آیا مردگانی که در قبر هستند، میشنوند؟ و آیا صدای زندگان به آنان میرسد؟
برزخ عالمی است که روح انسان پس از مرگ در آنجا به زندگی خود ادامه می دهد، به عبارت دیگر، انسان با مرگ، فقط جسمش میمیرد، اما روح او باقی است، آنچه از بین رفتنی است بدن و جسم طبیعی است؛ اما روح از مجردات و غیر مادیات است و باقی است و تا قیامیت کبری برپا نشود، مردم در عالم برزخ میمانند.
قرآن کریم میفرماید: «و به دنبال آنها برزخی است تا روزی که برانگیخته میشوند.»[۱] و نیز می فرماید: «عدهای در آنجا درخواست بازگشت به دنیا میکنند تانواقص خویش را جبران کنند.»[۲] و در آیه دیگری میفرماید: «عدهای به سبب کفر دنیایی و گناهان سنگین خویش، هر صبح و شام به آتش عرضه میشوند.»[۳] که روز و شب از اختصاصات غیرقیامت ؛ مانند دنیا و برزخ است و در قیامت روز و شب وجود ندارد. در برخی آیات، روزی خوردن شهدا در برزخ و آرزو و دعای آنان در حق دوستانشان مطرح است که همگی دالّ بر این است که آنان، از حال زندگان باخبرند و آنجا به زندگی برزخی مشغول هستند و حتی میتوانند در زندگی زندهها تأثیر گذار باشند، و از اعمال خیر دیگران هم بهره ببرند. از منظر روایات نیز چنین حیاتی ثابت است: برای نمونه: وقتی جنگ بدر خاتمه یافت، پیامبر(صلی الله علیه وآله) دستور داد تا جنازههای مشرکان را در چاهها ریختند و پیامبر(صلی الله علیه وآله) بالای چاه ایستاد و به آنان فرمود: «آنچه که پروردگارم به من وعده کرده بود، به حق یافتم. آیا شما نیز آنچه را که خداوند وعده داده بود درست و پابرجا یافتید؟ از آن حضرت پرسیدند: آیا آنان سخن شما را میشنوند و درک میکنند؟ فرمود: آری! و اگر اجازه داشتند، پاسخ میدادند.»[۴] علی(علیه الّسلام) نیز وقتی پس از جنگ میان کشتگان قدم میزد، با تعدادی از آنان؛ مانند: کعب بنسوره و طلحه سخن گفت و فرمود: «کعب را بنشانید، آنان چنین کردند (و نگه داشتند) حضرت فرمود: ای کعب بنسوره، من حقیقتاً آنچه را که پروردگارم وعده داده بود یافتم؟ آیا تو نیز به وعدههای پروردگارت رسید؟» و با طلحه نیز چنین کرد.[۵] آن حضرت، هنگام غسل دادن بدن مبارک پیامبر(صلیاللهعلیه وآله) با او سخن گفت.[۶] پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود:«هیچ مسلمانی بر قبر برادر مؤمنش که دردنیا او را میشناخت، عبور نمیکند، مگر این که وقتی به او سلام میکند، او را میشناسد و سلام او را جوا ب میدهند.»[۷] ونیز فرمود: «وقتی کسی را در قبرش میگذارند و بر میگردند و یارانش می روند، او صدای (پا) و نعلین آنان را میشنود.»[۸] روایات مختلف دیگری که همگی دلیل بر این است که مردگان ممکن است به اذن خدا، صدای زندگان را بشنوند. علی(علیه السلام) می فرماید: «مردم خوابند، وقتی میمیرند بیدار میشوند.»[۹] لذا مرده از زنده شنواتر و آگاهتر است. رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) فرمود: «کسی که نزد قبرم، بر من سلام کند میشنوم»[۱۰] گواه این روایات، آیاتی است که هماکنون بر ضریح پیامبر(صلی الله علیه وآله) نوشته شده است: «لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ … إِنَّ الَّذِینَ یَغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَى»؛ «صدایتان را از صدای نبی(صلی الله علیه وآله) بالاتر نبرید… و کسانی که صدای خویش را در محضر پیامبر(صلی الله علیه وآله) پایین میآورند، خداوند دلهای آنان را با تقوا، آزموده است.»[۱۱] امام مالک، در مسجد النبی(صلی الله علیه واله) با منصور دوانیقی مناظره میکرد، وقتی منصور صدای خود را بالا برد، مالک گفت: منصور! صدای خود را پایین بیاور، اینجا محضر پیامبر است؛ سپس به او امر می کند که رو به قبر پیامبر(صلی الله علیه وآله) دعا کند.»
ازدیگر ادلّه اثبات این مسأله عبارتنداز:
۱ – دستور به تلقین مردگان پس از دفن و برگشتن مردم؛
۲ – دستور به زیارت اهل قبور؛
۳ – دستور خداوند به پیامبر که نزد قبر منافقان درنگ نکند[۱۲] (مفهوم آن جواز ایستادن نزد قبر مؤمن است)؛
۴ – سلامهای مختلف، هنگام زیارت انبیا و اولیای الهی؛
۵ – سیره مسلمانان، پیامبر (صلی الله علیه وآله) ، و اصحاب و اهلبیت(علیهم السلام) است که گاهی در قبرستان، مردگان را به صورت دسته جمعی خطاب میکردند. پس پرواضح است که مردگان صدای زندهها را میشنوند، چه رسد به انبیا و اولیای الهی، خصوصاً پیامبر گرامی اسلام که شاهد و ناظر امت خویش است و روز قیامت شهادت خواهد داد،[۱۳] چرا که شاهد بدون تحمل شهادت، امکان شهادت برای او نیست.
منبع:پرسمان
پینوشتها:
[۱] «وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ»، مؤمنون (۲۳، ۱۰۱).
[۲] «رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحًا فِیمَا تَرَکْتُ»، مؤمنون ۲۳: ۱۰۰.
[۳] «النَّارُ یُعْرَضُونَ عَلَیْهَا غُدُوًّا وَعَشِیًّا وَیَوْمَ تَقُومُ السَّاعَهُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ»، غافر (۴۰: ۴۶).
[۴] سیره ابن شام، ج ۱، ص ۶۳۴، ذیل حوادث بدر؛ صحیح بخاری، ح۹۶۸.
[۵] بحارالانوار، ج۶، ص۲۵۵
[۶] نهج البلاغه، کلام ۲۳۵، ص۲۲۸، تحقیق محمد عبده.
[۷] تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۴۴۷.
[۸] صحیح بخاری، ج۲، ص ۹۲؛ صحیح مسلم، ج۸، ص۱۶۱.
[۹] شرح اصول کافی، ج۹، ص۱۸۰.
[۱۰] امالی شیخ طوسی، ص۱۶۷.
[۱۱] حجرات ۴۹: ۲و ۳.
[۱۲] «ولاتقم علی قبره ابدا»،توبه (۹: ۸۴).
[۱۳] «ویکون الرسول علیکم شهیدا»، بقره (۱۴۳:۲)
پاسخ دهید