متن نامه تهدیدآمیز معاویه به امپراتور روم چیست؟ آیا این نامه سیاست درست معاویه در جلوگیری از جنگ بود؟
چنین موضوعی در برخی کتابهای روایی و غیر روایی به شرح زیر نقل شده است:
«هنگامى که معاویه در گیرودار جنگ صفّین، آگاهى یافت که امپراتور روم آهنگ یورش به سرزمین شام دارد، نامهاى تهدیدآمیز به وى نوشت و به دنبال آن، رومیان در برابر دریافت پولى از معاویه با وى صلح کردند. معاویه، گروگانهایى از رومیان گرفت و آنان را در بعلبک نگاهداشت. سپس رومیان پیمانشکنى کرده گروگانهاى مسلمانان را کشتند. ولى معاویه و مسلمانان، از کشتن گروگانهاى رومى که در اختیار داشتند، خوددارى کرده و آنان را رها ساختند و از این رهگذر بر رومیان پیروز گشته و گفتند: در برابر پیمانشکنى، استوارى بر پیمان از گسستن آن بهتر است.[۱]سوگند به خدا اگر آهنگ خود را که من از آن آگاه گشتهام به انجام رسانى، با دشمن پیکارگر خود آشتى میکنم و در پیشاپیش سپاه وى، به کارزار تو میآیم و قسطنطنیه بخارآگین را بسان زغالى، سیاه میگردانم؛ و تو را چون زردکى که از زمین بیرون کشند، از تخت پادشاهى بیرون میکشم و مانند مزدورى، به خوکچرانى وادارت میسازم».[۲]
در نقل دیگری آمده است: «اى ملعون! سوگند به خدا اگر این اندیشه را رها نکنى و به کشور خود بازنگردى، براى پیکار با تو، با پسر عمّ[۳] خود آشتى میکنم و تو را از همه خاک کشورت بیرون میرانم؛ و زمین را با همه فراخى آن، بر تو تنگ میگردانم».[۴]
اینها نامه معاویه فرمانرواى شام، به امپراتور کنستانتین دوم به هنگام جنگ صفّین به سال ۳۷ هـ. ق است.[۵]
گفتنی است؛ معاویه هر چند در اینجا این سیاست را انجام داد و همه نیروهاى مادى و معنوى خود را براى تجهیز و توانبخشى ارتش خود بهکار میبرد و به مجرّد اینکه میخواست با امپراطورى روم درگیرى پیدا کند با او پیمان ترک مخاصمه بست و باجها و هدیههاى فراوانى پیشکش امپراطور کرد تا جنگى بین آنها در نگیرد و به علاوه، سپاهیانش را براى جنگ و فتوحات به جایى نفرستاد، اما این موضوع، نقطه قوّتی برای معاویه به شمار نمیآید، بلکه دلیلی بر شیطنت او است؛ زیرا او با این کار میخواست آمادگى و نشاط و نیروى سپاهیان خود را برای جنگ صفین حفظ کند. در حالیکه اگر او در صدد حفظ وحدت میام مسلمانان بود، باید به فرمان امام علی(ع) که به اعتراف تمام مسلمانان صلاحیت بیشتری برای جانشینی پیامبر گرامی اسلام(ص) نسبت به معاویه داشت، گردن مینهاد. و جنگ صفّین را راه نمیانداخت.
منبع: اسلام کوئست
[۱]. «أن الروم صالحت معاویه عَلَى أن یؤدی إلیهم مالا وارتهن معاویه منهم رهناء فوضعهم ببعلبک، ثُمَّ أن الروم غدرت فلم یستحل معاویه والمسلمون قتل من فی أیدیهم من رهنهم وخلوا سبیلهم، وقالوا: وفاء بغدر خیر من غدر بغدر»؛ بلاذری، أحمد بن یحیى، فتوح البلدان، ص ۱۵۹، دار ومکتبه الهلال، بیروت، ۱۹۸۸م.
[۲]. «فی حَدِیثِ مُعاوِیَهَ، و ذلِکَ أَنَّه لَمّا بَلَغَه خبرُ صاحِبِ الرُّومِ أَنَّه یُرِیدُ أَنْ یَغْزُوَ بلادَ الشّامِ أَیَّامَ فِتْنَهِ صِفِّینَ کَتَبَ إِلیْهِ یَحْلِفُ باللَّه «لئِنْ تَمَّمْتَ على ما بَلَغَنِی من عَزْمِک لأُصالِحَنَّ صاحِبِی، و لأَکُونَنَّ مُقَدِّمَتَهُ إِلیک، فلأَجْعَلَنّ القُسْطَنْطِینِیَّهَ البَخْراءَ حُمَمَهً سَوْداءَ، و لأَنْزِعَنَّکَ من المُلْکِ انْتِزاعَ الإِصْطَفْلِینَهِ، و لأَرُدَّنَّک إِرِّیساً من الأَرارِسَه تَرْعَى الدَّوَابِلَ»؛ واسطی زبیدی، محب الدین سید محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج ۱۰، ص ۳۸۱ ، دار الفکر، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
[۳]. اینجا منظور پسر عموی به معنای عرفی امروز نیست، بلکه چون نسب امام علی(ع) و معاویه به چندین واسطه یکی هستند، لذا عرب این گونه نام میبرد؛ نسب امام علی(ع) چنین است: «علیّ بن أبی طالب بن عبد المطلب بن هاشم بن عبد مناف» (شیخ مفید، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج ۱، ص ۵، کنگره شیخ مفید، قم، چاپ اول، ۱۴۱۳ق). نسب معاویه نیز به عبدمناف برمیگردد: «معاویه بن ابوسفیان بن حرب بن امیه بن عبدالشمس بن عبدمناف»؛ ابن کثیر دمشقی، أبو الفداء اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج ۸، ص ۲۰، دار الفکر، بیروت، ۱۴۰۷ق.
[۴]. «فَکَتَبَ إِلَیْهِ مُعَاوِیَهُ: وَاللَّهِ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ وَتَرْجِعْ إِلَى بِلَادِکَ یَا لَعِینُ لَأَصْطَلِحَنَّ أَنَا وَابْنُ عَمِّی عَلَیْکَ وَلَأُخْرِجَنَّکَ مِنْ جَمِیعِ بِلَادِکَ، وَلَأُضَیِّقَنَّ عَلَیْکَ الْأَرْضَ بِمَا رَحُبَتْ. فَعِنْدَ ذَلِکَ خَافَ مَلِکُ الرُّومِ وَانْکَفَّ، وَبَعَثَ یَطْلُبُ الْهُدْنَهَ»؛ البدایه و النهایه، ج ۸، ص ۱۱۹٫
[۵]. حمید الله، محمد، مجموعه الوثائق السیاسیه للعهد النبوی و الخلافه الراشده، ص ۵۴۴، دار النفائس، بیروت، چاپ ششم، ۱۴۰۷ق.
پاسخ دهید