خداوند می فرماید: آگاهى از زمان قیام قیامت مخصوص خداست، و اوست که باران را نازل مى‏کند، و آنچه را که در رحم‏ ها(ى مادران) است مى‏داند… خداوند عالم و آگاه است(۳۴) سوره لقمان؛ و انسان از خون لخته شده آفریده شده است. سپس نطفه را به صورت علقه ( خون بسته)، و علقه را بصورت مضغه ( چیزى شبیه گوشت جویده شده)، و مضغه را بصورت استخوان هایى درآوردیم؛ و بر استخوان ها گوشت پوشاندیم؛ سپس آن را آفرینش تازه ‏اى دادیم؛ پس بزرگ است خدایى که بهترین آفرینندگان است! (۱۴)سوره المؤمنون؛ آیا این با دانش روز مثل هواشناسی و سونوگرافی منافات ندارد؟

پاسخ اجمالی

دانش خداوند و دانش بشری با هم منافاتی ندارند، بلکه خداوند بر همه چیز با تمام جزئیاتش؛ و حتی بدون در نظر گرفتن موقعیت زمانی؛ آگاه بوده، اما دانش بشری، تنها منحصر به برخی از امور، آن هم به طور محدود است. البته این دانش، همواره در راه پیشرفت و تکامل است، اما با این وجود و با مقایسه با نادانسته‌ها، به هیچ عنوان نمی‌تواند همانند دانش خداوندی ارزیابی گردد. و آیه‌ای که در مورد خلقت انسان بیان نمودید، با دانش جدید بشری ناهمخوان نیست. حتی اعلام این نکته توسط قرآن که در مراحل تکون جنین، پیدایش استخوان بر روئیدن گوشت تقدم دارد، از اعجاز علمی قرآن شمرده شده است.

 

پاسخ تفصیلی

با مروری در پرسشتان به نظر می‌آید که موارد متعددی برای شما مبهم بوده که باید به آن پاسخ داده شود:

 

۱ – آیا دست یافتن بشر به دانشی جدید، به ویژه به دانشی که در گذشته وجود نداشته و علم آن در انحصار خداوند بوده، موجب از بین رفتن و تزلزل آموزه‌های دینی و قرآنی می‌گردد؟

 

۲ – آیا واقعا بشر توانسته به مقداری از دانش دست یابد که همطراز دانش خداوندی ارزیابی شود؟

 

۳ – آیا موارد اشاره شده در سوره مؤمنون که در ارتباط با رشد جنین است، با دانش امروز بشری منافاتی دارد؟!

 

در مورد بخش اول باید گفت که اگر در قسمتی از قرآن و یا روایتی بیان شده که خداوند به مطلبی آگاه است، این لزوما بدان معنی نیست که بشر از آن ناآگاه باشد و به همین ترتیب، منت خداوند بر خلایق مبنی بر مسخر نمودن آسمان ها و زمین برایشان، این واقعیت را انکار نمی‌نماید که خود بشر نیز با تلاش در زمینه‌های مختلف صنعت و کشاورزی و …، این امکانات خدادادی را مورد استفاده خود قرار داده و یا راه های بهره‌وری بهتر از آنها را برای خود فراهم نماید. در این آیه دقت فرمایید:

 

خداوند، آسمان ها و زمین را آفرید و باران را از آسمان فرو فرستاد و در پی آن، خوراکتان را از زمین فراهم نمود و کشتی‌ها را در اختیارتان قرار داد تا با دستور او در دریاها به حرکت افتد و نهرهای آب را به کمک شما فرستاد[۱].

 

با این استدلالی که در پرسش شما بیان شده، باید نتیجه گرفت که علاوه بر این که خداوند، آفرینش آسمان ها و زمین و فرستادن باران را به خود نسبت داده و به تعبیر شما، صنعت هواشناسی را زیر سؤال برده است، از اساس، کشاورزی و صنعت کشتی سازی را نیز انکار نموده و فن آوری انتقال آب توسط کانال های حفر شده توسط انسان را؛ که از هزاره‌های قبل از اسلام وجود داشته؛ بی‌اعتبار و بی‌ارزش دانسته است! چون همه این موارد را از خود دانسته است .

 

ما معتقدیم که دستیابی انسان ها به قسمت های کوچکی از دانش؛ که آن هم بدون اجازه خداوند ممکن نیست؛ با دانش بیکران الاهی در تضاد نیست، بلکه خداوند از همه چیز آگاه است، خواه بشر آن را بداند و خواه نداند!

 

اگر خداوند بیان نماید که او از درگوشی سخن گفتن افراد آگاه است[۲] و یا این که آن چه بر خاطر انسان ها نیز می‌گذرد، از دایره دانش او خارج نیست[۳]، آیا این بدان معنا است که خود آن افراد نیز از مطالب رد و بدل شده و یا آن چه بر دلشان خطور کرده، آگاه نباشند؟!

 

بر این اساس، اگر خداوند بیان فرموده که او به تمام امور آگاه است، این امکان نیز وجود خواهد داشت که بشر بتواند به بخشی از آنها دست یافته و آن را در زندگی خود مورد استفاده قرار دهد که صد البته، همان هم بدون خواست خدا عملی نخواهد شد.

 

نکته دیگر این که علیرغم پذیرش تمام پیشرفت های بشری، باید بدانیم که این دانش محدود، با آگاهی و علم پروردگار؛ حتی در همان زمینه‌های کشف شده نیز؛ تفاوت های اساسی دارد و قابل مقایسه با آن نیست که به عنوان نمونه می‌توان این تفاوت ها را در دو سرفصل زیر بررسی نمود:

 

الف – در عمومیت و کلیت:

 

یک دانشمند، شاید بتواند کشفیاتی در منظومه شمسی و یا برخی ستاره‌های دیگر داشته باشد، اما این تنها خداوند است که چون همه جهان، آفریده اوست، به تمام آنها آگاهی دقیق دارد. به عبارتی، ما شاید بتوانیم جدا شدن یک برگ را از درختی پیگیری نموده و به محل سقوط آن آگاهی یابیم، اما تنها خداوند است که دانشش به اندازه‌ایست که به سرانجام تمام برگ های درختان آگاه است (ما تسقط من ورقه الا یعلمها)[۴] و یا شاید پزشک متخصصی بتواند با دقت فراوان، به مشکل بیماری رسیدگی نموده و او را درمان نماید، ولی مطمئنا نمی‌تواند در زمان واحد، به درمان بیش از چند نفر مشغول شود، اما رسیدگی به امور یک شخص، خداوند را از کارهای دیگر باز نمی‌دارد[۵].

 

ب – در دقت و صحت:

 

شما، اندک پیشرفت بشر را در مورد تعیین جنسیت جنین و یا تشخیص برخی بیماری‌های او را؛ که آن هم در بسیاری از موارد ناکارآمد است؛ مستندی قرار دادید تا دانش بیکران خداوندی را به چالش طلبید!

 

اگر خداوند بیان می‌فرماید که او به آنچه در شکم مادران است، آگاه می‌باشد، این تنها بدان معنی نیست که او فقط جنسیت آنان را می‌داند که با به وجود آمدن دانش سونوگرافی بخواهیم دانش خدا را چیزی همانند دانش بشری جلوه دهیم! بلکه او؛ به فرموده امام علی(ع)؛ علاوه بر آنکه جنسیت جنینها را می‌داند، آگاه است که آیا آنها زیبایند یا زشت؟ سخاوتمندند یا خسیس؟ شقاوتمندند یا سعادتمند؟ هیزم جهنم‌اند یا رفیق پیامبران در بهشت[۶]؟ و نیز خداوند از ابتدا، دقیقا می‌داند که جنین، تا چه زمانی در شکم مادر باقی می‌ماند. آیا قبل از نه ماه، به هر دلیلی سقط شده و یا نارس به دنیا می‌آید؟ آیا در مدت مقرر پا به جهان می‌گذارد؟ و یا مدت بیشتری در شکم مادر باقی می‌ماند[۷]!

 

آیا هیچ پزشک متخصصی می‌تواند چنین ادعایی داشته باشد و آیا بشر هیچ گاه می‌تواند به این حد از دانش دست یابد؟!

 

شاید بشر بتواند تا حدی وضعیت آب و هوایی را پیش‌بینی نموده و یا حتی با بارور نمودن ابرها، قطراتی از باران را جابجا نماید، اما آیا او می‌تواند مانع برخورد سیاره زمین با سایر اجرام آسمانی شده و یا مراقب منحرف نشدن کره خاکی از مسیر تعیین شده خود باشد؟!

 

بنابر این، باید با هر پیشرفت جدیدی در دانش، به این باور درست نیز دست یابیم که نایافته‌های بسیار دیگری وجود دارد که تا رسیدن به آن، باید راه درازی را بپیمائیم و همین امر را دلیل توقف نا‌پذیری علم و دانش بدانیم و هر یافته جدیدی، ما را بیشتر به وجود قدرتی که این نظم را به وجود آورده، رهنمون گردد، نه اینکه با داشتن دانشی محدود، خود را از خداوند بی‌نیاز تلقی نماییم.

 

اما در ارتباط با بخش پایانی پرسشتان نیز، با این که دلیلی برای تفاوت آیه شریفه قرآن با محتویات کتاب های زیست‌شناسی بیان ننمودید، ولی با توجه به پرسش های مشابهی که در این زمینه مطرح می‌شود، نکاتی قابل ذکر است:

 

باید بدانیم که هر چند در زمان ظهور اسلام، دانش سونوگرافی وجود نداشت تا مراحل رشد جنین، با کمک آن پیگیری شود، اما تاریخ نشان می‌دهد که مردم آن زمان، دست کم از شکل ظاهری جنین در مراحل مختلف ، آگاهی داشتند. زیرا چه بسا جنین‌هایی که در ماه‌های متفاوت عمر خود و به دلیل کمبود امکانات پزشکی و یا هر دلیل دیگر، سقط می‌شدند و مردم، به ویژه پزشکان و حکیمان، با مشاهده و کالبد شکافی آنها، با تغییرات دوره‌های مختلف حاملگی آگاه می‌شدند و اگر آنچه در آیات قرآن در مورد کیفیت رشد جنین بیان شده، با دانش عمومی متفاوت بود، مطمئنا از جانب آنان مورد انکار قرار می‌گرفت!

 

شبهه‌ای که برای برخی افراد در مورد این آیه و همخوانی آن با دانش جدید پدید آمده‌ است، ناشی از آن است که آنان مراحلی که در ارتباط با رشد جنین در آیه، با واژه “ثم” بیان شده را به مفهوم ترتیب دقیق زمانی تلقی نموده و به عنوان نمونه، اشکال می‌نمایند که پیدایش اولیه استخوان و پوشاندن آن در مرحله بعد توسط گوشت، با علم پزشکی سازگار نیست.

 

با اندک بررسی در ادبیات عرب و نیز آیات قرآن درخواهیم یافت که واژه “ثم” لزوما به معنای ترتیب زمانی نمی‌باشد، تا منجر به بروز چنین اشکالی شود! در این آیه دقت فرمایید: “و اما نرینک بعض الذی نعدهم او نتوفینک فالینا مرجعهم ثم الله شهید علی ما یفعلون[۸]یعنی ای پیامبر! اگر ما در زمان زنده بودنت، برخی مجازات های وعده داده شده به کافران را نشانت دهیم و یا این که تو را از دنیا ببریم، به هر حال بازگشت همه آنها به سوی ما بوده، سپس خداوند بر کارهایی که انجام دادند، آگاه است.

 

آیا هیچ فرد مسلمانی، با استناد به این آیه و با در نظر گرفتن معنای”ثم” می‌تواند معتقد باشد که اکنون خداوند از عملکرد ما آگاه نیست، زیرا خداوند فرموده که ابتدا آنها به سوی ما بازگشت می‌نمایند، “سپس” خدا بر کردارشان آگاه است!؟

 

یقینا این گونه نیست، بلکه در مواردی که موضوعاتی به صورت همزمان نیز به وجود می‌آیند، می‌توان از واژه “ثم” استفاده نمود و واقعیت این است که رشد اعضای یک جنین نیز به صورت همزمان بوده و نمی‌توان بیان نمود که ابتدا، یک مرحله از رشد، پایان یافته و سپس مرحله بعدی آغاز می‌شود. بر این اساس، آیه ۱۴ سوره مؤمنون، به روند تحول ظاهری جنین که قابل درک برای همگان است و بدون این که ترتیب دقیق زمانی آن مد نظر باشد، اشاره نموده است، بدین ترتیب که زندگی انسان، ابتدا از نطفه‌ای آغاز شده و سپس بعد از مدتی، به صورت علقه یا مقداری جسم خون آلوده تبدیل می‌شود و با گذشت مدتی دیگر تبدیل به مضغه می‌گردد، یعنی به اندازه مقداری گوشت که در دهان انسان جای گیرد[۹]، سپس استخوان‌بندی او کامل شده و هم‌زمان بافت گوشتی بدن او کامل گردیده و سپس او در یک قالب جدید، تا زمان تولد، ادامه حیات می‌دهد که خداوند با چنین بیانی، در صدد آگاهی دادن به بشر است که تنها او می‌تواند چنین روند پیچیده‌ای را هدایت نموده و به سرانجام برساند و دانش جدید نیز موضوعی را که با محتویات این آیه تناقض داشته باشد، ارائه ننموده است.

 

البته برخی از دانشمندان تقدم استخوان بر روئیدن گوشت را قابل دفاع و از اعجاز علمی قرآن برشمرده اند و گفته اند: شکل‌گیری استخوانها بر پدید آمدن گوشت مقدم است و این حقیقتی است که دانشمندان جنینشناسی در نیمه دوم قرن بیستم و با استفاده از دستگاه های فوق مدرن عکسبرداری موفق به کشف آن شده‌اند و تا قبل از این تاریخ پندار بشر بر آن بود که پیدایش گوشت در جنین مقدم بر شکل‌گیری استخوانهاست. مؤید این مطلب، تصویری است که در هفته هفتم از حمل، قبل از رویش گوشت (در حالیکه طول جنین ۳۳ میلیمتر بوده است)، گرفته شده است. این تصویر، نه با اشعه X  که با دستگاه های عکسبرداری بسیار دقیق تهیه شده است. این تصویر، خود بهترین دلیل آنست که شکل‌گیری استخوانها، قبل از رویش گوشت بلافاصله بعد از مرحله هفتم است، چرا که اگر روی استخوانها را گوشت پوشانیده بود، جز با اشعه X نمی‌شد تصویری از استخوانها بدست آورد[۱۰].

 

 

منبع:اسلام کوئست


پی نوشت:

[۱] – ابراهیم، ۳۲.

[۲] – مجادله، ۷.

[۳] – نمل، ۲۵ و طه، ۷ و

[۴] – انعام، ۵۹.

[۵] – کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۲، ص ۲۹۳، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۶۵ ه ش،{لا یشغله شیء عن شیء و لا سمع عن سمع و …}.

[۶] – نهج البلاغه، بخشی از خطبه ۱۲۸.

[۷] – رعد، ۸ (الله یعلم ما تحمل کل انثی و ما تغیض الارحام و ما تزداد و کل شیء عنده بمقدار).

[۸] – یونس، ۴۶.

[۹] – ابن منظور، لسان العرب، ج ۸، ص ۴۵۱.

[۱۰] قرآن و دانش:خلقت دانش، پدیدآورنده:دکتر عدنان الشریف ، مجله بشارت، مهر و آبان ۱۳۷۸، شماره ۱۳