زاغ در لغت به معنای منحرف شدن است،[۱] و طغی یعنی سر پیچی کردن.[۲]

برای روشن شدن این معنا که پیامبر اسلام (ص) در موقع دیدن آیت کبرای الاهی دیدگانش منحرف نشد و سرپیچی نکرد،[۳] لازم است که این دیدار نبی اکرم را با دیدار موسی (ع) در تجلی کوه طور مقایسه کنیم. عرفای بزرگ نیز از همین نگاه به تفسیر این آیه پرداخته اند.

 

وقتی در عالم ظاهر دیدگان آدمی با نوری بسیار شدید و خیره کننده مواجه شود، یا کور خواهد شد یا از نگاه کردن خواهد گریخت تا نابود نشود. خیره شدن دقیقاً همان معنای “زاغ” است وقتی در مورد نگاه به کار رود، و “طغی” در این جا به معنای سرپیچی از دیدن است. همچنان که موسی (ع) موقع مواجه شدن با نور تجلی، تحمل باقی ماندن را نداشت و بی هوش شد؛ چرا که به گفته عرفا در عین فنای از صفات، از ذات خود فانی نشده بود تا بعد از فنا، بقای الاهی یافته و تحمل تجلی را داشته باشد. همان تجلی که کوه را متلاشی کرد و موسی (ع) تحمل آن را نداشت ولی نبی اکرم در معراج آن را متحمل شد؛ چرا که ذات خود او از نورانیت برتری برخوردار بود.[۴]

 

 

 منبع: اسلام کوئست


پی نوشت ها

[۱] لسان العرب، ج ‏۸، ص ۴۳۲.

[۲] فرهنگ أبجدی عربی-فارسی، ص۹۰.

[۳] «وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَهً أُخْرى‏ عِنْدَ سِدْرَهِ الْمُنْتَهى‏ عِنْدَها جَنَّهُ الْمَأْوى‏ إِذْ یَغْشَى السِّدْرَهَ ما یَغْشى‏ ما زاغَ الْبَصَرُ وَ ما طَغى‏ لَقَدْ رَأى‏ مِنْ آیاتِ رَبِّهِ الْکُبْرى‏» ؛ و به تحقیق او را در نزول دیگری هم دید، نزد سدره المنتهی که جنّه المأوى هم نزدیک آن است‏، آن گاه که سدره المنتهی را نوری خیره کننده پوشانده بود، دیدگان او خیره نشد و سرپیچی نکرد و از بزرگ ترین آیات پروردگار خود را به عیان دید»، النجم، ۱۴-۱۸.

[۴]در این مورد مراجعه شود به: تفسیر ابن عربی، ج ۲، ص ۱۰، دار احیاء التراث العربى‏.