معنای شعایر اسلامی چیست؟ و شعایر اسلامی از دیدگاه قرآن چگونه است؟
شعایر اسلامی، مکان ها و نشان هایی می باشند که خدا آنها را برای عبادت قرار داده و انسان را به یاد خدا می اندازد. برای نمونه، صفا و مروه در قرآن کریم، دو مکان و علامت برای عبادتند که در مراسم حج خدا در آن یاد می شود.
البته مصادیق بسیار دیگری نیز برای شعایر اسلام ذکر شده است؛ مانند: نماز، روزه، حج، زکات و اذان و اقامه و … که نشانی از مسلمانی افراد است.
پاسخ تفصیلی
مفهوم شعایر:
قبل از هر چیز لازم است که معنا و مفهوم «شعایر» دانسته شود تا در ضمن آن بتوانیم به مصادیقش نیز پی ببریم.
«شعائر»، جمع «شعیره» به معنای علامت و نشانه آمده است.[۱]
و در اصطلاح به معنای محلّی است که برای عبادت معیّن شده است.[۲]
در قرآن کریم، صفا و مروه، دو مکان و علامت برای عبادت اند که در مراسم حج، خدا در آن یاد می شود.[۳]
مفهوم شعایر از دیدگاه قرآن:
عبارت “شعائر” ، در قرآن مجید نیز به صراحت بیان شده است. خداوند در آیات متعدّد با بیان برخی از مصادیق آیین اسلام، به مسلمانان فرمان داده است که شعایر الاهی را بزرگ شمرده و آن را گرامی دارند، و تکریم و پیروی از شعایر را نشانه تقوای قلبی مؤمنان می داند.[۴]
البته همان طور که در بالا گفته شد، شعایر اسلام منحصر به موارد تصریح شده در قرآن نیست، بلکه هر مکان و علامتی که برای عبادت باشد و انسان را به یاد خدا می اندازد، جزء شعایر اسلامی محسوب می شود، اما برخی از آنها از اهمیت ویژه ای برخوردارند؛ مانند حج که یکی از مهم ترین شعایر اسلام، است، [۵] و خداوند در قرآن، در مواردی به آن تصریح فرموده است:
الف. «صفا و مروه از شعایر (و نشانههاى) خدا است!».[۶]
ب. «و شترهاى چاق و فربه را (در مراسم حج) براى شما از شعایر الهى قرار دادیم…».[۷]
بنابر این، شعایر اسلامی، و به تعبیر قرآن کریم «شعائر الله»، مکان ها و علامت هایی برای عبادت هستند که خدا آنها را برای عبادت قرار داده است، و انسان را به یاد خدا می اندازد؛ مانند: نماز، روزه، حج، زکات، اذان، اقامه و … ،[۸] که نشانی از مسلمانی افراد است و مسلمانان بر محور آن گرد آمده و از گمراهی و ضلالت مصون می مانند.[۹]
منبع:اسلام کوئست
پی نوشت:
.[۱] قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج ۴، ص ۴۲، دارالکتب الاسلامیه، تهران، چاپ ششم، ۱۴۱۲ق؛ صاحب بن عباد، کافى الکفاه، اسماعیل بن عباد، المحیط فی اللغه، ج ۱، ص ۲۸۱، نشر عالم الکتاب، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۴ق؛ جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح – تاج اللغه و صحاح العربیه، ج ۲، ص ۶۹۸، دارالعلم للملایین، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.
[۲]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مترجمان، ج ۲، ص ۱۳۰، انتشارات فراهانی، تهران، چاپ اول، ۱۳۶۰ ش.
[۳]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مترجمان، ج ۲، ص ۱۳۱؛ طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، موسوى همدانى، سید محمد باقر، ج ۱، ص ۵۸۰، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش.
[۴]. حج، ۳۲:«… وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ»؛ حج، ۳۶:«وَ الْبُدْنَ جَعَلْناها لَکُمْ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ لَکُمْ فیها خَیْرٌ فَاذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَیْها صَوافَّ فَإِذا وَجَبَتْ جُنُوبُها فَکُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا الْقانِعَ وَ الْمُعْتَرَّ کَذلِکَ سَخَّرْناها لَکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُون».
[۵]. عاملی (شهید ثانی)، زین الدین بن علی، الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه (المحشی – سلطان العلماء)، ج ۱، ص ۲۱۷، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
[۶]. بقره، ۱۵۸.
[۷]. حج، ۳۶.
[۸]. الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه، ج ۱، ص ۲۱۷.
[۹]. شکوری، ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، ص ۱۱۷، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
پاسخ دهید