در بحث پیرامون رحلت و یا شهادت حضرت رسول(ص)، نظر غالب علما بر شهادت ایشان است که ایشان توسط سم، مسموم شده و به شهادت رسیده اند. آیا پذیرفتن شهید شدن آن حضرت با متن آیه ۶۷ سوره مائده که خداوند می فرماید «والله یعصمک من الناس» تناقض ندارد؟

پاسخ اجمالی

اعتقاد به شهادت پیامبر اسلام(ص)، در شیعه و اهل سنت،  طرفدارانی دارد و روایاتی نیز این مطلب را اثبات می کند.[۱]
اما شاید برخی آیه ذیل را منافی با پذیرش شهادت حضرتشان بدانند:
 «اى پیامبر! آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده، ابلاغ کن و اگر نکنى پیامش را نرسانده اى. و خدا تو را از [گزندِ] مردم نگاه می دارد. آرى، خدا گروه کافران را هدایت نمی کند».
[۲]
در این آیه تصریح شده که خداوند پیامبر را از گزند مردمان حفظ می کند. پس چگونه دشمنی توانسته از سد محافظتی پروردگار گذشته و ایشان را مسموم کند؟!
در پاسخ به این ابهام باید گفت:
۱ – بنابر روایات؛ این آیه در مورد اعلان جانشینی امام علی(ع) توسط پیامبر(ص) در غدیر خم بوده و خداوند تضمین می دهد که در ادای این وظیفه، پیامبر خود را حمایت خواهد کرد و او را از گزند مردم حفظ خواهد نمود.
 امام باقر(ع) می فرماید:
«زمانی که خداوند به پیامبر وحی کرد؛ علی را جانشین خود قرار ده، ایشان ترسید که مبادا این مطلب بر تعدادی از اصحابش سخت آید [و مشکلی را ایجاد کنند] اما خداوند او را به اعلان جانشینی فراخواند [و گفت که او را از گزند دیگران حفظ می کند]».‏
[۳]
 روایات دیگری نیز بر این مطلب وجود دارد.
[۴]
بنابر این، تعبیر موجود در آیه، اشاره به همین مورد خاص بوده و طبیعتاً همه دوران ها و زمان ها را شامل نمی شود
[۵]و در نتیجه منافاتی با شهادت ایشان ندارد.
۲ – در روایت دیگری می خوانیم: «وقتى این آیه نازل شد، پیامبر به چند تن از اصحاب که از او پاسدارى و محافظت می کردند، فرمود: به جاهاى خود بروید؛ زیرا خداوند مرا از شرّ دشمنان حفظ می کند».
[۶]
این روایت با این که اشاره ای به داستان غدیر یا واقعه ای دیگر ندارد، اما باز هم به نظر می رسد که در موقعیت خاصی نازل شده باشد؛ زیرا عموماً برای پیامبر(ص) محافظی وجود نداشته و تنها در شرائطی خاص، افرادی حفاظت از جان ایشان را بر عهده می گرفتند.
بر این اساس، این روایت هم نشانگر آن نیست که پروردگار در آیه مورد نظر تضمینی دائمی برای محافظت از جان پیامبر(ص) در مقابل دشمنان داده است.
۳ – با این که برخی مفسران، آیه را به گونه ای تفسیر کرده اند که براساس آن نمی توان شهادت پیامبر(ص) را پذیرفت،
[۷] اما باید توجه داشت که خود قرآن نیز در آیاتی، شهادت حضرتشان را محتمل می داند:
«و محمد، جز فرستاده اى که پیش از او [هم‏] پیامبرانى [آمده و] گذشتند، نیست. آیا اگر او بمیرد یا کشته شود، از عقیده خود برمی گردید؟ …».
[۸]
 از این آیه به دست می آید که فرض و احتمال شهادت برای پیامبر(ص) نیز وجود دارد. علاوه بر این می دانیم که در بسیاری از جنگ ها، آسیب های جسمی بسیاری به پیامبر اسلام وارد شده است و اگر قرار باشد تضمین محافظت پروردگار از ایشان را عمومیت بخشیم تمام این موارد قطعی تاریخی زیر سؤال می رود.

 

 

 منبع:اسلام کوئست


پی نوشت:

[۱]. ر.ک: ۴۰۷۳؛ شهادت یا رحلت پیامبر اسلام(ص)

[۲]. مائده، ۶۷٫

[۳]. ابن طاووس، علی بن طاووس، سعد السعود للنفوس منضود، ص ۶۹، دار الذخائر، قم، چاپ اول‏، بی تا؛ شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، آقابزرگ تهرانی، تحقیق، قصیرعاملی، ج ۳، ص ۵۸۸، احمد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی تا.

[۴]. ر.ک: عیاشی، محمد بن مسعود، التفسیر، محقق، مصحح، رسولی محلاتی، هاشم، ج ۱، ص ۳۳۱، تهران، المطبعه العلمیه، چاپ اول، ۱۳۸۰ق؛ حسکانی، عبید الله بن عبدالله، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، محقق، مصحح، محمودی، محمدباقر، ج ۱، ص ۲۵۶، تهران، التابعه لوزاره الثقافه و الإرشاد الإسلامی، مجمع إحیاء الثقافه الإسلامیه، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.

[۵]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۶، ص ۴۲، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.

[۶]. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۶، ص ۱۹۹، بیروت، دار المعرفه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق؛ سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج ۲، ص ۲۹۹، قم، کتابخانه آیه الله مرعشی نجفی، قم، ۱۴۰۴ق؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‏، محمد جواد، ج ۳، ص ۳۴۵، تهران، ناصر خسرو،  چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
روایات مشابه دیگری در همین زمینه وجود دارد. ر.ک: زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج ۱، ص ۶۵۹، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ سوم، ۱۴۰۷ق؛ ثعلبی نیشابوری، ابو اسحاق احمد بن ابراهیم، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج ۴، ص ۹۱، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.

[۷]. فخر رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج ۱۲، ص ۴۰۱، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق.

[۸]. آل عمران، ۱۴۴٫