بعضی وقتا برای استخدام و موقعیت دیگر پذیرش مانتوییها بیشتر است. می دونم چادر و حجاب خوبه اما دو دلم که اگه مانتویی بودم در جامعه مقبولیت بیشتری پیدا نمی کردم؟
ابتدا باید به این واقعیت مهم توجه نمود که هرجا «تن» زن، منهای «انسانیت» او حرف اول را بزند، شخصیت انسانی او به فراموشی سپرده خواهد شد، به گونه ای که ملاک ارزش و احترام او منحصر در جاذبه های جنسیش خواهد شد.
زن در چنین جامعه ای دیگر با انسانیت خویش احترام پیدا نمی کند بلکه می بایست با نمایش زیبایی های جسمیش، احترام و منزلت اجتماعیش را بهدست آورد؛ و اگر جاذبه های جنسی او کاهش یابد ارزش و اعتبارش در جامعه از بین خواهد رفت.
نتیجه چنین روندی دامنگیر شدن جامعه به منجلابی می باشد که امروزه جهان غرب دچار آن شده و کار به جایی رسیده که برخی از اندیشمندان دلسوز غرب به انتقاد از وضعیت موجود پوشش زنان پرداخته و نسبت به از دست رفتن عزت و احترام زن در پرتو چنین دیدگاهی موضعگیری نموده و هشدار می دهند.[۱]
بر خلاف روند فعلی جوامع غربی، خداوند متعال در پرتو حکم حجاب به دنبال احترام زن و مصونیت وی از گزند هر نوع توهین و تحقیر و سوء استفاده میباشد. چراکه از منظر الهی زن تنها محدود در جسم و تن نیست بلکه انسانی همانند دیگر انسان ها، امانت دار عهد الهی و خلیفه خدا بر روی زمین و دارای شخصیت کامل انسانی می باشد و انسانیت او، ملاک ارزیابی شخصیتش قرار می گیرد، نه ظواهر جسمانی و زنانگی او بر همین اساس حجاب را همچون صدف بهترین وسیله برای حفظ و ثبات شخصیت زن معرفی می نماید تا زنان اندام و زینت های وجودیشان را از نگاه های شهوانی و حیوانی در پرده حجاب محفوظ بدارند و بتواند با ارزش حقیقی خویش و به اعتبار انسانیت و کرامت والای یک زن در جامعه به فعالیت بپردازد.
چنانچه زن، حدود حجاب را رعایت ننماید احترام واقعی خود را از دست داده و آن شخصیتی که باید سالم بماند و نسل سالم تربیت کند، تحت تأثیر دیده ای آلوده به گناه و شهوات سوق داده شده و در نتیجه هویت واقعیاش را فراموش کرده در چنگال بیماردلان و هوسبازان، گرفتار می آید و از منش انسانیش سقوط کرده و به غرقاب حیوانیت می رود و احترام به زن آن می شود که روزانه هزاران تصویر و فیلم از برهنگی زنان و زشت ترین و خشونت بارترین روابط جنسی متعارف و غیر متعارف در مجلات، اینترنت و صدها شبکه ماهواره ای منتشر می شود و آمارهای انواع آزارهای جنسی که به زنان و دختران تحمیل می گردد رو به افزایش می نهد.
با توجه به آنچه گفته شد می توان گفت: زمانی می توان نسبت مقبولیت یا عدم مقبولیت زنان در اجتماع، قضاوت صحیحی داشت که ابتدا مفهوم واقعی احترام زنان شناخته شود سپس با نگاهی به واقعیت های جوامعی که دستورات الهی نادیده گرفته اند و به برهنگی رو آورده اند، به دور از شعار و تبلیغات فریبنده این موضوع را بررسی نمود آنگاه در خواهیم یافت که میان احترام واقعی زن با مقبولیت ظاهری او تفاوت های فراوانی وجود دارد و خداوند متعال در پرتو دستور به حجاب زمینه احترام واقعی زنان را فراهم نموده است. در نتیجه زن محجبه نه تنها از حجاب خود خجالت نخواهد کشید بلکه از اینکه ابزار هوسرانی مردان قرار نگرفته و پیامدهای منفی مقبولیت ظاهری دامنگیر او نشده به خود افتخار می نماید.
در پایان لازم است چند نکته را یادآوری نماییم:
اول: چنین تصوری که زنان چادری نسبت به زنان مانتویی در جامعه از مقبولیت کمتری برخوردار باشند به طور دقیق مشخص نیست و نمی توان تجربه شخصی یک یا چند نفر را ملاک ارزیابی این موضوع قرار داد.
دوم: به فرض که این ادعا درست باشد، باید بگوییم مگر توجه دیگران و ادعای مقبولیت اجتماعی می تواند قبح و حرمت شرعی یک کار را بردارد چرا که اگر ملاک رفتار این بود زنان مسلمانی که در کشورهای غربی زندگی می نمایند باید به همین دلیل از حجاب خود دست می کشیدند.
سوم: زنان و دختران مسلمان و معتقد باید بکوشند تا با بروز قابلیت ها و شایستگی های خود در زمینه های علمی و معنوی و اخلاقی، احترام واقعی دیگران را نسبت به خویش برانگیزند و با تلاش و فعالیت فرهنگی خویش، جو جامعه را به گونه ای عوض کنند که پوشیدن لباس مبتذل به عنوان ضدارزش تلقی شود و پای بندی به ارزش ها و آداب و سنن اسلامی به عنوان ارزش جلوهگر شود.
پی نوشت
[۱] – فضیلت انگاری عفاف و حجاب با تکیه بر دیدگاه فارابی، فصلنامه اخلاق – شماره ۱۶٫
پاسخ دهید