درباره نام گذاری «نهج البلاغه» و امتیازات آن، اطلاعاتی می خواستم به دست آورم؟
شهید مطهری در این باره می گوید: «سیدرضی شخصاً شیفته سخنان علی(علیه السلام) بوده است، او مردی ادیب و شاعر و سخن شناس بود. سیدرضی به خاطر همین شیفتگی که به ادب عموماً و به کلمات علی(علیه السلام) خصوصاً داشته است بیشتر از زاویه فصاحت و بلاغت و ادب به سخنان مولی می نگریسته است، و به همین جهت در انتخاب آنها این خصوصیت را در نظر گرفته است، یعنی آن قسمت ها بیشتر نظرش را جلب می کرده است که از جنبه بلاغت برجستگی خاص داشته است؛ و ازاین رو نام مجموعه منتخب خویش را «نهج البلاغه» نهاده است.
نهج البلاغه شامل ۲۴۱ خطبه، ۷۹ نامه و ۴۸۹ حکمت از سخنان گهربار امیرمؤمنان و پیشوای حقمداران است. البته نه سخنان و کلمات مولی علی(علیه السلام) منحصر است به آنچه سیدرضی گردآوری کرده؛ و نه گردآوران سخنان امیرمؤمنین(علیه السلام) منحصر به سیدرضی است.
مسعودی که تقریباً صد سال قبل از سیدرضی می زیسته در کتاب «مروجالذهب» می گوید: «آنچه مردم از خطبه های علی(علیه السلام) در مقامات مختلف حفظ کرده اند، بالغ بر چهارصد و هشتاد و اندی می شود. علی(علیه السلام) آن خطبه ها را با بیان رسا و بدون یادداشت و پیش نویس به گوش مردم می رساند و مردم از آن بهرهمند می شدند».[۱]
استاد محمدتقی جعفری درباره بلندای محتوای نهج البلاغه می گوید: «نهج البلاغه تنها کتاب دیروز و امروز نیست، بلکه کتاب فردا هم هست؛ زیرا تشریح «انسان» و «جهان» در نهج البلاغه به طور جاودانی انجام گرفته است، قوانینی که در روش انسان و جهان فرموده است، ساخته شده زمان و مکان نیست تا محدود به چهار دیوار عصری و حداکثر قرنی بوده باشد، هر عصری می رسد و نوابغی تربیت می کند و به اندازه فهم و اطلاعشان از نهج البلاغه استفاده می کنند.»[۲]
علامه جعفری در جای دیگر پیرامون بار معنایی نهج البلاغه می گوید: «سخنان امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) پاسخ گوی همه مسائل انسانی در ارتباطات چهارگانه، یعنی ارتباط انسان با خویشتن، ارتباط انسان با خدا، ارتباط انسان با عالم هستی و ارتباط انسان با همنوعان خود می باشد. تاکنون دیده نشده است که بشریت توانسته باشد در جایی پاسخ های حقیقی این سوالات ششگانه اصلی را بدهد مگر در نهج البلاغه: ۱ – من کیستم؟ ۲ – از کجا آمده ام؟ ۳ – به کجا آمده ام؟ ۴ – با کیستم؟ ۵ – به کجا می روم؟ ۶ – برای چه آمده بودم؟»[۳]
به تعبیر شهید مطهری نهج البلاغه چندین دنیا دارد: «دنیای زهد و تقوا، دنیای عبادت و عرفان، دنیای حکمت و فلسفه، دنیای پند و موعظه، دنیای ملاحم و مغیبات، دنیای سیاست و مسئوولیت های اجتماعی، دنیای حماسه و شجاعت و غیره است».[۴]
آری، نهج البلاغه دایرهالمعارف مکتب اهل بیت(علیهم السلام) است؛ اوج معارف و آموزه های هستیشناسی و فلسفی را می توان در خطبه اول آن مشاهده کرد؛
دقیق ترین دستورالعمل ها و راه کارهای حکومتداری و بهترین شیوه های مدیریتی را می توان در نامه ۵۳ معروف به عهدنامه مالک اشتر دید؛
زیباترین منشور اخلاقی – تربیتی را می توان در نامه ۳۱ به امام حسن مجتبی(علیه السلام) یافت؛
عالی ترین آموزه های عرفانی و توحیدی را می توان در خطبه ۱۸۵ و ۱۸۶ ملاحظه نمود؛
و به طور کلی می توان ناب ترین و ژرف ترین آموزه ها و معارف را در زمینه هایی که مایه سعادت دنیا و آخرت انسان است در این کتاب ارزشمند یافت.
درباره انگیزه تألیف نهج البلاغه بهتر آن است به مقدمه زیبا و مهم سیدرضی بر نهج البلاغه مراجعه نمود؛ ایشان درباره انگیزه تألیف نهج البلاغه چنین می گویند: «من در روزگار جوانی و هنگام شادابی درخت زندگانی به نوشتن کتاب پرداختم، و گردآوری فضیلت های خاص پیشوایان دین را وجهه همت ساختم، تنی چند از دوستان و برادران از من خواستند تا کتابی بپردازم و گزیده سخنان مولی امیرالمؤمنین را در آن فراهم سازم. گفتارهایی از همه فنون و مجموعه ای از همه گون: از آداب و پند، یا نامه یا خطبه های کوتاه و بلند، که می دانستند چنین کتاب طراز فصاحت خواهد بود و پیرایه بلاغت، عربیت را بها فزاید و دین و دنیا را به کار آید؛ که بلاغتی چنان نه در گفتاری فراهم آمده است و نه یکجا در کتابی هم. چه امیرمؤمنان(علیه السلام) سرچشمه فصاحت است و آبشخور بلاغت. و دیدم که سخنان امام بر محور سه مضمون است، و از سه دسته نفائس، گفتار مشحون: خطبه و فرمان، نامه به این و آن، حکمت و اندرز. به توفیق خدا به کار پرداختم و نخست خطبه های اعجابانگیز، پس نامه های دلاویز، سپس سخنانِ کوتاه حکمت آمیز را فراهم ساختم».[۵]
البته ناگفته نماند مرحوم سیدرضی در مقدمه ای که بر نهج البلاغه نگاشته اند، تصریح می کنند که در پی گردآوری و تألیف تمام سخنان امیرمؤمنان علی(علیه السلام) نبوده اند، بلکه به دنبال آن بودند که گلچینی از سخنان امام(علیه السلام) که در اوج فصاحت و بلاغت[۶] و شیوایی بوده را گرد آورند؛ زیرا امام علی(علیه السلام) سرچشمه فصاحت و شیوایی و خاستگاه بلاغت و رسایی بوده اند.
مرحوم سیدرضی در مقدمه نهج البلاغه می گوید: «من ادعا نمی کنم که بر همه گفته های امام علی(علیه السلام) دست یافته ام و به همه جوانب آن احاطه دارم به گونه ای که هیچ نکته ای از آن را فروگذار نکرده ام، بلکه بعید نیست آنچه از سخنان امام(علیه السلام) دست نیافته ام بیش از آن چیزی است که در این کتاب آوردهام؛ و آنچه به دست آورده ام کمتر از آن چیزی است که بدان دست نیافته ام.»[۷]
انگیزه و هدف اصلی سیدرضی از همان آغاز تألیف نهج البلاغه گزینش خطبه ها و نامه ها و حکمت هایی بوده که از جهت فصاحت و بلاغت و زیبایی در جایگاه برجسته ای قرار داشته است. ازاینرو کسانی پس از سیدرضی آمدند و کتاب هایی تحت عنوان «مستدرک نهج البلاغه» نگاشتند.
اصطلاح «مستدرک» بدین معنی است که آنچه از احادیثی که باقی مانده و مؤلّف کتاب به هر دلیل و انگیزه ای فروگذار کرده، در کتابی جداگانه تدارک و جبران می گردد. مستدرک نهج البلاغه در واقع تکمیلکننده نهج البلاغه است و گاهی از آن به «ملحق نهج البلاغه» تعبیر می شود.
در این مجال به برخی از مهمترین مستدرک های نهج البلاغه اشاره می شود:
۱ – «مستدرک نهج البلاغه»
این اثر تألیف مرحوم شیخ هادی کاشف الغطاء است. ایشان این مستدرک را به همان روش نهج البلاغه، در سه بخش (خطبه ها، نامه ها و حکمت ها) تنظیم کرده اند. او برخی از سخنانی را که سیدرضی بخشی از آن را ذکر کرده، به طور کامل آورده و در بیش تر موارد نیز خطبه ها و کلمات جدیدی را افزوده است.
مؤلف در بخش خطبه ها ۹۳ خطبه، در بخش نامه ها، ۴۶ نامه و در بخش حکمت ها، حدود ۷۰۰ حکمت را ذکر کرده است.
۲ – مصباح نهج البلاغه
این اثر تألیف مرحوم آیت الله سیدحسن میرجهانی اصفهانی است؛ او نام کتابش را «مصباح البلاغه فی مشکوه الصیاغه» نهاده و تاکنون چهار جلد آن منتشر شده است. مؤلف در آغاز هر خطبه و نامه، مأخذ خود را یاد کرده و سند احادیث را بهطور کامل آورده است.
۳ – نهجالسعاده فی مستدرک نهج البلاغه
این اثر گرانسنگ توسط استاد شیخ محمد باقر محمودی در سیزده جلد بدین ترتیب تنظیم شده است: جلد های اول تا سوم، خطبهها؛ جلد های چهارم و پنجم، نامهها؛ جلد ششم، دعاها، جلد هفتم و هشتم، وصیتها؛ جلد نهم تا دوازدهم، حکمتها؛ جلد سیزدهم، اشعار.
مؤلف در این کتاب کوشیده است تا از کتاب های تمام فرقه های اسلامی بهره برد و روایات را با ذکر مأخذ و سند و منابع مشابه ثبت کند.
استاد مطهری در کتاب «سیری در نهج البلاغه» که در آن هنگام فقط چهار جلد از «نهجالسعاده» منتشر شده بود، از آن یاد کرده و آن را ستوده است.[۸]
این کتاب در واقع موسوعه سخنان امام علی(علیه السلام) است، چه در نهج البلاغه آمده باشد و چه نیامده باشد.
۴ – نهج البلاغه ثانی
این کتاب اثر شیخ جعفر حائری است. وی به گردآوری خطبه ها و نامه ها و حکمت هایی اقدام کرده که سیدرضی در کتابش نیاورده است. مؤلف در این کتاب ۱۳۹ خطبه، ۷۱ نامه و ۳۳۶ حکمت را گردآورده و در سه بخش به همان ترتیب نهج البلاغه تنظیم کرده است.
۵ – تمام نهج البلاغه
این کتاب تألیف سید صادق موسوی است که با سبکی ویژه خطبه ها و کلماتی را که سیدرضی تقطیع کرده، شناخته و تمام حدیث را آورده و در لابهلای آن، بخشی را که سیدرضی برگزیده، معین نموده است. مؤلف کتابش را در دو باب و هر باب را در چند فصل با این عناوین قرار داده است:
باب اول، شامل چهار فصل: ۱ – خطبهها (۶۲خطبه) ۲ – کلمات قصار (۱۵۶کلمه) ۳ – وصایای شفاهی (۱۲ وصیت) ۴ – دعاها(۹ دعا).
باب دوم، شامل سه فصل: ۱ – نامه ها (۷۵ نامه) ۲ – عهد ها و سوگندها (۳عهد و ۱ سوگند) ۳ – وصایای مکتوب (۴ وصیت).[۹]
بدیهی است اینگونه کتاب ها پس از سیدرضی تدوین گردیده است و با «نهج البلاغه» مشهور که توسط «سید رضی» تدوین شده است، از نظر حجم متفاوت است. اما از جهت محتوا با یکدیگر اشتراک دارند.
منبع:نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها / مؤلف:مصطفی عزیزی/پرسش وپاسخ دانشجویی
[۱] – مروج الذهب، مسعودی،ج ۳، ص ۱۷۲ ؛ سیری در نهجالبلاغه، مرتضی مطهری، ص ۲۱ و ۲۲٫
[۲] – نگاهی به علی(علیه السلام)، محمد تقی جعفری، ص ۶۵ و ۶۶٫
[۳] – مقدمه ترجمه نهجالبلاغه، محمد تقی جعفری، ص ۲۸ و ۲۹٫
[۴] – سیری در نهجالبلاغه، مطهری، ص ۱۵٫
[۵] – مقدمه سیدرضی بر نهجالبلاغه، ترجمه دکتر سید جعفر شهیدی.
[۶] – در تعریف «بلاغت» گفته اند، متناسب بودن سخن فصیح است با مقتضای حال، یعنی رعایت کردن وضع شنونده و یا خواننده از جهت میزان دریافت، و مقدار اطلاع وی، نیز رعایت موقعیت زمان و مکان و دیگر خصوصیت ها که موجب شده سخن یا نوشته، در شنونده و یا خواننده اثر مطلوب بجا نهد. به تعبیر کوتاه تر بلیغ کسی است که سخن را پیرایه بندد و دراز گوید آنجا که باید و کوتاه سازد و لفظ وی ساده بود آنجا که دراز گفتن و پیرایه بستن لفظ را نشاید .[مقدمه دکتر سید جعفر شهیدی بر نهجالبلاغه].
[۷] – مقدمه نهجالبلاغه، سیدرضی.
[۸] – سیری در نهجالبلاغه، مرتضی مطهری، ص ۲۳٫
[۹] – دانش نامه امام علی(علیه السلام) ، زیر نظر علی اکبر رشاد، ج ۱۲، ص ۱۵۶ تا ۱۶۰؛ مقاله «مستدرکات نهجالبلاغه»؛ علی صدرایی خویی؛ مصادر نهجالبلاغه، حسینی خطیب، ج ۱، ص ۲۶۷٫
پاسخ دهید