طبیعی بود برای آدمی به جنب و جوش علی حاشیه درست شود. اما علی با نگاه تیزی که داشت، هیچ وقت دچار حاشیههایی که کم هم نبودند، نشد. بودند خیلی از بچههای مخلص که تاب فضای مسموم اوایل انقلاب را نیاوردند و وسط کار بریدند، ولی او خیلی محکم و استوار تا آخر پای کار ایستاد. صورت نورانی و خندانی که داشت، داد میزد که علی آدمِ این جا ماندن نیست. من هر وقت چهرهی بشاش علی و سختی فشارهایی که بهش وارد میشد را میدیدم، یاد مهاجران صدر اسلام و سختیهاشان میافتادم.
خودش میگفت کسی که برای خدا کار میکند، توقعش هم باید از خدا باشد و منتظر تشویق و توبیخ غیر خدا نماند. تهِ کارهایش را که میجُستی، خدا را میدیدی و صبری را که برای رسیدن به آن خرج میکرد. صبر انگار فرشتهای بود که در همه جای زندگیاش حلول کرده بود.
منبع: کتاب « اشتباه میکنید! من زندهام؛ شهید علی شرفخانلو» – انتشارات روایت فتح
به نقل از: نور علی حسن زاده
پاسخ دهید