منظور از فساد بعد از اصلاح در آیه ۵۶ سوره اعراف چیست؟
در قرآن کریم آمده است: «و لا تُفْسِدُواْ فِی الأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها وَ ادْعُوهُ خَوْفًا وَ طَمَعًا إِنَّ رَحْمَتَ الله قَرِیبٌ مِّنَ الْمُحْسِنِینَ» (سوره اعراف- آیه ۵۶)؛ «رحمت» در عربی مؤنث است، بنابراین کلمه «قَرِیبٌ» باید شکل مؤنث داشته باشد؛ یعنی «قریبه»، اما در این آیه شریفه چنین نیست؟
پاسخ اجمالی
خدای متعال پس از آن که در آیات پیشین تأکید بر حاکمیت و ربوبیت خداوند بر انسان و جهان داشته، و از مردم می خواهد که پروردگار خود را از روى تضرع و زارى و به صورت پنهانى بخوانند، در این آیه از مردم می خواهد که از فساد و تباهی در روی زمین، بعد از اصلاحی که صورت گرفته بپرهیزند: «وَ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِینَ»؛[۱] و در زمین از پس اصلاح آن، فساد مکنید، خدا را با بیم و امید بخوانید که رحمت خدا به نکوکاران نزدیک است.
اکنون این پرسش مطرح می شود که منظور از فساد و اصلاح در زمین چیست؟
برخی از مفسران قرآن در این زمینه معتقدند: مصالح دین و دنیا منحصر در پنج چیز است: نفوس، عقول، اموال، انساب، و ادیان. و منظور از «لا تفسدوا» نهى از افساد همه اینها است؛ یعنی به وسیله قتل و قطع اعضاء، نفوس را از بین نبرید؛ از طریق غصب و سرقت و تدلیس و خدعه، مال باطل نخورید؛ از راه القای شک و شبهه، کفر و بدعت، دین را منحرف نسازید؛ از طریق زنا، لواطه و قذف، نسبت ها را مخدوش نکنید؛ و با شرب مسکرات؛ مانند مشروبات الکلی، مواد مخدر و … عقل هایتان را زایل نکنید. و خلاصه، با داخل کردن مفاسد در چیزهای خوب، طاعات، عبادات و معاملات، عالم و آدم و اهل زمین را خراب نکنید.[۲]
منظور از اصلاح احتمال دارد خلقت زمین بر اساس منافع انسان و موافق با مصالح آنها باشد. نیز احتمال دارد اصلاح زمین به ارسال رسل و انزال کتب باشد؛ یعنی زمانی که خدای متعال مصالح زمین را با ارسال رسل و انزال کتب و تفصیل شرایع اصلاح نمود، پس شما اطاعت نمایید و اقدام به تکذیب پیامبران و انکار کتاب های آسمانی و سرپیچی از دستورات دین ننمایید؛ زیرا این کار باعث هرج مرج و اخلال نظام شده و چنین چیزی از نظر عقل پذیرفته نیست.[۳]
بنابر این، فساد تمام ناهنجاری هایی را که در زندگی فردی و اجتماعی، به دست بشر رخ می دهد، شامل می شود؛ اعم از تخریب عقل، عقاید، اخلاق، اقتصاد، تجارت و هر آنچه را که مربوط به زندگی مادی و معنوی، فردی و اجتماعی است. و اصلاح نیز چنین است؛ یعنی تمام اموری که به زندگی مادی و معنوی، فردی و اجتماعی بشر مربوط می شود؛ از فرستادن دین، ارسال رسل، اکمال دین با فرستادن پیامبر خاتم(ص) که رحمه للعالمین است؛ نعمت های مادی جهان، از دریاها و اقیانوس ها، جنگل ها و مراتع، سرزمین های پهناور، معدن ها و… که خدای متعال آنها را به بهترین نحو و بر اساس نظام احسن خلق نموده و در اختیار بشر قرار داده است.[۴]
البته، مفسران احتمالات دیگری را نیز مطرح کرده اند که به نظر می رسد، از باب مصداق باشد و تحت این نظری که بیان شد می گنجد؛ مانند این که:
۱ – منظور از «فساد» گناه است؛ زیرا گناه و معصیت موجب می شود خداوند باران رحمتش را قطع کند، و قطع باران باعث قحطى می شود، بعد از آبادى سرزمین.
۲ – مراد از «اصلاح» اسلام است؛ یعنی با بدعت ها و کفریات، اهل زمین که به سبب دین اسلام و ایمان اصلاح شده اند، را به باطل و کفر برنگردانید. به همین معنا اشاره شده است آن جا که امام صادق(ع) فرمود: «انّ الارض کانت فاسده فاصلحها اللّه بنبیّه».[۵] در تفسیر على بن ابراهیم قمى آمده است: «أصلحها برسول الله ص و أمیر المؤمنین ع فأفسدوها حین ترکوا أمیر المؤمنین ع و ذریته»؛[۶] خداوند زمین را با فرستادن رسول خدا(ص) و علی(ع) اصلاح کرد، اما مردم با کنار گذاشتن علی و فرزندانش(ع) آن را به فساد و تباهی کشیدند!
۳ – زمین را فاسد نکنید به سبب ظلم و ستم و تجاوز، بعد از آن که به عدل و انصاف اصلاح شده است.
۴ – اصلاح اهل زمین را مبدل به فساد نکنید، به وسیله شر، کفر، نفاق، فسق و دعوت به باطل، بعد از بعث رسل، انزال کتب و شرایع و احکام.[۷]
«وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً»؛ و بخوانید خدا را در حالی که ترسان و امیدوار باشید.
مفسران در تفسیر این جمله از آیه نیز وجوهى را بیان کرده اند:
۱ -بخوانید حق تعالى را در حال ترس از عدل، و امیدوار به فضل او.
۲ – ترسناک از جهنم و امیدوار به بهشت.
۳ – در حال خوف از رد اعمال و امیدوار به اجابت.
۴ – ترسناک از ریا و امیدوار به قبول.[۸]
«إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِینَ»؛ یعنی انعام و احسان الهى به نیکوکاران در دنیا نزدیک است، به سبب اجابت دعاهای مخلصانه ایشان، و در آخرت به رسیدن ثواب آن.
گفتنی است آیه شریفه دلالت بر این دارد که بنده باید در طاعت و عبادت بین بیم و امید باشد.
برای مذکّر آوردن «قریب» در آیه شریفه نیز چند وجه بیان شده است:
الف. این کلمه را مذکّر آورده، تا میان «قریب» که از «قرابه» است و «قریب» که از «قرب» است، فرق باشد.
ب. «رحمت» و «عفو» و «غفران» یک معنا دارند، بنابراین «رحمت» مؤنث حقیقی نیست؛ لذا مذکر و مؤنث در او یکسان است.[۹]
ج. نیز گفته شده است؛ همان طور که طالق و حائض بر نسبت دلالت دارند و مذکر ندارند، همچنین کلمه «رحمت» نیز بر نسبت دلالت دارد و دلالت بر تأنیث ندارد.[۱۰]
د. «قریب» صفت برای «امر»ی است که محذوف است؛ یعنی «امر قریب» و…
در کتابهای مرتبط با ادبیات قرآنی، حدود پانزده وجه برای مذکر آوردن «قریب» بیان شده است.[۱۱]
منبع:اسلام کوئست
پی نوشت:
[۱]. اعراف، ۵۶٫
[۲]. مفاتیح الغیب، فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج ۱۴، ص ۲۸۳، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق.
[۳]. همان.
[۴]. مراغی، احمد بن مصطفی، تفسیر المراغی، ج ۸، ص ۱۷۸، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بی تا.
[۵] تفسیر العیاشی، ج۲، ص: ۱۹
[۶]. قمى، على بن ابراهیم، تفسیر القمی، تحقیق، موسوى جزایرى، سید طیب، ج ۱، ص ۲۳۶، قم، دار الکتاب، چاپ چهارم، ۱۳۶۷ش.
[۷]. ابن جوزی، ابوالفرج عبدالرحمن بن علی، زاد المسیر فی علم التفسیر، تحقیق، المهدی، عبدالرزاق، ج ۲، ص ۱۳۰، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ اول، ۱۴۲۲ق؛ حسینی شاه عبدالعظیمی، حسین بن احمد، تفسیر اثنا عشری، ج ۴، ص ۹۲، تهران، میقات، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.
[۸]. تفسیر اثنا عشری، ج ۴، ص ۹۳٫
[۹]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۴، ص ۶۶۱، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش. مفاتیح الغیب، ج۱۴، ص: ۲۸۶
[۱۰]. نحاس، احمد بن محمد، إعراب القرآن، ج ۲، ص ۵۸، بیروت، منشورات محمدعلى بیضون، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۲۱ق.
[۱۱]. ر. ک: قاسمی، محمد جمال الدین، محاسن التأویل، تحقیق، عیون السود، محمد باسل، ج ۵، ص ۱۰۵، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
پاسخ دهید