«حب»؛ یعنی، رغبت و میل انسان به چیزی. اگر این میل باطنی و رغبت دل به چیزی شدید و قوی شود، آن را عشق می‌نامند.[۱] جایگاه حبّ اهل بیت (علیهم السّلام) را باید از قرآن و روایات اخذ کرد.

در اهمّیّت و جایگاه محبّت اهل بیت (علیهم السّلام) همین بس که قرآن، آن را تنها پاداش رسالت پیامبر (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) معرّفی کرده است: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبى‏»[۲]، «{ای پیامبر!} بگو از شما هیچ پاداشی درخواست نمی‌کنم، جز آن‌که نزدیکان مرا دوست بدارید».

رسول اکرم (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) می‌فرماید:

«لا یؤمن أحدکم حتى أکون أحبّ إلیه من ولده و والده و الناس أجمعین»[۳]؛ «هیچ کس از شما ایمان ندارد؛ مگر این‌که من نزد او، از فرزندانش و پدرش و همه‌ی مردم محبوب‌تر باشم».

آن حضرت اصل ایمان را مشروط با «حبّ» خود می‌داند و در روایتی دیگر برای آن، مرتبه‌ی بالاتری معرّفی می‌کند: «لا یؤمن أحد حتى أکون أحب الیه من نفسه، و تکون عترتی أحب الیه من عترته، و یکون أهل بیتی أحب الیه من أهل بیته، و یکون ذاتى أحب الیه من ذاته»[۴]؛ «هیچ بنده‌ای ایمان ندارد، مگر این‌که من نزد او، از خودش محبوب‌تر باشم و ذریّه‌ی من پیش او، از ذریّه‌ی خودش محبوب‌تر باشد و اهل من پیش او، از اهل خودش محبوب‌تر باشند و ذات من نزد او، از ذات خودش محبوب‌تر باشد».

پیامبر (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) در این روایت، شرط ایمان را حبّ خود و اهل بیت خویش -آن هم در مراحل بالاتر- معرّفی کرده است؛ زیرا به طور معمول انسان به خود علاقه‌ی شدیدی دارد و نزد خودش از همه محبوب‌تر است؛ سپس فرزندانش و آن‌گاه دیگر نزدیکان او. امّا وقتی انسان در حبّ کسی، به مرتبه‌ی بالایی می‌رسد، او را بر خود و فرزندان، نزدیکان و همه‌ی کسان دیگر ترجیح می‌دهد و این همان مرتبه‌ی شدید و قوی حبّ است که به آن «عشق» می‌گویند. بنابراین حبّ اهل بیت و ائمّه‌ی اطهار عم، باید در حدّ اعلا باشد و هر اندازه از این حد فروتر باشد، به همان اندازه ایمان شخص، نقص و کاستی دارد.

به عبارت دیگر درجات ایمان با درجات حبّ پیامبر اکرم (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) و اهل بیت (علیهم السّلام) پیوستگی دارد و با آن سنجیده می‌شود.

 

دوستی اهل بیت (علیهم السّلام) در عمل

امام باقر (علیه السّلام) می‌فرماید: «یَا جَابِرُ بَلِّغْ شِیعَتِی عَنِّی السَّلَامَ وَ أَعْلِمْهُمْ أَنَّهُ لَا قَرَابَهَ بَیْنَنَا وَ بَیْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا یُتَقَرَّبُ إِلَیْهِ إِلَّا بِالطَّاعَهِ لَهُ یَا جَابِرُ مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ أَحَبَّنَا فَهُوَ وَلِیُّنَا وَ مَنْ عَصَى اللَّهَ لَمْ یَنْفَعْهُ حُبُّنَا»[۵]؛ «ای جابر! از طرف من، به شیعیانم سلام برسان و به آنان اعلام کن که هیچ قرابت و خویشاوندی بین ما و خدای عزّ و جل نیست و هر کسی با اطاعت و بندگی به درگاه الهی تقرّب می‌یابد. ای جابر! هر کسی فقط خدا اطاعت کند و همراه آن به ما محبّت ورزد، دوست و محبّ ما است و هر کس خدا را معصیت کند، حبّ ما برایش نافع نیست».

بنابراین اوّلین شرط حبّ اهل بیت (علیهم السّلام) اطاعت از حق تعالی و پرهیز از گناه است. ممکن است کسی درجه‌ی پایین محبّت (همان میل باطنی و رغبت درونی) را داشته باشد؛ ولی عملاً اهل معصیت هم باشد! چنین حبّی، چندان سودبخش نیست. البتّه معصیت‌های اتّفاقی که بعد از آن توبه باشد- باعث نمی‌شود حبّ اهل بیت (علیهم السّلام) سودی نبخشد.

حضرت علی (علیه السّلام) فرمود: «أَنَا وَ رَسُولُ اللَّهِ (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) عَلَى الْحَوْضِ وَ مَعَنَا عِتْرَتُنا فَمَنْ أَرَادَنَا فَلْیَأْخُذْ بِقَوْلِنَا وَ لْیَعْمَلْ بِأَعْمَالِنَا …»[۶]؛ «من با رسول خدا (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) در حالی که عترت من هم با من هستند، بر حوض {کوثر} اشراف داریم. پس هر کس ما را می‌خواهد، هم باید گفتار ما را بگیرد و هم عمل ما را، عمل کند…». بنابراین محبّت باید در عمل جلوه‌گر شود.

 

راه‌های کسب دوستی اهل بیت (علیهم السّلام)

۱ –  معرفت اهل بیت عم: در پرتو معرفت امام، به کمالات و ویژگی‌های او بیشتر واقف می‌گردیم و این آشنایی به طور طبیعی شیفتگی و محبّت را در پی دارد.

امام صادق (علیه السّلام) می‌فرماید: «الْإِمَامُ عَلَمٌ فِیمَا بَیْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ بَیْنَ خَلْقِهِ فَمَنْ عَرَفَهُ کَانَ مُؤْمِناً وَ مَنْ أَنْکَرَهُ کَانَ کَافِراً»[۷]؛ «امام آن شاخص {و دلیل و راهنمای} آشکار است که بین خدای عزّ وجل و خلقش قرار گرفته است. پس هر کس او را شناخت، مؤمن می‌گردد و هر کس او را انکار کرد {و نشناخت}، کافر می‌گردد». مؤمن بودن، فرع بر شناخت امام است.

۲ –  اطاعت از اهل بیت (علیهم السّلام): اگر کسی شناخت لازم و کافی از اهل بیت (علیهم السّلام) پیدا کرد، اطاعت از آنان را بر خود لازم می‌داند؛ ولی گاهی شناخت در آن حد بالا نیست، در این صورت چه بسا نسبت به اوامر آنان سرپیچی کند! عصیان به هر اندازه باشد، به همان مقدار کدورت و بغض می‌آورد. کدورت و بغض، ضدّ صفا و حب است. پس هر اندازه نسبت به اوامر آنان عصیان شود، به همان اندازه بغض و کدورت نسبت به آنان در دل ایجاد می‌شود و برعکس، هر اندازه نسبت به اوامر آنان اطاعت شود، به همان اندازه حبّ و صفا، دل را فرا می‌گیرد.

امام رضا (علیه السّلام) می‌فرماید: «اللهم انی اسئلک … العمل الذى یبلغنى الى حبک …»[۸]؛ «خدایا! از تو آن عملی را مسألت می‌کنم که حبّ تو را به من برساند». بنابراین یکی از راه‌های عملی وصول به «حبّ اهل بیت عم»، اصل عمل و اطاعت است.

۳ – توسّل با معرفت: در پرتو شناخت امام، می‌فهمیم که هم چیز ما به او وابسته بوده و وی واسطه‌ی فیض و کمال است.[۹] اگر توسّل با شناخت و توجّه همراه باشد، ترنّم عارفانه و عاشقانه‌ای است که حبّ را در دل بیش از پیش می‌پروراند.

 

منبع: پرسشها و پاسخهای دانشجویی امام شناسی؛ دفتر نشر معارف – تدوین و تألیف: حمیدرضا شاکرین، محمدرضا کاشفی


[۱]. با استفاده از: طریحی، مجمع البحرین، ج ۲، ماده «حبب».

[۲]. شوری (۴۲)، آیه ۲۳٫

[۳]. میزان الحکمه، ج ۲، (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) ۲۳۶، ح ۳۱۹۷٫

[۴]. همان، ح ۳۱۹۹٫

[۵]. همان، (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) ۲۳۸، ح ۳۲۱۱٫

[۶]. همان، ح ۳۲۱۲٫

[۷]. همان، ج ۱، (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) ۱۷۰، ح ۸۳۹٫

[۸]. همان، ح ۳۰۹۳٫

[۹]. برای آشنایی بیشتر به زیارت «جامعه‌ی کبیره» رجوع کنید.