می خواستم معنای دقیق دسّاها را در آیۀ \”و قد خاب من دسّاها\” بدانم و بدانم به چه نوع پلیدی می گویند؟

پاسخ اجمالی

در فرهنگ قرآن کریم، دسّاها به معنای پلیدی خاصّ و ویژه نیست، بلکه شامل تمام رذایل اخلاقی و پلیدی ها است که موجب محروم کردن نفس، از رسیدن به قلّۀ سعادت و کمالات معنوی می شوند.

پاسخ تفصیلی

برای روشن شدن معنای «دسّاها» در آیۀ «وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها»،[۱] بهتر است معنای «افلح» و «زکّاها» در آیۀ قبل را که می فرماید: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها»،[۲] مشخّص نماییم، آن گاه به قرینۀ مقابله و از باب شناخت اشیاء به ضدّشان، معنای «دسّاها» روشن خواهد شد.

فلاح به معناى رستگارى و نجات است، همچنین، افلاح که مصدر باب افعال است، نیز به معنای رستگاری و نجات است. البتّه «فلح» در قرآن کریم همه جا[۳] از باب افعال به کار رفته و شامل رستگارى دنیا و آخرت است. و سبب آن پیروى از خواسته‏ هاى عقل و دستورات دین است.[۴]

“زکّاها” از مادۀ «تزکیه» است و در اصل به معناى نموّ و رشد دادن است، و زکات نیز در اصل به معناى نموّ و رشد است.[۵]

سپس این واژه به معناى تطهیر و پاک کردن نیز آمده، شاید به این مناسبت که پاک سازى از آلودگی ها سبب رشد و نموّ است، و در آیۀ مورد بحث هر دو معنا، امکان دارد.[۶]

«خاب» از مادّۀ «خیبه» به معناى نرسیدن به مطلوب و محروم شدن و زیانکار گشتن است.[۷]

«دسّاها» از مادّۀ «دسّ» در اصل به معناى داخل کردن چیزى توأم با کراهت است، چنان که قرآن مجید دربارۀ عرب جاهلى و زنده به گور کردن دختران مى‏ فرماید: «أَمْ یَدُسُّهُ فِی التُّرابِ»[۸] آن را با کراهت و نفرت در خاک، پنهان مى‏کند».[۹] «دسیسه» در لغت، به کارهاى مخفیانۀ زیانبار گفته مى‏شود.[۱۰]

پس از مفهوم شناسی واژه های کلیدی این موضوع، به این مسئله می پردازیم که تزکیۀ نفس چگونه به دست می آید؟

انسان زمانی می تواند نفس خویش را تزکیه کند که از تمام پلیدی ها دوری کند، به تمام عقائد حقه معتقد باشد، نه چیزى بر آنها زیاد کند و نه چیزی از آنها کم نماید؛ نه بدعتى در آنها ابداع کند و نه بعضی از آنها را انکار کند. از اخلاق رذیله و زشت؛ مانند کبر، حسد، بخل و خودپسندی و… دورى کند و از انجام گناه و معاصى بپرهیزد. به جمیع صفات پسندیده و اخلاق فاضله و ملکات حسنه متخلق شود. خلاصه این که رستگاری نفس در پیروی کردن از خواسته های عقلانی و دستورات دینی است.

امّا زیانکار شدن و به مقصود نرسیدن و هلاکت نفس، آن است که انسان، نفس را آلوده کند به مفاسد، یا معتقد به مذاهب باطله شود؛ مانند کفر و شرک و ضلالت و بدعت و انکار ضروریات دین و مذهب.

یا متخلّق شود به اخلاق رذیله و صفات خبیثه، عادت به کارهای ناپسند، تجاوز به حق دیگران، ترک واجبات و انجام محرّمات.

در یک کلام، این که دسیسه کردن بر علیه نفس آن است که انسان، از خواسته های عقلانی و دستورات دین پیروی نکند و نفس را در این عیب ها داخل نماید، یا این عیب ها را در نفس، داخل نماید، و موجب شود آن نفسی را که خداوند، با انواع استعدادهای تکاملی آفریده به مطلوب و هدف خویش که رسیدن به فضائل اخلاقی و کمال حقیقی باشد نرسد، در حالی که نفس می بایستی این همه فضائل داشته باشد.[۱۱]

بنابر این، دسّاها به معنای پلیدی خاصّ نیست، بلکه شامل تمام پلیدی ها است که موجب محروم کردن نفس، از رسیدن به قلّۀ کمالات معنوی می شوند.

 

 

منبع:اسلام کوئست


پی نوشت:

[۱]. «و آن کس که نفس خویش را با معصیت و گناه آلوده ساخته، نومید و محروم گشته است»، شمس، ۱۰٫

[۲]. «که هر کس نفس خود را پاک و تزکیه کرده، رستگار شده»، شمس، ۹٫

[۳] مگر در آیه ۶۴ سوره طه.

[۴]. قرشى، سید على اکبر، قاموس قرآن، ج ۵، ص ۲۰۱و۲۰۲، دار الکتب الإسلامیه، تهران، ۱۳۷۱ ش.

[۵]. راغب اصفهانى، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ج ۱، ص ۳۸۰و۳۸۱ ، دارالعلم الدار الشامیه، دمشق، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۲ ق.

[۶]. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۲۷، ص ۴۷، دار الکتب الإسلامیه، تهران، ۱۳۷۴ ش.

[۷]. مفردات، ج ۱، ص ۳۶۸٫

[۸]. نحل، ۵۹٫

[۹]. مفردات، ج ۱، ص ۳۱۴٫

[۱۰]. طریحى فخر الدین، مجمع البحرین، ج ۴، ص ۷۰و۷۱، کتابفروشى مرتضوى، تهران، ۱۳۷۵ ش.

.[۱۱] طیب، سید عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج ۱۴، ص۱۳۰و۱۳۱، چاپ دوم، انتشارات اسلام، تهران، ۱۳۷۸ ش.