آیاتی که میفرماید پیامبر(ص) برای رسالتش مزد نمیخواهد، آیا با آیات دیگری که انفال و خمس را متعلق به ایشان و بستگانشان – به عنوان پاداش رسالت – قرار داده، منافاتی ندارند؟!
آیا این که پیامبر خدا(ص) بابت رسالت از امت اجری طلب نمی کرد، با آیات سوره انفال و پرداخت خمس به سادات فقیر تناقض ندارد؟
پاسخ اجمالی
هدف اصلی پیامبران، تبلیغ دین بوده و بر این اساس، از مردم اجر و پاداشی نخواسته و پاداش خود را تنها از خداوند می طلبند. این رویکرد به نقل از پیامبران مختلف – از جمله پیامبر گرامی اسلام – در قرآن آمده است.
اما در آیه ای دیگر از قرآن، اعلام شده که اگر پیامبر اجری هم بخواهد، در نهایت نفعش به خود مردم بازخواهد گشت.
توجه خاص به خاندان پیامبر(ص) که به عنوان پاداشی از سوی ایشان اعلام شد را نیز می توان در همین راستا بررسی کرد که نفعش در نهایت به خود مسلمانان برمی گردد.
در مورد واگذاری انفال و بخشی از خمس به پیامبر(ص) باید گفت؛ این موارد را نمی توان امتیازاتی شخصی دانست، بلکه باید آنها را در راستای پیشبرد امور جانبی حکومتی ارزیابی کرد؛ زیرا حضرتشان طبیعتاً امور زیادی را باید انجام می داد که هزینه آنها با اموال شخصی امکان پذیر نبود.
این موضوع امروزه مانند حساب در اختیاری است که مدیران شرکت ها و نهادها می توانند از آن در راستای پیشبرد فعالیت های خود استفاده کنند.
پاسخ تفصیلی
هدف اصلی پیامبران الهی تبلیغ دین بوده که در رأس آن اعتقاد و استعانت به خداوند می باشد.[۱] لازمه رسیدن به این هدف رها نمودن بسیاری از لذت ها و موقعیت های دنیایی است. در مقابل این تبلیغ، طبیعی است که بسیاری از مخالفان آنان را به پول، مقام های دنیایی و لذات آن فرا خوانند تا دست از این راه بکشند، اما پیامبران بر راه راست خود باقی مانده و تنها خدا را ملاک قرار دادند و تنها از او اجر خواسته اند. قرآن به نقل از برخی انبیای الهی خطاب به مردم همین موضوع را بارها تکرار کرده است.[۲] در یک آیه نیز به جای «اجر» تعبیر به «مال» شده است،[۳] و می دانیم که مال نیز نوعی اجر است.
قرآن با عبارات مختلف به نقل از پیامبر اسلام(ص) نیز بر مزد نخواستن تأکید کرده است.[۴]
با این وجود آیه دیگری وجود دارد که شامل نکته مهمی است:
«بگو: هر اجر و پاداشى از شما خواسته ام براى خود شما است، اجر من تنها بر خداوند است، و او بر همه چیز گواه است». [۵]
بر اساس این آیه، مقصود آیات دیگر روشن می شود که اگر پیامبر(ص) چیزی از شما درخواست کند، آن نیز به نفع خودتان خواهد بود.
اکنون به آیاتی می پردازیم که به نوعی نشانگر درخواست اجر از طرف پیامبر(ص) است:
۱ – «بگو: من در برابر آن (ابلاغ آیین خدا) هیچ گونه پاداشى از شما نمی طلبم مگر کسى که بخواهد راهى به سوى پروردگارش برگزیند [و این پاداش من است]».[۶]
این آیه در مقام این نکته است که عمل انسان های هدایت شده که در واقع به نفع خود آنهاست، پاداشی برای پیامبر می باشد.[۷]
۲ – «… بگو: من هیچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمی کنم جز دوست داشتن نزدیکانم [اهل بیتم]…».[۸] پیرامون این که «قربی» در این آیه چه افرادی هستند؟ نظرات مختلفی وجود دارد.
با این حال، عموم شیعه و برخی از اهل سنت، مراد از قربی در این آیه را اهل بیت پیامبر(ص) دانسته اند.[۹]
در نگاه اول این پرسش پدید می آید که چگونه پیامبر ابتدا اجر خود را از خداوند می خواهد و سپس دوست داشتن خاندانش را به عنوان یک پاداش از مردم تقاضا می کند؟! و این که آیا این ترویج سنت های غلط خویشاوندپرستی نیست؟!
در پاسخ باید گفت، با آن که مسئله صله رحم -و لو با ارحام غیر مؤمن- در اسلام از اهمیت والایی برخوردار است. اما در این آیه، پیامبر(ص) توصیه نمی کند که خویشاوندانش را تنها به این دلیل که خویشاوند هستند، دوست بدارند، بلکه دستور به محبت خویشاوندانى است که در درجات بالای تقوای الهی و ارتباط با خداوند و دانش قرار دارند و محبت به آنها بدان خواهد انجامید که دوست دارانشان به خدا نزدیک تر شده و بر دانششان افزوده شود.[۱۰]
در همین راستا رسول خدا(ص) فرموده اند: خدا مودّت و محبّت آنها را واجب نکرد، مگر این که می دانست هرگز از دین برنمی گردند و هیچ گاه به گمراهى نمی گرایند.[۱۱]
بنابر این، مودّتى که اجر رسالت فرض شده چیزى وراى خود رسالت و دعوت دینى و بقاء و دوام آن نیست. پس بنابر این تفسیر، مفاد آیه شریفه هیچ تغایرى با آیات دیگر که اجر رسالت را نفى می کنند ندارد.
در ضمن باید در نظر داشت که این مودّت تنها تظاهر به دوستی نیست، بلکه قطعاً باید با ایمان و عمل صالح همراه گردد.[۱۲]
۳ – الف. «از تو درباره انفال (غنایم، و هرگونه مال بدون مالک مشخص) سؤال می کنند بگو: انفال مخصوص خدا و پیامبر است پس، از [مخالفت فرمان] خدا بپرهیزید! و خصومت هایى را که در میان شماست، آشتى دهید…».[۱۳]
ب. «بدانید هرگونه غنیمتى به دست آورید، خمس آن براى خدا، و براى پیامبر، و براى ذى القربى و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه [از آنها] است، اگر به خدا ایمان آورده اید…».[۱۴]
دو آیه فوق که به اختصاص خمس و انفال به پیامبر(ص) و ائمه(ع) و سادات می پردازد، از مواردی است که برخی آن را مخالف مزد نخواستن پیامبر(ص) دانسته اند.
این ابهام را باید در دو بخش بررسی کرد:
الف. اموال و امتیازاتی که به شخص پیامبر تعلق گرفته است را نمی توان امتیازاتی شخصی دانست، بلکه باید آنها را در راستای پیشبرد امور جانبی حکومتی ارزیابی کرد. پیامبر(ص) در مقام حاکم اسلامی طبیعتاً امور زیادی را باید انجام می داد که تأمین هزینه آن از اموال شخصی برایشان مقدور نبود.
این اختصاص اموال به پیامبر(ص) مانند آن چیزی است که امروزه به عنوان «حساب در اختیار» به مدیران شرکت ها و نهادهای بزرگ واگذار می شود.
ب. امتیازاتی که برای سادات قرار داده شده تنها بدین جهت است که صدقه بر آنان حرام است،[۱۵] و به همین دلیل، خداوند در مقابل امتیاز صدقه که سادات فاقد آن بودند، امتیاز دیگری به نام خمس برایشان قرار داد تا توازنی به وجود آمده و سادات نیز مانند دیگران از فقر و تنگ دستی رهایی یابند که اعمال این توازن را نمی توان اجری شخصی برای پیامبر(ص) دانست.
منبع:اسلام کوئست
پی نوشت:
[۱]. حمد، ۵٫ (پروردگارا!) تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یارى می جوییم.
[۲]. شعراء، ۱۰۹، ۱۴۵، ۱۶۴، ۱۸۰؛ هود، ۵۰٫
[۳]. هود، ۲۹٫
[۴]. ص، ۸۶٫ «[اى پیامبر!] بگو: من براى دعوت نبوّت هیچ پاداشى از شما نمی طلبم، و من از متکلّفین نیستم! (سخنانم روشن و همراه با دلیل است!)»؛ انعام،۹۰؛ یوسف، ۱۰۴٫
[۵]. سبأ، ۴۷٫
[۶]. فرقان، ۵۷٫
[۷]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۱۵، ص ۱۳۳، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ اول، ۱۳۷۴ش؛ فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، تحقیق: اعلمی، حسین، ج ۴، ص ۲۱، تهران، الصدر، چاپ دوم، ۱۴۱۵ق.
[۸]. شوری، ۲۳٫
[۹]. برای اطلاعات بیشتر در این زمینه ر.ک: اهل بیت(ع) و آیه ۲۳ شورى (آیه مودت)؛ ۱۶۰
[۱۰]. در این زمینه، ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۸، ص ۴۶، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
[۱۱]. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، محقق، مصحح، لاجوردی، مهدی، ج ۱، ص ۲۳۴، تهران، نشر جهان، چاپ اول، ۱۳۷۸ق؛ ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول(صلی الله علیه و آله)، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ص ۴۳۱، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
[۱۲]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق، قصیرعاملی، احمد، ج ۹، ص ۱۵۸، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی تا.
[۱۳]. انفال، ۱٫
[۱۴]. انفال، ۴۱٫
[۱۵]. اصفهانی(مجلسی اول)، محمد تقی، لوامع صاحبقرانی، ج ۵، ص ۶۰۵، قم، مؤسسه اسماعیلیان، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق.
پاسخ دهید