَ ثُمَّ لِهَذَا یَعْنِی الْمَنْصُورَ ثُمَّ لِوُلْدِهِ بَعْدَهُ لَا یَزَالُ فِیهِمْ[۴] حَتَّى یُؤَمِّرُوا الصِّبْیَانَ وَ یُشَاوِرُوا النِّسَاءَ فَقَالَ عَبْدُ اللَّهِ وَ اللَّهِ یَا جَعْفَرُ مَا أَطْلَعَکَ اللَّهُ عَلَى غَیْبِهِ وَ مَا قُلْتَ هَذَا إِلَّا حَسَداً لِابْنَیَّ فَقَالَ لَا وَ اللَّهِ مَا حَسَدْتُ ابْنَیْکَ وَ إِنَّ هَذَا یَعْنِی أَبَا جَعْفَرٍ یَقْتُلُهُ عَلَى أَحْجَارِالزَّیْتِ ثُمَّ یَقْتُلُ أَخَاهُ بَعْدَهُ بِالطُّفُوفِ وَ قَوَائِمُ فَرَسِهِ فِی مَاءٍ [۵] ثُمَّ قَامَ مُغْضَباً یَجُرُّ رِدَاءَهُ فَتَبِعَهُ أَبُو جَعْفَرٍ وَ قَالَ أَ تَدْرِی مَا قُلْتَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَای وَ اللَّهِ أَدْرِیهِ وَ إِنَّهُ لَکَائِنٌ قَالَ فَحَدَّثَنِی مَنْ سَمِعَ أَبَا جَعْفَرٍ یَقُولُ فَانْصَرَفْتُ لِوَقْتِی فَرَتَّبْتُ عُمَّالِی وَ مَیَّزْتُ أُمُورِی تَمْیِیزَ مَالِکٍ لَهَا قَالَ فَلَمَّا وَلِیَ أَبُو جَعْفَرٍ الْخِلَافَهَ سَمَّى جَعْفَراً الصَّادِقَ وَ کَانَ إِذَا ذَکَرَهُ قَالَ قَالَ لِیَ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ کَذَا وَ کَذَا فَبَقِیَتْ عَلَیْهِ. [۶]
قرینه سوم: نفس زکیه به معنای نفس طیب، پاک وطاهر است اما شخصی که قیام کرد اینگونه نبود بلکه منحرف بود و ادعای مهدویت داشت. هم پدرش در چند مورد چنین ادعائی کرد و هم خودش کراراً این ادعا را مطرح میکرد که، مهدی من هستم. از وقتی که او کوچک بود برای مردم نامه مینوشت و مردم را به سوی خویش دعوت میکرد. ویسمی نفسه المهدی. [۷]
و یا اینکه در جای دیگر بعد از اینکه امام چند بار او را ازقیام نهی کرد به امام میگوید: ما از قبل شنیده بودیم که هنگامی که حکومت اموی از بین رفت حکومت به دست ما میافتد: وقد علمتم انا لم نزل نسمع أن هؤلاء القوم إذا قتل بعضهم بعضا خرج الامر من أیدیهم، فقد قتلوا صاحبهم – یعنی الولید بن یزید – فهلم نبایع محمدا، فقد علمتم أنه المهدی. [۸]
با این وجود چگونه میتوان نفس زکیه را بر او تطبیق داد. اما اینکه به اونفس زکیه گفته شده دلیل بر زکی بودن او نیست و این لقبی بوده که مردم به او نسبت دادهاند. بلکه پدرش و خودش مدعی شدهاند.
قرینه چهارم: روایات قتل نفس زکیه را پانزده روز قبل از ظهور امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف ذکر میکنند: لیس بین قیام القائم وبین قتل النفس الزکیه الا خمس عشره لیله.
حال زمان منصور و زمان امام صادق علیه السلام بوده که او به قتل میرسد. لذا با این قرائن نمیتوان نفس زکیه را بر او تطبیق دهیم. البته مرحوم صدر هم ادلهای از کتاب مقاتل نقل میکند که مخدوش است و در آخر هم ایشان این تطبیق را میپذیرد.
[۱] – مثلاً همانند مرحوم میرزا ابوطالب یزدی. او شخصی بود بیگناه که در حال احرام و در هنگام طواف دچارحالت تهوع میشود، وهابیون او را متهم میکنند به اینکه میخواسته کعبه و مسجدالحرام را نجس کند، و به این اتهام او را اعدام میکنند. به خاطر این قضیه موج عجیبی به راه میافتد تا جائی که مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی سه سال مردم را از رفتن به مکه منع کردند.
[۲] – کهف/۷۴ .
[۳] – تاریخ الغیبه الکبری، ص۵۱۱.
[۴] – مدت حکومت عباسیان تقریبا در حدود ۵۲۵ سال به طول انجامید.
[۵] – برخی اصرار دارند که بگویند برخی ائمه مذاهب اهل سنت شیعه وطرفدار اهل بیت علیهم السلام بودهاند و برای دوستی اهل بیت زندان رفتند ودر این میان از ابو حنیفه اسم میبرند. ولی باید بدانیم اگر در تاریخ ثبت است که طرفداری از جانب او صورت گرفته درمورد عبدالله پدرنفس زکیه بوده است. قیامی که حضرت اورا نهی ونفی کرد وحرکتی که بدون اذن امام بود. اگرامثال ابوحنیفه حبس وزندان شدند در راستای همین جریان انحرافی بود که صد در صد از جانب امام مردود بوده است. لذا به گونهای نباشدکه برخی حقائق را وارونه جلوه دهیم.
[۶] – بحارالأنوار ج : ۴۷ ص : ۱۶۱، ب۵، ذیل ح۲۲۷، مقاتل الطالبیین ص۱۷۲، (کتابخانه دیجیتالی الشامله).
[۷] – مقاتل الطالبیین ص۱۸۹ چاپ وزیری.
[۸] – مقاتل الطالبیین ص۱۷۱(الشامله).
پاسخ دهید