- من یک دختر هشت ساله دارم کلاس سوم ابتدایی است. از مدرسه که میآید یعنی از موقعی که شروع به تکلیف نوشتن میکند تا زمانی که میخواهد به مدرسه برود خیلی تکالیف خود را طول میدهد. بعد مدام باید مرتّب به او بگویم بنویس. این کارهای او را خیلی طولانی میکند بعد هر کاری را نیمه رها میکند و سراغ یک کار دیگر میرود.
– این یک مشکلی است که تقریباً در ایّام مدارس خیلی از والدین درگیر با این مسئله هستند که بچّهها تکالیف خود را طول میدهند، یک موقعهایی باید مدام با اصرارهای پدر و مادر به سمت نوشتن تکلیف بروند. اینها پدر و مادرها را آزار میدهد اتّفاقاً خود بچّهها را هم آزار میدهد که دائم به آنها گفته میشود تکلیف خود را نوشتی، دیر نشود، الآن وقت خواب است. فردا خانم معلّم، آقا معلّم شما را دعوا میکند. اینها هم برای بچّهها و هم برای والدین آزار دهنده است.
من به این مادر بزرگوار و سایر والدین محترم چند توصیه میکنم. توصیهی اوّل من این است سعی کنید در تکلیف نوشتن بچّهها را به خود وابسته نکنید. یعنی همانطور که الآن همین مادر بزرگوار بیان فرمودند که مدام باید به او بگویم بنویس، بنویس. معلوم است آن کودک وقتی فکر میکند تکالیف خود را چه موقع بنویسد میگوید حالا مادر پیگیری میکند، آنقدر به من میگوید تا من بالاخره تکلیف خود را مینویسم. لذا یک شکل وابستگی بین این کودک و پدر و مادر ایجاد شده است. لذا وقتی پدر و مادر خودشان را از این چرخه خارج کنند نیازی نیست بگوییم.
یکی از وظایفی که معلّمین در مدارس دارند همین است یعنی دانشآموزان را در آن مسیری که مورد قبول آنها است پیگیری کنند، جهتدهی کنند مثلاً درس خواندن، تکلیف نوشتن. والدین بیشتر باید ناظر باشند تا والدینی که حالا به تعبیر من آستینهای خود را بالا بزنند و وارد میدان شوند بخواهند کارهای بچّههای خود را انجام دهند. باید بیشتر سعی شود بچّهها به سمتی بروند که خودجوش کارهای خود را انجام دهند، خودکار کار خود را انجام دهند و این هم باید نقش معلّم را یک مقدار پررنگ کرد.
بله ارتباط بین خانه و مدرسه باید وجود داشته باشد. یعنی مثلاً این مادر بگوید از این امروز قرار ندارم مستقیم وارد شوم و مدام به فرزندم بگوید تکلیف خود را بنویس فقط یادآوری میکنم که مادر جان امروز تکلیف خود را فراموش نکن و بنویس، من هم دیگر نمیخواهم به تو بگویم و اصلاً نگوید و در نهایت او امروز تکلیف خود را نمینویسد ولی مادر به مدرسه اطّلاعرسانی کند مثلاً زنگ بزند و با معلّم مربوطه شروع به صحبت کند که بله من از دیروز چنین تصمیمی گرفتم که مدام به او نگویم و شب گذشته هم فقط به او یادآوری کردم و فکر میکنم تکلیف خود را ننوشته باشد حالا شما چه صلاح میدانید که وقتی ایشان برگشت به او چه بگویم، خود شما هم بالاخره یک هماهنگی با من داشته باشید که بدانیم هماهنگ رفتار کنیم. لذا این یک نکته است.
نکتهی دوم این است که بیبرنامگی بچّههای ما منجر به این میشود یعنی امروز وقتی بچّهها وارد خانه میشوند یک تشویش فکری دارند و آن تشویش فکری آنها ۱- برنامههای تلویزیون، بازیهای کامپیوتری، تکالیف آنها، حرفهای پدر و مادر، بازی کردن با هم سن و سالهای خود، ارتباطات فامیلی، ارتباطات داخل خانه یعنی مدام تشویش ایجاد میکند. لذا این مادر در بیان خود فرمودند مثلاً نیمه کاره رها میکند و سراغ یک کار دیگر میرود. این کار ممکن است همان تلویزیون دیدن من باشد، ممکن است بازی با خواهر کوچک او باشد. معلوم است او یک تشویش فکری دارد و لذا بیبرنامه است.
پدر و مادر باید محیط خانه را در زمان تحصیل فرزندان محیط آرامی قرار دهند. یک موقع ما هم باید از خواستههای خود به خاطر بچّههایمان بگذریم. مثلاً یک سریالی پخش میشود شاید مورد علاقهی من مادر باشد که ببینم، ولی اشکالی ندارد آن را خاموش کنم که محیط خانه آرام باشد تا او بتواند تکلیف خود را بنویسد بعد او به یک اتاق دیگر میرود، گوش او به تلویزیون است شاید حتّی یک جای حسّاسی هم باشد یک مرتبه ببیند نزدیک اتاق سرک میکشد و تلویزیون میبیند. معلوم است او نمیتواند تمرکز پیدا کند.
یا مثلاً اگر خواهر و برادر کوچکی دارد به نوعی پدر و مادر سر او را گرم کنند که خیلی سراغ خواهر بزرگتر یا برادر بزرگتر نرود، آن برادر یا خواهر بزرگتر بتواند تکالیف خود را انجام دهد. در ایّام مدارس بچّهها مهمانیها ساماندهی شود یعنی واقعاً این مهمانیها یا به شب جمعه یا روز جمعه موکول شود آن هم نه همهی وقت را بگیرد، نه اینکه از شب جمعه برویم و شب شنبه برگردیم. نه در یک زمانهای محدودی باشد که وقتی بچّهها به مهمانی میروند نمیتوانند کارهای درسی خود را انجام دهند سرگرم هستند یا مهمان میآید همینطور است. لذا یک فرصتهایی باشد که حتّی در روز جمعه و پنجشنبه بچّهها هم به نظافت شخصی خودشان رسیدگی کنند و هم بتوانند به تکالیف خود رسیدگی کنند. یعنی به نوعی ما به فرزندان خود کمک کنیم به اینکه برنامه داشته باشند.
نکتهی سوم این است که گاهی اوقات بچّهها به دلیل نداشتن مکان مناسب برای انجام تکالیف با مشکل مواجه میشوند یعنی اینکه جای تمرکز ندارند لذا ما امروز حتّی در بخش مشاورههای تحصیلی و مطالعاتی وقتی میخواهیم توصیههایی را به مخاطبین خود داشته باشیم این را میگوییم وقتی آدم میخواهد در یک محیطی مطالعه کند، تکلیف انجام دهد باید حائز یک سری از شرایط باشد. از لحاظ نور، از لحاظ دما حتّی از لحاظ چینش مثلاً یک میز تحریر شلوغ جایی برای مطالعه نیست حواس پرت میشود. لذا من این توصیه را به والدین میکنم وقتی بچّههای ما میخواهند تکلیف بنویسند شما هم این توصیه را برای آنها داشته باشید که هیچ چیزی روی میز آنها نباشد الا همان کتاب و دفتر و همان مداد یا خودکار و وسایل نوشتاری که مورد نیاز آنها است. لذا مکان مناسب را فراهم کنیم.
آخرین نکته در این زمینه اینکه گاهی اوقات دلیل اینکه بچّهها کوتاهی در انجام تکالیف خود دارند این است که انگیزهی لازم را ندارند. لذا این یک بحثی است که سالیان سال در نظام آموزش و پرورش طرح میشود که اصلاً ملاک تکلیف باید چه باشد. باید بیگاری کشیدن از بچّهها باشد یا نه تکلیف یکی از پنج جزء فرآیند آموزش است. چون ما فرآیند آموزش را پنج چیز میدانیم ۱- پیش مطالعه. ۲- گرفتن درس سر کلاس. ۳- تکلیف. ۴- مطالعه بعد از درس. ۵ – مرور مطالب درسی. این پنج جز فرآیند یادگیری است. تکلیف سومین فرآیند از این فرآیندهای پنجگانه است. این باید تعریف شود مثلاً معلّم میگوید از این درس ۵۰ لغت پیدا کنید و از هر لغت ده بار بنویسید. دانشآموز کلمهی است را پیدا میکند و ده بار مینویسد. او این کلمه را میداند و این بیگاری کشیدن میشود و خود این آسیب عدم انگیزه در فرزندان ما ایجاد میکند.
لذا این را هم معلّمین توجّه داشته باشند که برای انجام تکلیف یک انگیزهای برای بچّهها باشد. گاهی اوقات حتّی ما باید توجّه به تفاوتهای فردی داشته باشیم. یعنی یک دانشآموزی ممکن است اصلاً یک مسئلهای را حل نکند ایراد نداشته باشد چون میداند، یکی مثلاً علاوه بر اینکه آن را حل میکند دو، سه نمونه مشابه آن را هم حل کند تا یاد بگیرد. لذا باید به این نکات هم توجّه داشت که خود اینها هم میتواند انگیزهی درس خواندن ایجاد کند. یکی از معلّمین خیلی خوب که من او را از نزدیک میشناختم این روش را داشت میگفت وقتی درس یک دانشآموزی خوب باشد من به او تکلیف نمیگویم و جالب بود خود این در بچّهها انگیزه ایجاد کرده بود که درس آنها خوب شود و آن تکلیف را ننویسند.
پاسخ دهید