این جویبارهاى فضیلتبه هم پیوند خورد و در سوره «کوثر» مجموعهاى دلانگیز از زیباییها و اصالتها را رقم زد و آن را به عنوان، هدیهاى الهى، تقدیم رسول خاتم(ص) کرد، زیرا فاطمه(س) یکى از مظاهر فیض مداوم و جریان پر برکتحرکت محمدى است که استمرار آن را با ذریه خویش تضمین کرد.
«بسم الله الرحمن الرحیم. انا اعطیناک الکوثر، فصل لربک وانحر. ان شانئک هو الابتر»
معنویت قدسى فاطمه(س) در قرآن کریم، جلوه اى تام یافته. جمال معنوى و اوج پاکى و عصمتش، در آیه تطهیر، (۱) درخشش انسان کامل را متجلى ساخت، آیه مباهله (۲) شاهدى بر شکوهمندى و قدر و جلالتش شد.
و سوره «هل اتى » (۳) جلوه اى از مروت و ایثار فاطمه(س) را همراه با عارفانه ترین زمزمه هستى – «على حبه » – تجسمى زیبا بخشید.
این جویبارهاى فضیلت به هم پیوند خورد و در سوره «کوثر» مجموعه اى دل انگیز از زیباییها و اصالتها را رقم زد و آن را به عنوان، هدیه اى الهى، تقدیم رسول خاتم(ص) کرد، زیرا فاطمه(س) یکى از مظاهر فیض مداوم و جریان پر برکت حرکت محمدى است که استمرار آن را با ذریه خویش تضمین کرد.
در این راستا نگاهى به سوره کوثر داریم:
الف: جلوه هاى اعجاز در سوره کوثر; آنان که اهل ذوق و ادب و آشناى با آهنگ کلمات هستند و معانى زیبا و معارف بلند را درک مى کنند سوره هاى قرآن را آنچنان پرجاذبه و دلربا احساس مى کنند که خضوع و فروتنى خویش را در مقابل این اعجاز بزرگ اعلام داشته و اسلام را به عنوان دین و برنامه زندگى خویش برمى گزینند.
همین آهنگ زیبا و دلنشین قرآن در نظم و نسق زیباى کلمات سوره کوثر جلوه غیر قابل تقلید یافته است; بویژه که پایان هر آیه به راء ماقبل مفتوح در کلمات – الکوثر – و انحر – ابتر – روح هنرمند را به وجد و شوق آورده و او را به دنیاى زیباى ترکیب کلمات رهنمون مى گردد. یکى از مفسرین در این باره مى نویسد:
مخارج صوتى حروف، حرکات، ترکیبات و فواصل این سوره، آهنگ و ایقاعات خاص و وصف ناپذیرى دارد. هر آیه داراى دو ایقاع (۴) است که از حروف هم مخرج و قریب المخرج «ا، ن، ک، ل » متصل و منفصل و فواصل راء ماقبل فتحه، ترکیب یافته که از مجموع آنها آهنگ یکنواخت بر مى آید، آیه اول با حرکت کسره و نون مشدد و فتحه ها و سکونهاى متعالى آمده که حرکت اعطاء را از مبدء تا نهایت مى نمایاند.
صداى حروف و حرکات متنوع آیه دو، بیانگر دو امر متوالى است … اوزان و کلمات خاص این سوره: اعطیناک، الکوثر، انحر، شانئ، الابتر است. معانى عالى و پیشگویى قاطع را که در آیه کوتاه این سوره آمده و در آهنگ حروف و حرکات و کلمات خاص و متقارب و متقابل نمودار شده است، نه آنطور که هست مى توان دریافت و نه وصف نمود و خود سرچشمه کوثر و نشانه کلام برتر و به عجز آوردن بشر است. (۵)
اعجاز قرآن در سوره کوثر نه تنها در موزون بودن کلمات و ترکیب زیباى آن نهفته است بلکه با پیشگویى درست از آینده، جلوه اى دیگر از اعجاز را فراراه حق جویان قرار داده است. با استخدام کلمات غنى و برخوردار از معانى بلند آنچنان به سوره کوثر استحکام بخشیده، که مجال ظهور و مقاومت هر گونه معارضه اى را از بین برده است و اگر کسى به این کار دست زد نه تنها بر آن خدشه اى وارد نساخته بلکه بر رونق آن نیز افزوده است. نمونه آن را در کار یکى از مزدوران استکبار در کتاب «حسن الایجاز» (۶) «حویش » مشاهده مى نماییم. نویسنده به گمان خود به مقابله با سوره «کوثر» برخاسته و معارضه خویش را این چنین آورده است: «انا اعطیناک الجواهر فصل لربک و جاهر – ولا تعتمد قول ساحر; ما به تو زر و زیور دادیم، پس براى پروردگار خویش نماز بگزار و آن را آشکار کن و به سخن جادوگر اعتماد نکن.»
اولین سؤالى که براى هر فرد پیش مى آید این است که; این چه نوع مقابله و معارضه اى است که بیشترین الفاظ را از خود سوره کوثر انتخاب کرده است و فقط به جایگزینى بعضى الفاظ بسنده کرده است؟ آیا همانندى یک اثر زیبا این گونه است که عبارات آن اثر با تغییرات اندک ذکر نشود؟ علاوه اینکه تاکید آورده شده در جمله «انا اعطیناک » که لفظ «انا» و «نا» و آوردن فعل ماضى گواه آن است مى بایست بیانگر امرى باشد که از اهمیت فراوانى برخوردار است.
هر انسان اندیشمند و متفکر این را به خوبى مى فهمد که نعمتهاى مهمترى مانند عقل، ایمان و حیات با این تاکید و اهتمام سازگارى و تناسب تام دارد و آوردن زر و زیور تنها به خاطر همان روحیه بندگى و پویندگى در مقابل جواهرات است که از بین همه نعمتها به آن اهتمام ورزیده است. (۷) سوره کوثر جداى از کوتاهى عبارات، از مضامین بلند و معارف زیبایى برخوردار است و این معجزه و سند نبوت پیامبر گرامى(ص)براى همیشه در تاریخ از مردم خواسته است که اگر مى توانند یک سوره هر چند به کوتاهى سوره کوثر، بیاورند.
سوره کوثر با این جمله آغاز مى شود «انا اعطیناک الکوثر». سؤالى که مطرح است این است که چگونه عطاى خداوندى به صورت جمع، ما، آورده شده است؟ با این که خداوند متعال یگانه یکتاست و همه نعمتها از او سرچشمه گرفته است براى این تعبیر که نظیر آن در سوره هاى دیگر از جمله سوره قدر «ما قرآن را در شب قدر فرو فرستادیم »فخر رازى، از علماى اهل سنت، در تفسیر خود مى نویسد: سومین نظر در معناى کوثر این است که منظور از آن فرزندان آن حضرت است، و این به آن جهت است که; این سوره در رد کسانى نازل شده است که از آن حضرت به خاطر نداشتن فرزندان عیبجویى مى کردند.
مشاهده مى شود، دو جواب داده شده است:
۱ – تعبیر جمع به خاطر عظمت دادن به او است و اینکه مورد، کوثر، ذکر شده است، نشان دهنده اهتمام فوق العاده خداوند است.
۲ – جهان مبتنى بر نظام علت و معلول و اسباب و مسببات است; چنانکه در حدیثى از امام صادق(ع) مى خوانیم:
«ابى الله ان یجرى الاشیاء الا بالاسباب »
اراده اى الهى بر این قرار گرفته است که امور جهان جز به اسباب خود جریان نیابد.(۸) و چون علل و اسباب به اذن الهى دست اندر کار این عطیه الهى بوده است، در اشاره به آن جمع آورده شده است. فخر رازى در این زمینه مى نویسد:
«فلا یمکن حمله على الجمع الا اذا ارید ان هذه العطیه مما سعى فى تحصیلها الملائکه وجبریل و میکائیل والانبیاء المتقدمون…» نمى توان این آیه را «انا اعطیناک » جمع دانست; مگر اینکه بگوییم این بخشش از امورى است که در به دست آوردن آن ملائکه و جبرئیل و میکائیل و انبیاء پیشین سعى و تلاش داشته اند. (۹)
ب: معناى کوثر: مرحوم طبرسى در معناى لغوى «کوثر» مى نویسد: «الکوثر، فوعل من الکثره و هو الشئ الذى من شانه الکثره و الکوثر، الخیر الکثیر» کوثر صفت مبالغه و وزن فوعل را دارد و بر گرفته از کثرت است و آن عبارت از چیزى است که; شایستگى و زیادى را داشته باشد و منظور از آن خیر فراوان است. (۱۰)
بیضاوى، از دیگر مفسرین اهل سنت، نیز زیادى فرزندان و پیروان را در شمار معانى کوثر ذکر مى کند.
ج: مظاهر و جلوه هاى کوثرى: خیر فراوان در این آیه به امور مختلفى از جمله: قرآن، نبوت، چشمه اى در بهشت، علماء، زیادى فرزندان، حوضى در بهشت، حکمت و شفاعت تفسیر شده است. (۱۱)
هیچ کدام از این معانى با یکدیگر منافاتى ندارند، زیرا همه بیانگر همان مضمون متعالى کوثر و خیر فراوانند. نکته در خور توجه این است که این زیادى فرزندان و نسل پیامبر(ص) که از چشمه سار فاطمه(س) جوشیده است، در میان دیگر معانى از درخشش و جلوه بیشترى برخوردار است. برخى از شواهد و قرائنى که آن را تایید مى کند عبارتند از:
الف. شان نزول سوره: مفسرین از شیعه و اهل سنت در شان نزول این سوره این گونه نگاشته اند که; عاص بن وائل سهمى جلوى یکى از درهاى مسجد الحرام بنام باب بنى السهم با رسول گرامى اسلام ملاقات کرد و با آن حضرت به گفتگو پرداخت. قریشى ها که شاهد این منظره بودند از او سؤال کردند: با چه شخصى سخن مى گفتى؟ او با عبارات بیشرمانه گفت با ابتر.
این جواب به آن جهت بود که عبدالله، آخرین فرزند پسر آن بزرگوار، زندگى را بدرود گفته بود. و عرب جاهلى کسانى را که داراى فرزند پسر نباشد «ابتر» قلمداد مى کردند زیرا تنها راه استمرار اهداف فرد را در وجود پسر مى دانستند. (۱۲) در نتیجه، این شان نزول متناسب با سرزنش آنان خواهد بود.
در این باره فخر رازى، از علماى اهل سنت، در تفسیر خود مى نویسد: «سومین نظر در معناى کوثر این است که منظور از آن فرزندان آن حضرت است و این به آن جهت است که; این سوره در رد کسانى نازل شده است که از آن حضرت به خاطر نداشتن فرزندان عیبجویى مى کردند که در این صورت معناى آن این است که خداوند ترا فرزندان و نسلى عطا مى کند که در طول تاریخ برقرار خواهند ماند سپس مى گوید: ببین که چقدر انسانها از اهل بیت پیامبر(ص) به شهادت رسیده اند اما جهان همچنان شاهد رونق فزاینده آنان است آنگاه بنگر که چه تعداد از بزرگان اندیشمند مانند امام باقر، امام صادق، امام کاظم، امام رضا «علیهم الصلوه و السلام » و محمد نفس زکیه در میان آنها جلوه گر شده است » (۱۳) .
علامه آلوسى بغدادى در تفسیر روح المعانى مى نویسد: مى توان یکى از معانى کوثر را زیادى فرزندان رسول گرامى اسلام(ص) دانست زیرا که; عیبجویى دشمنان در ارتباط با فقدان فرزند آن حضرت بوده است. سپس مى گوید: این چنین است که فرزندان رسول گرامى اسلام سراسر گیتى را فرا گرفته اند. (۱۴)
بیضاوى، از دیگر مفسرین اهل سنت، نیز زیادى فرزندان و پیروان را در شمار معانى کوثر ذکر مى کند. (۱۵)
در میان مفسرین شیعه، مرحوم طبرسى در مجمع البیان و علامه طباطبایى در المیزان مخاطبان خود را به این معنا توجه داده اند. در تفسیر المیزان در این باره به خوبى استدلال شده است.
ب: دومین شاهد بر اینکه در کوثر معناى فرزندان فراوان منظور شده، ذیل سوره شریفه است که مى فرماید: «ان شانئک هو الابتر.» محققا دشمن تو بى دنباله است; زیرا که ظاهر کلمه ابتر، عبارت از قطع نسل و بى فرزندى است چنانکه شان نزول سوره آن را تایید مى کند و یا دلیلى بر انحصار به یکى از موارد آن مثل جدا شدن از خیرات … است.
و یا از قوم خود نخواهد دانست و بیانگر هرگونه انقطاع و جدا شدن مى باشد در هر صورت بدون دنباله بودن از نظر فرزند، در معناى ابتر ملاحظه شده است که خود دلیلى بر این است که در کوثر معنایى مقابل آن ارائه شده است; یکى وجود فرزندان بسیار است که به پیامبر(ص) اعلام مى دارد که:
اى پیامبر ما به تو خیر فراوان از جمله فرزندان بسیار دادیم و دشمن تو براى همیشه تاریخ از تمامى نیکیها و از نسل و فرزندان منقطع و جدا خواهد بود و از آنجا که بستر کوثر و جریان پرفیض و مداوم، در وجود مقدس حضرت صدیقه طاهره فاطمه(س) قرار دارد، به عظمت این سرچشمه خیرات و وجود با برکت بیشتر مى توان پى برد. وجود مقدسى که نعمت بزرگ الهى و استمرار فرزندان رسول گرامى اسلام(ص) به وسیله او تحقق یافت، تا شخصیت زن را در ابعاد معنوى و اجتماعى جلوه بیشترى بخشیده تا هیچ فردى به خود اجازه ندهد که فرزندش را تنها به خاطر جنسیت مورد تحقیر قرار دهد زیرا که الگوى زن مسلمان فاطمه(س) است. همان بزرگوارى که حلقه پیوند شکوهمند رسالت و امامت گشت و زیباترین جلوه هاى انسانى معنوى را در خویش متجلى ساخت.
مکتب فاطمه(س) مجموعه اى از فضایل انسانى و منظومه اى از گلواژه هاى نیک زیستن است که در هسته مرکزى آن پیامبر قرار گرفته است و فرزندان معصومش، اقمار این منظومه اند.
جهان امروز به همان مقدار نیازمند به آرمانهاى فاطمى است، که جامعه دیروزجاهلى.
سوره کوثر خود گواه این مطلب است که تبار و ذریه پیامبر گرامى(ص) از دختر گرانمایه اش فاطمه(س) استمرار مى یابد; چنانکه مرحوم علامه طباطبائى (۱۶) به آن توجه داده است. البته این معنا را در آیات دیگر به صورت آشکارترى مى توان دید. همچنین به دو نمونه آن در مناظره امام موسى بن جعفر(ع) با هارون الرشید تصریح شده است زمانى هارون الرشید از امام موسى بن جعفر(ع)، پرسید: چگونه شما مى گویید ما از فرزندان پیامبریم، با اینکه به جاى ماندن نسل از پسر است نه دختر و شما فرزندان دختر او هستید؟ حضرت در جواب او، آیه اى از سوره انعام را خواند:
«و من ذریته داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسى و هرون وکذلک نجزى المحسنین و زکریا و یحیى و عیسى و الیاس کل من الصالحین »
و هدایت نمودیم – از فرزندان او، نوح یا ابراهیم، داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسى و هارون و اینگونه نیکوکاران را جزا مى دهیم و زکریا و یحیى و عیسى و الیاس را که همه از شایستگان بودند. (۱۷)
آنگاه حضرت از هارون الرشید پرسید: پدر عیسى کیست، که به وسیله آن از فرزندان نوح «یا ابراهیم » بشمار آمده است؟ هارون گفت: عیسى پدرى نداشت.
امام بى درنگ فرمود: همانگونه که خداوند عیسى را بوسیله مریم از فرزندان انبیاء محسوب داشته است، ما نیز به پیامبر اسلام از طریق مادرمان فاطمه(س) انتساب پیدا کرده ایم و از فرزندان آن حضرت هستیم. آنگاه حضرت آیه شریفه مباهله را تلاوت کرد: «فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم …» و فرمود:
هیچ کس ادعا نکرده است که: در موقع مباهله و نفرین بر مسیحیان پیامبر غیر از على بن ابیطالب و فاطمه و حسن و حسین،: در زیر کساء (عبا) داخل کرده باشد. به این ترتیب مشخص مى شود منظور از ابنائنا، پسران ما، حسن و حسین اند که خداوند آنها را پسران رسول خود خوانده است. (۱۸)
بهره اى که از این سوره نورانى باید براى امروزمان برداریم این است که:
راه نجات جامعه انسانى در بازگشت به چشمه سار جوشان و استفاده از برکات فراوان آن است، که در مجموعه اى از الگوهاى متعالى تجلى یافته است.
اگر فاطمه(س) براى زن معاصر امروزین بهترین الگو است بدان جهت است که مکتب فاطمه(س) مجموعه اى از فضایل انسانى و منظومه اى از گلواژه هاى نیک زیستن است که در هسته مرکزى آن پیامبر قرار گرفته است و فرزندان معصومش، اقمار این منظومه اند.
جهان امروز به همان مقدار نیازمند به آرمانهاى فاطمى است، که جامعه دیروز جاهلى. زیرا که اصول حاکم بر نظام جاهلى قدیم، در شکلهاى جدیدتر ارائه شده است و جاهلیت جدیدى را در قالب نظام هاى غربى و الحادى ترسیم کرده است. نظام خانواده استحکام و اصالت خویش را از دست داده و زن به صورت یک شى ء و بازیچه بازارهاى تبلیغاتى درآمده و آزادى زن در برهنگى و جلوه گرى او تجسم یافته است.
اینجاست که زن امروز نیازمند اسوه هایى است که با تکیه بر ارزشهاى راستین الهى او را به کوثر آگاهى و ایمان و آزادى راستین رهنمون شود.
نى تو اعطیناک کوثر خوانده اى پس چرا خشکى و تشنه مانده اى یا مگر فرعونى و کوثر چو نیل بر تو خون گشته است و ناخوش اى علیل توبه کن بیزار شو از هر عدو کو ندارد آب کوثر در گلو هر که را دیدى ز کوثر سرخ رو او محمد(ص) خوست با او گیر خو هر که را دیدى ز کوثر خشک لب دشمنش میدار همچون مرگ و تب
«فصل لربک وانحر; پس براى پروردگارت نماز گزار و نحر کن.» سپاسگزارى و کرنش به آستان الهى از وظایف مهمى است که عقل هر انسان برایش مقرر مى دارد. سرشت انسانها مبتنى بر قدردانى از فردى است که به او نیکى کرده است و از آنجا که تمامى نعمتها از جانب خداوند به انسان ارزانى شده است، سپاسگزارى از او جلوه دیگرى به خود مى گیرد که در این سوره مبارکه در نماز و «نحر» تجسم یافته است.
هر معنایى که در «نحر» منظور باشد چه قربانى کردن شتر و چه بالا بردن دو دست تا روبروى گلوگاه و یا جلو آوردن روى سینه – به هنگام تکبیرهاى نماز، همه نشانه سپاسگزارى از نعمتهاى خداوند است و نماز و نحر در صورتى مى تواند اعلام سپاس باشد که فقط براى خدا و در جهت پروردگار جهان باشد.
«ان شانئک هو الابتر.» به یقین دشمن تو بى دنبال و بى خیر است. یکى از جلوه هاى اعجاز قرآن، خبرهاى غیبى و پیشگوییهاى قاطع و انطباق آن با واقعیتها است و به روشنى موارد زیادى را در آیات قرآنى مى توان یافت. از جمله; داستان پیشگویى پیروزى رو میان بر ایرانیان، پس از آنکه آنها مغلوب ایرانیان گشتند و آن را نه سال قبل پیش بینى کرد و به همانگونه نیز تحقق یافت خداوند متعال در قرآن کریم فرمود: «غلبت الروم فى ادنى الارض وهم من بعد غلبهم سیغلبون فى بضع سنین » رومیان مغلوب شدند در جنگى که به نزدیکتر زمین واقع شد و آنها پس از مغلوب شدن به زودى بر فارسها با ر دیگر غلبه خواهند کرد. (۱۹) و در آیه اى دیگر پیروزى مسلمین در جنگ بدر را پیش بینى کرد و فرمود: «سیهزم الجمع و یولون الدبر» به زودى آن جماعت «در بدر» شکست خورده و به جنگ پشت کنند. (۲۰)
جهت تحقیق بیشتر مى توان به تفسیر البیان اثر آیه الله خوئى (۲۱) و المیزان نوشته علامه طباطبائى (۲۲) مراجعه کرد.
سومین پیش بینى مربوط به آیه شریفه «ان شانئک هو الابتر» است. دشمن که از سر غرور و نخوت به زیادى تعداد و فرزندان خویش مى بالید و مسلمین را ناچیز مى انگاشت و به خصوص بعد از فوت فرزند رسول گرامى اسلام، کار را تمام شده تلقى کرد و گمان برد پیام و رسالت پیامبر در میان انبوه حوادث تاریخ به فراموشى سپرده خواهد شد. در این هنگام قرآن کریم پیشگویى کرد که دین تو جهانگیر خواهد شد و کار دشمنان به نافرجامى و تباهى خواهد کشید و امروزه که پس از چهارده قرن حضور سرافراز اسلام را در جهان مشاهده مى کنیم درخشش اعجاز این سوره را هر چه بیشتر حس کرده و آن را به عنوان نشانه صدق دیگرى بر رسالت نبى گرامى اسلام اعلام مى داریم.
مصطفى را وعده کرد الطاف حق گر بمیرى تو نمیرد این سبق من کتاب و معجزت را رافعم بیش و کم کن را ز قرآن مانعم من مناره پر کنم آفاق را کور گردانم دو چشم عاق را چاکرانت شهرها گیرند و جاه دین تو گیرد ز ماهى تا به ماه تا قیامت باقیش داریم ما تو مترس از نسخ دین اى مصطفا (۲۳)
در پرتو همین اعجاز فرزندان فاطمه(س) همچنان رونقى فزاینده یافته، سرچشمه اى پربرکت شده اند که هر روز بیش از گذشته در جهان مى درخشند و شاخسارهاى معنویت و پاکى را فرا راه حق جویان قرار مى دهند، تا آن زمان که چهره پر فروغ حسن یار و جلوه زیباى عدل الهى حضرت بقیه الله «عجل الله تعالى فرجه الشریف » رخ کند و با ظهور خود کوثر فاطمى را تفسیرى تام و تمام بخشد – به امید آن روز. والسلام.
پى نوشتها:
۱- سوره احزاب، آیه ۳۳.
۲- آل عمران، آیه ۶۱.
۳- سوره دهر، آیه ۷۶.
۴- ایقاع: توافق صداها – هم آهنگى نقل از کتاب «فرهنگ نوین » در ماده وقع.
۵- پرتوى از قرآن; آیه الله طالقانى، بخش ۲، جلد آخر، ص ۲۸۱.
۶- این کتاب از چاپخانه انگلیسى، آمریکائى بولاق مصر در سال ۱۹۱۲ منتشر شد و مرحوم آیه الله خوئى در رد آن کتاب «نفحات الاعجاز» را نگاشته است. نقل از تفسیر «البیان » ج ۱، ص ۱۰۸، طبع پنجم.
۷- براى توضیح بیشتر مراجعه شود به «البیان »: آیه الله خوئى، ج ۱، ص ۱۱۳، طبع پنجم.
۸- بحارالانوار، ج ۲، کتاب العلم، ص ۹۰.
۹- تفسیر فخر رازى، سوره کوثر، ج ۳۲، ص ۱۲۴.
۱۰- مجمع البیان، سوره کوثر، ج ۵، ص ۵۴۸، کتابخانه آیه الله نجفى.
۱۱- مراجعه شود به مجمع البیان، ج ۵، ص ۵۴۹ و تفسیر فخر رازى، ج ۳۲، ص ۱۲۴.
۱۲- مجمع البیان، ج ۵، ص ۵۴۹ و المیزان، ج ۲۰، ص ۳۷۲ و درالمنثور، ج ۸، ص ۶۵۲، دارالفکر.
۱۳- تفسیر فخر رازى، ج ۳۲، ص ۱۲۴.
۱۴- روح المعانى، ج ۳۰، ص ۲۴۵.
۱۵- تفسیر بیضاوى، ج ۲، ص ۶۲۶.
۱۶- المیزان، سوره کوثر، ج ۲۰، ص ۳۷۱.
۱۷- سوره انعام، آیه ۸۴.
۱۸- بحارالانوار، ج ۴۸، ص ۱۲۸.
۱۹- سوره روم، آیه ۳.
۲۰- سوره قمر، آیه ۴۵.
۲۱- البیان، ج ۱، ص ۸۱، طبع پنجم.
۲۲- المیزان، ج ۱، ص ۶۳.
۲۳- مثنوى مولوى، دفتر سوم، ص ۴۴۲، شماره ۱۱۹۶.
پاسخ دهید