چه کسی برای اولین بار لقب «امیر المؤمنین» را برای خلفای بعد از پیامبر اسلام(ص) بهکار برد؟
«لقب امیر المؤمنین»، مخصوص امام علی(ع) است و هیچیک از خلفا و حکما، شایسته این لقب نیستند.[۱]
اما برخی از صحابه، همانگونه که خلافت بلافصل امام علی(ع) را نپذیرفتند، این لقب حضرتشان را نیز بر خود نهادند.
بدین صورت که وقتی ابوبکر به خلافت رسید، صحابه و دیگر مسلمانان او را «خلیفه رسول الله» مینامیدند،[۲] این امر همچنان بر همین منوال بود تا ابوبکر در گذشت.
پس از ابوبکر، مردم بر حسب وصیّت او، با عمر بیعت کردند و در ابتدا او را خلیفه خلیفه رسول الله، میخواندند و گویى مردم این لقب را به سبب زیادی کلمات، سنگین میشمردند. همچنین اگر این نوع نامگذاری ادامه مییافت، این اضافات در آینده و در مورد خلفای بعدی، زیاد میشد و شناختن افراد دشوار میگردید؛ از اینرو خواه ناخواه مردم از گفتن چنین لقبى طولانی چشمپوشی میکردند؛[۳] لذا بنابر منابع تاریخی، بعدها به خلیفه دوم «امیر المؤمنین» میگفتند.
در اینکه چگونه این لقب بر خلیفه دوم نهاده شد، نقلهای مختلفی در منابع وجود دارد که در این مختصر به مواردی از آنها اشاره میکنیم:
۱ – در برخی منابع آمده است خلیفه دوم، خود از صفت «خلیفه خلیفه رسول الله» رضایت نداشت؛ لذا مردم را فراخواند که به نام «امیر المؤمنین» او را خطاب کنند.[۴]
۲ – خلیفه دوم، نامهای به فرماندار عراق نوشته و برای امری دو نفر را خواست.
حاکم عراق «لبید بن ربیعه عامر» و «عدی بن حاتم طایی» را فرستاد. این دو وارد مدینه شدند و وقتی به عمرو بن عاص رسیدند گفتند برای ما از امیر المؤمنین وقت بگیر.
عمرو از این صفت خوشش آمد و اینرا با خلیفه در میان گذاشته و در نهایت تصمیم بر آن شد که خلیفه را به این صفت بخوانند.[۵]
۳ – در همان روزگار، مردم فرماندهان سپاه را به نام امیر میخواندند. مردم جاهلیت، پیامبر خدا(ص) را امیر مکه و امیر حجاز نیز خطاب میکردند و صحابه نیز سعد بن ابیوقاص را به لقب «امیر المسلمین» میخواندند؛ زیرا وى امیر سپاه اسلام در فتح ایران بود که بخش بزرگی از مسلمانان را در آن روزگار تشکیل میدادند. از قضا یکى از صحابه؛ که برخی او را «عبد الله بن جحش» و برخی «مغیره بن شعبه» میدانند؛ خلیفه را «امیر المؤمنین» خطاب کرد و اطرافیان این لقب را پسندیدند و تصویب کردند او را بدان بخوانند.[۶]
منبع: اسلام کوئست
[۱]. برای اطلاعات بیشتر ر.ک: ۴۷۵۵۳؛ علت نامگذاری امام علی(ع) به «امیر المؤمنین»
[۲]. ابن اثیر جزری، علی بن محمد، اسد الغابه فی معرفه الصحابه، ج ۳، ص ۶۶۷، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹ق.
[۳]. ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی الشأن الأکبر(تاریخ ابن خلدون)، تحقیق، خلیل شحاده، ج ۱، ص ۲۸۲ – ۲۸۳، بیروت، دار الفکر، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق.
[۴]. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق، ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج ۴، ص ۲۰۸، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، ۱۳۸۷ق؛ ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج ۷، ص ۱۳۷، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۷ق.
[۵]. ابن عبدالبر، یوسف بن عبد الله، الاستیعاب فی معرفه الأصحاب، تحقیق، بجاوی، علی محمد، ج ۳، ص ۱۱۵۱، بیروت، دار الجیل، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
[۶]. تاریخ ابن خلدون، ج ۱، ص ۲۸۳٫
پاسخ دهید