امیر المؤمنین(ع) هیچ سفارش و توصیه‌ای به فرزندش امام حسن(ع) نفرمود که از کشتن قاتل او صرف نظر کرده و او را ببخشد. بر این اساس، امام مجتبی(ع) در کشتن ابن ملجم بر خلاف سفارش پدر رفتار نکرد.

البته، در یکی از کلمات موجود در نهج البلاغه، سفارشی از امام علی(ع) خطاب به جامعه اسلامی بدین مضمون وجود دارد:

من تا دیروز همراهتان بودم. امروز مایۀ پند و اندرز شمایم و فردا روزی از شما جدا خواهم شد! اگر زنده بمانم که خودم باید خونخواه خویشتن باشم و اگر بمیرم، مرگ وعده گاهم خواهد بود(که در نهایت باید با آن برخورد کنم). اگر از خون خویش بگذرم، این گذشت، مرا به پروردگار نزدیک کرده و برای شما نیز آثار مثبتی به دنبال خواهد داشت. شما نیز (در زندگانی خود) گذشت را پیشه کنید! آیا نمی‌خواهید که پروردگار از گناهانتان درگذرد.[۱]

 

در این بیان، روی سخن امام علی(ع) نه تنها به فرزندانش، بلکه به تمام جامعۀ اسلامی است و در این گفتار، هیچ توصیه‌ای به گذشت اولیای دم از قاتل خود نفرموده، بلکه ایشان اظهار می‌دارند در صورتی که از این ترور جان سالم به در برند، دو راه را پیش رو دارند که انتخاب هر کدامشان مشروع است، اما اگر یکی از آن دو راه – یعنی راه گذشت- را انتخاب کنند، پاداش بیشتری خواهند داشت. سپس به مسلمانان نیز توصیه می‌فرماید که اگر آنان نیز در چنین موقعیتی قرار گرفتند، با آن‌که حق قصاص دارند، گذشت را از یاد نبرند.

این موضوع مربوط به زمانی است که عملاً قتلی اتفاق نیفتاده و اگر فرد مجروح از خون خویش گذشت کند، هیچ تهدیدی جامعۀ اسلامی را تهدید نمی‌کند. همان‌گونه که مشاهده می‌شود، امیر المؤمنین(ع) در این گفتار، هیچ توصیۀ ویژه‌ای به فرزندشان ننموده که اگر این ضربت به شهادت ایشان منجر شود، چه گزینه‌ای را انتخاب نماید.

اکنون پرسش دیگری پیش می‌آید که صرف نظر از این وصیت، چرا امام حسن(ع) گزینۀ عفو و گذشت را انتخاب نکرد؟!

در این زمینه، باید شرایط آن زمان را در نظر داشت. شاید اگر با گذشت امام حسن(ع) هیچ خطری جامعه را تهدید نمی‌کرد، این امام بزرگوار نیز گزینۀ گذشت را از نظر دور نمی‌داشت، اما قرائن و شواهد، نشانگر آن است که جامعه در آن روز، چنان ملتهب بود که اگر قاتل امیرالمؤمنین(ع) قصاص نمی‌شد، خون‌های بیشتری بر زمین ریخته شده و با انتقام جویی‌های گروهی، افراد بی‌گناه بسیاری نیز آسیب می‌دیدند!

طبیعتاً اگر چنین احتمالی وجود داشت، مجازات یک فرد مجرم، سزاوارتر از بروز فتنه‌ای بود که آتش آن، بی‌گناهان را نیز می‌سوزاند.

 

یکی از شواهدی که ادعای فوق را تأیید می‌کند، وصیتی دیگر از امیر المؤمنین(ع) خطاب به بستگان خویش است که طی آن بیمناک بودن خود از بروز چنین فتنه‌ای را اظهار داشته و اتفاقاً بر مجازات و قصاص قاتل برای جلوگیری از چنین فتنه‌ای تأکید می‌فرماید:

ای فرزندان عبد المطلب! نبینم که شما با فریاد «امیر المؤمنین کشته شد! امیر المؤمنین کشته شد!»(خون مرا بهانه کرده) کشتار مسلمانان را آغاز کنید! به شما هشدار می‌دهم! هیچ فردی جز قاتل من نباید در این ماجرا کشته شود! هر آن‌گاه که من به دلیل جراحت ناشی از ترور او جان سپردم، همان‌گونه که او یک ضربت شمشیر به من زد، شما نیز با یک ضربت قصاص کنید و او را مثله نکنید؛ زیرا من از پیامبر(ص) شنیدم که فرمود: حتی سگ هار و درنده را نیز مثله نکنید![۲]

 

منبع: اسلام کوئست


[۱]. نهج البلاغه، ص ۳۷۸، نامه ۲۳، دار الهجره، قم.

[۲]. همان، ص ۴۲۲، نامه ۴۷.