دعا زمانى اثرگذار است که موانعى بر سر راه آن نباشد، اگر موانع بود، دعا تأثیر خود را نخواهد داشت؛ مهم ترین موانع اجابت دعا عبارتند از:

۱ – گناه؛ نافرمانى خداوند متعال مانع بزرگى بر سر راه اجابت دعاست و این مسأله چندان اهمیت دارد که با تعابیر گوناگونى خطر آن نسبت به دعا گوشزد شده است: حاجب دعا، حبس دعا، منع دعا، مانع اجابت، بسته کردن راه اجابت و…[۱]

تو همى جنسى بوى آن حرام

مى زند بر آسمان سبز فام

همراه انفاس زشتت مى شود

تا به بوگیران گردون مى رود

بوى کبر و بوى حرص و بوى آز

در سخن گفتن بیاید چون پیاز

گر خورى سوگند: من کى خورده ام؟

از پیاز و سیر تقوى کرده ام

آن دم سوگند، غمازى کند

بر دماغ همنشینان بر زند

بس دعاها رد شود از بوىِ آن

آن دلِ کر، مى نماید در زبان

اِخسئوا آید جواب آن دعا

چوب رد، باشد جزاى هر دَغا[۲]

۲ – ستم یا مظالم؛ حقوق مردم در فرهنگ دینى از جایگاه ویژه اى برخوردار است و از این رو اگر کسى ظلمى و تعدى نسبت به این حقوق چه فردى و چه اجتماعى روا دارد، دعایش مادامى که این ستم را جبران نکند مستجاب نخواهد گشت و در واقع این ستم یکى از بزرگترین موانع استجابت دعایش خواهد بود. حضرت على (علیه السّلام)  مى فرماید: «خداوند متعال به عیسى بن مریم وحى کرد که بنى اسرائیل چنین ابلاغ کند… من دعاى کسى را که حتى ضایع شده از بندگانم را بر عهده دارد، اجابت نمى کنم».[۳]

۳ – خلاف حکمت الهى؛ اگر خواسته و نیازى که در دعا بر زبان جارى مى شود مخالف حکمت الهى باشد به اجابت نخواهد رسید. حضرت على (علیه السّلام)  مى فرماید: «خداوند کریم حکمت خویش را نقض نخواهد کرد. از این رو هر دعایى مستجاب نمى گردد».[۴]

۴ – ترک امر به معروف و نهى از منکر؛ اگر امر به معروف و نهى از منکر – که یکى از مهم ترین ابزارهاى نظارتى به شمار رفته و در اسلام از جایگاه ویژه اى برخوردار است – ترک شود و تنها براى ایمن سازى و سالم سازى جامعه اکتفا شود، چنین دعایى مستجاب نخواهد شد.

چنانکه على (علیه السّلام)  فرمودند: «امر به معروف و نهى از منکر را ترک نکنید که خداوند بدان را بر شما مسلط خواهد کرد، آن گاه است که دعا مى کنید، اما دعایتان مستجاب نمى شود».[۵]

 

دفتر نشر معارف/مؤلفان:محمدرضا کاشفی و سیّد محمد کاظم روحانی


[۱] – نگا: دعاى کمیل؛ بحارالانوار، ج ۹۱، ص ۳۸۲ و ج ۷۸، ص ۷۲؛ عیونالحکم و المواعظ، ص ۲۳؛ معانى الاخبار، صص ۲۷۰ و ۲۷۱٫

[۲] – مثنوى، دفتر سوم، ۷۰-۱۶۴٫

[۳] – بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۳۱۱٫

[۴] – میزانالحکمه، ج ۳، ص ۲۵۹، ش ۵۶۱۹٫

[۵] – نهجالبلاغه، نامه ۴۷٫