[پس از بیان چند معنی برای «وحدت وجود» و ردّ بعضی از آنها، معنای صحیح و مورد نظر خویش را که چهارمین آنها است بیان مینمایند.]
تفسیر چهارم آنکه: مراد از وحدت وجود، وحدت در نظر مردم آگاه و بیدار است که از خوابگاه طبیعت و نفس و هوی بیدار شده، به عوالم کثرت و تعیّنات بیشمار عالم امکان، وقعی نگذارده، اعتنایی ندارد.
توضیح این معنی آن است که: بدون شبهه و تردید، کثرت و تعدّد و اختلاف انواع و اصناف و افراد را همه میدانیم و میبینیم. و از طرفی هم حضرت حق -عزّ اسمُه- در ایجاد و تکوین ممکنات مختلفه، به علم و قدرت و اراده و حیات، ظهور در همین انواع ممکنات فرموده و تجلّی نموده، تجلّیِ متکلّم بلیغ در کلام و سخن خود که در نهایت فصاحت و بلاغت ادا نماید؛ و مانند کسی که نشسته و چندین قسم آیینه در اطراف خود نهاده و در همهی آنها ظهور نموده است؛ و لیکن آیینهها در جنس مختلف باشند و هر کدام صورت شخص را به نوعی از کوچکی و بزرگی و صفا و کُدرت ظاهر نمایند.
پس آنچه از متکلّم در کلام خود و از شخص در آیینه هویدا است، ظهور اوست، نه وجود او، و نه حلول در آیینه، و نه اتّحاد با آیینه!
و این هم بدیهی است که هر گاه شخص دیگری به این مظاهر و مرائی [آینههای] مختلف نظر نماید، هم صورت شخص اوّل را مختلف در آیینه میبیند؛ و هم جنس و شکل و مقدار آیینه را میبیند. حال اگر از غایت علاقه و توجّه به صاحب صورتهای مختلفه، از این همه صور مختلفه، فقط توجّه تامّ به اصل صاحب آنها معطوف شد و کوچکی و بزرگی صور -که مناط اختلاف و کثرت بودند- به نظر نیامد و جسم و شکل آینه هم در نظر نمودار نگردید و [نیز در مثال متکلّم] از تمام خصوصیات سخن و کلام (از لطافت و بلاغت و فصاحت آن) فقط قدرت گوینده و لطافت روح و ذوق طرحریزی سخن را دید؛ و از جمیع صور متعدّدهی مرائی و آیینهها، همان شخص عاکس را مشاهده نمود، این معنی را «وحدت وجود» در نظر و «فناء فی الصوره» گویند.
…موحّد حقیقی، از تمام اعیان ممکنات و حقایق وجودات امکانیه، فقط ظهور قدرت و صفات کمالیه را دیده و جهات خلقیهی خودِ اشیاء ممکنات را در نظر نگرفته.
و در این نظر است که آسمان و زمین به هم متّصل و برّ و بحر به هم مرتبط و فصل بین اشیاء در نظر برخیزد… به جز حق و صفات او در نظر نیاورد. این معنی وحدت وجود و فناء فی الله است. و در شرع مطهّر که اخلاص در عبادت شرط است، مقدّمهی وصول به این مقام است؛ که تمرین به این اخلاص، شخص را مستعدّ از برای وصل به لجّهی عرفان که معنی چهارم است مینماید.
منبع: کتاب پندهای آسمانی، صص ۱۴۲-۱۴۴
پاسخ دهید