مراد از نزدیکبودن قیامت که در قرآن بدان اشاره شده، نزدیکبودن معاد است و یا نزدیکبودن مرگ؟!
قرآن درباره قیامت اشاره به نزدیک بودن آن دارد. آیا این نزدیک بودن مربوط به زمان مرگ است، یا مفهومی دیگر دارد؟
پاسخ اجمالی
مردم در مورد زمان وقوع قیامت و برپایی رستاخیز از پیامبر اسلام(ص) سؤال می کردند که این حادثه چه زمانی اتفاق می افتد؟ آیاتی در این ارتباط نازل شد و به پیامبر دستور داد، به آنان بگو زمان وقوعش نزدیک است، اما دانش دقیق آن نزد خدای متعال است: «یَسْئَلُکَ النَّاسُ عَنِ السَّاعَهِ قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ اللهِ وَ ما یُدْریکَ لَعَلَّ السَّاعَهَ تَکُونُ قَریباً».[۱]
این آیه تنها می گوید مردم از قیامت می پرسند، اما نمی گوید که از چه چیز آن می پرسند، ولى از تعبیر قیامت به ساعت بر می آید که مراد پرسش کنندگان تاریخ وقوع قیامت است. آنها می خواستند بفهمند آیا معاد نزدیک است یا دور؟ خداوند به رسولش دستور می دهد که در پاسخ آنان بگو من از آن اطلاعى ندارم، نه تنها من اطلاع ندارم، بلکه جز خدا کسی از آن اطلاع ندارد. این جواب تنها جوابى است که در همه جاى قرآن در مواردى که از تاریخ قیامت سؤال شده به کار رفته است؛ مانند: «وَ ما یُدْرِیکَ لَعَلَّ السَّاعَهَ تَکُونُ قَرِیباً»؛[۲] تو چه می دانى شاید ساعت (قیام قیامت) نزدیک باشد!
این جمله ابهام در مسئله را بیشتر می کند، تا بهتر بفهماند که رسول خدا(ص) نیز در این مسئله مانند سایر مردم است، و قیامت از آن اسرارى نیست که خدا به وى گفته، و او از مردم پنهان کرده باشد.[۳] دلیلش نیز ترغیب مؤمنان بر پیروی از دستورات شرع و ترک مخالفت با آن است.[۴]
بنابر این، از مجموع آیات می توان برداشت کرد که منظور از نزدیک بودن ساعت، نزدیک بودن برپایی قیامت و رستاخیز است. و چون وقتش معین نیست، پس امکان دارد که در هر لحظه رخ دهد.[۵]
البته با توجه به این که گفته شد؛ «من مات قامت قیامته»؛[۶] با مرگ هر شخصی قیامت او برپا می شود؛ ممکن است منظور از (ساعت)، ساعت مرگ نیز باشد، که آن قیامت صغرا است؛[۷] زیرا مرگ و پایان زندگی دنیایی، امکان هر عملی را از انسان تا روز قیامت سلب می کند و مشخص نیست مفهوم زمان در برزخ به همان معنایش در دنیا باشد.
همچنین «السَّاعَه» به هنگام ظهور امام مهدی(عج) هم تفسیر شده است که آن نیز قیامت دیگرى است.[۸]
منبع:اسلام کوئست
پی نوشت:
[۱]. احزاب، ۶۳٫
[۲]. شوری، ۱۷٫
[۳]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۶، ص ۳۴۶، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
[۴]. تفسیر المراغی، ج۲۵، ص: ۳۲ مراغی، احمد بن مصطفی، تفسیر المراغی، ج ۲۵، ص ۳۲، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بی تا.
[۵]. ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیرالقرآن، تحقیق، یاحقی، محمد جعفر، ناصح، محمد مهدی، ج ۱۷، ص ۱، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، ۱۴۰۸ق.
[۶]. مازندرانى، محمد صالح بن احمد، شرح الکافی(الأصول و الروضه)، محقق: شعرانى، ابوالحسن، ج ۴، ص ۲۷۴، تهران، المکتبه الإسلامیه، چاپ اول، ۱۳۸۲ق.
.[۷] گنابادى، سلطان محمد، تفسیر بیان السعاده فی مقامات العباده، ج ۳، ص ۲۵۷، بیروت، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق.
[۸]. تفسیر بیان السعاده فی مقامات العباده، ج ۳، ص ۲۵۷٫
پاسخ دهید