پسرعمویم نزدیک به ۳ سال خواستگارم بود و من جواب رد میدادم. زمانی که شنید من با پسرخاله ام نامزد شدم به شدت از من ناراحت شد؛ طوری که هر وقت مرا میبیند به شدت با من سر سنگین است و جواب سلام مرا هم به زور میدهد. با وجود اینکه الآن خودش نامزد دارد رفتارش نسبت به من هیچ تغییری نکرده. حتی به جشن ازدواجم هم نیامد. به نظر شما او هنوز به من علاقه دارد؟ اگر به جشن ازدواجش بروم اشکالی ندارد؟ آیا من واقعاً نباید دلش را می شکستم؟ به نظر شما با این عذاب وجدان که دل کسی را شکستم چه کنم؟
با توجه به نوشتهتان هیچ دلیلی برای نگرانی و احساس گناه شما وجود ندارد. هر دوی شما زندگی مستقل و جداگانه ای را شروع کرده اید و به لحاظ شرعی و عرفی صحیح نیست که به هم فکر کنید. شما و ایشان تعهد و عقد شرعی با فرد دیگری بسته اید و این دور از اخلاق است که به او فکر کنید. رفتار ایشان نسبت به شما مهم نیست؛ هرچه باشد شما همسر دارید و این برای شما تعهد میآورد. ارتباط شما با ایشان فقط باید در چارچوب ارتباطات خانوادگی فامیلی قرار بگیرد، پس نباید به رفتار غیرمنطقی و نادرست او توجهی بکنید.
در زمان تصمیمگیری برای ازدواج، طرفین هیچ تعهدی به یکدیگر ندارند و هر دو حق انتخاب دارند. عذاب وجدان در خیانت و بیتعهدی به همسر شرعی انسان است نه هیچ کس دیگر. بنابراین هیچ جای عذاب وجدان برای شما نیست. با توکل به خدا به فکر زندگی مشترکتان باشید و ارتباطتان را با ایشان در حد مناسبات فامیلی قرار دهید.
برای رفتن به مراسم عروسی او هم مشکلی نیست و مناسب است؛ چرا که اگر نروید شاید برای او هم این اشتباه پیش بیاید که شما هم از این وضعیت ناراضی هستید که مطمئناً این طور نیست و نباید باشد؛ چون شما با اختیار خود ازدواج کرده اید؛ پس باید به تعهد خود نسبت به همسرتان حتی در فکر وخیال نیز پای بند باشید. رفتن شما به این مجلس نشان از رضایت شما از ازدواجتان و شریک شدن در شادی پسرعمویتان است. نرفتن شما می تواند همسرتان را نیز نسبت به این قضیه حساس کند.
پاسخ دهید