«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏»[۱].

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ‏».

مقدّمه

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم * إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ * وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَهُ الْقَدْرِ * لَیْلَهُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ * تَنَزَّلُ الْمَلائِکَهُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ * سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ»[۲].

مصیبتِ بزرگ خونین شدنِ محرابِ حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و ضربت خوردنِ امام متّقین را به امام زمان ارواحنا فداه، به شما میهمانانِ عزیزِ خدای متعال و احیاءگرانِ شبِ احیاء تسلیت عرض می‌کنم، امیدوارم آقاجانِ ما که امشب پرونده‌ها را برای شب بیست و سوم آماده می‌کنند ان شاء الله یک نظر و یک عنایت و یک حال و یک توبه و یک تصمیم و یک تحوّلی به همه‌ی ما عنایت بشود و ان شاء الله برای همیشه از آتشِ جهنّم خلاصی پیدا کنیم و بیمه بشویم و اهلِ ولا بشویم، اهل الله بشویم، اهل تقوا و مغفرت بشویم، و ان شاء الله تا ابد دستِ ما از دامانِ حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و اولادِ طاهرینِ ایشان علیهم السلام کوتاه نشود.

Sadighi-13980304-Shabe19Ramezan-MasjedOzgol-Thaqalain_IR (1)

یک بخش از نکاتی که در این محفلِ نورانی به محضرِ شما تقدیم می‌دارم راجع به شبِ قدر است که اگر عمری داشتیم شبِ بیست و سوم مقداری توضیح می‌دهیم و بخشِ دیگری هم راجع به حضرت امیرالمؤمنین علیه الصلاه و السلام است.

Sadighi-13980304-Shabe19Ramezan-MasjedOzgol-Thaqalain_IR (7)

نزول قرآن در شب قدر

ویژگی‌هایی که برای شب قدر در قرآن کریم نقل شده است یکی نزول و انزالِ قرآن کریم است که در سوره مبارکه قدر آمده است، یکی هم در سوره مبارکه دخان «فِیهَا یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ»[۳].

Sadighi-13980304-Shabe19Ramezan-MasjedOzgol-Thaqalain_IR (5)

انزالِ قرآن کریم هدایتِ قرآن کریم است و یک مرحله‌ی بساطتِ قرآن کریم، آنچه را که وجود نازنین رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در بیست و سه سال از نور منتشر کردند و هدایتِ عصرِ خودشان را، طلیعه‌ی هدایتِ عالمیِ خودشان قرار دادند که همان سفره تا قیامت باز است، قرآن سفره‌ی حق است، رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بیست و سه سال بر سرِ سفره‌ی قرآن کریم امّتِ خود را تغذیه کردند، تغذیه‌ی توحیدی، تغذیه‌ی اخلاقی، تغذیه‌ی عملی، آن‌هایی که استعداد داشتند موحّد شدند، متخلّق به اخلاقِ الهی گشتند، در عمل هم حرکت به سوی خدای متعال داشتند، تمامِ افعال و رفتار و قیام و قعود و جنگ و صلحِ آن‌ها جهت‌دار بود، همه‌ی کارهای آن‌ها در مسیرِ تقرّب به ذات ربوبی بود، همه دل به خدای متعال داده بودند و کمالات الهی را با تشنگی تحصیل می‌کردند و همه‌ی کارهای آن‌ها هم دوری از خود و نزدیک شدن به خدای متعال بود؛ که این برای ما الگوست، رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم برای ما فکر و اندیشه‌ی الهی آورده است، فکرِ ما باید توحیدی باشد، باید خدای متعال را باور کنیم، یک اراده در عالَم هست و آن هم «اراده الله» است.

Sadighi-13980304-Shabe19Ramezan-MasjedOzgol-Thaqalain_IR (4)

اراده‌ی بشر

خدای متعال به بشر اراده داده است اما بشر در اراده‌ی خود استقلال ندارد، انسان هر آنچه می‌خواهد نمی‌شود، هر آنچه خدای متعال می‌خواهد آن می‌شود، «مَا شَاءَ اللَّهُ کَانَ وَ مَا لَمْ یَشَأْ لَمْ یَکُنْ»، ولی اگر کسی اراده‌ی خود را ذوب در اراده‌ی خدای متعال کرد او در کرسیِ «کُن فَیَکون» می‌نشیند، هر چه را بخواهد بداند می‌داند آنگونه که خدای متعال می‌داند، هر چه را هم بخواهد بشود می‌شود آنگونه که خدای متعال بخواهد می‌شود، یعنی با خدای متعال ندار می‌شود، این اراده و خاصّ او در جهتِ رضایتِ خدای متعال قرار می‌گیرد و خدای متعال متولّیِ قلبِ بنده‌اش می‌شود، «لا یَزَالُ عَبْدِی یَتَقَرَّبُ إِلَیَّ بِالنَّوَافِلِ حَتَّى أُحِبَّهُ»[۴]، اگر انسان پایبند به واجباتِ خدای متعال بود و به آن قناعت نکرد،  اضافه بر واجبات آنچه را که در زندگی رضای خدای متعال بود، چه نمازهای نوافل باشد که در رأسِ آن نماز شب… الحمدلله یک مرتبه‌ی دیگر هم ماه مبارک رمضان را دیدیم، یک مرتبه‌ی دیگر هم بیداریِ سحر نصیبِ ما شد و ان شاء الله دوستانِ ما در این یک ماه استغفارِ سحر دارند و نماز شب می‌خوانند و الهی العفو می‌گویند و در دلِ شب سر به آستانِ دوست می‌گذارند و طلبِ عفو و گذشت می‌کنند، به خدای متعال اعتماد و توکّل می‌کنند، سفره‌ی دلِ خود را برای محرمِ رازشان باز می‌کنند.

Sadighi-13980304-Shabe19Ramezan-MasjedOzgol-Thaqalain_IR (3)

سفره‌ی دل را نزدِ چه کسی بگشاییم؟

انسان نزدِ هر کسی درد و مشکلِ خود را بگوید هم کوچک می‌شود و هم از چشمِ او می‌افتد، احتیاج انسان را مطرود می‌کند، اگر انسان به کسی محتاج بشود عبدِ او می‌شود، «احْتَجْ إِلَى مَنْ شِئْتَ تَکُنْ أَسِیرَهُ»[۵]، اگر انسان محتاجِ این و آن بشود او را اسیر می‌کنند، او را تحقیر می‌کنند و به حرفِ او اعتناء نمی‌کنند، بر خلافِ احتیاج به خدای متعال! «وَ لا تَزِیدُهُ [یَزِیدُهُ ] کَثْرَهُ الْعَطَاءِ إِلا جُودا وَ کَرَما»[۶]، «إِلَهِی کَفَى بِی عِزّاً أَنْ أَکُونَ لَکَ عَبْداً، وَ کَفَى بِی فَخْراً أَنْ تَکُونَ لِی رَبّاً»[۷]، عزّتِ من به این است که رَبّ من تو هستی، چه عزّتی بالاتر از این، قدرتِ مطلقه و رحمتِ لایتنهی من را در آغوشِ رحمتِ خود گرفته است و ربوبیّتِ من به عهده‌ی اوست، من عبد هستم و او رَبّ من است، چه افتخاری بالاتر از این که عمرِ من صرفِ اجرای اوامرِ توست و در کنارِ ملائکه هستم، ملائکه این صفت را دارند، «لَا یَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَیَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ»[۸]، در آیه‌ی دیگری «یَخَافُونَ رَبَّهُم مِّن فَوْقِهِمْ وَیَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ»[۹]، این‌ها منتظرِ دستورِ خدای متعال هستند و بدونِ دستور هیچ کاری نمی‌کنند.

Sadighi-13980304-Shabe19Ramezan-MasjedOzgol-Thaqalain_IR (2)

ان شاء الله خدای متعال این دنیای غرب را لعنت کند که شیطان در شیطان هستند و شیطانِ بزرگ امریکاست، ابلیس هم امامِ اوست، این‌ها سعی می‌کنند ما را تشویق کنند و شعارهای دروغ به ما بدهند و این بندگیِ خدای متعال را به بندگیِ شهوت، ثروت، قدرت، زرق و برقِ شرق و غرب تبدیل کنند و نامِ آن را آزادی بگذارند، این کسی که می‌خواهد آزاد باشد و می‌گوید من حجاب نمی‌خواهم، این کسی که می‌خواهد آزاد باشد و می‌گوید من زکات خود را نمی‌دهم، این کسی که می‌خواهد آزاد باشد و این پول‌های ربوی را می‌گیرد، آیا تصوّر می‌کنید که این‌ها آزاد هستند؟ نخیر! این‌ها برده‌ی هوا و هوس هستند، خدای متعال را نمی‌پرستد و می‌گوید می‌خواهم آزاد باشم، شهوتِ خود را می‌پرستد، ثروتِ خود را می‌پرستد، این سیاست‌بازها سیاست‌پرست هستند، این بدبخت‌ها تشنه‌ی قدرت هستند، خبر ندارند که خیلی بی‌وفاست و به همین زودی تمام می‌شود، افتخارِ انسان به این است که بنده باشد و آزاد نباشد، یک کسی دستِ او را بگیرد، آن روزی که همه‌ی درها بسته می‌شود یک دری به روی او باز باشد، این افتخار است، بشرِ ضعیف که در برابرِ همه‌ی حوادث کم می‌آورد، آیا این احتیاج به یک قدرتِ مطلق ندارد؟ خدای متعال هم برای جبرانِ ضعف‌های ما هم خود را به ما معرّفی کرده است، «وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»[۱۰]، نگران نباشید، اگر شما به من توکّل کنید من هوای شما را دارم، در دعاها داریم «یَا مَنْ یَکْفِی مِنْ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ لَا یَکْفِی مِنْهُ شَیْ ءٌ»[۱۱]، ای خدایی که مرا از همه کَس و از همه چیز کفایت می‌کنی، اما هیچ چیزی جای خدای متعال را نمی‌گیرد، هیچ کسی جای خدای متعال را نمی‌گیرد، خدای متعال را داشته باشید و اگر همه‌ی دنیا علیهِ شما باشند نمی‌توانند هیچ کاری کنند، اما اگر خدای متعال را از دست دادی دیگر کسی به دادِ تو نخواهد رسید، کسی به دادِ صدام نرسید، کسی به دادِ شاه نرسید، اما امام بنده بود، دیدید که خدای متعال در زمان حیات و مماتِ ایشان به ایشان چه عزّتی داد، این سیّد بزرگوار خلف صالحِ حضرت امام به اتّکای چه کسی سی سال در برابرِ هجمه‌های بیرونی و درونی این پرچمِ اسلام را بالاستقلال نگه داشته است و به اندازه‌ی یک سرِ سوزن هم از خط خارج نمی‌شود؟

عواملِ این همه قدرت‌های بزرگ در داخل این همه زور می‌زنند و همه در نهایت خسته و فرسوده می‌شوند و کنار می‌روند، اما حق می‌ماند، پرچمدارِ حق عزیز می‌شود، «لِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ»[۱۲]، این‌ها چه کسی هستند؟ لشکرِ آسمان و زمین برای خدای متعال است، حامیِ خدای متعال است، همه کاره خدای متعال است، همه چیز به دستِ خدای متعال است، همه چیز مُلکِ خدای متعال است.

ما هیچ هستیم و همه چیز به دست خدای متعال است

لذا اراده‌ی ما استقلال که ندارد نقشِ زیادی هم ندارد، «ما کُلُّ ما یَتَمَنّى المَرءُ یُدرِکُهُ»، انسان آرزوهای زیادی دارد که به آن‌ها نمی‌رسد اما هر چه را که خدای متعال خواست قطعاً اصلاً کم نمی‌آورد.

این عباراتی که برادران حضرت یوسف علیه السلام، فرزندانِ بدسابقه‌ی شکست‌خورده‌ی عاقبت به خیرِ حضرت یوسف علیه السلام آمدند و به عزیزِ مصرِ وجود که پیامبر بود و صاحبِ ولایت بود و پیامبرزاده بود و کریم بود و بزرگ بود گفتند: «یَا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَهٍ مُزْجَاهٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَیْنَا إِنَّ اللَّهَ یَجْزِی الْمُتَصَدِّقِینَ»[۱۳]، عزیزِ مصر! ما کم آوردیم!

قحطی آن‌ها را متوجّه کرد که کم آوردند، ما در همه‌ی دارایی‌ها کم آورده‌ایم، خیال می‌کنیم که ما کسی هستیم!

سیل آمد، خیلی عزیزها همه چیزِ خودشان را از دست دادند، نقل کرده‌اند که در خوزستان برای یک منطقه‌ای پتو و… برده بودند، یک کسی خیلی دست و پا می‌زد که از این‌ها بگیرد، آن کسی که می‌شناخت گفته بود آیا این آقا را می‌بینید؟ خودِ این شخص دارای امکاناتِ وسیعی بوده است و به فقراء می‌رسید و امکانات را توزیع می‌کرد اما حال خودِ او گدای یک پتوست!

اگر خدای متعال بخواهد بهم بریزد بهم خواهد ریخت، کسی صاحبِ اراده نیست که در مقابلِ اراده‌ی خدای متعال بایستد.

حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و شب قدر

این شب قدر بیست و سه سال زحمتِ رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم که سفره همینطور پهن شد و پهن شد و پهن شد و تا ظهور حضرت مهدی ارواحنا فداه و تا قیامت این سفره‌ی قرآن کریم پهن است، این منتشر شده‌ی شب قدر است، شب قدر یک حقیقتی است، یک انرژی است، یک قدرتی است، یک نورِ انباشتی است که بسیط است و وقتی آن را باز می‌کنند می‌شود کلّ اسلام تا دامنه‌ی قیامت! لذا به حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام تعبیر شده است که فرمود شب قدر شبِ حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام است، برای اینکه ولایتِ حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در شبِ قدر تا دامنه‌ی قیامت نوشته شده است، حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام همیشه «ولی الله» است، «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَهُمْ رَاکِعُونَ»[۱۴]، قرآن بساطتی دارد که وقتی باز می‌شود و به تفصیل در می‌آید تمامِ عالَم را می‌گیرد، ولایت هم همینطور است، ولایتِ حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام مخصوصِ زمانِ خودشان نیست، «علِی مع القرانِ، والقرآن مع علِی»، قرآن از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام جدا نمی‌شود و حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام هم از قرآن جدا نمی‌شود، «عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ یَدُورُ حَیْثُمَا دَارَ»، نه در زمانِ خودشان، محکِ حقیقت تا دامنه‌ی قیامت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام است، «وَ لَوْلا أَنْتَ یا عَلِىُّ لَمْ یُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدى»[۱۵]، این مسئله‌ی بساطت که عرض می‌کنیم یکی تعبیرِ انزال است که در برابرِ تنزیل است، او باز شده است و این فشرده است که در شب جا گرفته است، ولی آن بساطت وقتی تفصیل پیدا کرده است مجموعه‌ی اسلام و مسلمین شده است و در هر جایی نور و نماز و روزه و جهاد و مبارزه با استکبار و شهادتی هست منتشر شده‌ی آن حقیقتِ انباشتِ شب قدر است.

در مورد حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام هم دارد بر اینکه ولایت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام شب قدر تا دامنه‌ی قیامت ادامه دارد و تعبیری که قرآن کریم «فِیهَا یُفْرَقُ‌ کُلُ‌ أَمْرٍ حَکِیمٍ»[۱۶] یعنی آن چیزی که در خزائنِ مجموعه بود و یکجا بود حال در مرحله‌ی توزیع تفصیل پیدا می‌کند، این جلوه‌ها و جلوات حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام که احادیثِ ایشان، رفتارِ ایشان، گفتارِ ایشان، سبکِ زندگی ایشان که باید همه به حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام تأسّی کنند، آن حقیقتِ بسیط مجرا و بستری جز حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام ندارد.

رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «أنَا مَدینَهُ العِلمِ وعَلِیٌّ بابُها»[۱۷]، این عرایضِ مختصری بود که اگر ما عمرِ خودمان را در اوقاتِ مختلف ضایع کردیم و نشد به جایی برسیم یک شبی بیدار شو، این شب آنقدر انرژی دارد، آنقدر نور دارد، آنقدر جاذبه دارد که اگر دامانِ حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را بگیریم به حقیقتِ قرآن کریم که در قلبِ رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم وصل می‌شویم و اهلِ بهشت می‌شویم.

شب قدر شبِ تأمینِ ذخیره‌ی هشتاد ساله است، انسان به اندازه‌ی هشتاد سال حرکت می‌تواند به خدای متعال نزدیک بشود.

حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام حقیقتِ دین

تعریف‌هایی که وجود مقدّس رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در مورد وجود مقدّس مولی الموحدین حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام دارند چیزهای عجیبی است، علی مانندِ جانِ من است، علی مانندِ سرِ من است، قرآن کریم که می‌فرمایند: «أَنْفُسَنَا»[۱۸]، اصلاً علی جان است، علی حقیقت است، علی باطن است، علی سِرّ است، این شریعت به حقیقتِ دیگری قائم است که اگر آن حقیقت نباشد شریعت جهت ندارد، اگر جهت نداشت مقصد هم ندارد.

خدای متعال کعبه را به عنوان سمبل به ما فرموده است باید شما یک جهتی را در حرکاتِ خودتان داشته باشید، همه باید در یک جهت حرکت کنید، لذا یک قبله تعیین شده است، همانطور که برای خودِ کعبه امام علیه السلام فرمودند وقتی بدنِ تو طوافِ این سنگ‌ها را می‌کند دلِ تو با ملائکه در عرش طواف کند، این نمازِ ما کعبه‌ی ظاهری است، این روزه‌ی ما کعبه‌ی ظاهری است، آن حقیقتِ باطنیِ آن ولایتِ حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام است، لذا کسی که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را ندارد کعبه ندارد، عبادتِ او راه و مقصد ندارد و کسی که در بیراهه می‌رود چه نماز بخواند و چه گناهِ دیگری کند، فرقی ندارد، نمازِ او نمازی نیست که او را به مقصد برساند، چون در راه نیست، چون در صراط مستقیم نیست، در خط نیست.

این ولایت هم در اخذِ حقیقت و هم در نشرِ حقیقت و در ولایتِ حقایقِ شرعی نقشِ بی‌بدیل دارد، امام هم حافظِ دین است، هم مبیّنِ دین است و هم هادیِ باطن است، دل‌ها را امام جذب می‌کند، اگر جذبه‌ی ولایت نباشد انسان با نمازِ خود به جایی نمی‌رسد، «بموالاتکم تُقْبِلُ الطّاعه المفتَرَضَهُ»[۱۹]، قطره‌های وجودِ ما تا به دریای ولایتِ حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و ائمه‌ی اطهار علیهم السلام واصل نشود و اتّصال پیدا نکند قطره هستیم، قطره‌ی کثیف پاک شدنی نیست، اما وقتی به دریا ریخت و یا حبابِ آن قطره شکست و به دریا وصل شد دیگر اثری از آلودگی هم نمی‌ماند و قدرتِ دریا هم پیدا می‌کند.

نوافل

این است که روایتِ شریفی که خدمتِ شما عرض کردیم «لا یَزَالُ عَبْدِی یَتَقَرَّبُ إِلَیَّ بِالنَّوَافِلِ» که یکی از آن نوافل هم احیاء لیالیِ قدر است، و این اوقاتِ شریفِ ماه مبارک رمضان؛ می‌فرماید: بنده‌ی من علاوه بر فرایضِ خود، این چیزهایی که فریضه نیست اما «نَفل» است، خودِ او انتخاب می‌کند که به مسجد بیاید و «الهی العفو» و «بِکَ یا الله» بگوید و دامانِ حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را بگیرد، اینکه واجب نبوده است، اما عشق شما را آورده است، محبّت شما را آورده است، بندگی شما را آورده است که بصورتِ دست جمعی دستِ گدایی به سوی خدای متعال بلند کنید؛ وقتی انسان اضافه بر واجبات نوافل را…

احسانِ به سیل‌زده‌ها واجبِ کفایی است ولی اگر به اندازه‌ی کفایه باشد نفل است و همه‌ی ما باید کمک کنیم، کمک به فقرای محلّه‌ی‌مان، به این حاشیه‌ی شهرها… این‌ها سیره‌ی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام است که در متنِ نمازِ خود… نمازِ حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام که پای مبارکِ ایشان را در محرابِ عبادت جرّاحی می‌کنند و وقتی ایشان نماز را تمام می‌کنند می‌بینند که خون در محراب است و معلوم می‌شود این تیری که در جنگ صفّین به پای ایشان رفته است را درآورده‌اند.

نگویید این‌ها قابل باور نیست، خودِ قرآن کریم مسئله‌ی بانوانی که شیدای حضرت یوسف علیه السلام شدند را می‌فرماید: «قَطَّعْنَ أَیْدِیَهُنَّ»[۲۰]، آن‌ها دست‌های خود را بریدند، آن‌ها با یک جمالِ مختصری دست بریدند و متوجّه نشدند، حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام جمال الله را در نماز می‌بیند، این شخصی که ذوب است، عاشق است، محب است توجّهی به بدنِ خود و دردِ خود ندارد، این حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام که برای کارهای شخصیِ خودشان مثلِ اینکه پای ایشان را جرّاحی کنند در نماز متوجّه نمی‌شوند اما از آن طرف رضای خدای متعال را در حالِ رکوعِ نماز در این می‌بیند که کسی از درِ خانه‌ی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام برنگردد.

برو ای گدای مسکین درِ خانه‌ی علی زن            که نگینِ پادشاهی دهد از کرم گدا را

رضوان از آسمان ندا می‌داد: «لا سَیفَ اِلاّ ذُوالفَقار، و لا فَتی اِلاّ عَلی»، خوشا به حالِ رزمندگان که شیعه‌ی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام هستند، برای حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در محرابِ عبادت «لا فَتی» نیامده است، در حالِ نماز بدون زکات آیه‌ی ولایت برای ایشان نیامده است، هم توجّه به خلق و گرفتارها که هم سیره‌ی حضرت امام بود که این کمیته‌ی امداد را، بنیادِ مسکن را، تمامِ تلاشِ ایشان این بود که این افتاده‌ها را بلند کنند، این بی‌کَس‌ها را حمایت کنند و این خط دادن به مسئولین بود که باید هوای این مردم را داشته باشند…

در این گرانی‌ها… گرانی‌هایی که بنا نبود و این‌ها تحمیل کردند، اوضاعِ اقتصادی اینطور خراب نبود، اما چه شد! حال اگر جوانی بخواهد ازدواج کند چطور می‌تواند خانه اجاره کند؟ چطور می‌تواند پولِ پیش بدهد؟

چون حکومتِ امام حکومتِ حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام بود به فکر بودند که در قدمِ اولِ حکومت باید برای این‌ها فکری کنند.

امروز هم مقام معظم رهبری افرادی دارند که این‌ها مأموریت‌های اینطوری دارند، در کشور می‌گردند، به گرفتارها می‌رسند، در جاهای خاصّی مدرسه می‌سازند، این‌ها هوای ضعفاء را دارند؛ حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام اینطور بودند، در حالِ رکوعِ نمازِ خود… این توجّه به خلقِ خدای متعال این آیه را نازل کرد و ولایتِ مطلقه‌ی ایشان را برای همیشه اعلان کرد، بعد در میدانِ رزم، استکبار ستیزی، نفاق‌ستیزی، غیرت، عُرضه، ریشه‌ی دشمن را زدن، این حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام کرده است و جلوه‌های عظمتِ حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام است که آنجا «لا سَیفَ اِلاّ ذُوالفَقار، و لا فَتی اِلاّ عَلی» می‌آید، اما فتوّت را ببین!

جوانمردی امیرالمؤمنین علیه السلام در برابر خلیفه سوم

خلیفه سوم با حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام ناسازگاری‌های عجیب و غریبی دارد که من توانِ نقلِ بعضی‌ از آن‌ها را ندارم، یعنی اصلاً وجدانِ من جریحه‌دار می‌شود که به حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام چه جسارت‌هایی شده است، اما وقتی خلیفه سوم محاصره شد کسی را به محضر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرستاد که ایشان بیایند و در مقابلِ این جمعیّتی که برای قتلِ عثمان آمده‌اند بایستد!

حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام دو آقازاده‌ی خود را فرستادند تا جلوی کشتنِ عثمان را بگیرند، یک مرتبه حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام خودشان واسطه شدند و مردم را راضی کردند که بروند، بعد که این‌ها متفرّق شدند نامه‌ای که عثمان به مردم مصر نوشته بود که این‌ها را بکشند به دستِ مردم رسید و مردم دوباره آمدند؛ ولی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام مردم را ساکت کردند و ابن عباس نزدِ حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام آمد و عرض کرد: عثمان می‌گوید شما در مدینه نمانید، حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند این شخص مضطرب است و تا ما او را کمک می‌کنیم به ما می‌گوید بیایید و تا خاطرِ او جمع می‌شود می‌گوید بیرون برو، ولی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام از این هم مضایقه نکرد و از این هم حمایت کرد.

آن کسی که شمشیرِ خود را در جنگ می‌اندازد! سائل در جنگ از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام درخواستِ اسلحه کرد اما حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام می‌دانند که این اسلحه دادن او را هدایت می‌کند، حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به هر کسی اسلحه نمی‌دهد، حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام عقلِ کلّ است، حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام حلمِ کلّ است، حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در میدانِ جنگ اسلحه‌ی خود را به دشمنِ خود می‌دهند، در میدانِ هجوم سپرِ بلای رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم می‌شود، «لا سَیفَ اِلاّ ذُوالفَقار، و لا فَتی اِلاّ عَلی».

روضه‌ی حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام

یا امیرالمؤمنین! امشب شبِ ضربت خوردنِ شماست! همه‌ی دل‌های ما ضربت خورده است و مجروح است، ما هم به امیدی آمده‌ایم تا «یا علی» بگوییم…

«نادِ عَلیاً مَظهَرَ العَجائِب تَجِدهُ عَوَناً لَکَ فِی النَوّائِب کُلَّ هَمٍ وَ غَمًّ سَیَنجَلی بِوَلایَتِکَ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ»

صاحبِ آن عظمت، صاحبِ آن مقامِ بساطت، صاحبِ اسمِ اعظم، سرّ الله، اسدالله، عین الله، قدرت الله… حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام با این همه جلوه‌های کرم و رحمت و سخاوت و ایثار و فتوّت چه گناهی داشتند که در محرابِ عبادت فرقِ مقدّسِ ایشان شکافته شد…

در جنگِ احد بدن مجروح بود، سراسرِ بدن جراحت بود، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها گریه می‌کردند، می‌فرمودند: نزدیک بود شجاعتِ اباالحسن حسنینِ مرا یتیم کند… در آخرین روز شعبان هم رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم خطبه خواندند و مردم را برای رمضان آماده کردند، حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام یک سوال کردند و رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم پاسخ دادند و بعد شروع کردند به گریه کردن…

حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام عَرضه داشتند: یا رسول الله! برای چه گریه می‌کنید؟ رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: علی جان! به حالِ تو گریه می‌کنم… اشقی الاولین و الآخرین در ماه مبارک رمضان ضربتی بر فرقِ تو وارد می‌کند که محاسنِ تو با خونِ سرِ خو خضاب می‌شود…

یا رسول الله! ندیدید و گریه کردید… امان از دلِ زینب…

وقتی صدای جبرئیل بلند شد «تهدمت والله أرکان الهدى.. قُتل علی المرتضى»… اهلِ آسمان‌ها به فغان آمده‌اند… فریادِ جبرئیل بلند شد…

یا ام کلثوم… برای شما بمیرم… با چشمِ گریان پدرِ خود را بدرقه کردند و التماس می‌کردند که پدر جان نرو…

حسنین علیهما السلام آمدند و دیدند پدرشان در خونِ خود غلتیده است… این شمشیر مسموم بود، تنها ضربتِ فرق نبود بلکه این سم در خون اثر کرد و طاقتِ حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام تمام شد و دیگر نمی‌توانند با پای خودشان بلند بشوند…

امام حسنین علیهما السلام آمدند… گلیمی آوردند… پدرِ خود را بلند کردند و داخلِ گلیم گذاشتند… ایشان را به منزل منتقل کردند…

اینجا حسنین علیهما السلام حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را منتقل کردند… رعایتِ حالِ حضرت زینب سلام الله علیها را می‌کردند… مشهور این است که وقتی به درِ خانه رسیدند حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند که گلیم را زمین بگذارید، دستِ مرا بگیرید و مرا بلند کنید، دخترها طاقت نمی‌آورند…

اما حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام به کنار نهر علقمه آمدند… دیدند علم افتاده است… جلوتر آمدند… دیدند دست‌های علمگیر افتاده است… این دست‌های مبارک را برداشتند و بوسیدند… به کنارِ پیکر آمدند… سرِ حضرت اباالفضل العباس علیه السلام را به دامان گرفتند… می‌گویند حضرت اباالفضل العباس علیه السلام هنوز رمق داشتند… چشمِ ایشان تیر خورده بود و حسرت داشتند که مولای خود را ببینند…

اما حضرت اباالفضل العباس علیه السلام فرمودند:

مرا به خیمه مبر تا که حالتی دارم           که من ز روی سکینه خجالتی دارم

حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام همه‌ی شهدا را در یکجا جمع کردند، هیچ پیکری را در جبهه و بینِ دشمن‌ها نگذاشتند، اما تنها جایی که گویا امام حسین علیه السلام هم خجالت می‌کشیدند که نشد این پیکر را بیاورند پیکرِ حضرت اباالفضل العباس علیه السلام بود…

حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام دست زیرِ پیکر حضرت اباالفضل العباس علیه السلام بردند و خواستند بدن را بیاورند اما دیدند بدن در حالِ بهم ریختن است… بدنِ حضرت علی اکبر علیه السلام هم بهم ریخت ولی آنجا غریب نبودند و جوان‌های بنی‌هاشم بودند… حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام این‌ها را صدا کردند… جوان‌های بنی‌هاشم بیایید… اما زمانی که به کنار نهر علقمه آمدند دیگر جوانی نمانده بود که آن جوان‌ها را صدا بزند تا این بدنِ بهم ریخته را جمع کنند…

دعای قرآن به سر

با این دل‌هایی که آقای ما عنایت کردند و نظرِ لطف دارند، وقتی دل شکسته خدای متعال دل را قبول می‌کند، ان شاء الله که گناهانِ ما را بخشیده‌اند، ان شاء الله هیچ کسی بنا نیست از این مجلس با دستِ خالی بیرون برود.

این قرآن‌ها را جلوی روی خود بگذارید، یعنی رو به قرآن می‌آوریم، اگر تا به حال پشت به قرآن کرده بودیم… ای قرآن بزرگ از تو معذرت می‌خواهیم، به تو روی آورده‌ایم، تو را به آن کسی که تو را بر قلبِ رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نازل کرده است امشب از ما شفاعت کن، ما می‌خواهیم در پناهِ تو زندگی و حکومت داشته باشیم.

اَللّهمَّ بِحَقِّ هذاالقُرآنِ وَ بِحَقِّ مَن اَرسَلتَه بِه وَ بِحَقِ کُلِّ مومنٍ مَدَحتَه ُ فیهِ وَ بِحَقِّکَ عَلَیهِم فلا اَحَدَ اَعرَفُبِ بِحَقِّکَ مِنکَ. ده مرتبه بگویید: بِکَ یا الله ده مرتبه بگویید: بِمُحَمَّدٍ ده مرتبه: بِعلیٍّ ده مرتبه بگویید: بِفاطِمَهَ ده مرتبه بگویید: بِالحَسَنِ ده مرتبه بگویید: بِالحُسَینِ ده مرتبه بگویید: بِعلیّ بنِ الحُسین ده مرتبه بگویید: بِمُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ ده مرتبه بگویید: بِجَعفَر بنِ مُحَمَّدٍ ده مرتبه بگویید: بِموُسی بنِ جَعفَرٍ ده مرتبه بگویید: بِعلیِّ بنِ مُوسی ده مرتبه بگویید: بِمُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ ده مرتبه بگویید: بِعَلِیِّ بنِ مُحَمَّدٍ ده مرتبه بگویید: بِالحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ ده مرتبه بگویید: بِالحُجَّهِ.

دعا

برای شفای همه‌ی بیماران، بیمارانِ مورد نظر، حضرت آقای فاطمی‌نیا، بیماری‌های اخلاقی، نجاتِ جوان‌ها از بیکاری و سرگردانی، رفع گرانی و نگرانی و خنثی شدنِ توطئه‌های منافقینِ داخلی و نفوذی‌ها و شکستِ استکبارِ عالَمی در جبهه‌های مقاومت، پیروزیِ یمن، پیروزیِ سوریه، نجاتِ شیعیانِ بحرین، شیعیانِ مظلوم نیجریه، «اَمَّن یُّجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ»[۲۱]

اِلَهَنا یَا حَمِیدُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ یَا عَالِی بِحَقِّ عَلِیٍّ یَا فَاطِرُ بِحَقِّ فَاطِمَهَ… منقول است اگر کسی خدای متعال را به پهلوی شکسته‌ی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها قسم بدهد دعای او مستجاب می‌شود، الهی بِفاطِمَهَ وَضِلعِهَ المَکسورَه… الهی بِفاطِمَهَ وَ وَلَدِهَ المَقتول… یَا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنِ یَا قَدیمَ الإحسان بِحَقّ الحُسَین…

خدایا! تو را به حضرت اباالفضل العباس علیه السلام قسم می‌دهیم امام زمان ارواحنا فداه را برسان.

خدایا! قلبِ مبارک امام زمان ارواحنا فداه را از ما راضی بدار.

خدایا! ما را منتظرِ واقعیِ امام زمان ارواحنا فداه قرار بده.

خدایا! پرچمِ انقلاب را با دستِ مبارکِ رهبریِ نورانی‌مان به دستِ امام زمان ارواحنا فداه منتقل بگردان.

خدایا! ما را در مسیرِ ولایت و شهادت و انقلاب ثابت‌قدم بفرما.

خدایا! هر کسی در برابرِ انقلاب و مردمِ عزیزمان در جنگِ اقتصادی کارشکنی می‌کند و علیهِ اقتصادِ ما به کشور ضرر زده است و به فرهنگِ ما ضرر زده است خدایا! خار و ذلیل‌شان بکن.

خدایا! دستِ بیگانه را کوتاه کن.

خدایا! دستِ بیگانه‌پرست را قطع کن.

خدایا! مشکلاتِ مملکت را به دستِ متدیّنینِ باکفایت برطرف کن.

خدایا! سایه‌ی خوبان‌مان، علمای صالح‌مان، رهبرِ عزیزمان را با اقتدار و عزّت تا ظهور و کنارِ حضرت مهدی ارواحنا فداه مستدام بدار.

خدایا! همه‌ی جوان‌ها، جوان‌های عزیزی که رونقِ این مجلس هستند به جوانانِ کربلا حاجت‌روایشان بگردان.

خدایا! جوان‌ها را از این پیچِ خطرناکِ جوانی با سربلندی و دیانت عبورشان بده.

خدایا! جوان‌ها را در مسئله‌ی ازدواج و اشتغال قرینِ عزّت قرار بده.

خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم می‌دهیم حاجتِ حاجتمندان، ملتمسین، کسانی که با ما عهدِ دعا دارند، منظورین، حوائجِ مورد نظر برآورده بفرما.

خدایا! تو را به حضرت اباالفضل العباس علیه السلام و ضلع مکسوره حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها قسم می‌دهیم همه‌ی مریض‌ها، حضرت آقای فاطمی‌نیا، مریض‌های مورد نظر را شفای عاجل و کامل روزی بفرما.

خدایا! بیماری‌های اخلاقی، بی‌حوصلگی، زودرنجی، کینه‌توزی، قطع رحم را از جامعه‌ی ما ریشه‌کَن بفرما.

خدایا! به ما عفو و گذشت بده.

خدایا! به ما اخلاقِ پیامبری بده.

خدایا! به ما سعه‌ی صدر بده.

خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم می‌دهیم زندگیِ خانوادگیِ همه‌ی شیعیان را شیرین قرار بده.

خدایا! همه‌ی ناسازگاری‌ها را به سازگاری تبدیل بفرما.

خدایا! اتّحاد، الفت، تعاون به ملّتِ ما که زیرِ پرچمِ ولایت هستند روزی بفرما.

خدایا! امامِ ما، شهدای ما، گذشتگانِ ما امشب میهمانِ حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام قرار بده.

خدایا! عرضِ سلام و عرضِ تسلیتِ ما را به وجود نازنین حضرت حجّت ارواحنا فداه برسان و ظهورِ ایشان را امسال محقق بفرما.

خدایا! این شب قدر و این ماه مبارک رمضان را آخرین ماه مبارک رمضانِ ما و آخرین شبِ نوزدهم ماه مبارکِ ما قرار نده.

غفرالله لنا و لکم

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

 


 پی نوشت:

[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸

[۲] سوره مبارکه قدر

[۳] سوره مبارکه دخان، آیه ۴

[۴] میزان الحکمه، جلد ۳، صفحه ۲۵۴۰

[۵] خصال، جلد ۲، صفحه ۴۲۰ (امْنُنْ عَلَى مَنْ شِئْتَ تَکُنْ أَمِیرَهُ وَ احْتَجْ إِلَى مَنْ شِئْتَ تَکُنْ أَسِیرَهُ وَ اسْتَغْنِ‏ عَمَّنْ‏ شِئْتَ‏ تَکُنْ نَظِیرَهُ)

[۶] دعای افتتاح

[۷] مناجات منظوم

[۸] سوره مبارکه تحریم، آیه ۶ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَهُ عَلَیْهَا مَلَائِکَهٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا یَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَیَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ)

[۹] سوره مبارکه نحل، آیه ۵۰

[۱۰] سوره مبارکه طلاق، آیه ۳ (وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدْراً)

[۱۱] دعای امام جواد برای گشایش در کارها و رفع اندوه و گرفتاری

[۱۲] سوره مبارکه فتح، آیه ۷ (وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ وَکَانَ اللَّهُ عَزِیزًا حَکِیمًا)

[۱۳] سوره مبارکه یوسف، آیه ۸۸ (فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَیْهِ قَالُوا یَا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَهٍ مُزْجَاهٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَیْنَا إِنَّ اللَّهَ یَجْزِی الْمُتَصَدِّقِینَ)

[۱۴] سوره مبارکه مائده، آیه ۵۵

[۱۵] بحارالانوار، جلد ۹، صفحه ۵۳۷

[۱۶] سوره مبارکه دخان، آیه ۴

[۱۷] دانشنامه امیرالمؤمنین علیه السلام، جلد ۱۰، صفحه ۵۰۴

[۱۸] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۶۱ (فَمَنْ حَاجَّک فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَکمْ وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَکمْ ثُمَّ نَبْتَهِل فَنَجْعَلْ لَعْنَهَ اللهِ عَلَى الْکاذِبِینَ)

[۱۹] دعای ندبه

[۲۰] سوره مبارکه یوسف، آیه ۳۱ (فَلَمَّا سَمِعَتْ بِمَکْرِهِنَّ أَرْسَلَتْ إِلَیْهِنَّ وَأَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّکَاً وَءَاتَتْ کُلَّ وَ حِدَهٍ مِّنْهُنَّ سِکِّیناً وَقَالَتِ اخْرُجْ عَلَیْهِنَّ فَلَمَّا رَأَیْنَهُ أَکْبَرْنَهُ وَ قَطَّعْنَ أَیْدِیَهُنَّ وَقُلْنَ حَشَ‏لِلَّهِ مَا هَذَا بَشَراً إِنْ هَذَآ إِلَّا مَلَکٌ کَرِیمٌ‏)

[۲۱] سوره مبارکه نمل، آیه ۶۲ (اَمَّن یُّجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ وَ یَجعَلُکُم خُلَفاءَ الاَرضِ ءَاِلهٌ مَّعَ اللهِ قَلیلاً مَا تَذَکَّرُونَ)