آیت الله صدیقی در احیاء شب ۲۱ ماه مبارک رمضان در مسجد جامع ازگل به سخنرانی و مراسم قرآن به سر پرداختند که مشروح آن تقدیم می گردد.
- شهادت امیر المؤمنین علی (علیه الصّلاه و السّلام)
- فضایل و مناقب حضرت علی (علیه السّلام)
- عشق به خدا و ایمان به او؛ مهمترین ویژگی حضرت علی (علیه السّلام)
- خیانت یاران و فرماندهان امام حسن (علیه السّلام)
- ماجرای لیله المبیت و فداکاری امیر المؤمنین در آن شب
- راضی بودن به رضای پروردگار
- عشق خالصانه به خدا در وجود حضرت علی (علیه السّلام)
- عشق به دین و مکتب اهل بیت (علیهم السّلام)
- ضربهی ابن ملجم مرادی و شهادت حضرت علی (علیه السّلام)
«وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنینَ».[۱]
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ»
«رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری* وَ یَسِّرْ لی أَمْری* وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی* یَفْقَهُوا قَوْلی».[۲]
«الحَمدُلله رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ الصَّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبَِنا حَبِیبَنا شَفِیعِنا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّد وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّه بَقِیَّهُ اللَّهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللَّهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللَّهُ صُحْبَتَهُ وَ نُصْرَته وَ رِضَاهُ وَ رَأْفَتِهِ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ إِلَی یَوْمِ الدِّینِ».
شهادت امیر المؤمنین علی (علیه الصّلاه و السّلام)
شهادت جانگداز حضرت مولی الموحّدین، امام المتّقین، امیر المؤمنین علی (علیه السّلام) را تسلیت عرض میکنم.
عالم بشریت پدر خود را از دست داد و تحمّل این داغ سنگین بر عالمیان سخت است. از این جهت وقتی ضربت بر فرق مبارک ایشان وارد آمد از آسمان ندای ملائکه بلند شد. ارکان هدایت ویران شد، عروه الوثقی از هم گسست، چراغ هدایت خاموش شد، پسر عمّ مصطفی به قتل رسید. این نشان میدهد که آسمانیها بیشتر داغدار شدند و نالهی آنها بلند شد. به امام زمان خود عرض میکنیم که ما هم در غم شما سهیم هستیم.
فضایل و مناقب حضرت علی (علیه السّلام)
در قسمت اوّل عرایض خود به عنوان عبادت برتر چند کلمهای از فضایل امیر المؤمنین (علیه السّلام) را عرض میکنیم. پیغمبر به امیر المؤمنین فرمود: تو را کسی نشناخت جز من و خدا. فوق عقول بشر است. پیغمبر فرمود: اگر نگران نبودم که امّت من در مورد تو چیزی بگویند که نصاری در مورد مسیح میگفتند، چیزی را میگفتم که قدم از قدم برنمیداشتی مگر اینکه خاک زیر قدم تو را مردم برمیداشتند! وجود نازنین پیغمبر خدا نگران غلو مردم شده است، آنچه گفتنی است نفرموده است. دشمن غدّار امیر المؤمنین هم سعی کردند که نور را خاموش کنند. تبلیغاتی علیه امیر المؤمنین در طول قرنها از ناحیهی دستگاههای ستم رایج بوده است، تا آنجایی که بالای منبرها و در مسجدها علی (علیه السّلام) را سب میکردند. امّا این چه شخصیّتی است که هم آن نگفتن و هم این تبلیغات سوء نتوانست امیر المؤمنین را پس پرده نگه دارد. فضایلی از امیر المؤمنین وجود دارد که هیچ شخصیّتی در عالم به اندازهی امیر المؤمنین عاشق ندارد. در و دیوار امروز از علی میگوید.
عشق به خدا و ایمان به او؛ مهمترین ویژگی حضرت علی (علیه السّلام)
در قرآن کریم هم آیاتی که در مورد حضرت علی (علیه السّلام) آمده است، جایگاه علی (علیه السّلام) را تا آنجا که میشد خدا بگوید و مردم تحمّل کنند در این حد بیان کرده است. هم بعد عاشق بودن امیر المؤمنین که مهمترین خصیصهی علی (علیه السّلام) عشق است. در شب شهادت علی (علیه السّلام) عرض میکنیم که زندگی بدون عشق مرگ است. آدمی که عشق به خدا ندارد، عشق به عبادت ندارد، عشق به کار ندارد، عشق به علم ندارد آدم زندهای نیست.
آن چیزی که به آدم نشاط میدهد، زندگی میدهد، امید میدهد انسان را از یأس حفظ میکند عشق به خدا، عشق به هدف، عشق به بهشت، عشق به معنویّت است. لذا حضرت امیر المؤمنین علی (علیه السّلام) جملهای دارد که فرمود: «مَا ضَعُفَ بَدَنٌ عَمَّا قَوِیَتْ عَلَیْهِ النِّیَّهُ»[۳] وقتی انگیزهی آدم قوی باشد بدن خسته نمیشود، کم نمیآورد.
در قاموس انبیاء یأس کفر است و امید ایمان است. آدم بخواهد با امید زندگی کند باید عاشق باشد. عاشق در زندگی شکست ندارد. به هر جا برسد خود را پیروز میبیند و در یک قدمی مقصود تماشا میکند. لذا ۲۵ سال انزوای امیر المؤمنین او را از انجام تکالیف باز نداشت. یک مورد از روی یأس سخن نگفته است.
خیانت یاران و فرماندهان امام حسن (علیه السّلام)
فرماندهان امام مجتبی (علیه السّلام) در اثر بیبصیرتی و نامردی و حرام خواری مردم در جبهههای جنگ خود را فروختند. پسر عموی ایشان عبید الله بن عبّاس با اینکه معاویه دو فرزند او را شهید کرده بود، مع ذلک او را با پول خریدند. در جریانات سیاسی بیشترین خطر همین پول است که فرماندهان امام حسن (علیه السّلام) را خریدند و شایعه کردند که امام حسن (علیه السّلام) میخواهد سازش کند. قبل از آنکه هیچ قراردادی، صحبتی، مذاکرهای پیش بیاید، اطرافیان امام حسن در جایی که حضرت داشت نماز میخواند ریختند و جانماز حضرت را از زیر پای او کشیدند. اهانت کردند و به ران مقدّس او ضربه زدند. اینها کفّار نبودند، همین مؤمنین بیبصیرت بودند! امام حسن (علیه السّلام) ناچار شد آن صلح را که نرمش قهرمانانه بود انجام دهد ولی مأیوس نبود. همیشه امیدوار بود و از موضع قدرت صحبت میکرد. نامههایی که نوشته است و حرفهایی که زده است نشان میدهد که در برابر معاویه کم نمیگذاشت. امام حسین (علیه السّلام) در گودی قتلگاه سرود پیروزی سر داد با اینکه بدن سراسر جراحت بود، ولی چهره شاداب بود. چهره، چهرهی ناامید نبود. میگفت: «الهی رضاً بقضائک».
ماجرای لیله المبیت و فداکاری امیر المؤمنین در آن شب
مکتب شیعه عشق است. عشق ایثار میآورد، عشق تلاش و کوشش میآورد. هر کسی افسرده است شیعه نیست. هر کسی ناامید است با مکتب امیر المؤمنین سر و کار ندارد. چون حضرت امیر (علیه السّلام) عاشق بود این آیه در لیله المبیت که حضرت علی (علیه السّلام) خود را سپر جان پیامبر قرار داد آمد: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ».[۴]
امیر المؤمنین آن شب برای جنگ نرفته بود، برای کشته شدن رفته بود. آدم در جنگ شمشیر دارد، دشمن میزند، آدم هم میزند. ولی به علی گفته شده بود که تو در جای من بخواب، اینها که به امید من میآید تا من را بکشند، تو را بکشند تا من سالم بروم. رفته بود که آنجا بخوابد و بیایند او را بکشند. انگیزهی او چه بود که میخواست خود را جای پیغمبر قرار دهد تا شمشیرهایی که بنا بود بر بدن پیغمبر زده شود بر علی زده شود؟ قرآن میگوید این عشق به خدا بود «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ».
راضی بودن به رضای پروردگار
علی دنبال راضی کردن خدا بود. میخواست معشوق او به او لبخند بزند. میخواست خدا از او راضی باشد بزند. جز تحصیل رضای خدا هیچ چیزی دیگری در قاموس زندگی علی نبود.
بیایید ما هم در زندگی خود رضای خدا داشته باشیم. در زندگی فردی خود برای رضای خدا گاهی عفو کنیم، گاهی بگو و مگو نکنیم، گاهی ایثار کنیم. در زندگی اجتماعی و سیاسی خود هم اینطور باشد. ما میخواهیم امام زمان (علیه السّلام) را بیاوریم. خیلی ظرفیّت میخواهد، خیلی کار میخواهد، خیلی عشق میخواهد. با هر حادثهای که فکر میکند شکست خورده است خود را شکست خورده نداند. عاشق شکست ندارد.
لذا قرآن اینطور در مورد حضرت امیر (علیه الصّلاه و السّلام) میگوید: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ». در سورهی مبارکهی «هَلْ أَتى» میفرماید: «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یَتیماً وَ أَسیراً * إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ».[۵]
عشق خالصانه به خدا در وجود حضرت علی (علیه السّلام)
پیامبر خدا در جریانی که رزمندهها از حضرت علی گلهمند شدند که چرا این غنایم جنگی را به ما نداد؟ آنها میخواستند هر طور که دوست داشتند از غنایم جنگی استفاده کنند و پیراهنها را برداشتند به تن کردند و علی (علیه السّلام) از تن رزمندهها بیرون کشید. آنجا وقتی آمدند از امیر المؤمنین شکایت کنند حضرت فرمود: دست از علی بردارید، «فَإِنَّهُ مَمْسُوسٌ فِی ذَاتِ اللَّهِ»[۶] او عاشق خدا است، او که رضای شما را نمیبیند. او به کسی پول نمیدهد که به او رأی دهند، او دنبال این مسائل نیست. او رضای خدا را میبیند. او میخواهد خدا را راضی کند. خدا که راضی باشد هر کسی که میخواهد راضی باشد و هر کسی میخواهد ناراضی باشد. علی که مرضات اللّهی است، علی وجه اللّهی است، علی ذات اللّهی است «فَإِنَّهُ مَمْسُوسٌ فِی ذَاتِ اللَّهِ».[۷]
عشق به دین و مکتب اهل بیت (علیهم السّلام)
اگر میخواهید در زندگی خود… «این روزگاری است که حال همه را میپرسد» این تعبیری بود که… مرحوم آیت الله آقا شیخ حسن پهلوانی از اوتاد بود، از زّهاد بود، از عبّاد بود، اهل معنا بود، اهل باطن بود، اهل سیر و سلوک بود. گفت: فلانی دنیا حال همه را میپرسد. خیال نکنید که دنیا به کام کسی خوش میآید. دنیا تمام خوشیها را برای همه ناگوار میکند. دنیا به کسی وفا نکرده است و حال همه را میپرسد. خوشا به حال کسی که چشم امید به این دنیا نداشته است، از اوّل آن را طلاق داده است، وگرنه دنیا حال همه را میپرسد. اگر میخواهید این فشارهای دنیا شما را خسته نکند باید عاشق دین خود باشید، عاشق امیر المؤمنین علی (علیه السّلام) باشید، کمی بیابانگرد امام زمان (علیه السّلام) خود باشید، کمی زندگی خود را به آن طرف جهت دهید، وگرنه این زندگی غبار آلود، این زندگی پر فراز و نشیب همه را خسته میکند و از بین میبرد.
لذا در جنگ احد که نود زخم بر بدن نازنین امیر المؤمنین (علیه السّلام) بود، پیش پیغمبر گریه کرد. نه به خاطر زخمهای خود، بلکه فرمود: تو به من وعدهی شهادت دادی پس چه شد! شما یک جا ندارید که امیر المؤمنین برای زخمهای بدن خود ناراحتی کرده باشد.
ضربهی ابن ملجم مرادی و شهادت حضرت علی (علیه السّلام)
یک بار در خیبر فرق امیر المؤمنین را شکافته بودند، ضربت کاری بود ولی حضرت مرهم زده بود. این نامرد شمشیری را که شب نوزدهم زد به همان جایی زد که سابقه داشت، منتها این شمشیر، شمشیر نابه کاری بود. هزار درهم داده بود این شمشیر را خریده بود و هزار درهم داده بود که آن را زهر آلود کرده بودند. زهر، زهر کشندهای بود. یک چنین ضربتی بر فرق امیر المؤمنین وارد شد و امیر المؤمنین آه نگفت. گفت: «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَى مِلَّهِ رَسُولِ اللَّه»[۸]، «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَه»[۹] انسان درد میکشد، مگر چنین زخمی، چنین شکافی ساده است؟! ولی امیر المؤمنین از درد ننالید و آه نگفت، بلکه گفت: «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَه» راحت شدم.
(روضه خوانی و مراسم شب قدر)
پایان
[۱]– سورهی إسراء، آیه ۸۲٫
[۲]– سورهی طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫
[۳]– من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۴۰۰٫
[۴]– سورهی بقره، آیه ۲۰۷٫
[۵]– سورهی انسان، آیات ۸ و ۹٫
[۶]– بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ۳۹، ص ۳۱۳٫
[۷]– همان.
[۸]– بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ۴۲، ص ۲۸۱٫
[۹]– همان، ج ۴۲، ص ۲۳۹٫
پاسخ دهید