روز دوشنبه مورخ ۱۲ آذر ماه ۱۴۰۳ به مناسبت فرارسیدن ایّام شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها)، مراسم شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) در مسجد امام رضا (علیه السّلام) حوزه علمیه امام خمینی(ره) با سخنرانی حضرت «آیت الله صدیقی» برگزار شد که مشروح این جلسه تقدیم می گردد.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی[۱]».
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
مُقدّمه
شهادت جانگُذار اوّلین مَظلومهی عالَم را تسلیت عَرض میکنم. حضرت زهرا (سلام الله علیها) و امیرالمؤمنین (علیه السلام) کُفو هستند؛ در همهچیز مُوازنه دارند. هرچه خداوند به ایشان داده است، به او نیز داده است. یکی از خُصوصیّات حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) که در زیارتنامهشان میخوانیم «السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَوَّلُ مَظْلُوم ظُلِمْ» است. این «أَوَّلُ» اوّلیت زمانی نیست، اوّلیت مکانی نیست؛ اوّلیت رُتبهای است. یعنی هیچ مَظلومی حتی امام حسین (علیه السلام) مانند حضرت علی (علیه السلام) نبود. مَظلومیّت ایشان خیلی بالاست. حضرت زهرا (سلام الله علیها) به شَرح ایضاً؛ مَظلومیّت حضرت زهرا (سلام الله علیها) برای ما قابل اَرزیابی نیست. ایشان خیلی مَظلوم است. اگر ما میدانستیم و دَرک میکردیم میمُردیم، طاقت نمیآوردیم. دختر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و این همه ظُلم؟! لذا این شهادت اوّل مَظلومهی عالَم را به امام زمانمان (ارواحنا فداه) و به شما فرزندان روحانی آن بزرگوار تسلیت عَرض میکنم.
روز قیامت برای همه «یوم الحَسره» است، جُز کسانی که در راه خدا شهید شدهاند
در ارتباط با بیبی چند نکته را در این مَحفل عَرض میکنیم که انشاءالله بپَسندند، ذخیرهی قَبر و قیامتمان قرار بدهند به مَحضر شما نوریان که انشاءالله احساس فرزندی به حضرت زهرا (سلام الله علیها) داشته باشید و در مجلس مادرتان نشستهاید و میخواهید از مادر چیزی یاد بگیرید. او هم آموزگار است و هم اُلگو هست و تمام تَرقیّات در مسیر تربیت توحیدی از کوثر است و خداوند متعال حضرت زهرا (سلام الله علیها) را آبِ حَیات قرار داده است، چشمهی فَضیلت قرار داده است، معدن همهی فَضائل قرار داده است. خداوند متعال ما را که به این عالَم آورده است و برای هرکسی اَجلی قرار داده است. «فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَهً وَ لَا یَسْتَقْدِمُونَ[۲]»؛ اَجل هرکسی فُرصت ذخیرهسازی برای زندگی آخرت است. اگر کسی از این فُرصت با تمام ظرفیّتش استفاده کرد و همهی آناتش را ذخیرهی بعد از مرگش کرد، این فُرصتش مُغتنم شده است. باطل نشده است، موجب حَسرتش نشده است؛ آنچه میتوانست از این فُرصت استفاده کند، استفاده کرد و چون ما نمیدانیم اَجل خودمان چه زمانی هست، تَعجیل در مرگ مُستحصل نیست. اگر آدم یک روز هم بماند، شاید یک عبادت جدیدی بکند، یک خدمت جدیدی داشته باشد، یک عبادت خالصتری داشته باشد. این است که هم در دعاها و هم در کلمات حضرات مَعصومین (سلام الله علیهم اجمعین) آمده است. کسی نزد یکی از مَعصومین (علیهم السلام) آرزوی مرگ کرد؛ حضرت فرمودند: چه چیزی آماده کردهای که عَجله داری به آنجا بروی؟ خیلی خاطرت از خودت جَمع است. دوست دارند که آدم بماند و کار کند. لذا در روایت دارد که از حضرت صدیقه مریم (سلام الله علیها) بعد از وفاتش جناب مَسیح سؤال کرد، با روح مادرش ارتباط برقرار کرد و پُرسید؟ آیا دوست دارید برگردید؟ حضرت مریم (سلام الله علیها) گفتند: بخاطر دو جهت آرزو دارم که ایکاش برمیگشتم؛ یکی در شب سرد زمستانی وضو میگرفتم و عبادت میکردم و دیگر در روز گرم تابستانی روزه میگرفتم. حضرت مریم (سلام الله علیها) جُزء برگُزیدههاست؛ تا جایی که بعضی از مُفسّرین مُعتقد هستند او پیامبر است. زیرا طبق صَریح قرآن کریم مَلائکه بر او نازل میشدند: «فَنَادَتْهُ الْمَلَائِکَهُ[۳]»؛ نِدا میکردند: «یَا مَرْیَمُ اقْنُتِی لِرَبِّکِ وَ اسْجُدِی وَ ارْکَعِی مَعَ الرَّاکِعِینَ[۴]». از این بالاتر این است که مَلائکه خطاب به حضرت مریم (سلام الله علیها) میگفتند: «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاکِ وَ طَهَّرَکِ وَ اصْطَفَاکِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِینَ[۵]»؛ آنچه یَقینی هست، او قاطی نداشته است. خداوند او را برگُزیده بود و صافِ صاف بود، زُلال بود. حضرت مریم (سلام الله علیها) هیچ غُباری نداشت. با این حال یک شب در سرما عبادت خداوند را کردن و یک روز در گرما با روزه خود را به خداوند متعال نزدیککردن برای جناب مریم (سلام الله علیها) هم آرزوست؛ چه برسد به ما که عملمان عمل نیست. ما کَمّاً و کیفاً مشکل داریم. هم ایکاش آدم از اینکه توفیقاتی دارد، اَعمالی انجام میدهد، کاش چندین برابر اینها بود. همینجوری که بعضیها طیّالارض دارند، بعضیها در زمان هم همینجور هستند. در زمانِ کم هزار برابر افرادی کار میکنند. خداوند متعال یک بَرکتی به وقتشان داده است. در مورد امام (رضوان الله تعالی علیه) در دوران رهبریشان هم میگفتند که ماهی ۷ جُزء قرآن کریم را میخواندهاند. این کارهایی که مقام مُعظم رهبری (اطال الله عُمره الشریف) انجام میدهند، نمیشود آمارش را گفت. در عینِ حال مُناجات ایشان در آن مُدّتی که درس میگفتند، یک درس مُتمرکز و قابل استفاده بود؛ این بَرکت عُمر است. آدمهایی هم که عُمرشان بابَرکت است، اینها هم در روز قیامت حَسرت دارند؛ یوم الحَسره است. روایت دارد آنهایی که عمل خوب انجام ندادند، آنجا حَسرت میخورند که ایکاش کارهای خوب کرده بودیم. آنهایی هم که کارهای خوب کردند، حَسرت میخورند و میگویند: ایکاش بیشتر انجام داده بودیم. لذا برای همه جُز آنهایی که عِصمت دارند، همه حَسرت میخورند. عَلی الاطلاق یوم الحَسره است. اما گروهی استثناء شدهاند که اگر آنها مرگشان را از خداوند بخواهند، مرگِ او نیست؛ راجح است و آن شهدا هستند. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) میفرمایند: «لَوْ لَا رَجَائِی الشَّهَادَهَ عِنْدَ لِقَائِی الْعَدُوَّ وَ لَوْ قَدْ حُمَّ لِی لِقَاؤُهُ[۶]»؛ اگر من در جنگها میروم و در جهاد شرکت میکنم، به اُمید شهادت میروم؛ لذا لَهلَه میزدند. در «جنگ اُحُد» هم گریه کردند. بعد از جناب «حمزه» (علیه السلام) و شهدای مُمتاز جنگ اُحُد، ضربات کاری بر پیکر حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) وارد شد، ولی شهادت نَصیبشان نشد. گریه کردند و به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) عَرض کردند: شما وَعدهی شهادت به من داده بودید. حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: شهادت نَصیب تو خواهد شد.
جناب آسیه (سلام الله علیها) اُلگوی تمام مؤمنین در عالَم مُعرّفی شدهاند
در قرآن کریم در مورد جناب آسیه (سلام الله علیها) که خیلی عَجیب است و برای ما عبرت است و واقعاً گاهی آدم در طلبگیاش، در فَضای روحانیّتش، در مسجدیبودنش حَسرت بعضیها را میخورد که پیامبر نبودند و در مُحیط درستی هم نبودند. همسر فرعون در یک مُحیط بسیار نامُساعد برای بندگی خدا قرار داشت. در دَربار سَلطنتی پُر از گناه و لَجن و ظُلم و جنایت با یک آدمِ طاغوت به مَعنای واقعی کلمه ضدّ خدا زندگی کرده است، ولی در این دریای لَجن هیچ لَکّهای بر روح او و بر دامان او ننشسته است. واقعاً برای بنده جای خجالت است. مُحیط ما پاک است؛ اگر ما در این مُحیطها نبودیم، کُجا بودیم؟ چه کار میکردیم؟ چه وَضعی داشتیم؟ دیگران که مقداری آزاد هستند، میبینید چه مشکلاتی دارند! ولی این همسر فرعون در آلودهترین دستگاه که کانون همهی آلودگیها بود، قرآن او را به عُنوان اُسوه و اُلگوی مؤمنین عالَم مُعرّفی میکند. گویا یک پیامبر است! «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ[۷]»؛ اصلاً گویا خداوند متعال عنایت دارد که بگوید این کنار چه کسی بوده است؟ همسر فرعون بوده است؛ ولی مَثَل است، نمونه است، حُجّت است. این مَثَل است یعنی حُجّت است. او بر همهی عالَمیان حُجّت است. پروردگار متعال هم طَهارت و پاکی او را امضاء کرده است و هم اُلگو بودنش را بیان کرده است؛ «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ». حالا برخی از مَزایای این خانم را به رُخ ما کِشیده است: «إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتًا فِی الْجَنَّهِ وَ نَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ[۸]»؛ این بانو از خداوند درخواست چه دَرجهای کرد! «رَبِّ ابْنِ لِی»؛ خدایا! برای من بَنا کُن. این «رَبِّ» هم چه لطافتی دارد! او اصلاً خودش را در دامان رُبوبیّت خداوند متعال یافت. یا رَبّ نگفت؛ اگر یا رَبّ میگفت حرف «یا» مُنادا بود، یعنی از دور. مانند ما که «دوست نزدیکتر از من به من است ***** وینت مشکل که من از وی دورم
چه کنم با که توان گفت که او ***** در کنارِ من و من مَهجورم[۹]».
ما باید بگوییم: یا الله! یا رَبّ! اما او «یا» نگفت. «رَبِّ»؛ نزدیک بود. در دَرجات قُرب الهی زندگی میکرد. «رَبِّ ابْنِ لِی»؛ خدایا! خودت بَنا کُن. یکوقت خداوند به من توفیق میدهد و من اَعمالی انجام میدهم. آن «حدیث مِعراج» که وجود نازنین نبیّ مُکرّم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) میگویند: دیدم در بهشت مَشغول ساختن قَصر هستند. نِبلهای از ذَهب، نِبلهای از فِضّه، نِبلهای از یاقوت و چیزهای دیگر، همینجور دارند آجُر به آجُر از طلا می گذارند و گاهی هم مُعطّل هستند و کار را تَعطیل میکنند. میپُرسند: اینها چیست؟ میگویند: این قَصر فُلان آدم است. این ابزارش را خودشان میفرستند. وقتی «سُبحان الله» میگوید، یک آجُر برای خودش میفرستد. وقتی «وَالحَمدُ لله» میگوید، بِنا و بَنایی برای مَلائکه است؛ اما امکاناتش را خودش میفرستد. یکوقتی اینجور نیست؛ اصلاً بانی خداست. این دیگر چه کسی است؟ به کُجا وَصل شده است؟ در چه جَمالی ذوب شده است؟ میخواهد خداوند برای او کار کند، خودِ خداوند. «رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتًا فِی الْجَنَّهِ»؛ پروردگار من! رَبّ من! خدایا! تو رَبُّ العاصین هم هستی؛ «یا رَبُّ العاصین». ما هم تو را داریم؛ چه کسی را صدا بزنیم؟! «رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتًا فِی الْجَنَّهِ»؛ خدایا! تو که رَبّ من هستی، من تو را دارم. هیچ رَبّ دیگری ندارد؛ رَبّ خودش را صدا زد. تو خودت بیا و برای من بیت بساز؛ «ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتًا». در کُجا؟ در «جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ[۱۰]»؟ خیر. «یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ * ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَهً مَرْضِیَّهً * فَادْخُلِی فِی عِبَادِی * وَ ادْخُلِی جَنَّتِی[۱۱]»؛ این «الف و لام»، الف و لامِ عَهد است؛ این جَنَّت، جَنّت وَحدت است؛ در اینجا کَثرت نیست. اَنهار و قُصور و اَشجار و اینها برای دیگران است. این «رَبِّ ابْنِ لِی» اوّلاً خواست که بانی خدا باشد، خودِ خداوند دستاَندرکار این بانو باشد؛ «وَ الَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ[۱۲]»؛ کسی که فیالله باشد، خودش نمیرود؛ خداوند او را میبَرد. همهی کارهایش را خودِ خداوند میکند. اینجا این درخواستش این است که میگوید: «رَبِّ ابْنِ لِی»؛ خدایا! خودت برای من بانی باش. «عِنْدَکَ»؛ همّت خیلی بلند است، خیلی برای ما آموزنده است. «عِنْدَکَ»؛ یعنی شهادت. «وَ لَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ[۱۳]»؛ کُجا هستند؟ «عِنْدَ رَبِّهِمْ»؛ این را میخواهد. «ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتًا»؛ تَنوین تَنوینِ تَفخیم است. بُیوت نمیخواهد، بیتِ لِقاء میخواهد، بیتِ فَناء فیالله میخواهد. میخواهد در آنجا مُتمکّن بشود. «رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتًا فِی الْجَنَّهِ»؛ هم مَسألهی درخواست کردن از اینکه کارش به دست مأمورین نباشد، خودش هم به خودش واگذار نشود، همهکارهاش او باشد. و هم مقام عِندیّت را به این هم استعداد و لیاقت بدهد که به مقام عِندیّت برسد. و سوّم «الْجَنَّهِ» است. من جَنّات نمیخواهم؛ من میخواهم کسی جُز تو پَناه من نباشد؛ «الْجَنَّهِ». خداوند متعال هم دعایش را مُستجاب کرد. روایت دارد که فرعون او را به چهارمیخ کِشید، اما هیچ آخ نگفت. این در مقام محبّت حُبّی بود. اساساً لذّت جسمی و درد جسمی برایش مَطرح نبود، فانی بود. لذا وا شوقا میگفت. یکی از یاران حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) را وقتی میخواستند به دار بکِشند و او را بسته بودند و در مقام شهادت بود، وقتی دخترش از کنارش عُبور کرد رِقّت کرد. به دخترش گفت: نگران نباش؛ من هیچ دردی احساس نمیکنم. جَمعیّت فشار باشد و آدم احساس کند، در همین حَدّ است. دل هرجا باشد، جسم با روح احساس دارد. اگر روح جای دیگری باشد اصلاً جسم مهمّ نیست؛ جای دیگری است. لذا این بانو به تَصریح قرآن کریم هم مَثَل است، اُلگو است و هم مقاماتش مقان عِندیّت دارد و هم در جَنّت وَحدت هست و هم همهکارهاش خداست. نه دختر پیامبر است، نه مادر پیامبر است، نه زیر سایهی یک سالک و عارف و وَلی و امام و پیامبری تَربیت شده است؛ در یک مُحیط بسیار پَرت ولی بر همهی ما حُجّت است که خداوند به ما اختیار داده است و همیشه میتوانیم خوب باشیم. «نمیتوانیم» ندارد؛ نمیکنیم، والّا میتوانیم. همه میتوانند همهی عُمرشان را با خداوند مُعامله کنند.
محبّت حضرت زهرا (سلام الله علیها) و ائمهی هُدی (علیهم السلام) عینِ محبّت حقتعالی است
«غَزالی[۱۴]» در مورد حضرت صدیقهی طاهره فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) که بیبیِ ما هم جُزء کسانی است که درخواست مرگ میکند. او میگوید: دلیل بر این است که حضرت زهرا (سلام الله علیها) چیزی کم نداشت که بماند و برای آخرت کاسبی کند. آنوقت در زیارت جامعهی کبیره ما خطاب به این حَضرات عَرضه میداریم: «خَلَقَکُمُ اللّهُ أَنْواراً فَجَعَلَکُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِینَ حَتّى مَنَّ عَلَیْنا بِکُمْ فَجَعَلَکُمْ فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ[۱۵]»؛ خداوند شما را چِلچِراغ عَرش خودش خَلق کرده بود. شما اَنوار عَرش بودید. آنجا مُحدق بودید، در دایرهی عَرش بودید. خداوند به ما منّت گذاشت، شما را آورد و آنجا که شما بودید پایگاه صُعود اَعمال ما قرار گرفت؛ «فَجَعَلَکُمْ فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ». آنوقت کارهایی که ما برای شما میکنیم، این کارها به خودمان برمیگردد. این سه آیه در قرآن کریم که فرمود: «قُلْ مَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَنْ شَاءَ أَنْ یَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِیلًا[۱۶]»؛ در یک آیهی دیگری هم فرمود: «قُلْ مَا سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ[۱۷]»؛ و آیهی دیگر چیست که نتیجه است و برای ما درس است، فرمود: «قُلْ لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَى[۱۸]»؛ هرکسی سَبیل اِلیالله میخواهد که این سَبیل هم به نَفع خودش است، سَبیل جُز دلدادن به حضرت زهرا (سلام الله علیها)و فرزندان فاطمه (سلام الله علیها) نیست. راه، راهِ دل است، مَودّت است. نگفت جهاد، نگفت عمل، نگفت نماز؛ مَودّت است. لذا مَعلوم میشود نمازِ بدون مَودّت خاصیّت به آنگونه ندارد. جبههرفتن بدون مَودّت باید دل نماز بخواند، بدن باید تابع دل باشد. «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ * الَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ[۱۹]»؛ کارِ دل است؛ خُشوع کارِ دل است. مَودّت محبّتِ اِشباعشده است. باید عشق حضرت زهرا (سلام الله علیها) و فرزندان و پدر حضرت زهرا (سلام الله علیها) در قلب آدم لَبریز باشد؛ «التَّامِّینَ فِی مَحَبَّهِ اللّهِ[۲۰]». و محبّت اینها عینِ محبّت خداست؛ زیرا اَسماء الله هستند؛ «نَحْنُ وَاَللَّهِ اَلْأَسْمَاءُ اَلْحُسْنَى[۲۱]»؛ اینها اَسماء حُسنای الهی هستند. محبّت اینها نمیتواند جُدای از محبّت خدا باشد و تنها راهِ نجات هم راهِ محبّت اینهاست که سَبیل اِلیالله است و به نَفع خودِ ماست. اینها نور بودند که خداوند متعال آنها را به اینجا آورد. ما هم آمدهایم از اینجا نور ببَریم. در سورهی مبارکهی حَدید فرمود: «یَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ یَسْعَى نُورُهُمْ بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ بِأَیْمَانِهِمْ[۲۲]» ، «یَوْمَ یَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَ الْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِینَ آمَنُوا انْظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِکُمْ قِیلَ ارْجِعُوا وَرَاءَکُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا[۲۳]»؛ مؤمن نور را از اینجا بُرده است، با نور به آنجا رفته است و نور او هم «یَسْعَى نُورُهُمْ بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ بِأَیْمَانِهِمْ» است. اینها شمال ندارند. «کِلْتَا یَدَیْهِ یَمِین[۲۴]»؛ اصحاب مَشئَمَه نیستند. چون یَمین هستند، اطرافشان را نور گرفته است، مُقابلشان را هم نور گرفته است. هم اعتقاد نورانی دارند که «یَسْعَى نُورُهُمْ بَیْنَ أَیْدِیهِمْ» این مَنظری که از دلشان خدا را میبینند و راه را تَشخیص میدهند و هم کارهایی که کردهاند اطرافشان را نور میگیرد. از اینجا بُردهاند. آیهی بعد قَرینه و مُفسّر این آیه است. مُنافقین و مُنافقات نمیتوانند قَدم از قدم بردارند؛ زیرا در ظُلمت هستند. نمیدانم اگر قَدم بردارند در چاه میاُفتند، با یک خطری مُواجه میشوند؟ مُتوقّف هستند. به این مؤمنین التماس میکنند و احساس میکنند آنها دارند پَرواز میکنند. میگویند: «انْظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِکُمْ»؛ مَعلوم میشود نَظر نور دارد. «آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند[۲۵]». ما باید به خدا عَرضه بداریم که در دعای نُدبه هم به ما آموختهاند: «انْظُرْ إِلَیْنا نَظْرَهً رَحِیمَهً[۲۶]»؛ یا امام زمان! یک نگاهی بخاطر مادرت به ما بکُن. هیچ پیشرفتی نداریم، مُقابلمان را نمیبینیم. چشم باطنمان جَمال را نمیبیند، با جَذبه نمیرویم، نمیدانیم که دور خودمان میچَرخیم. نمازهایمان را هم نمیدانیم که نور دارد یا ندارد. «انْظُرْ إِلَیْنا»؛ یک نگاهی، یک نیمه نگاهی تا ما هم بدانیم کسی را داریم، صاحب داریم؛ حَواسشان به ما هست. گاهی بنده عامیانه به آقا عَرض میکنم: آقا! حَواستان به ما باشد. مادر حَواسش به بچّهاش هست؛ تو که مهربانتر از مادری، پس حَواست به ما باشد. «انْظُرُونَا»؛ اینکه نَظر نور دارد، نَظر هدایتگر است، این آیه کریمه است که میفرماید: «انْظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِکُمْ»؛ این نگاه نگاهِ عَجیبی است. شما نور دارید. حالا در این مُناجات شعبانیه هم عَرضه میداریم: «إِلهِى هَبْ لى کَمالَ الانْقِطاعِ إِلَیْکَ، وَ أَنِرْ أَبْصارَ قُلُوبِنا بِضِیاءِ نَظَرِها إِلَیْکَ، حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصارُ الْقُلُوبِ[۲۷]». «انْظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِکُمْ»؛ اینها آدم را تَحریک میکند. حضرت زهرا (سلام الله علیها) نورالله است. یکی از وُجوهی که در اسم مُبارک زهرا (سلام الله علیها) هست، برای اینکه «زَهَرَ نُورُهَا لِأَهْلِ اَلسَّمَاءِ کَمَا تَزْهَرُ نُورُ اَلْکَوَاکِبِ لِأَهْلِ اَلْأَرْضِ[۲۸]»؛ در عالَم حِسّ اَجرام بالا به ما نور میدهند؛ ولی در عالَم مَعنا نور حضرت صدیقهی طاهره (سلام الله علیها) عَرشیان را نورانی میکند. مَلأ اَعلی با نور حضرت زهرا (سلام الله علیها) روشن است. لذا مادرتان است. واقعاً با زبان فرزندی بگویید: مادر! دستم را بگیر، راهم را روشن کُن، راه دلم را روشن کُن، دلم را ببَر، محبّت مادری به من بده، نَوازش مادریات را احساس بکنم و ببینم که من بیمادر نیستم. من هم مادری مانند شما دارم؛ یک کاری برای من هم بکنید. آنوقت غزالی در اینکه حضرت زهرا (سلام الله علیها) جوان بوده است، ولی میفرمودند: «اِلهی عَجِّل وَفاتی سَریعاً[۲۹]»، او میگوید: دلیل بر این است که او هیچ نَقصی نداشته است. با دست پُر آمده بوده است، اینجا چیز اضافهای با خودش نبُرده است. آمده است که به دیگران هم افاضه کند؛ نه اینکه اینجا چیز جدیدی عاید آنها بشود. آنچه باید داشته باشند، «امْتَحَنَکِ اللّهُ الَّذِی خَلَقَکِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَکِ[۳۰]»؛ ما اینجا میآییم، در امتحانات اوج میگیریم؛ اما خداوند او را ساختهشده به اینجا آورده بود. حضرت زهرا (سلام الله علیها) جُزء کاملین کامل هست. با کمال آمده است، آمده است تا دیگران را کامل کند و از این جهت درخواست مرگ ایشان درخواست شهادت است.خداوند هم دعای ایشان را مُستجاب کرد.
روضه و توسّل به حضرت صدیقهی طاهره (سلام الله علیها)
در این روزها دیگر دارد میرود. گریههای مادر آسمان و زمین را آب میکند. بَکّائون ۵ نفر هستند؛ آدم صفی (علیه السلام)، یعقوب نبی (علیه السلام)، یوسف دلداده (سلام الله علیها)، چهارمین نفر حضرت زهرا (سلام الله علیها) است. همهی آنها در موردشان هست که ۴۰ سال گریه کردند؛ اما مادر ما ۴۰ سال عُمر نکرد. مادر ما جوان به شهادت رسید. گریهاش گریهی برای پَهلو نبود، گریهی برای بازو نبود، گریهی برای سینه نبود؛ به هیچکسی هم نگفت پَهلویم درد میکند، نگفت سینهام آتش گرفته است؛ نگفت سیلی خیلی دردناک بود، سرم درد میکند. اما وقتی «اُمّ سَلمه» پُرسید: چه مشکلی دارید؟ کُجای شما درد میکند؟ گفتند: «فُقِدَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ ظُلِمَ اَلْوَصِیُّ[۳۱]»؛ فراق پدرم، مَظلومیّت همسرم دردم را زیاد میکند. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) کنار بِستر ایشان نشست. «سَیِّدَتِی!»؛ بیبیِ من! فاطمهی من! همهکَسِ علی! «مَا یُبْکِیکِ؟[۳۲]»؛ دردت را به من بگو. بیبی یک کلمه نگفتند که مُحسنم را کُشتند؛ نگفتند بین دَرب و دیوار به من چه گذشت؛ نگفتند که نامَرد تازیانهی خودش را به «قُنفُذ» داد؛ نگفتند این «مُغیرهی» بیحَیا با غلاف شمشیر چه کرد؛ فرمودند: «أَبْکِی لِمَا تَلْقَى بَعْدِی[۳۳]»؛ علی! سِپَرت بودم، خودم را خرج تو کردم، سینهام را سِپَر کردم، پَهلویم را بخاطر تو شکاندند؛ ولی من را که از دست میدهی، دیگر سِپَر نداری. در خَرابهی شام هم آن دختر دلی صحبت کرد. خیلی درد داشت؛ چهل منزل جَفا دیده بود، سیلی خورده بود؛ در بیابان روی خارها دَویده بود، به او تازیانه زده بودند؛ اما تا سر بابا را دید، زبانِ حالش است: بابا! خیلی داستانِ سَفر شنیدنی داشتم که برای تو آماده کرده بودم؛ اما تو را دیدم و میبینم که درد تو بیشتر است. دیگر من نمیگویم، بابا تو به من بگو: «مَنْ ذَا الَّذی قَطع وَرِیدَیْکَ؟[۳۴]»…
لا حول و لا قوّه الّا بالله العلیّ العظیم
اَلا لَعنَتُ الله عَلی القُومِ الظّالِمین
دعا
خدایا! «بِفاطِمَهَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَ السِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها» قَسمت میدهیم امام زمانمان (ارواحنا فداه) را برسان.
خدایا! در دنیا و آخرت ما را از بیبی و دودمان ایشان جُدا مَفرما.
خدایا! حَوائج این جمع و حَوائج خاصّه را برآورده بفرما.
خدایا! کشور حضرت زینب کُبری (سلام الله علیها) را از دست این ناکسان، این مُزدوران کُفّار نجات عنایت بفرما.
خدایا! سایهی پُر بَرکت رهبرمان را مُستدام بدار.
خدایا! به حضرت زهرا (سلام الله علیها) قَسمت میدهیم این تَوسّلات را از ما قبول کُن.
خدایا! مایهی نجات دنیا و آخرتمان قرار بده.
انشاءالله برادران عزیزمان مجلس را ادامه میدهند. همه بگوییم: یا زهرا (سلام الله علیها).
غفرالله لنا و لکم
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وَ آلِ مُحمّد وَ عَجِّل فَرَجّهُم
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸.
[۲] سوره مبارکه اعراف، آیه ۳۴٫
«وَ لِکُلِّ أُمَّهٍ أَجَلٌ ۖ فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَهً ۖ وَ لَا یَسْتَقْدِمُونَ».
[۳] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۳۹٫
«فَنَادَتْهُ الْمَلَائِکَهُ وَ هُوَ قَائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْرَابِ أَنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحْیَىٰ مُصَدِّقًا بِکَلِمَهٍ مِنَ اللَّهِ وَ سَیِّدًا وَ حَصُورًا وَ نَبِیًّا مِنَ الصَّالِحِینَ».
[۴] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۴۳٫
[۵] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۴۲٫
«وَ إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِکَهُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاکِ وَ طَهَّرَکِ وَ اصْطَفَاکِ عَلَىٰ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ».
[۶] نهج البلاغه، بخشی از خطبه ۱۱۹٫
«و من کلام له (علیه السلام) و قد جمع الناس و حَضَّهم على الجهاد فَسَکتوا مَلیّا: فَقَالَ (علیه السلام) مَا بَالُکُمْ أَ مُخْرَسُونَ أَنْتُمْ؟ فَقَالَ قَوْمٌ مِنْهُمْ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ إِنْ سِرْتَ سِرْنَا مَعَکَ. فَقَالَ (علیه السلام) مَا بَالُکُمْ لَا سُدِّدْتُمْ لِرُشْدٍ وَ لَا هُدِیتُمْ لِقَصْدٍ، أَ فِی مِثْلِ هَذَا یَنْبَغِی لِی أَنْ أَخْرُجَ وَ إِنَّمَا یَخْرُجُ فِی مِثْلِ هَذَا رَجُلٌ مِمَّنْ أَرْضَاهُ مِنْ شُجْعَانِکُمْ وَ ذَوِی بَأْسِکُمْ. وَ لَا یَنْبَغِی لِی أَنْ أَدَعَ الْجُنْدَ وَ الْمِصْرَ وَ بَیْتَ الْمَالِ وَ جِبَایَهَ الْأَرْضِ وَ الْقَضَاءَ بَیْنَ الْمُسْلِمِینَ وَ النَّظَرَ فِی حُقُوقِ الْمُطَالِبِینَ ثُمَّ أَخْرُجَ فِی کَتِیبَهٍ أَتْبَعُ أُخْرَى. أَتَقَلْقَلُ تَقَلْقُلَ الْقِدْحِ فِی الْجَفِیرِ الْفَارِغِ وَ إِنَّمَا أَنَا قُطْبُ الرَّحَى تَدُورُ عَلَیَّ وَ أَنَا بِمَکَانِی فَإِذَا فَارَقْتُهُ اسْتَحَارَ مَدَارُهَا وَ اضْطَرَبَ ثِفَالُهَا. هَذَا لَعَمْرُ اللَّهِ الرَّأْیُ السُّوءُ. وَ اللَّهِ لَوْ لَا رَجَائِی الشَّهَادَهَ عِنْدَ لِقَائِی الْعَدُوَّ وَ لَوْ قَدْ حُمَّ لِی لِقَاؤُهُ لَقَرَّبْتُ رِکَابِی ثُمَّ شَخَصْتُ عَنْکُمْ فَلَا أَطْلُبُکُمْ مَا اخْتَلَفَ جَنُوبٌ وَ شَمَالٌ؛ طَعَّانِینَ عَیَّابِینَ حَیَّادِینَ رَوَّاغِینَ، إِنَّهُ لَا غَنَاءَ فِی کَثْرَهِ عَدَدِکُمْ مَعَ قِلَّهِ اجْتِمَاعِ قُلُوبِکُمْ. لَقَدْ حَمَلْتُکُمْ عَلَى الطَّرِیقِ الْوَاضِحِ الَّتِی لَا یَهْلِکُ عَلَیْهَا إِلَّا هَالِکٌ، مَنِ اسْتَقَامَ فَإِلَى الْجَنَّهِ وَ مَنْ زَلَّ فَإِلَى النَّارِ».
[۷] سوره مبارکه تحریم، آیه ۱۱٫
«وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتًا فِی الْجَنَّهِ وَ نَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ».
[۸] همان.
[۹] سعدی، گلستان، باب دوم در اخلاق درویشان، حکایت شماره ۱۱٫
[۱۰] سوره مبارکه مائده، آیه ۱۱۹٫
«قَالَ اللَّهُ هَٰذَا یَوْمُ یَنْفَعُ الصَّادِقِینَ صِدْقُهُمْ ۚ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا ۚ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ۚ ذَٰلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ».
[۱۱] سوره مبارکه فجر، آیات ۲۷ الی ۳۰٫
[۱۲] سوره مبارکه عنکبوت، آیه ۶۹٫
«وَ الَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا ۚ وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ».
[۱۳] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۱۶۹٫
[۱۴] «ابوحامد محمد بن محمد غزّالی» معروف به «امام محمد غزالی» (۵۰۵-۴۵۰ ق)، فیلسوف، متکلم و فقیه نامدار ایرانی در سده پنجم هجری است. وی در علوم مختلف اسلامی، اعم از: فقه، اصول، کلام، فلسفه، اخلاق و عرفان متبحر بود و در هریک از این علوم، آثار ارزشمندی را به رشته تحریر درآورد که مشهورترین آن کتاب «احیاء علوم الدین» است. “ابو حامد محمد بن محمد غزالی شافعی طوسی” در سال ۴۵۰ یا ۴۵۱ هـ در «طابران» (یکی از شهرهای طوس) به دنیا آمد. پدرش شغل پشم فروشی در بازار داشت و شاید به همین خاطر او را “غزّالی” نامیدند. “غزالی” تحصیلات مقدماتی خود را در زادگاهش نزد “احمد راذکانی” آغاز کرد. او در سال ۴۷۰ قمری به نیشابور رفت و در آنجا به ابوالمعالی عبدالملک، معروف به امام الحرمین جوینی پیوست و تا پایان عمر او، همواره ملازمش بود. سپس از نیشابور به محضر “خواجه نظام الملک” وزیر سلجوقی عازم و مورد استقبال و احترام او واقع شد. در مجالس مناظره که در حضور خواجه تشکیل مییافت، به طور فعالانه شرکت و به منازعه با بزرگان میپرداخت، به طوری که مشهور و سرشناس گشت و “نظام الملک” تدریس مدرسه نظامیه بغداد را به او واگذار کرد. آنگاه به جرجان نزد امام ابونصر اسماعیلی رفت و خدمت او تعلیقه نوشت. دوباره به زادگاه خود، طوس برگشت و مدت ۳ سال در طوس به مطالعه و تکرار دروس پرداخت. از جمله اساتید بر جسته ابوحامد غزالی، علاوه بر “جوینی” میتوان به “قاضی ابوالفتح” حاکم طوسی، “محمد بن احمد خواری” و “ابوسهیل محمد بن عبیدالله حفصی” اشاره کرد. تحصیلات محمد غزالی تنها فقه نبود، او در علم اختلاف مذاهب و جدل و منطق و فلسفه هم دانش اندوخت؛ تا آنجا که بر همه اقران تفوق یافت. غزالی در سال ۴۸۳ قمری وارد بغداد شد و با موفقیت زیاد به کار پرداخت و سخت مورد توجه و اقبال دانش پژوهان گردید. حلقه درس او هر روز گسترش بیشتر یافت و فتواهای شرعی او مشهورتر شد. وی در سال ۴۸۸ از خراسان راهی شام شد و در آنجا نزدیک به دو سال ماند. غزالی مدتی در مسجد دمشق اعتکاف کرد، آنگاه از شام به بیت المقدس رفت. سپس شوق دیدار وطن او را به طوس بازگرداند. این مدت، ده سال بطول انجامید و غزالی در این مدت مشهورترین کتابهای خود و به ویژه «احیاء علوم الدین» را تألیف کرد. در سال ۴۹۹، از عزلت بیرون آمد و به نیشابور رفت و در نظامیه این شهر به تدریس مشغول شد. از شاگردانش میتوان به “ابوالخطاب” و “ابن عقیل” که از بزرگان اهل حنابله بودند اشاره نمود. ابو حامد محمد غزالی در جمادیالاخره سال ۵۰۵ هجری قمری، و در سن ۵۵ سالگی در شهر طوس بدرود زندگی گفت و در طابران طوس به خاک سپرده شد.
[۱۵] مفاتیح الجنان، فرازی از زیارت شریف جامعه کبیره.
«…أَشْهَدُ أَنَّ هٰذَا سابِقٌ لَکُمْ فِیما مَضىٰ، وَ جارٍ لَکُمْ فِیما بَقِیَ، وَ أَنَّ أَرْواحَکُمْ وَ نُورَکُمْ وَ طِینَتَکُمْ واحِدَهٌ، طابَتْ وَ طَهُرَتْ بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ، خَلَقَکُمُ اللّٰهُ أَنْواراً فَجَعَلَکُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِینَ حَتّىٰ مَنَّ عَلَیْنا بِکُمْ فَجَعَلَکُمْ فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللّٰهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ، وَ جَعَلَ صَلاتَنا عَلَیْکُمْ، وَ مَا خَصَّنا بِهِ مِنْ وِلایَتِکُمْ، طِیباً لِخَلْقِنا، وَ طَهارَهً لِأَنْفُسِنا، وَ تَزْکِیَهً لَنا، وَ کَفَّارَهً لِذُنُوبِنا، فَکُنَّا عِنْدَهُ مُسَلِّمِینَ بِفَضْلِکُمْ، وَ مَعْرُوفِینَ بِتَصْدِیقِنا إِیَّاکُمْ؛ فَبَلَغَ اللّٰهُ بِکُمْ أَشْرَفَ مَحَلِّ الْمُکَرَّمِینَ، وَ أَعْلَىٰ مَنازِلِ المُقَرَّبِینَ، وَ أَرْفَعَ دَرَجاتِ الْمُرْسَلِینَ، حَیْثُ لَایَلْحَقُهُ لاحِقٌ، وَ لَا یَفُوقُهُ فائِقٌ، وَ لَا یَسْبِقُهُ سابِقٌ، وَ لَا یَطْمَعُ فِی إِدْرَاکِهِ طامِعٌ، حَتَّىٰ لَایَبْقَىٰ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ، وَ لَا نَبِیٌّ مُرْسَلٌ، وَ لَا صِدِّیقٌ، وَ لَا شَهِیدٌ، وَ لَا عالِمٌ، وَ لَا جاهِلٌ، وَ لَا دَنِیٌّ، وَ لَا فاضِلٌ، وَ لَا مُؤْمِنٌ صالِحٌ، وَ لَا فاجِرٌ طالِحٌ، وَ لَا جَبَّارٌ عَنِیدٌ، وَ لَا شَیْطانٌ مَرِیدٌ، وَ لَا خَلْقٌ فِیما بَیْنَ ذٰلِکَ شَهِیدٌ…».
[۱۶] سوره مبارکه فرقان، آیه ۵۷٫
[۱۷] سوره مبارکه سبأ، آیه ۴۷٫
«قُلْ مَا سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ ۖ إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ ۖ وَ هُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ».
[۱۸] سوره مبارکه شوری، آیه ۲۳٫
«ذَٰلِکَ الَّذِی یُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ ۗ قُلْ لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَىٰ ۗ وَ مَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَهً نَزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْنًا ۚ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُورٌ».
[۱۹] سوره مبارکه مؤمنون، آیات ۱ و ۲٫
[۲۰] مفاتیح الجنان، فرازی از زیارت شریف جامعه کبیره.
«…السَّلامُ عَلَىٰ أَئِمَّهِ الْهُدَىٰ، وَ مَصابِیحِ الدُّجَىٰ، وَ أَعْلامِ التُّقَىٰ، وَ ذَوِی النُّهَىٰ وَ أُولِی الْحِجَىٰ، وَ کَهْفِ الْوَرَىٰ، وَ وَرَثَهِ الْأَنْبِیاءِ، وَ الْمَثَلِ الْأَعْلَىٰ، وَ الدَّعْوَهِ الْحُسْنَىٰ، وَ حُجَجِ اللّٰهِ عَلَىٰ أَهْلِ الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ وَ الْأُولَىٰ، وَ رَحْمَهُ اللّٰهِ وَ بَرَکاتُهُ. السَّلامُ عَلَىٰ مَحالِّ مَعْرِفَهِ اللّٰهِ، وَ مَساکِنِ بَرَکَهِ اللّٰهِ، وَ مَعَادِنِ حِکْمَهِ اللّٰهِ، وَ حَفَظَهِ سِرِّ اللّٰهِ، وَ حَمَلَهِ کِتابِ اللّٰهِ، وَ أَوْصِیاءِ نَبِیِّ اللّٰهِ وَ ذُرِّیَّهِ رَسُولِ اللّٰهِ، صَلَّى اللّٰهُ عَلَیْهِ وآلِهِ وَ رَحْمَهُ اللّٰهِ وَ بَرَکاتُهُ؛ السَّلامُ عَلَى الدُّعاهِ إِلَى اللّٰهِ، وَ الْأَدِلَّاءِ عَلَىٰ مَرْضاهِ اللّٰهِ، وَ الْمُسْتَقِرِّینَ فِی أَمْرِ اللّٰهِ، وَ التَّامِّینَ فِی مَحَبَّهِ اللّٰهِ، وَ الْمُخْلِصِینَ فِی تَوْحِیدِ اللّٰهِ، وَ الْمُظْهِرِینَ لِأَمْرِ اللّٰهِ وَ نَهْیِهِ، وَ عِبادِهِ الْمُکْرَمِینَ الَّذِینَ ﴿لَایَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ﴾ وَ رَحْمَهُ اللّٰهِ وَ بَرَکاتُهُ، السَّلامُ عَلَى الْأَئِمَّهِ الدُّعاهِ، وَ الْقادَهِ الْهُداهِ، وَ السَّادَهِ الْوُلاهِ، وَ الذَّادَهِ الْحُماهِ، وَ أَهْلِ الذِّکْرِ وَ أُولِی الْأَمْرِ، وَ بَقِیَّهِ اللّٰهِ وَ خِیَرَتِهِ وَ حِزْبِهِ وَ عَیْبَهِ عِلْمِهِ وَ حُجَّتِهِ وَ صِراطِهِ وَ نُورِهِ وَ بُرْهانِهِ وَ رَحْمَهُ اللّٰهِ وَ بَرَکاتُهُ…».
[۲۱] الکافی، جلد ۱، صفحه ۱۴۳٫
«اَلْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ اَلْأَشْعَرِیُّ وَ مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى جَمِیعاً عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ سَعْدَانَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ : «وَ لِلّٰهِ اَلْأَسْمٰاءُ اَلْحُسْنىٰ فَادْعُوهُ بِهٰا» قَالَ نَحْنُ وَاَللَّهِ اَلْأَسْمَاءُ اَلْحُسْنَى اَلَّتِی لاَ یَقْبَلُ اَللَّهُ مِنَ اَلْعِبَادِ عَمَلاً إِلاَّ بِمَعْرِفَتِنَا».
[۲۲] سوره مبارکه حدید، آیه ۱۲٫
«یَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ یَسْعَىٰ نُورُهُمْ بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ بِأَیْمَانِهِمْ بُشْرَاکُمُ الْیَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا ۚ ذَٰلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ».
[۲۳] سوره مبارکه حدید، آیه ۱۳٫
«یَوْمَ یَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَ الْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِینَ آمَنُوا انْظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِکُمْ قِیلَ ارْجِعُوا وَرَاءَکُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَیْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِیهِ الرَّحْمَهُ وَ ظَاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذَابُ».
[۲۴] تفسیر القمی، ج ۱، ص ۳۷٫
[۲۵] حافظ، غزلیات، غزل شماره ۱۹۶٫
[۲۶] مفاتیح الجنان، فرازی از دعای شریف ندبه.
«…وَ صَلِّ عَلَیْهِ صَلاهً لَاغایَهَ لِعَدَدِها، وَ لَا نِهایَهَ لِمَدَدِها، وَ لَا نَفادَ لِأَمَدِها، اللّٰهُمَّ وَ أَقِمْ بِهِ الْحَقَّ، وَ أَدْحِضْ بِهِ الْباطِلَ، وَ أَدِلْ بِهِ أَوْلِیاءَکَ، وَ أَذْلِلْ بِهِ أَعْداءَکَ، وَ صِلِ اللّٰهُمَّ بَیْنَنا وَ بَیْنَهُ وُصْلَهً تُؤَدِّی إِلىٰ مُرافَقَهِ سَلَفِهِ، وَ اجْعَلْنا مِمَّنْ یَأْخُذُ بِحُجْزَتِهِمْ، وَ یَمْکُثُ فِی ظِلِّهِمْ، وَ أَعِنَّا عَلَىٰ تَأْدِیَهِ حُقُوقِهِ إِلَیْهِ، وَ الاجْتِهادِ فِی طاعَتِهِ، وَ اجْتِنابِ مَعْصِیَتِهِ، وَ امْنُنْ عَلَیْنا بِرِضاهُ، وَ هَبْ لَنا رَأْفَتَهُ وَ رَحْمَتَهُ وَ دُعاءَهُ وَ خَیْرَهُ مَا نَنالُ بِهِ سَعَهً مِنْ رَحْمَتِکَ، وَ فَوْزاً عِنْدَکَ، وَ اجْعَلْ صَلاتَنا بِهِ مَقبُولَهً، وَ ذُنُوبَنا بِهِ مَغْفُورَهً، وَ دُعاءَنا بِهِ مُسْتَجاباً؛ وَ اجْعَلْ أَرْزاقَنا بِهِ مَبْسُوطَهً، وَ هُمُومَنا بِهِ مَکْفِیَّهً، وَ حَوَائِجَنا بِهِ مَقْضِیَّهً، وَ أَقْبِلْ إِلَیْنا بِوَجْهِکَ الْکَرِیمِ، وَ اقْبَلْ تَقَرُّبَنا إِلَیْکَ، وَ انْظُرْ إِلَیْنا نَظْرَهً رَحِیمَهً نَسْتَکْمِلُ بِهَا الْکَرامَهَ عِنْدَکَ ثُمَّ لَاتَصْرِفْها عَنَّا بِجُودِکَ، وَ اسْقِنا مِنْ حَوْضِ جَدِّهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِکَأْسِهِ وَ بِیَدِهِ رَیّاً رَوِیّاً هَنِیئاً سائِغاً لَاظَمَأَ بَعْدَهُ، یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ».
[۲۷] مفاتیح الجنان، فرازی از مناجات ائمه (علیهم السلام) در ماه شعبان.
«…إِلٰهِى إِنَّ مَنِ انْتَهَجَ بِکَ لَمُسْتَنِیرٌ، وَ إِنَّ مَنِ اعْتَصَمَ بِکَ لَمُسْتَجِیرٌ، وَ قَدْ لُذْتُ بِکَ یَا إِلٰهِى فَلا تُخَیِّبْ ظَنِّى مِنْ رَحْمَتِکَ، وَ لَا تَحْجُبْنِى عَنْ رَأْفَتِکَ. إِلٰهِى أَقِمْنِى فِى أَهْلِ وِلایَتِکَ مُقامَ مَنْ رَجَا الزِّیادَهَ مِنْ مَحَبَّتِکَ. إِلٰهِى وَ أَلْهِمْنِى وَ لَهاً بِذِکْرِکَ إِلىٰ ذِکْرِکَ، وَ هِمَّتِى فِى رَوْحِ نَجاحِ أَسْمائِکَ وَ مَحَلِّ قُدْسِکَ. إِلٰهِى بِکَ عَلَیْکَ إِلّا أَلْحَقْتَنِى بِمَحَلِّ أَهْلِ طاعَتِکَ، وَ الْمَثْوَى الصَّالِحِ مِنْ مَرْضاتِکَ، فَإِنِّى لَاأَقْدِرُ لِنَفْسِى دَفْعاً، وَ لا أَمْلِکُ لَها نَفْعاً. إِلٰهِى أَنَا عَبْدُکَ الضَّعِیفُ الْمُذْنِبُ، وَ مَمْلُوکُکَ الْمُنِیبُ فَلاٰ تَجْعَلْنِى مِمَّنْ صَرَفْتَ عَنْهُ وَجْهَکَ، وَ حَجَبَهُ سَهْوُهُ عَنْ عَفْوِکَ. إِلٰهِى هَبْ لى کَمالَ الانْقِطاعِ إِلَیْکَ، وَ أَنِرْ أَبْصارَ قُلُوبِنا بِضِیاءِ نَظَرِها إِلَیْکَ، حَتَّىٰ تَخْرِقَ أَبْصارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلىٰ مَعْدِنِ الْعَظَمَهِ، وَ تَصِیرَ أَرْواحُنا مُعَلَّقَهً بِعِزِّ قُدْسِکَ. إِلٰهِى وَ اجْعَلْنِى مِمَّنْ نادَیْتَهُ فَأَجابَکَ، وَ لاحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلالِکَ، فَناجَیْتَهُ سِرّاً وَ عَمِلَ لَکَ جَهْراً…».
[۲۸] علل الشرایع، جلد ۱، صفحه ۱۸۱٫
«حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ إِسْحَاقَ رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اَلْعَزِیزِ بْنُ یَحْیَى اَلْجَلُودِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ زَکَرِیَّا اَلْجَوْهَرِیُّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَارَهَ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ فَاطِمَهَ لِمَ سُمِّیَتِ اَلزَّهْرَاءَ فَقَالَ لِأَنَّهَا کَانَتْ إِذَا قَامَتْ فِی مِحْرَابِهَا زَهَرَ نُورُهَا لِأَهْلِ اَلسَّمَاءِ کَمَا تَزْهَرُ نُورُ اَلْکَوَاکِبِ لِأَهْلِ اَلْأَرْضِ».
[۲۹] نهجالحیاه، ح ۱۱۸، ص ۲۰۴٫
«یا رَبِّ اِنِّی قَدْ سَئِمْتُ الْحَیاهَ وَ تَبَرَّمْتُ بِاَهْلِ الدُّنْیا فَاَلْحِقْنی بَأَبی اِلهی عَجِّل وَفاتی سَریعاً».
[۳۰] مفاتیح الجنان، فرازی از زیارت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها).
«یَا مُمْتَحَنَهُ امْتَحَنَکِ اللّٰهُ الَّذِی خَلَقَکِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَکِ فَوَجَدَکِ لِمَا امْتَحَنَکِ صابِرَهً، وَ زَعَمْنا أَنَّا لَکِ أَوْلِیاءٌ وَ مُصَدِّقُونَ وَ صابِرُونَ لِکُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوکِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَ أَتىٰ بِهِ وَصِیُّهُ، فَإِنّا نَسْأَلُکِ إِنْ کُنَّا صَدَّقْناکِ إِلّا أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِیقِنَا لَهُما لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنا بِوِلایَتِکِ. السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ نَبِیِّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ حَبِیبِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ خَلِیلِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ صَفِیِّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَمِینِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ خَیْرِ خَلْقِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَفْضَلِ أَنْبِیاءِ اللّٰهِ وَ رُسُلِهِ وَ مَلائِکَتِهِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ خَیْرِ الْبَرِیَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا سَیِّدَهَ نِساءِ الْعالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا زَوْجَهَ وَلِیِّ اللّٰهِ وَ خَیْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللّٰهِ…».
[۳۱] المناقب، جلد ۲، صفحه ۲۰۵٫
«وَ دَخَلَتْ أُمُّ سَلَمَهَ عَلَى فَاطِمَهَ عَلَیْهَا السَّلاَمُ فَقَالَتْ لَهَا کَیْفَ أَصْبَحْتِ عَنْ لَیْلَتِکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اَللَّهِ قَالَتْ أَصْبَحْتُ بَیْنَ کَمَدٍ وَ کَرَبٍ فُقِدَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ ظُلِمَ اَلْوَصِیُّ وَ [هُتِکَ] وَ اَللَّهِ حُجُبُهُ أَصْبَحَتْ إِمَامَتُهُ مُقْتَصَّهً عَلَى غَیْرِ مَا شَرَعَ اَللَّهُ فِی اَلتَّنْزِیلِ وَ سَنَّهَا اَلنَّبِیُّ فِی اَلتَّأْوِیلِ وَ لَکِنَّهَا أَحْقَادٌ بَدْرِیَّهٌ وَ تِرَاتٌ أُحُدِیَّهٌ کَانَتْ عَلَیْهَا قُلُوبُ اَلنِّفَاقِ مُکْتَمِنَهً لِإِمْکَانِ اَلْوُشَاهِ فَلَمَّا اُسْتُهْدِفَ اَلْأَمْرُ أَرْسَلَتْ عَلَیْنَا شَآبِیبَ اَلْآثَارِ مِنْ مَخِیلَهِ اَلشِّقَاقِ فَیَقْطَعُ وَتَرَ اَلْإِیمَانِ مِنْ قِسِیِّ صُدُورِهَا وَ لَیْسَ عَلَى مَا وَعَدَ اَللَّهُ مِنْ حِفْظِ اَلرِّسَالَهِ وَ کَفَالَهِ اَلْمُؤْمِنِینَ أَحْرَزُوا عَائِدَتَهُمْ غُرُورَ اَلدُّنْیَا بَعْدَ اِنْتِصَارٍ مِمَّنْ فَتَکَ بِآبَائِهِمْ فِی مَوَاطِنِ اَلْکُرُوبِ وَ مَنَازِلِ اَلشَّهَادَاتِ».
[۳۲] البحار ۴۳: ۲۱۸، ضمن ح ۴۹؛ البحار ۴۳: ۲۰۰، ح ۳۰.
«روی المجلسیّ: عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ (عَلَیهِمُ السَّلام) قَالَ: لَمَّا حَضَرَتْ فَاطِمَهَ الْوَفَاهُ بَکَتْ فَقَالَ لَهَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (عَلَیهِمُ السَّلام) یَا سَیِّدَتِی مَا یُبْکِیکِ؟ قَالَتْ: أَبْکِی لِمَا تَلْقَى بَعْدِی فَقَالَ لَهَا لَا تَبْکِی فَوَ اللَّهِ إِنَّ ذَلِکِ لَصَغِیرٌ عِنْدِی فِی ذَاتِ اللَّهِ.
و روی أیضاً: عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ (عَلَیهِمُ السَّلام) أَنَّ فَاطِمَهَ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّی الله عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم) لَمَّا احْتُضِرَتْ نَظَرَتْ نَظَراً حَادّاً ثُمَّ قَالَتْ: السَّلَامُ عَلَى جَبْرَئِیلَ. السَّلَامُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ. اللَّهُمَّ مَعَ رَسُولِکَ. اللَّهُمَّ فِی رِضْوَانِکَ وَ جِوَارِکَ وَ دَارِکَ دَارِ السَّلَامِ. ثُمَّ قَالَتْ: أَ تَرَوْنَ مَا أَرَى؟ فَقِیلَ لَهَا: مَا تَرَى؟ قَالَتْ: هَذِهِ مَوَاکِبُ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ هَذَا جَبْرَئِیلُ وَ هَذَا رَسُولُ اللَّهِ. وَ یَقُولُ: یَا بُنَیَّهِ اقْدَمِی فَمَا أَمَامَکِ خَیْرٌ لَکِ.
و روی أیضاً: عَنْ زَیْدِ بْنِ عَلِیٍّ (عَلَیهِمُ السَّلام) أَنَّ فَاطِمَهَ (سَلامُ الله عَلَیهَا) لَمَّا احْتُضِرَتْ سَلَّمَتْ عَلَى جَبْرَئِیلَ وَ عَلَى النَّبِیِّ (صَلَّی الله عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم) وَ سَلَّمَتْ عَلَى مَلَکِ الْمَوْتِ وَ سَمِعُوا حِسَّ الْمَلَائِکَهِ وَ وَجَدُوا رَائِحَهً طَیِّبَهً کَأَطْیَبِ مَا یَکُونُ مِنَ الطِّیبِ».
[۳۳] همان.
[۳۴] نفس المهموم، صفحه ۴۵۶.
«یا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذی خَضَبکَ بِدِمائکَ! یا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذی قَطع وَرِیدَیْکَ! یا أبتاهُ مَنْ ذَا الَّذی أَیتمنی علی صِغَر سِنّی! یا أبَتاهُ، مَنْ بَقی بَعْدَک نَرْجوه؟ یا أبَتاهُ، مَنْ لِلْیتیمه حَتّی تَکْبُر».
پاسخ دهید