آیا لعن کردن خلفا و اصحاب جایز است ؟
لعن و سبّ أمیر المؤمنین علیه السلام
یکى از ظلمهاى بزرگى که در حق مولا أمیر مؤمنان حضرت على ( ع ) روا داشتهاند ، دشنامها وبدگوئیهاى فراوان در باره آن حضرت است . و بنیانگذار این روش زشت و ضدّ دینى و اخلاقى کسى نیست جز معاویه بن أبى سفیان که مفتخر به خال المؤمنین است که عدهاى جاهل و یا معاند ، از اعمال و کردار او با عظمت یاد مىکنند .
او کسى است که در پایان نمازهایش چه جمعه و غیر جمعه و بر بالاى منبر هنگام سخنرانى از على ( ع ) به زشتى یاد مىکند و حتّى فرمانى هم براى دیگر سخنرانان در دور افتادهترین شهرها صادر مىکند تا به شایستهترین بنده خدا فحش و ناسزا بگویند .
حَمَوى از دانشمندان اهل سنّت مىگوید : علیّ بن أبی طالب در منابر شرق و غرب کشور اسلامى سبّ و لعن مىشد حتّى در دو شهر مقدّس ، یکى محلّ ولادت او ، و دیگرى محلّ هجرت و همراهى او با پیامبر یعنى شهر مدینه ، در منبرها بر او نفرین و به بدى یاد مىکردند معجم البلدان : ۳ / ۱۹۱ ، و۵ / ۳۸ . .
زمخشرى و سیوطى دو تن از بزرگان و دانشمندان سنّى مذهب مىگویند : در دوران بنو امیّه بر بالاى بیش از هزار منبر على را لعنت مىکردند ، و پایه گذار این سنّت ، شخص معاویه بود ربیع الأبرار زمخشرى : ۲ / ۱۸۶ ، النصاع الکافیه لمحمد بن عقیل : ۷۹ ، عن السیوطى ، النص والاجتهاد : ۴۹۶ . .
چرا این همه نا سزا؟!
و اکنون این سؤال که ریشه در اعماق دردهاى روحى و روانى هر مسلمان با غیرت دارد مطرح مىشود که :
مگر علیّ بن أبی طالب ( ع ) از أصحاب و یاران رسول خد ( ص ) نبود؟
مگر آن حضرت از خلفا و جانشینان پیامبر خدا شمرده نمىشد؟
مگر داماد پیامبر گرامى ( ص ) و همسر پاره تن آن حضرت نبود؟
مگر او – نستجیر باللّه – مسلمان نبود؟ مگر نه این است که رسول گرامى فرمود : هر گونه ناسزا گفتن به مسلمان موجب فسق است : «سباب المسلم فسوق » صحیح بخارى : ۱۷۱ ح ۴۸ ، کتاب الایمان – باب خوف المؤمن من أن یحبط عمله . صحیح مسلم : ۱ / ۵۸ ، باب قول النبى ( ص ) : «سباب المسلم فسوق » . .
پس چرا سبّ و لعن على ( ع ) جنبه شرعى و قانونى به خود مىگیرد؟
معاویه چگونه حکومتى تشکیل داده که پایههاى آن باید با سبّ على ( ع ) استوار مىگردد که بنا به نقل ابن عساکر ، مروان به امام زین العابدین ( ع ) گفت : هنگام محاصره عثمان ، کسى همانند على ( ع ) از وى دفاع ننمود . حضرت فرمود : پس چرا این همه او را در بالاى منابر ناسزا مىگویید؟
مروان پاسخ داد : اساس حکومت ما ، استوار نمىگردد مگر با این ناسزاها .
«ما کان فى القوم أحد أدفع عن صاحبنا من صاحبکم یعنى علیا عن عثمان قال قلت فما لکم تسبونه على المنبر قال لا یستقیم الأمر إلا بذلک تاریخ مدینه دمشق لابن عساکر : ۴۲ / ۴۳۸ ، الصواعق المحرقه ص ۳۳ ، النصائح الکافیه ص ۱۱۴ عن الدار قطنى ، شرح نهج البلاغه : ۱۳ / ۲۲۰ . .
چه اتفاقى در تاریخ اسلام مىافتد که وقتى عمر بن عبد العزیز تصمیم مىگیرد از لعن على ( ع ) جلوگیرى کند ، مردم از گوشه و کنار مسجد فریاد بر مىآورند «ترکت السنّه ، ترکت السنّه » هان ، سنت پیامبرا را ترک کردى!! قال ابن عقیل : إنّ عمر بن عبد العزیز لما ترک تلک البدعه المنکره ، وهى التطاول على مقام أمیر المؤمنین على علیه السلام فى خطبه الجمعه أرتج المسجد بصیاح من فیه بعمر بن عبد العزیز ترکت السنه ترکت السنه . العتب الجمیل ص ۷۴ – ۷۵ ، النصایح الکافیه : ۱۱۶ تهنئه الصدیق المحبوب لحسن بن على السقاف : ۵۹ ، ط . دار الإمام النووى – عمان – الأردن ، شرح نهج البلاغه لابن أبى الحدید : ۱۳ / ۲۲۲ .
منبع:پرسمان
پاسخ دهید