دومین شب از مراسم احیاء لیالی قدر (شب ۲۱ ماه مبارک رمضان) بامداد روز دوشنبه مورخ ۰۶ خرداد ماه ۱۳۹۸ در مسجد جامع ازگل با سخنرانی حضرت «آیت الله صدیقی» برگزار گردید که مشروح این جلسه تقدیم می گردد.
- مقدّمه
- مسئله ایمان آوردن حضرت امیرالمؤمنین علیه علیه السلام در کودکی
- قدرتنمایی خدای متعال در مسئله انبیاء علیهم السلام
- استغفار مایهی برکت در زندگی
- ماجرایی از جناب «علی بن یقطین»
- اهمیّتِ حقّ النّاس
- معجزهای از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام
- رهایی از معضلات کشور
- روضه شهادت حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام
- دعای قرآن به سر
- دعا
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
مقدّمه
شهادتِ جانگداز پدرِ شیعه ابوالائمه سیّد اوصیاء حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه الصلاه و السلام را به محضر امام زمان ارواحنا فداه و به شما بیداردلها و موفّقین تسلیت عرض میکنم.
امشب از طرفی یکی از لیالیِ قدر است و از طرفی شهادتِ مولی الموحدین حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام است، لذا با استمداد از عنایاتِ علوی و صاحبمان حضرت حجّت ارواحنا فداه نکاتی که تناسب با هر دو جهت داشته باشد به محضر شما عرضه میشود.
در تعلیماتِ دینیِ ما این عالَمِ مُلک قائم به عالَمِ ملکوت است، این عالَمِ کثرت، این عالَمِ پراکنده، این عالَمِ فانی یک باطنی دارد که آن باطن هم مشکلاتِ اینجا را ندارد و هم از بین رفتنی نیست، شب قدر سال گذشته بودیم و بعضیها هم سالِ گذشته بودند و دیگر امسال نیستند، نمیدانم سالِ دیگر من هم در جمعِ شما هستم یا نیستم، شب گذشت اما در عالَمِ مُلک گذشت، در عالَمِ ملکوت مناجاتها، قرآن به سر گرفتنها، توسّلها و گریهها هیچ کدام از بین نرفته است، «وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنفُسِکُم مِّنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللَّهِ»[۲]، آن شب هر معاملهای با خدای متعال کردهاید نزدِ خدای متعال محفوظ است، وقتی قدم به عالَمِ قبر میگذاریم کارهای خود را مشاهده میکنیم.
مسئله ایمان آوردن حضرت امیرالمؤمنین علیه علیه السلام در کودکی
مسئلهی ولایت، امامت، این مرکزِ ملکوتِ عالَم است، در مورد حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام به امام عرض کردند که اینها خرده میگیرند و میگویند حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام طفل بودند و ایمان آوردند، روی ایمانِ طفل که حساب باز نمیشود، حضرت فرمودند: ابراهیم طفل بود، نمرود دستگاهِ خود را بسیج کرده بود و مأمورین امنیّتی و نظامی و جلّادها مانعِ باردار شدنِ زنها میشدند اما خدای متعال قدرتنمایی کرد و کسی متوجّهِ حملِ مادرِ حضرت ابراهیم علیه السلام نشد، وقتی ایشان به دنیا آمدند امنیّتی نبود، بچّه را به بیابان برد و در کنارِ صخرهای گذاشت ولی حضرت ابراهیم علیه السلام آنجا شهادت بر وحدانیّت خدای متعال را بر زبان جاری کرد و خدای متعال چشمِ او را با ملکوت آشنا کرد، «وَکَذَٰلِکَ نُرِی إِبْرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَاوَاتِ»[۳]، خدای متعال حضرت ابراهیم علیه السلام را در کودکی با ملکوت آشنا کرد.
فردِ دوم حضرت موسی کلیم علیه السلام بود، خدای متعال حضرت موسی علیه السلام را هم در متنِ خفقان و خطر ایجاد کرد و دشمنِ قهّار و قدّار با اینکه بیست هزار کودک را سر برید نتوانست از اینکه حضرت موسی علیه السلام به دنیا بیاید جلوگیری کند، حضرت موسی علیه السلام به دنیا آمد اما وقتی مأمورین آمدند بر حسبِ این حدیث خودِ حضرت موسی علیه السلام به مادرِ خویش فرمود… اینکه «وَأَوْحَیْنَا إِلَىٰ أُمِّ مُوسَىٰ أَنْ أَرْضِعِیهِ ۖ فَإِذَا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ»[۴]، میگویند مجرای وحی خودِ حضرت موسی علیه السلام بود و ایشان به مادرِ خود فرمودند حال که نگران و ناامن هستی من را در صندوق بگذار و در دریا بینداز و خدای متعال مرا به تو برمیگرداند.
قضیهی حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام شبیهِ قضیهی حضرت ابراهیم علیه السلام و حضرت موسی علیه السلام است، برای اینها کودکی نیست، اینها…
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد
قدرتنمایی خدای متعال در مسئله انبیاء علیهم السلام
خدای متعال این قدرتنماییها را در مورد انبیاء علیهم السلام کرده است، حضرت ابراهیم علیه السلام مظهرِ اعجازِ الهی است، برای تقویتِ ایمانِ نفوسِ مستعد است، برای آنهایی که کوردل نیستند همچنین قضیّهای کافی است که باور کنند کار به دستِ خدای متعال است و تدبیر و برنامهی هیچ قدرتی در برابرِ ارادهی خدای متعال اثر و خاصیّتی ندارد، هم حمل و هم ولادت و هم در رود نیل افتادن و از میانِ آب به میانِ آتش رفتنِ حضرت موسی علیه السلام عادی نبود، آتشِ دستگاهِ نمرودی که همه را کشته است که این یک نفر نباشد، خدای متعال این یک نفر را در آغوشِ او داد و فرمود تو باید خودت او را بزرگ کنی و خودِ او حضرت موسی علیه السلام را بزرگ کرد؛ اگر خدای متعال چیزی را اراده کند تمامِ عالَم با همهی امکانات نمیتوانند جلوی ارادهی خدای متعال را بگیرند، دستگاهِ آفرینش برای راهنماییِ بشر به قدرتِ خدای متعال، به حکمتِ خدای متعال، به مشیّتِ بالغهی خدای متعال، به حاکمیّتِ خدای متعال است که «لا اله الا هو» اله و معبود و دلبر و کسی جز خدای متعال نیست، ارادهی خدای متعال قاهر است، «إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ»[۵]، در کارِ خدای متعال رسایی دارد، آنچه خواسته است انجام داده است، لکن به بشر چشم داده است، گوش داده است، دل داده است، «إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ»[۶]، این بشر با چشمِ خود ببیند، با گوشِ خود بشنود و با دلِ خود ایمان به خدای متعال پیدا کند، اعتماد پیدا کند که دنیا برنامهریزی شده است، خدای متعال برای هر موجودی که آفریده است برای او تقدیر کرده است، این شبِ قدر شبِ تقدر است، تقدیر یعنی اندازهگیری کرده است، یعنی برنامهریزی کرده است، یعنی مسئلهی زندگیِ او را پیشبینی کرده است، ورود و خروجِ او را مشخص کرده است، هزینه و درآمدِ او را محاسبه کرده است، چیزی در عالَم باشد که خدای متعال برای او برنامهریزی نکرده باشد وجود ندارد، «وَإِن مِّن شَیْءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ»[۷]، لکن خدای متعال بشر را در سرنوشتِ خودِ او دخیل قرار داده است، اگر کسی بدبخت میشود خدای متعال کسی را بدبخت نمیکند، و اگر کسی خوشبخت میشود خودِ او راهِ خوشبختی را انتخاب میکند و خدای متعال در رفتنِ این راهِ سعادت به او انرژی میدهد و به او کمکهای فوق العاده میدهد، هر کسی سقوط کرده است خودِ او عاملِ بدبختی و سقوطِ او شده است.
استغفار مایهی برکت در زندگی
این مسئله که عالَمِ ظاهر، عالَمِ تدبیر، عالَمِ تقدیر یک ظاهری دارد و یک باطنی، آن باطن شکلدهندهی این ظاهر است و این ظاهر هم در آن باطن نقش دارد.
لذا به ما یک شب فرصت دادهاند که خودِ ما در سرنوشتِ خودمان سهیم باشیم، اگرتوبهی ما توبهی واقعی باشد قولِ خدای متعال تخلّفپذیر نیست، خدای متعال فرمود: «فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کَانَ غَفَّارًا * یُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَیْکُم مِّدْرَارًا * وَیُمْدِدْکُم بِأَمْوَالٍ وَبَنِینَ وَیَجْعَل لَّکُمْ جَنَّاتٍ وَیَجْعَل لَّکُمْ أَنْهَارًا»[۸]، خدای متعال قول داده است که زندگیِ دنیای شما با استغفار و توبه رونق پیدا میکند، فرزندانِ شما برای شما مفید قرار میگیرند، مالِ شما مالِ بیبرکت نمیشود و سود میآورد، مشکل را پول حل نمیکند و این برکت است که حل میکند، خیلیها خیلی هزینه و خرج میکنند اما همیشه بدبخت هستند، همیشه گرفتار هستند، همیشه مضطرب هستند؛ بعضیها درآمدِ زیادی ندارند اما برج ندارند، آرام زندگی میکنند، خدای متعال این زندگیِ پُر رونقِ پُر برکت را نقشِ استغفار و توبه معرّفی کرده است، در شب قدر یکی از وظایفِ کسانی که اهلِ نظم و برنامه هستند این است که گذشتههای خودشان را یک مرور اجمالی کنند که در این یک سال من چه خطاها و اشتباهات و خلافهایی کردهام که این همه مشکل، این همه خون دل و این همه دردسر دارم، چون خودِ خدای متعال به ما فرموده است که شما مشکلاتِ خودتان را خودتان درست کردهاید، «وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَهٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدیکُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثیرٍ»[۹]، مصیبتهای شما رویشِ بذرهایی است که خودتان کاشتهاید، خودتان کاشتهاید و خودتان در حالِ درو کردنِ آنها هستید، این حاصلِ بدیهای ماست، این حاصلِ بیکاریهای ماست، این حاصلِ تنبلیهای ماست، اگر ما به موقع کار میکردیم و کار را هم در موازینِ شرع انجام میدادیم خدای متعال به ما برکت میداد، «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَىٰ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ»[۱۰]، اگر ایمان و تقوا میداشتید خدای متعال هم آسمان را برای شما پُرباران قرار میداد و هم زمین را برای شما پُر حاصل قرار میداد، برکتِ زمینی و آسمانی سفرهی شما را پُررونق میکرد، زندگیِ شما را شاداب میکرد اما برعکسِ آن که سرنوشتِ شما را تغییر داد «وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنکًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَعْمَىٰ»[۱۱]، شما که با دینِ خدای متعال زندگی نکردهاید همیشه چشمتان به دنیا بود و حسابی برای شرع و حلال و حرام باز نکردید، خدای متعال در خدایی و قدرتِ خود در حالِ هشدار دادن است که ما خودمان را بدبخت نکنیم، «فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنکًا»، نتیجهی بیدینی این است که انسان در زندگی گشایش نخواهد داشت، همیشه گرفتارِ تنگنا و گرهها و قفلها و بنبستها میشود.
این نکات مقدّمه است که ما امشب وظایفی داریم، وظیفهی اول بیداری است، اینکه شب بیدار میمانیم اگر چشمِ ظاهر بیدار باشد اما دلِ ما خواب باشد ما کاری برای خودمان نمیکنیم، امشب هم عطف بر شبهای دیگر میگذرد و ما با دستخالی از امشب بیرون میرویم؛ ابتدا فکر کن و ببین چه کسانی از تو طلب دارند، ببین به چه کسانی ضربهی آبرویی زدی، ببین چه کسانی بر شما نفرین کردهاند، ببینید چه کسانی علیهِ شما آه کشیدهاند، تا آنها درست نشود…
ماجرایی از جناب «علی بن یقطین»
این جناب «علی بن یقطین» بود، وزیری بود که مأمورِ حضرت موسی بن جعفر علیه السلام بود، جزوِ خواص حضرت موسی بن جعفر علیه السلام بود، یک ساربانی در کنار اتاقِ او تحقیر شد و در به روی او باز نشد، حضرت موسی بن جعفر علیه السلام او را راه ندادند، درِ رحمتِ امامِ زمانِ او به روی او باز نشد، تا اینکه از حضرت چاره خواست و حضرت فرمودند تو آنجا شیعهی ما را تحقیر کردی و گرهی او را باز نکردی و ما هم در را به روی تو باز نکردیم.
این نکاتی است که ما از تخیّل و وهم بیرون بیاییم و واقعگرایانه زندگی کنیم، اگر ما گرهی یکدیگر را باز کنیم خدای متعال گرهی اجتماعی به ما نمیدهد، «تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَىٰ وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ»[۱۲].
اهمیّتِ حقّ النّاس
لذا عرفا و اهلِ سیر و سلوکِ ما خیلی در حقّالناس دقّت داشتند.
یک کسی آمد و نزد مرحوم ملا حسینقلی همدانی توبه کرد، این بندهی خدا جزوِ انسانهای متشخّص و متمکّن بود، مرحوم آخوند ملا حسینقلی همدانی گفت توبهی تو قبول نمیشود مگر آن کسی که زدهای و دستِ او را قطع کردهای راضی کنی، آمد شمشیر را در کنارِ پولی گذاشت و برد به آن نوکری که زده بود و دستِ او را قطع کرده بود داد و گفت: اگر میخواهی پول را بگیر و اگر میخواهی دستِ مرا قطع کن، او هم سختگیری کرد، بالاخره این ارباب به پای نوکرِ خود افتاد و با گریه و التماس که بیا و بخاطرِ خدای متعال مرا خلاص کن…
اگر ایمانِ کسی ایمان باشد اینطور میشود، این شخص نمیتواند در اداره رشوه بگیرد، نمیتواند کارِ مردم را که در قبالِ آن حقوق میگیرد به فردا بیندازد، اینها مانعِ نزولِ رحمت و نورِ الهی میشود، باران میآید امان برکت چیزِ دیگری است که ماورای باران است، شب قدر شب تقدیر است، شب نظم و برنامه ریزی است، همیشه گذشته در آینده نقش دارد، باید انسان حداقل یک سالِ گذشته را ببیند، ببینید گیرهای آن چه بوده است، ببینید مشکلاتِ آن چه بوده است، آن وقت ببینید که چارهی درد در کجاست، اولین قدم بیداریِ دل است که انسان متوجه بشود عالَم عالَمِ حساب است، من تحت کنترل هستم، اینطور نیست که من هر چه بخواهم بشود، خدای متعال یک مقرراتی قرار داده است، عمل و عکس العمل وجود دارد، این دنیا دنیای حساب و کتاب است، اگر گیرهای خود را فهمیدیم برای رفعِ گیرها بنشینیم و فکر کنیم، آنجاهایی که توانِ آن هست… برای رضای خدای متعال همین امشب و این چند شبِ باقیمانده… اگر سهمِ امام را ندادهایم، اگر زکات بدهکار هستیم، اگر از کسی قرض الحسنه گرفتیم و ندادهایم، اگر از کسی امانت گرفتهایم و پس ندادهایم، اگر یک کسی را در یک مجلسی خار کردهایم، اینها مانع است، اینها نمیگذارد انسان به جایی برسد، اینها قفلِ توبه است، اینها قفلِ استجابتِ دعاست، باید اول اینها را پیدا کرد، آنجایی که دستمان نمیرسد باید مانندِ حرّ باشیم و دامانِ حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام و دامانِ حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را بگیریم و عَرضه بداریم که «یا اباعبدالله قد کان منی ما کان» حسین جان! از من گذشت… دیگر کاری از من ساخته نیست… الآن پشیمان هستم اما پلهای پشتِ سرِ خود را خراب کردهام، حال توبتِ شماست، کاری که از ما ساخته نیست از ائمه علیهم السلام ساخته است، آنها مظهرِ «هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ»[۱۳] هستند، آنها خزائنِ خدای متعال هستند، آنها یدالله هستند، گرههایی که هیچ کسی نمیتواند باز کند به دستِ حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام باز خواهد شد.
این راجع به شبِ قدر و حسّاسیّتِ این شب.
معجزهای از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام
سراسرِ زندگیِ وجود نازنین حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه الصلاه و السلام تجلّیِ حق است، هیچ کجای زندگیِ ایشان عادی نیست، تمامِ سیرِ حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام در این عالَم جلوههای خدای متعال است، حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام هیچ کجا خودشان نبودند، همیشه حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام «یدالله» بوده است، هر کاری که حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام کرده است کارِ خدای متعال بوده است، حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام هر چه فرموده است حرفِ خدای متعال بوده است، لذا کارهای ایشان هم کارِ الهی بوده است و کارِ بشری نبوده است.
فردی به نام «زازان» است، این شخص خواننده بود، اشعارِ عرب را میخواند و خیلی هم خوشصدا بود، حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام صدای او را شنیدند و فرمودند چرا این صدای زیبا را خرجِ چیزهای بیهوده میکنی؟ با این صدای زیبا قرآن بخوان! چرا چیزهای دیگر میخوانی که برای تو نماند؟
عرض کرد: آقا جان! من اصلاً قرآن را بلد نیستم، جز آن مقداری که من نماز میخوانم و حمد و سوره میخوانم دیگر هیچ چیزِ دیگری از قرآن کریم نمیدانم.
وجود مبارک حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام به «زازان» فرمودند جلو بیا، در گوشِ او چیزهای فرمودند، بعد فرمودند دهانِ خودت را باز کن، او دهانِ خود را باز کرد و حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام از لعابِ دهانِ خودشان در دهانِ او ریختند، میگوید: همینکه لعاب دهانِ مبارک حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را در دهانِ خود دیدم متوجّه شدم که من همهی قرآن را از بر هستم.
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند…
شما کربلایی کاظم را شنیدهاید، این دیگر برای زمان حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نیست، یک دهاتی! یک کارگر ساده! بیسوادِ محض! در اثرِ تقوا وجود مبارک امام زمان ارواحنا فداه… قاعدتاً با تحلیل عرض میکنم، چند سیّد او را به امامزاده بردند و به او گفتند بخوان، گفت: من سواد ندارم، گفتند: بخوان!… نهایتاً همهی قرآن را خواند و حافظِ قرآن شد.
مرحوم عصّار در مورد مرحوم آقا نجفی اصفهانی رضوان الله تعالی علیه نقل میکند که وقتی میخواست به ایران بیاید به محضر شریف حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام شرفیاب میشود و عرضه میدارد: استعدادِ من بالا نبود، مردمِ ایران توقع دارند وقتی من برمیگردم دست پُری داشته باشم و چشمهی جوشانِ علم و فقه باشم ولی کم آوردهام، در محضرِ شما بودم و راضی نشوید من با دستِ خالی به ایران برگردم.
وجود مقدّس حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام با یک عنایتی کتبِ اربعه را در قلبِ ایشان قرار میدهد، تمامِ این کتبِ اربعهی شیعه در قلبِ او جای میگیرد، بعد هم همه چیز را بلد بوده است.
ولایت همچنین چیزی است، یعنی آنجایی که ما به بنبست میرسیم حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام برای اینطور کرامتها و عنایتهاست؛ ان شاء الله یک چیزی هم به گوشِ ما بگویند.
رهایی از معضلات کشور
گرفتاریهای اقتصادیِ کشور جزوِ معضلاتی است که دشمن از این نقطهضعف میخواهد ما را در جنگِ روانی زمینگیر کند و بعد هم نابکاران و بیدینها را بر ما مسلّط کند و انتقامِ این چهل سال را از ما بگیرد، هم برای رضای خدای متعال بیاییم کار کنیم، به یکدیگر تنه نزنیم، هر کاری از هر کسی ساخته است به تعبیرِ نایب امام زمان ارواحنا فداه آتش به اختیار… هر کسی هر قدمی، هر ابتکاری برای اشتغالِ جوانها، برای ازدواجِ جوانها، برای رسیدگی به افرادی که خانه ندارند، برای حاشیه نشینها، برای آوارهها، برای این بیمارانی که توانایی تهیه دارو ندارند، برای این گرفتارهایی که قرض بالا آوردهاند و فراری شدهاند، برای اینهایی که بدهکارِ دیه هستند، برای اینهایی که بدهکارِ مهریه هستند و متاسفانه این مهریههای بسیار ظالمانه و بعد هم اینطور گرفتاریهای زندان و عوارضِ این، اینها بوی عذاب میدهد، اینها بوی شهید نمیدهد، اینها بوی جبهه نمیدهد، اینها بوی ایثار نمیدهد، اینها از خدای متعال برگشتگی است، و لازم است که در این شب شما که با دلی به اینجا آمدهاید مطمئن باشید که اگر در بزنید خدای متعال در را به روی شما باز میکند، خودِ خدای متعال در را به روی شما باز کرده است، «قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَهِ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا»[۱۴]، در دوران دفاع مقدّس حملههای رزمندگانِ ما در برابرِ حجمِ سنگینِ سلاحهای شرقی و غربی در سنگرِ ولایتِ اهل بیت علیهم السلام قرار گرفتید، در کشتیِ نجاتِ حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام و ائمه علیهم السلام قرار گرفتید، خدای متعال پیروزی داد و در حینِ جنگ به شما پیشرفت داد، امروز صاحبِ قدرتِ بزرگی در منطقه هستید.
در جنگِ اقتصادی و مهمتر از جنگِ اقتصادی در جنگِ فرهنگی، اینها آمدهاند تا جوانها را بیایمان کنند، آمدهاند تا دخترها را بیحجاب کنند، آمدهاند تا زنها را بیحیاء کنند، آمدهاند تا کاسبها را رباخوار کنند، آمدهاند تا اداریها را رشوهخوار کنند، یک شبکهی جهنّمیِ غربی است که آمده است تا دین و غیرت و عُرضه و رزمندگی را از ما بگیرد و بعد هم ما را زیر پا له کند، بلایی که بر سرِ لیبی آوردند، بلایی که بر سرِ مصر آوردند که دنیا و آخرتِ آنها بر باد است، این نقشهها را هم برای ما دارند، اما ما اهل بیت علیهم السلام داریم…
نادعلی مظهر العجائب… جوانها! گناهِ شما کمتر است، دلِ شما پاکتر است، هنوز آلوده به بازیهای سیاسی و وکالت و وزارت و از این زنجیرهایی که یک عدّهای گرفتار هستند و در حالِ در آوردنِ پدرِ مردم هستند، شما گرفتارِ این چیزها نشدهاید، شما زود به حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام وصل میشوید، مادرِ شما حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است، شما امشب با این دلهای پاکتان گوشهی چادر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را بگیرید و نجاتِ کشور را از این نفوذیها و منافقین و از این شبکههای مجازی که مرتّب در حالِ بمباران کردن هستند، ناموس را بمباران میکنند، اخلاق را بمباران میکنند، انقلاب را بمباران میکنند، شهدا را بمباران میکنند، اعتقاداتِ پاکِ ما را بمباران میکنند، در حالِ بمباران کردنِ خدای متعال و رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هستند، در حالِ تیراندازی به رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و قرآن کریم هستند، این هم کار میخواهد و هم نالهی شب قدر میخواهد، توبهی شب قدر میخواهد، امشب هم که شبِ حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام است…
یا غفّار… یاستّار… این همه زن و مرد به امید آمدهاند…
ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمدهایم از بد حادثه این جا به پناه آمدهایم
آبرو میرود ای ابر خطاپوش ببار که به دیوان عمل نامه سیاه آمدهایم
خدایا! شرمندگی آوردهام، خدایا! عذرخواهی آوردهام، خدایا! دلِ شکسته آوردهام، خدایا! حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام و اولادِ ایشان را به محضر شما واسطه آوردهام.
روضه شهادت حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام
وجود نازنین حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام از شبِ نوزدهم دیگر در تب و تاب بودند، ایشان مسموم بودند، بیحال بودند، گاهی از هوش میرفتند و گاهی به هوش میآمدند، وقتی به هوش میآمدند بیبی حضرت زینب سلام الله علیها، حضرت اباالفضل العباس علیه السلام، حضرت ام کلثوم سلام الله علیها، امام حسن مجتبی علیه السلام، حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام خودشان را کنترل میکردند و وقتی ایشان از هوش میرفتند نالهی این بزرگواران بلند میشد.
مردمِ کوفه و یتیمهای کوفه این یکی دو روز را نگران بودند که حالِ حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام چه میشود… بالاخره در چنین شبی بود، همهی اهل بیت علیهم السلام دورِ حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را گرفته بودند، حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام وصیّتهای خود را به امام حسن مجتبی علیه السلام کردند، برای امام حسن مجتبی علیه السلام گریه کردند، بعد هم برای حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام گریه کردند، مشهور این است که دستِ حضرت اباالفضل العباس علیه السلام را گرفتند و در دستِ حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام قرار دادند، به امام حسن مجتبی علیه السلام فرمودند: وقتی من از دنیا رفتم با مابقیِ حنوطی که از بهشت آوردهاند و رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را با ان حنوط غسل دادم، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را با آن حنوط غسل دادم، با بقیهی آن حنوط مرا غسل بدهید، بدنِ مرا شبانه بردارید…
ناگهان امام حسن مجتبی علیه السلام دیدند عرقِ شهادت بر پیشانیِ حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نشست، شهادتین را بر لبهای مبارک جاری کردند و بعد فرمودند: خودتان را برای چنین وقتی آماده کنید… حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام سلامی به ملائکه دادند و روحِ ایشان از بدنِ ایشان پرواز کرد… نالهی بانوان بلند شد، اما وصیّت این بود که ایشان را شبانه تشییع کنند، جلوی تابوت روی دوش جبرئیل و میکائیل بود و پشتِ تابوت را حسنین علیهما السلام به دوش گرفته بودند… بدنِ نازنین را آوردند و در کنارِ کوفه و در نیزاری که آن روز در نجف بود و در قبری که حضرت نوح علیه السلام آماده کرده بود… دیدند قبر آماده است و روی آن نوشته است: «هذا قبر علی بن ابیطالب»… بدنِ نازنین حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را شبانه تشییع کردند، بدنِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را هم شبانه تشییع کردند… حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام ایشان را شبانه غسل دادند… ایشان را شبانه کفن کردند…
وقتی حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام بدنِ مطهر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را کفن کردند و میخواستند بندِ کفن را ببندند تا ایشان را در تابوت بگذارند و ببرند، برگشتند و صدا کردند: حسنم! حسینم! زینبم! ام کلثومم! بیایید توشهی دیدار برگیرید که دیگر مادرِ خودتان را نمیبینید…
مولای مظلومِ ما خدای متعال را شاهد میگیرد و میفرماید: حسنین علیهما السلام دوان دوان به سوی پیکرِ مادرشان میآمدند، دیدم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هم نالهای زدند… دستهای ورم کرده را از کفن بیرون آوردند…
خدایا! یعنی بناست که این دلهای شکسته امشب ناامید از این مجلس برود؟ یعنی وقتی ما روسیاه آمدهایم بناست که باز هم روسیاه برویم؟ خدایا! به خانهات پناه آوردهایم… خدایا! دامانِ حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را گرفتهایم… خدایا! گوشهی چادرِ بیبی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را گرفتهایم…
حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام میفرمایند: حسنین علیهما السلام آمدند و خودشان را روی سینهی مادر انداختند، بیبی هم دستهای خود را حمایل کردند و آنها را بغل گرفتند، اما از آسمان صدا آمد: یا علی! فرزندانِ فاطمه را از روی مادرشان بردار… ملائکههای آسمان غش کردند…
لا یوم کیومک یا اباعبدالله…
اینجا مادر کفن داشت… حسنین علیهما السلام خودشان را روی کفن انداختند… اینجا دستِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بریده نبود… فرزندانِ خود را به آغوش کشیدند… اما بمیرم برای حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام… نازدانه آمد… دید عمه در کنارِ یک بدنِ بیسر نشسته است… خیره شده است… عرضه داشت: عمه جان! این بدنِ بیسر برای کیست؟… پاسخ شنید: عزیزِ دلم! این بدنِ پدرِ خودت است… این دختر خود را روی سینهی پدر انداخت… «یا أَبتا أُنظُر إلی رُؤوسنا المکشوفه»… از نبودِ چادر گله کرد…
حسین جان! یک نگاهی به جامعهی ما بکن…
به پدرِ خود دو شکایت کرد، یکی این بود که چادرهای ما را بردند و سرهای ما… دوم اینکه عمه را زدند…
دعای قرآن به سر
ای خدای دلهای شکسته، ای خدای تائبین، ای خدای عاصین، ای خدای رزمندگان، ای خدای شهیدان، ای خدای امامانِ معصومِ ما… ما به کجا برویم؟ به پناه آمدهایم…
واقعاً دلهای خودتان را به نجف اشرف و حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام وصل کنید، حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام همینجا هم هستند، واقعاً مدد بخواهیم… یا علی ادرکنی… یا فاطمه اغیثینی… یا صاحب الزّمان یابن الحسن اغثنی و ادرکنی
«اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکِتَابِکَ الْمُنْزَلِ وَ مَا فِیهِ وَ فِیهِ اسْمُکَ الْأَکْبَرُ وَ أَسْمَاؤُکَ الْحُسْنَى وَ مَا یُخَافُ وَ یُرْجَى أَنْ تَجْعَلَنِی مِنْ عُتَقَائِکَ مِنَ النَّارِ»…
با نیّت باشید و این جملات را با نیّت بگویید، خدایا! تو را به کتابِ منزلت که شبِ قدر شبِ نزولِ قرآن است، بالاترین وسیلهی نجاتِ بشر تا دامنهی قیامت همین قرآن است، خدایا! به همین کتابی که نازل کردهای و اسماء حسنی که در این کتاب به ما نشان دادهای تو را قسم میدهیم و به آنچه که به ما امید دادی یا وعید دادهای تو را قسم میدهیم که ما را جزوِ آزاد شدگان از آتش جهنّم قرار بدهی.
حال زیر سایهی قرآن میرویم و به قرآن کریم پناه میبریم…
اَللّهمَّ بِحَقِّ هذاالقُرآنِ وَ بِحَقِّ مَن اَرسَلتَه بِه وَ بِحَقِ کُلِّ مومنٍ مَدَحتَه ُ فیهِ وَ بِحَقِّکَ عَلَیهِم فلا اَحَدَ اَعرَفُبِ بِحَقِّکَ مِنکَ. ده مرتبه بگویید: بِکَ یا الله ده مرتبه بگویید: بِمُحَمَّدٍ ده مرتبه: بِعلیٍّ ده مرتبه بگویید: بِفاطِمَهَ ده مرتبه بگویید: بِالحَسَنِ ده مرتبه بگویید: بِالحُسَینِ ده مرتبه بگویید: بِعلیّ بنِ الحُسین ده مرتبه بگویید: بِمُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ ده مرتبه بگویید: بِجَعفَر بنِ مُحَمَّدٍ ده مرتبه بگویید: بِموُسی بنِ جَعفَرٍ ده مرتبه بگویید: بِعلیِّ بنِ مُوسی ده مرتبه بگویید: بِمُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ ده مرتبه بگویید: بِعَلِیِّ بنِ مُحَمَّدٍ ده مرتبه بگویید: بِالحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ ده مرتبه بگویید: بِالحُجَّهِ.
دعا
خدایا! امام زمان ارواحنا فداه را برسان.
خدایا! توفیقِ درک ظهور را به ما هم بده.
خدایا! اگر تاکنون آقای ما از ما راضی نبوده است الآن ایشان را از ما راضی بفرما.
خدایا! بقیهی عمرمان را از ضایعاتِ نفس أمّاره و شیاطین روزگار در امان بدار.
خدایا! جوانهای ما را شکوفا کن.
خدایا! جوانهای ما را سربلند کن.
خدایا! دانش و بینش و بصیرت به همهی ما بده.
خدایا! دشمنانِ ما را ذلیل کن.
خدایا! نفوذیها را افشاء کن.
خدایا! دستِ نفاق را کوتاه کن.
خدایا! دستِ خیانت را رسوا کن.
خدایا! ما را دشمنشاد نکن.
خدایا! دیدارِ جمالِ امام زمان ارواحنا فداه نصیبِ ما بگردان.
خدایا! فرزندانِ ما را نجات بده.
خدایا! جوانهای بیکارِ ما را به کارِ خداپسند مشغول بفرما.
خدایا! جوانهایی که نیاز به ازدواج و مسکن دارند درمانده نگذار.
خدایا! پدر و مادرها را در موردِ بچّههای خودشان به آرزویشان برسان.
خدایا! این تهاجم فرهنگی را به خودشان برگردان.
خدایا! دشمنانِ دین، دشمنانِ انقلاب، دشمنانِ خط خونین شهدا، دشمنانِ ولایت را نابود بگردان.
خدایا! آل سعود و آل خلیفه را سرنگون کن.
خدایا! یمن را پیروز بفرما.
خدایا! سوریه را پیروز بفرما.
خدایا! نیجریه را پیروز بفرما.
خدایا! شیعیانِ عالَم را به قدرت برسان.
خدایا! دشمنانِ شیعیان را سرافکنده کن.
خدایا! امشب دستِ گداییِ ما را با کَرَمِ حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام فوقِ خواستهی ما به ما عنایت بفرما.
خدایا! حاجاتِ همه را روا کن.
خدایا! قرضِ مقروضین را اداء بفرما.
خدایا! عمومِ مریضها، حضرت آقای فاطمینیا، مریض سرطانی مورد نظر، مریضهای عصبی و روحی و وسواسی را شفاء بده.
خدایا! نعمتِ سلامتی، امنیّت، نظامِ اسلامی، ولایت، این حالِ خوش، این اعتقاداتِ پاکیزه، این مجالسِ نورانی که به ما دادهای، تو را به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها قسم میدهیم که توفیقِ شکرِ اینها را بده.
خدایا! آنچه خواستیم و نخواستیم و خیرِ دین و دنیای ما در آن است به ما مرحمت بفرما.
نثار روح مقدّس حضرت امام و همهی شهدا صلوات ختم بفرمایید:
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] سوره مبارکه مزمل، آیه ۲۰ (إِنَّ رَبَّکَ یَعْلَمُ أَنَّکَ تَقُومُ أَدْنَىٰ مِن ثُلُثَیِ اللَّیْلِ وَنِصْفَهُ وَثُلُثَهُ وَطَائِفَهٌ مِّنَ الَّذِینَ مَعَکَ ۚ وَاللَّهُ یُقَدِّرُ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ ۚ عَلِمَ أَن لَّن تُحْصُوهُ فَتَابَ عَلَیْکُمْ ۖ فَاقْرَءُوا مَا تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ ۚ عَلِمَ أَن سَیَکُونُ مِنکُم مَّرْضَىٰ ۙ وَآخَرُونَ یَضْرِبُونَ فِی الْأَرْضِ یَبْتَغُونَ مِن فَضْلِ اللَّهِ ۙ وَآخَرُونَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ۖ فَاقْرَءُوا مَا تَیَسَّرَ مِنْهُ ۚ وَأَقِیمُوا الصَّلَاهَ وَآتُوا الزَّکَاهَ وَأَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا ۚ وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنفُسِکُم مِّنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللَّهِ هُوَ خَیْرًا وَأَعْظَمَ أَجْرًا ۚ وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ ۖ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ)
[۳] سوره مبارکه انعام، آیه ۷۵ (وَکَذَٰلِکَ نُرِی إِبْرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ)
[۴] سوره مبارکه قصص، آیه ۷ (وَأَوْحَیْنَا إِلَىٰ أُمِّ مُوسَىٰ أَنْ أَرْضِعِیهِ ۖ فَإِذَا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ وَلَا تَخَافِی وَلَا تَحْزَنِی ۖ إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ)
[۵] سوره مبارکه طلاق، آیه ۳ (وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ ۚ وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ ۚ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا)
[۶] سوره مبارکه انسان، آیه ۳ (إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا)
[۷] سوره مبارکه حجر، آیه ۲۱
[۸] سوره مبارکه نوح، آیات ۱۰ تا ۱۲
[۹] سوره مبارکه شوری، آیه ۳۰
[۱۰] سوره مبارکه اعراف، آیه ۹۶ (وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَىٰ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَٰکِن کَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُم بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ)
[۱۱] سوره مبارکه طه، آیه ۱۲۴
[۱۲] سوره مبارکه مائده، آیه ۲ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْیَ وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّینَ الْبَیْتَ الْحَرَامَ یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّن رَّبِّهِمْ وَرِضْوَانًا ۚ وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا ۚ وَلَا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَن صَدُّوکُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَن تَعْتَدُوا ۘ وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَىٰ ۖ وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۖ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ)
[۱۳] سوره مبارکه حدید، آیه ۳ (هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ ۖ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ)
[۱۴] سوره مبارکه زمر، آیه ۵۳ (قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَهِ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ)
پاسخ دهید