عین همان آیات شریفهی «أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ»[۱] آنجا هم لهو است. «أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ» شما را تکاثر سرگرم کرده است. تمام اوقات شما را مشغول کرده است. مدا میخواهید ثروت شما اضافه بشود. میخواهید قدرت شما وسعت پیدا بکند. این فرقی با ثروت ندارد تکاثر علم هم همینطور است. یک آدمی که خیلی عطش دارد میخواهد ذی فنون بشود. فیزیکدان بشود، شیمیست بشود، ریاضیدان بشود، داروشناس بشود، میکروبشناس بشود. سیر نمیشود، میخواهد به همهی اینها برسد. امّا مرگ آمد اینها برای تو فایدهای داشت؟ سرگرم بودی، هیچ کدام برای تو فایده نداشت. آقای فقیه، آقای مجتهد، آقای مفسّر شما هم سرگرم همینها بودید. خدا هم در کار شما بود، خدا ترس بودی؟ این حرفها شما را به خدا نزدیک کرد یا نه؟ شما با همدیگر رقابت میکردید، حسودی هم را میکردید. دنبال این بودید که نکند چیزی از من کم بشود، نکند به من چیزی بگوید. این فرقی با آن ثروت، با آن ریاست ندارد.
«أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ» افزون طلبی مایهی سرگرمی شما شده است. «أَنَّمَا الْحَیاهُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ»[۲] این دارد شاخصهی دنیا را ذکر میکند. چه پول آن باشد، چه شهرت آن باشد، چه ریاست آن باشد، چه علم آن باشد. همهی اینها هیچ فرقی نمیکند. هر چیزی برای شما سرگرمی بود، حالت حضور را از شما گرفت، توجّه به خدا کم شد، توجّه به قبر کم شد، توجّه به آخرت کم شد، این در هر لباسی باشد فرقی نمیکند. آدم در مسجد بیاید کاری به خدا ندارد، مسجد برای او دکان است. به اینجا آمده است که دور او شلوغ بشود. جای دیگری نمیگیرد، به مسجد آمده است. سرگرمی است همینها سرگرمی است.
[۱]– سورهی تکاثر، آیه ۱٫
[۲]– سورهی حدید، آیه ۲۰٫
پاسخ دهید