در این متن می خوانید:
      1. رفتار انسان‌های اهل تقوا در زندگی
      2. سبع مثانی، مختصّ پیامبر
      3.  جهان، تحت ربوبیّت خدا
      4. دارایی انسان همه از لطف خداوند است
      5. قدرت حضرت سلیمان در حکومت
      6. بی‌کفایتی در بدست آوردن قدرت در برخی انسان‌ها
      7. سلیمان نبی در قدرت هم همواره به یاد خدا بود
      8. ربوبیّت مادر برای فرزند
      9. پدر، مظهر قدرت در خانواده
      10. شفقت خدا به انسان بالاتر از والدین
      11.  درخواست سلیمان نبی از خدای متعال
      12. جمله‌ی حضرت سلیمان بعد از برآورده شدن دعای ایشان
      13.  همه چیز در حوزه‌ی عظمت خدا
      14. مشروعیت مناصب دولتی زیر پرچم ولایت
      15. بیت المال مختصّ خدا و رسول
      16. إذن الهی برای استفاد از اموال عمومی
      17.  شغل باید جواز شرعی داشته باشد
      18. نعمت حکومت برای خدمت در مسیر خداست
      19. بحران فراموش شده‌ی بیکاری در جامعه
      20.   خدا، مهربان‌ترین مهربانان
      21. شناخت جریان‌های نفوذی توسط چراغ تقوا
      22. توجّه به بیانات نورانی رهبر
      23. انجام کار برای رضای خدا
      24. مسئله‌ی حیات و زندگی در فرمایش رهبر
      25. انسان آیینه‌ی خدا
      26. پیامبر، چشمه‌‌ی حیات طیّبه
      27. ظلم بزرگ جاهلیّت مدرن به جوامع انسانی
      28. جایگاه انقلاب اسلامی در عصر حاضر
      29. مکتب علی (ع) و اندیشه‌های امام خمینی در جهان حاضر
      30. مسئله‌ی تمدّن اسلامی و استفاده از تجارب علمی مسلمانان
      31. تحقّق توحید در جامعه، وظیفه‌ی امروز ما
      32. شکوه ۹ دی، اقتدار جمهوری اسلامی
      33. حماسه‌ی ۹ دی، مشت محکمی بر دهان منافقین
      34. فتنه‌ای خطرناک‌تر از جنگ ۸ ساله
      35. بیان عنوان تقلّب، دلیل ایجاد نابسامانی در جامعه
      36.  جسارت مخالفین اسلام به مقدّسات، یکی از آسیب‌های ۹ دی
      37. ۹ دی عزّت انقلاب را به دنیا نشان داد.
      38. انتخابات باید با بصیرت باشد
      39. نگاهی به گذشته، انتخابی اصلح برای امروز
      40.  رحلت آیت الله شجاعی، ضایعه‌ای برای انقلاب

 

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏».[۱]

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خاتَمِ الأنبِیَاءِ وَ المُرْسَلین طَبِیبِ نُفوسِنَا و شَفیعِ ذُنوبَنا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ مَولَانَا بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ أَرْوَاحُنَا وَ أرْواحُ مَنْ سِوَاهُ فِدَاهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».

«اوصیکُم عبادَ الله بِتَقوی الله».[۲]

NamazJome1394101 (1)

رفتار انسان‌های اهل تقوا در زندگی

شما بندگان صالح خدا، شما میهمانان ضیافت جمعه‌ی الهی و آحاد مؤمنین را و خود را به تقوا توصیه می‌کنم، تقوا بازدارنده است. «إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ».[۳]

خوشا به حال کسانی که چراغ تقوا در زندگی آن‌ها است، در محیط کار آن‌ها است. در گفتار و رفتار آن‌ها معلوم است که از یک جایی می‌ترسند. معلوم است که کسی بالای سر آن‌ها است و می‌دانند. کسانی که اهل تقوا هستند «إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ» وقتی فضای گناه در ذهن آن‌ها یا در خارج ذهن آن‌ها پیش می‌آید، شیطان می‌خواهد آن‌ها را آلود کند، به گناه نجس کند، «تَذَکَّرُوا» این سنگر تقوا فوری به یاد می‌آورد که این تیر شیطان است. اگر گناه کردم تیر خورده هستم. ایمان من آسیب می‌بیند. روح دین ممکن است با این تیر بمیرد و بی‌دین شوند. لذا تا گناه پیش می‌آید انسان‌های اهل تقوا به یاد خدا می‌افتند و از گناه صرف نظر می‌کنند.

سبع مثانی، مختصّ پیامبر

در خطبه‌ی اوّل توفیق داریم از انوار خاصّ سبع مثانی که از مختصّات پیغمبر است و خدا برای نزول سوره‌ی مبارکه‌ی حمد به پیغمبر خود امتنان دارد. یک چنین سوره‌ای، یک چنین چشمه‌ای، یک چنین دریایی در اختیار هیچ پیغمبری قرار نگرفته است. این معادل همه‌ی قرآن است و قرآن تجلّی اعظم خدا است.

NamazJome1394101 (2)

 جهان، تحت ربوبیّت خدا

بعد از آن‌که در ربوبیّت پرودگار متّعال در حدّ فرصت خطبه‌های خود؛ پروردگار متّعال مطالبی که خوراک دل‌های شما بوده است به زبان ما آورد، ولی رزق شما بوده است. بعد از ربّ العالمین که پروردگار متّعال را؛ خود او به عنوان کسی که عالمین را تحت ربوبیّت خود قرار داده است فرمود: «الرَّحْمنِ الرَّحیمِ»[۴] با این‌که در آغاز سوره آورده است «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ» ولی بعد از «رَبِّ الْعالَمین‏» باز هم «الرَّحْمنِ الرَّحیمِ» می‌گوییم.

دارایی انسان همه از لطف خداوند است

 معمولاً کسانی که قدرتی دارند. یک خانه‌ای را دارد مدیریّت می‌کند، ربوبیّـت می‌کند، یک کارخانه‌ای را ربوبیّت می‌کند، استاندار یک ولایتی است، یک وزرات خانه‌ای را که شاخ و برگ کشوری دارد ربوبیّت می‌کند، طبع بشر این است.

 «کَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغى‏ * أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى‏»[۵] بشر وقتی خود را مستغنی می‌بیند، بشر مستغنی نیست، غنی نیست. خدا آب پاکی را به دست بندگان خود ریخته است و فرموده است تو هیچ نداری. «أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمیدُ»[۶]، اگر صاحب فرزند هستید، اگر صاحب عیال هستید، اگر صاحب منزل هستید، اگر منصب فرمانداری دارید، اگر تریبون نماز جمعه دارید، بیچاره، از یاد تو نرود که ما دادیم! ملک ما است، عنایت ما است، امانت است، هر وقت بخواهیم از تو می‌گیریم. تو مالک بچّه‌ی خود نیستید، تو مالک مِلک خود نیستید، تو مالک این موقعیّت خود نیستید، ما این فرصت‌ها را به شما دادیم.

قدرت حضرت سلیمان در حکومت

 سلیمان نبی برای مسئولین ما، برای رؤسای جمهور، برای وزیران، برای رؤسای قوا، برای همه یک الگو است. خدا به یک پیغمبر قدرتی داد، امکاناتی داد که احدی قبل از امام زمان ما امکانات حضرت سلیمان را ندارد.

او بر طایفه‌ی جان و بنی جان حکومت می‌کرد. پریان و دیو‌ها تحت تسخیر حضرت سلیمان بودند. به آن‌ها فرمان می‌داد. همین جن با فرمان حضرت سلیمان آن سنگ‌ها را می‌آوردند مسجد الاقصی را بنا کرد. کارهایی سختی را از این‌ها می‌کشید. تمام موجودات «عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّیْرِ»[۷] زبان پرندگان را می‌دانست. ائمّه‌ی ما هم می‌دانند ولی او از این‌ها کار می‌کشید. هد هد را به عنوان پیک خود، سفیر خود مأمور کرد که دعوت بلقیس و ممکلت سبأ را به سوی اسلام از طریق همین هد هد انجام دهد. باد در اختیار او بود، باران در اختیار او بود.

بی‌کفایتی در بدست آوردن قدرت در برخی انسان‌ها

 کسی که این‌قدر اقتدار دارد، عظمت دارد، جلال دارد، حکومت او در عالم نظیر ندارد. ولی خداوند منان برای کسانی که به قدرت رسیدند و در قدرت فاسد شدند، ظالم شدند، متجاوز شدند، غافل شدند، بدبخت شدند. ای کاش قدرت پیدا نمی‌کردند.

 روز قیامت وقتی این صاحب منصب‌ها، این مسئول‌ها، این رؤسا، این مشهورین، این دانه درشت‌ها در محکمه‌ی عدل الهی حاضر می‌شوند، از آن‌ها بازخواست می‌‌شود چرا فاسد شدی؟ جواب می‌دهد که لازمه‌ی این‌ همه اقتدار و قدرت همین بود!

سلیمان نبی در قدرت هم همواره به یاد خدا بود

این حضرت سلیمان بر آن‌ها حجّت است. ببینید این سلیمان با این‌ همه قدرت دست از پا خطا نکرده است! ببینید لحظه‌ای از یاد خدا غافل نبوده است! به محض این‌که دعای سلیمان نبی مستجاب شد، چون از خدا خواسته بود «رَبِّ … هَبْ لی‏ مُلْکاً لا یَنْبَغی‏ لِأَحَدٍ»[۸]، ربّ من؛ باز عرض کردم این رابطه‌ی عبودیّت و ربوبیّت رابطه‌ی بسیار دقیقی است. «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ»[۹] اوّل در پناه بردن، ربوبیّـت او برای بنده انگیزه می‌شود.

ربوبیّت مادر برای فرزند

بچّه‌ای که چشم باز کرده است دامن مادر دیده است، نوازش مادر دیده است، عاطفه‌ی مادر دیده است، ایثار مادر دیده است، این بچّه تا مشکل پیدا می‌کند، تا یک جای او درد می‌کند می‌گوید: مادر! پدر را صدا نمی‌زند، مادر را صدا می‌زند. چرا مادر را صدا می‌زند؟ برای این‌که از او ربوبیّت دیده است. مهربانی دیده است. آدم از کسی که مهربانی دیده است، مربّیگری دیده است، وقتی مشکل پیدا می‌کند اوّل به یاد مهربان خود می‌افتد. «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ»، بعد مسئله‌ی مَلِک، بعد مسئله‌ی «إله» به یاد انسان می‌آید.

پدر، مظهر قدرت در خانواده

اوّل مادر در دوران کودکی و بیچارگی و بی‌دست و پایی؛ همه چیز آدم مادر او است. گویا کسی را جز مادر کاره‌ای نمی‌داند. کمی بزرگ می‌شود می‌بیند پدر معاش او را تأمین می‌کند، خواسته‌های او را برآورده می‌کند در آن‌جا قدرت می‌بینید. کمی که بزرگ شد مادر جای خود را دارد، ولی یک جایی کمک لازم دارد به پدر خود تکیه دارد. پدر من کاره‌ای است، بازوان قوی دارد، فکر نافذ دارد، آدم دارد، به پدر خود پناه می‌برد. پدر به عنوان مظهر قدرت در خانواده است.

شفقت خدا به انسان بالاتر از والدین

اوّل آدم ربوبیّت خدا را به یاد می‌آورد. این مهربانی، این نوازش، این گرمی، این نزدیکی، هیچ کسی به اندازه‌ی خدا مهربان نیست. پدر ما، مادر ما، به اندازه‌ی خدا با ما مهربان نیست. او ربّ ما است، او ربّ ما است.

 درخواست سلیمان نبی از خدای متعال

حضرت سلیمان وقتی از خدا چیزی می‌خواهد از اسم رب بهره می‌گیرد. «رَبِّ … هَبْ لی‏ مُلْکاً لا یَنْبَغی‏ لِأَحَدٍ»[۱۰]، خدایا من یک مُلکی می خواهم، یک سلطنتی می‌خواهم، یک حکمرانی و فرمانروایی می‌خواهم که شایسته‌ی احدی نباشد. می‌خواهم در این امر به عنوان برجسته‌ترین بنده‌ی تو، مظهر قدرت تو، خود را در عالم نشان دهم که در عین این‌که این امکانات را دارم، من کاره‌ای نیستم.

جمله‌ی حضرت سلیمان بعد از برآورده شدن دعای ایشان

 دعای سلیمان وقتی خدا دعای او را مستجاب کرد. رب به سلیمان داد آنچه را که سلیمان از ربّ خود خواست. تا صاحب این امکانات و این اقتدار و این حکومت شد گفت: «هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّی‏»[۱۱] نگفت من به دست آوردم! دنبال باند و جریان سیاسی و زد و بند نبود. خدا را کاره‌ای می‌دید. «قُلِ اللَّهُمَّ مالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ»[۱۲] خدا عزت برای تو است.

 همه چیز در حوزه‌ی عظمت خدا

هر کسی ذلیل شده است تو او را ذلیل کرده‌ای، هر کسی عزیز است تو او را عزیز کرده‌ای. هر کسی قدرتی دارد، حکومتی دارد تو به او دادی، کسی از خود چیزی ندارد. سلیمان به این معنا افتخار کرد «هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّی‏»[۱۳]، این از فضل پروردگار من است. امّا چرا خدا دعای من را مستجاب کرد؟ چرا این حکومت را به من داد؟ چرا این حوزه‌ی وسیع ولایت را به من داد؟ «لِیَبْلُوَنی‏» حواس من جمع است. خدا این‌ها را داده است که من را امتحان کند. دارم امتحان می‌شوم.

مشروعیت مناصب دولتی زیر پرچم ولایت

«الْوِلَایَاتُ‏ مَضَامِیرُ الرِّجَالِ»[۱۴]، مسئولین عزیز، خدمت گزاران نظام خون‌بار مظلوم جمهوری اسلامی ایران، کسانی که افتخار شما این است که زیر پرچم ولایت پست‌های شما مشروعیّت پیدا کرده است که اگر این ولایت نبود، کار شما، خدمت شما، با این‌‌که خدمت بود ارزشی نداشت. روز قیامت برای شما ارزشی نداشت. همه‌ی این‌ها غصب بود. این ولایت همه‌ی مناصب دولتی را مشروع کرد.

بیت المال مختصّ خدا و رسول

این آزادی شما در استفاده از بیت المال مجوّز ولایی لازم دارد. بیت المال برای خدا است، برای رسول الله است. او به عنوان امین الله کفیل عائله‌ی خدا است. جایز نیست کسی از پیش خود بگوید من می‌خواهم این بندگان خدا را از بیت المال ارتزاق کنم. شما چه کاره هستید که بیت المال را در اختیار گرفته‌اید! با چه مجوّزی؟! با اذن چه کسی این کار را کرده‌اید؟!

إذن الهی برای استفاد از اموال عمومی

 مردم وقتی کسی را رأی می‌دهند چقدر اختیار دارند که به کسی که رأی می‌دهند او وکیل آن‌ها باشد؟ مگر اموال عمومی، تک تک برای ما است که ما به کسی وکالت دهیم که او این کار را کند. اذن الهی می‌خواهد. اموال عمومی مال خدا است.

انفال برای خدا است. «قُلِ الْأَنْفالُ لِلَّهِوَ الرَّسُولِ»[۱۵] سوره‌ی مبارکه‌ی انفال، یک سوره است. این اموال عمومی إذن ولی می‌خواهد، إذن خدا می‌خواهد. جایز نیست هر کسی از این امکانات عمومی استفاده کند. امانت‌های خیلی دقیقی است.

 شغل باید جواز شرعی داشته باشد

 وقتی خدا این امکانات را به سلیمان نبی داد گفت: ای وای! اوّل کار من است، «لِیَبْلُوَنی‏»[۱۶]، دارم امتحان می‌شوم چه امتحان سختی! «أَ أَشْکُرُ أَمْ أَکْفُر» اگر کسانی که پست مشروعی؛ بعضی‌ها پست‌های مشروعی ندارند. نور چشم بازی است، شایستگی آن را نداشتند، مدرک لازم آن را نداشتند، تجربه‌ی لازم را نداشتند، ولی چون جزء یک جریان بودند به آن‌ها پست‌های مهم داده شده است. روز قیامت اگر خدمتکار هم باشند، این‌ها مسئول هستند و پاسخی در پیشگاه پروردگار متّعال ندارند. امّا آن‌‌هایی که با جواز شرعی پست‌هایی را در اختیار دارند، همیشه تابلوی آن‌ها حضرت سلیمان باشد. هر روز که به اداره‌ی خود می‌روند به یاد آن‌ها بیاید که خدای متّـعال دارد آن‌ها را امتحان می‌کند.

نعمت حکومت برای خدمت در مسیر خداست

 «أَ أَشْکُرُ أَمْ أَکْفُر» شکر نعمت به این است که انسان نعمت را در مسیری که خداوند خواسته است و خدا راضی است، نعمت را در آن مسیر به کار ببرد و نعمت حکومت برای خدمت به مردم است. برای گشودن گره‌های مستضعفین و گرفتاران است. برای شکستن این کابوس است. برای از بین بردن این بیکاری که دارد بیداد می‌کند.

بحران فراموش شده‌ی بیکاری در جامعه

 بیکاری برای جوان‌های ما سرگردانی است، اختلالات عصبی است. در معرض اعتیاد و قاچاق قرار گرفتن است. بیکاری آفت‌های عظیمی دارد. باید این‌هایی که این پست‌ها را دارند به این فکر باشند، شب و روز نداشته باشند. قسمت عمده‌ی مشکلات فرهنگی ما برای بیکاری است. انسان‌هایی که کار دارند به فساد آلوده نمی‌شوند. این‌هایی هم که فساد سیاسی پیدا می‌کند والله برای بیکاری آن‌ها است. آدمی که کار دارد، خادم مردم است، وقت ندارد به جنگ سیاسی در داخل کشور بپردازد. او مشغول نوکری و خدمت گزاری خود است.

  خدا، مهربان‌ترین مهربانان

این یک نکته است، پروردگار متعال خدای ربّ العالمین است. احدی قدرت خدا را ندارد. احدی نفوذ خدا را ندارد. چه قدرتی! قدرت بی‌کران است، ربّ العالمین است. امّا در ربوبیّت خود «الرَّحْمنِ الرَّحیمِ»[۱۷]. مانند شاه‌ها نیست، مانند رؤسای جمهوری کشور‌هایی که فقط سیاسی رئیس جمهور هستند این‌ها نیست. خدا «الرَّحْمنِ الرَّحیمِ» است. با داشتن آن قدرت هم رحمان است و هم رحیم است.

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏ * قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ * مَلِکِ النَّاسِ * إِلهِ النَّاسِ * مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ * الَّذی یُوَسْوِسُ فی‏ صُدُورِ النَّاسِ * مِنَ الْجِنَّهِ وَ النَّاسِ».[۱۸]

 

«أَعُوذُ بِاللَّهِ‏ مِنَ‏ الشَّیْطَانِ‏ الرَّجِیم‏»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ اللّهُمَ صَلِّ وَ سَلِّم عَلَى نَبیِّ الرَّحمَهِ ابَاالقاسِم مُحَمَّدٍ وَ عَلَی سَیِّدِ الأُوصیاءِ أمیرِ المُؤمِنینِ عَلِیِّ‏ بْنِ‏ أَبِی‏ طَالِبٍ وَ عَلَی فَاطِمَهَ سَیِّدَهِ نِسَاءِ العالَمینَ وَ عَلَی سِبْطَیِ الرَّحْمَهِ وَ سیِّدیِ الشَّبابِ اَهْلِ الْجَنَّهِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ وَ عَلَی أَئِمَّهِ الْمُسْلِمینَ عَلِیِّ بنِ الْحُسَیْنِ وَ مَحَمَّدِ بْنِ علیٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ موسَی بْنِ جَعْفَرٍ وَ عَلیِّ بْنِ مُوسی وَ مُحَمَّدِ بْنِ علیٍّ و علیِّ بنِ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنِ بْنِ علیٍّ وَ الحُجَّه الْقائِمِ حُجَجِکَ عَلَی عِبادِکَ وَ أُمَنَائِکَ فِی بِلَادِکَ بِهِم نَتوَلَّی وَ مِنْ أَعْدَائِهِمْ نَتَبَرَّءُ إِلَی الله عزَّوَجَل، أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ».

شناخت جریان‌های نفوذی توسط چراغ تقوا

بندگان دلداده‌ی به خدا، مهمانان خدا، شما و خود را به ترک گناه، به پرهیز از غفلت در مورد واجبات الهی، انجام وظایف دینی، توصیه می‌کنم. حضرت امیر (علیه الصّلاه و السّلام) فرمودند: «أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِأُحَذِّرُکُمْ‏ أَهْلَ‏ النِّفَاق‏»[۱۹] شما را به تقوای الهی دعوت می‌کنم و شما را از نفوذی‌ها بر حذر می‌دارم.

 اگر همه‌ی مردم نور تقوا داشته باشند، تقوا بصیرت را به همراه دارد. آدم می‌تواند جریان‌های نفوذی را با تقوا؛ هم با سلاح دعا می‌تواند بزند، هم با چراغ تقوا انسان می‌تواند دقیق تشخیص دهد چه کسی دشمن است و لباس دوست پوشیده است و چه کسی دوست واقعی انسان است.

توجّه به بیانات نورانی رهبر

 این تناسب بین تقوا و تحذیر از نفاق خیلی پیام دارد. در این خطبه‌ی پرصلابت نماز جمعه، در جمع شما جلوه‌‌های عظمت حق تعالی، در این اجتماعات عظیم اوّلین مسئله توجّهی به بیانات حکیمانه‌ی به موقع نورانی رهبر دلداده‌ی به خدا، منقطع إلی الله که وقتی سخن می‌گوید آدم احساس می‌کند که به زبان او می‌گذارند.

انجام کار برای رضای خدا

 ما هم این‌طور باشیم خدا در سخن‌های ما به ما عنایت می‌کند. انسان بلندگوی خدا می‌شود. آدم بتواند نفس امّاره‌ را سر جای خود بنشاند که عاجز هستیم. خدا باید به ما رحم کند. آدم انگیزه‌ی هوس در سخنرانی خود نداشته باشد، انگیزه‌ی عبادت داشته باشد، برای رضای خدا بگوید، خدا حرف‌های خوب را به زبان او جاری می‌کند.

 در روز میلاد نبیّ مکرّم اسلام و امام جعفر صادق (علیهم الصّلاه و السّلام و علی آلهِما) که من هم جا داشت در اوّلین خطبه ایّام نورانی را به امام زمان و به شما عزیزان خود تبریک عرض کنم و تبریک عرض می‌کنم.

مسئله‌ی حیات و زندگی در فرمایش رهبر

من به دو نکته از نکات مهمّی که در فرمایشان نورانی رهبر عزیز ما آمد، به این دو نکته توجّه می‌‌دهم. یکی مسئله‌ی حیات و زندگی است. این زندگی که ما داریم با زندگی که حیوانات دارند باید متفاوت باشد. حیوان یک زندگی غریزی دارد. ولی انسان خلیفه‌ی خدا است باید رنگ خدا داشته باشد. بشر تا رنگ خدا نگرفته است حیات او، حیات انسانی نیست.

انسان آیینه‌ی خدا

بنا است انسان آیینه‌ی خدا شود، بنا است انسان مظهر صفات حق تعالی شود. انسان عزیز کرده‌ی خدا است. خدا بشر را برای خود خلق کرده است. تا به خدا نرسد، موطن او، وطن او پیش خدا نباشد، به وطن اصلی خود او که از پیش خدا آمده‌ایم و باید به خدا برگردیم، تا به آن‌جا نرسد حیات انسانی ندارد. مشترک با همه‌ی موجودات! حیوان چطور زندگی می‌کند، او هم لانه دارد، او هم بچّه دارد، او هم عواطف بچّه ‌‌داری دارد، او هم جفت دارد. او هم غذا تأمین می‌کند، همه‌ی این‌ کارهایی که همه می‌کنیم.

پیامبر، چشمه‌‌ی حیات طیّبه

ما چه اضافه داریم؟ ما چه مناسبتی با خدا داریم؟ ما کدام ارتباط را با خدای خود برقرار کرده‌ایم؟ وجود نازنین پیغمبر خدا چشمه‌ی حیات بود. خدا این چشمه را جوشاند. در آن روزگاری که روح انسانی بشریّت مرده بود، آمدن پیغمبر اعلان حیات انسانی بود، حیات طیبّه بود. بعد هم با رسالت خود «اسْتَجیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُم‏».[۲۰]

ظلم بزرگ جاهلیّت مدرن به جوامع انسانی

 آن روز جاهلیّـت روح انسانی را، روح انسانی الهی را از جامعه‌ی آن روز گرفته بود و زیر پا له کرده بود. امروز هم جاهلیّـت مدرن آمده است، اخلاق را کشته است، عفّت را از بین برده است، خبری از عدالت نیست، خبری از ایثار نیست، خبری از وجدان نیست. این همه قتل‌های فجیع! بچّه‌ را جلوی چشم پدر و مادر سر می‌برند. به این دنیای غدّاری که امکانات بشر را در اختیار غصب کرده است حمایت می‌کند. یک چنین جانورهایی می‌سازد. کجای آن انسانی است؟!

جایگاه انقلاب اسلامی در عصر حاضر

 دنیای غرب، چه نشانه‌ای از انسانیّت دارد؟! با این سلطه‌ی فرهنگی، این تحمیل فرهنگی می‌خواهد همه را به رنگ خود دربیاورد. وجدان را بکشد. این انقلاب ما احیای روح انسانی بود، امروز ما باید در این قیام و نهضت به میدان بیاییم. دل ما برای بشریّت بسوزد و دنبال دمیدن روح انسانی، زندگی انسانی باشیم.

مکتب علی (ع) و اندیشه‌های امام خمینی در جهان حاضر

 «اسْتَجیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْییکُم‏» که این نفس روح اللّهی حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه) در منطقه چه کرد و در اقصی نقاط عالم امروز اسلام دلبری می‌کند. مکتب علی دلبری می‌کند. برای این مکتب مظلومانه جان می‌دهند.

 این علّامه شیخ ابراهیم زکزاکی که هنوز هم گرفتار و اسیر است، ۶ فرزند به تبعیّت از ارباب خود امام حسین (علیه السّلام) تقدیم علی و مکتب علی کرده است. این‌ها، این خون‌ها حیات است، زنده می‌کند. این‌ها از بین نمی‌روند. این‌ها به حیات «عند ربّی»[۲۱] رسیدند.

مسئله‌ی تمدّن اسلامی و استفاده از تجارب علمی مسلمانان

نکته‌‌ی دوم تأسیس تمدّن اسلامی است. مادامی که خود ما تمدّن نداریم، ما استقلال کافی نخواهیم داشت. مأموریّت و رسالت انقلاب اسلامی این است. دنیا با استفاده از تجارب علمی مسلمانان صدر اسلام، مسلمانانی که آن روز‌ها فتوحاتی کردند؛ علم را اسلام آورد و رایج کرد. دانشگاه‌ها زاییده‌ی تلاش مؤمنین بودند، امّا آن‌ها از این تجارب استفاده کردند. اوّلین رصد خانه را خواجه نصیر ما و دیگر علمای ما برقرار می‌کند.

آن‌ها آمدند تجارب علمی راگرفتند ولی معنویّـت را منها کردند، اخلاق را منها کردند. تمدّن آن‌ها از نظر ظاهری خیره کننده است ولی خود آن‌ها به پوچی رسیدند. دنیا آدم را سیر نمی‌کند. آدم الهی است، روح الهی دارد. این‌جا برای او زندان است. به هر جا برسد احساس تنگنا می‌کند.

تحقّق توحید در جامعه، وظیفه‌ی امروز ما

ما دنبال این هستیم که با استفاده از تجارب آن‌ها که مقابله‌ای به مثل است یک تمدّنی بسازیم که مبنای آن توحید باشد. معرفت الله باشد، اخلاق باشد. ما دنیا و آخرت را یک جا می‌خواهیم آباد کنیم. ما معنا و لفظ را یک جا می‌خواهیم محتوا دهیم. ما می‌خواهیم جامعه‌ی متمدّن خدا شناس، خدا ترس و معتقد به معاد داشته باشیم.

شکوه ۹ دی، اقتدار جمهوری اسلامی

مطلب دوّم مسئله‌‌ی ۹ دی بود. ۹ دی از ایام الله است. معجزه‌ی انقلاب است. «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ»[۲۲] خود ما این ذکر را نازل کرده‌ایم و حافظ این ذکر هم خود ما هستیم. این انقلاب پدیده‌ی قرآنی است، این جلوه‌ی خدا است. این‌هایی که دل به غرب داده‌اند، این‌هایی که دست و پا می‌زنند، تشکّلات دارند و می‌خواهند این اسلام ولایی را، این جمهوریّتی که اگر مسئله‌ی ولایت و اسلامیّت در آن نبود، مانند جمهوری‌های کشورهای مستکبر و آدم‌کش بود. مانند جمهوری‌های بعضی منطقه بود.

حماسه‌ی ۹ دی، مشت محکمی بر دهان منافقین

 افتخار ما به این است که خون شهدای ما برای اسلام ریخته شده است نه برای شکم این و آن! نه برای ریاست این جناح و آن جناح! ۹ دی یکی از معجزاتی بود، همان‌گونه که جنگ ۸ ساله را آن‌ها برنامه‌ریزی کرده بودند و یقین داشتند که با این جنگ انقلاب را از پا درمی‌آورند و مردم را از انقلاب خود جدا می‌کنند. نه تنها هیچ غلطی نتوانستند بکنند، امام فرمود: جنگ برای ما نعمت بود.

فتنه‌ای خطرناک‌تر از جنگ ۸ ساله

 خدا می‌داند با همه‌ی وجود خود اعتقاد دارم که ۹ دی، فتنه‌ی ۸۸ به مراتب خطرناک‌تر از جنگ هشت و نیم ساله بود. چون در فتنه‌ی ۸۸ کسانی که در انقلاب سابقه داشتند و اعتماد مردم را در پرتو امام و انقلاب جمع کرده بودند، آن‌ها مقابل انقلاب بودند، آن‌ها منشأ آشوب بودند. آن‌ها این آتش را روشن کردند و در آن می‌دمیدند و عدّه‌ای از مردم هم این بصیرت را نداشتند. خیال می‌کردند واقعاً به مردم جفایی شده است، رأی آن‌ها را کسی خورده است.

بیان عنوان تقلّب، دلیل ایجاد نابسامانی در جامعه

 ظاهر این تقلّب مسئله‌ی ادّعایی بود که دلیل نداشت. ادّعایی بود که به محکمه نرفت. ادّعایی بود که به محکمه نرفته، این‌‌ها خواستند انتقام بگیرند، مردم را به خیابان‌ها کشیدند و من تعجّب می‌کنم امروز کسانی که آن روز احساس تعهّد نکردند، به امنیّت مردم دلسوزی نکردند، وجدان حفاظت از دستاوردهای انقلاب را نداشتند و حاضر بودند تماشا کنند، مردم در داخل با دست خود، خود را از بین ببرند. ۸ ماه مردم تهران آرامش نداشتند، کسبه‌ی ما سامانی نداشتند ولی دست بردار نبودند. ادّعای ولایت فقیه می‌کنند ولی عملاً نبودند. ثابت کردند که قبول ندارند.

 جسارت مخالفین اسلام به مقدّسات، یکی از آسیب‌های ۹ دی

آن‌قدر شور شد که مخالف دین کنار این‌ها آمدند به امام حسین ما جسارت کردند، به مقدّسات ما جسارت کردند و این‌ها محکوم نکردند. آمریکا و قدرت‌های بزرگ در خط آمدند و از آن‌ها حمایت کردند. این‌ها نگفتن غلط نکنید، مسئله‌ی داخلی است، به شما چه؟

سفارت انگلیس میدان‌داری می‌کرد. این‌ها یک کلمه در مورد مذمّت آن‌ها، محکومیـّت آن‌ها صحبت نکردند. روز قدس ما را داشتند منحرف می‌کردند. روزه خواری می‌کردند و آن شعارها را می‌دادند. خدا می‌داند نماز جمعه‌ی ما را به چه صورت درآوردند.

۹ دی عزّت انقلاب را به دنیا نشان داد.

 امّا عجیب این است که در این مدّت هم اعلان پشیمانی نکردند، توبه نکردند و حالا هم با همه‌ی توان آمده‌اند که بعضی مراکز را بگیرند و ۹ دی نشان داد که خدا حضور دارد، نشان داد که خون شهدا همچنان می‌جوشد. نشان داد که دست ولایت امام عصر (ارواحنا فداه) هوای این مردم و انقلاب این مردم را دارد و مردم ما روز ۹ دی چشم فتنه را کور کردند و عزّت انقلاب را به دنیا نشان دادند.

انتخابات باید با بصیرت باشد

با این زمینه، انتخاباتی که ما در پیش داریم هم مجلس و هم خبرگان، این شما و این وجدان شما، این شما و این بصیرت ۹ دی شما، این شما و این خون شهیدان شما، این شما و این قدردانی از این امنیّت مثال زدنی که زیر پرچم ولایت، در پناه اهل بیت عصمت و طهارت؛ که این ولایت فقیه ما تجلّی ولایت اهل بیت است. مروّج عاشورا است. مروّج قدیر است. مروّج ارزش‌ها است. ببینید باید چه کسانی را انتخاب کنید که فردا به امنیّت کشور خلل وارد نشود. قطب جدیدی مقابل ولایت درست نشود. این آگاهی‌ها از حالا در ذهن شما باشد.

نگاهی به گذشته، انتخابی اصلح برای امروز

 مسئله‌ی شورای نگهبان قدم اوّل است ولی کافی نیست. لازم است ولی کافی نیست. آن چیزی که کفایت می‌کند دینداری شما است، بصیرت شما است. حتّی دلسوزی به دنیای خود شما است. کسانی که دل آن‌ها به امنیّت شما نسوخت، فردا اگر موقعیّـت خود را در خطر دیدند باز هم شما را ناامن می‌کنند. آدم چرا این کار را بکند. حالا کسی انقلابی هم نیست امّا ببینید چه کسانی چه کارهایی کردند، به گذشته یک نگاهی بکنید، چه کسانی چه وعده‌هایی دادند. آیا به این وعده‌های خود عمل کردند یا نکردند. این اموری است که بصیرت انسان را در این مسیر اعتلا می‌بخشد.

 رحلت آیت الله شجاعی، ضایعه‌ای برای انقلاب

رحلت عالم وارسته‌ی اخلاقی توحیدی خلوت نشین ما، مرحوم آیت الله آقای آقا شیخ محمّد شجاعی را به حوزه‌های علمیّه، به دارندگان روح لطیف و عرفانی، به حکمای خود و به مردم شریف استان زنجان تسلیّت عرض می‌کنیم. عالمی بود که صدها جوان را در طول مدّتی که در مناسب ظاهری کشوری نبود، ایشان دوره‌ی اوّل مجلس شورای اسلامی، جزء نمایندگان مجلس شورا بود. مشکلات جسمی پیدا کرد، توان خدمت در خود را ندید، کنار کشید ولی شدیداً هم به امام علاقه‌مند بودند، حامی بودند، قبل از انقلاب جزء مبارزین بودند، هم بعد از انقلاب علاقه‌مند به حضرت آقا بودند، جزء حامیان نظام بودند. مربّی نفوس بود.

NamazJome1394101 (3)

 الحقّ و الانصاف آثار او نشان می‌دهد که آدم راه رفته‌ای بود، آدم پخته‌ای بود و وفات ایشان جزء ضایعات این ایّام ما است، به امام زمان تسلیّت عرض می‌کنم، به حوزه‌ها تسلیّت عرض می‌کنم. به شما حاضرین در این مجلس هم تسلیّت عرض می‌کنم.

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏ * إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَر * فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ * إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ».[۲۳]

NamazJome1394101 (4)

 

 


[۱]– سوره‌ی طه، آیه ۲۵ تا ۲۸٫

[۲]– الکافی، ج ‏۳، ص ۴۲۲٫

[۳]– سوره‌ی اعراف، آیه‌ ۲۰۱٫

[۴]– سوره‌ی فاتحه، آیه‌ ۳٫

[۵]– سوره‌ی علق، آیات ۶ و ۷٫

[۶]– سور‌ه‌ی فاطر، آیه‌ ۱۵٫

[۷]– سوره‌ی نمل، آیه‌‌ ۱۶٫

[۸]– سوره‌ی ص، آیه‌ ۳۵٫

[۹]– سوره‌ی ناس، آیه ۱٫

[۱۰]– سوره‌ی ص، آیه‌ ۳۵٫

[۱۱]– سوره‌ی نمل، آیه‌ ۴۰٫

[۱۲]– سوره‌ی آل عمران، آیه ۲۶٫

[۱۳]– سوره‌ی نمل، آیه‌ ۴۰٫

[۱۴] – نهج البلاغه، ص ۵۵۴٫

[۱۵]– سوره‌ی انفال، آیه‌ ۱٫

[۱۶]– سوره‌ی نمل، آیه ۴۰٫

[۱۷]– سوره‌ی فاتحه، آیه ۳٫

[۱۸]– سوره‌ی ناس، آیات ۱ تا ۶٫

[۱۹]– نهج البلاغه، ص ۳۰۷٫

[۲۰]– سوره‌ی انفال، آیه ۲۴٫

[۲۱]– سوره‌ی اعراف، آیه ۱۸۷، سوره‌ی طه، آیه ۵۲٫

[۲۲]– سوره‌ی حجر، آیه ۹٫

[۲۳]– سوره‌ی کوثر، آیات ۱ تا ۳٫