شیوه‌های تربیت خداوند

یکی از اسماء پروردگار عالم ربّ است، همان که ما می‌گوییم: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ» خدا را بر ربوبیّت او حمد می‌کنیم. خداوند متعال بندگان خود را تربیت می‌کند، شکل‌های تربیت خدا خیلی عجیب است، گاهی مواقع خداوند متعال به شیوه‌هایی بندگان خود را تربیت می‌کند که ابتدا وقتی انسان می‌شنود که خدا این‌گونه تربیت می‌کند، تعجّب می‌کند. یکی از شیوه‌های تربیت خدا این است که گاهی مواقع فرد یا جامعه را در یک مخصمه‌هایی قرار می‌دهد که به طور موقّت حتّی راه‌های حلال به روی آن‌ها بسته می‌شود. راه حرام باز است، راه‌های حلال بسته می‌شود و همان موقع خدا نیاز انسان را شدید می‌کند، به طوری که عقل ظاهری به انسان می‌گوید: دیگر راه حلال که بسته است، چاره‌ای نیست، مرتکب حرام شو. ولی خداوند متعال همین‌جا از انسان تکلیف می‌خواهد.

امتحان‌های الهی در مشکلات و سختی‌ها

یک جوانی را در نظر بگیرید، در بحبوحه‌ی جوانی و غریزه‌ی جنسی است، این شوخی‌بردار هم نیست، به او فشار می‌آید، با این فرض که راه ازدواج الآن به روی او بسته است، الآن راه حلال برای او تأمین نیست که بتواند از آن راه خود را تأمین بکند. به هر دلیلی راه‌های حلال بسته است، راه حرام باز است، می‌تواند از طرق حرام خود را ارضاء بکند. امّا خداوند متعال همین‌جا به این جوان می‌گوید: جوان، حق نداری به سمت فحشا بروی، حق نداری به سمت راه‌های حرام بروی. خدایا، حالا که حق ندارم بروم، چه کار بکنم؟ ازدواج برای من فراهم نیست، الآن نیاز من هم شدید است. باز هم از من تکلیف می‌خواهی؟ بله، از تو تکلیف می‌خواهیم.

البتّه امتحان‌های سنگین انسان در تمام عمر او شاید یکی، دو مرتبه بیشتر پیش نیاید، درست است که خدا هر روز و هر لحظه دارد از همه‌ی ما امتحان می‌گیرد، امّا امتحان‌های سنگین خدا هر روز و هر لحظه نیست، شاید در عمر هر کسی یکی، دو مرتبه باشد. خداوند متعال هر روز حضرت ابراهیم را امتحان می‌کند، امّا چند مرتبه آن امتحان را گرفتند که برو سر فرزند خود را ببر؟ یک مرتبه. خدا هر روز حضرت یوسف را امتحان می‌کند، امّا چند مرتبه آن امتحان خانه‌ی زلیخا پیش آمد؟ یک مرتبه. و تمام کمین شیطان برای همان وقت است، شیطان برای چنین وقت‌هایی رصد می‌کند، چون می‌داند کم کسی است که در این مخصمه‌ها بندگی بکند. شیطان می‌داند در چنین جاهایی اگر یک تنه‌ی کوچک بزند، فرد از راه صحیح منحرف می‌شود، پرت می‌شود. از آن طرف تمام برد اولیاء خدا، آن کسانی که خدا خروار خروار رحمت در دامن آن‌ها ریخت، به خاطر این بود که در این امتحان‌ها سربلند بیرون آمدند. سقوط‌های بزرگ و صعودهای بزرگ برای یک چنین وقت‌هایی است. آن موقعی که همه چیز انسان فراهم است، بندگی کردن خوب است، ولی خیلی هنر نیست، انسان از کویر آب دربیاورد هنر است. بتواند در این بن‌بست‌ها بندگی بکند، هنر است. صعودها و سقوط‌های بزرگ در یک چنین جاهایی معلوم می‌شود.

راه موفّقیت در امتحان‌های الهی

جواب این‌که چه کار بکنیم اگر خدا یک چنین امتحانی از ما گرفت، سوره‌‌ی طلاق، آیه‌ ۲: «وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً» خداوند متعال می‌فرماید: اگر کسی با منِ خدا معامله بکند، خط قرمزهای من را زیر پا نگذارد، آن جاهایی که ممنوع کردم، نرود، تقوا داشته باشد، من راه را برای او باز می‌کنم و از آن‌جایی که به گمان او نمی‌رسد، روزی او را می‌فرستم. متوجّه شدید که آیه برای کجای زندگی است؟ آیه برای بن‌بست‌ها است؛ چون خدا می‌گوید من راه را باز می‌کنم، پروردگار عالم می‌فرماید: «یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً» من راه خروج را باز می‌کنم، نشان می‌دهد این برای جایی است که راه بسته است، برای جایی است که انسان در مخصمه است. «یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً» من راه را برای تو باز می‌کنم و از آ‌ن جایی که گمان تو نمی‌رسد، برای تو می‌فرستم، آن نیاز و رزق تو را می‌فرستم. «وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»[۱] تکیه‌ی تو بر خدا باشد، دیگر چیزی کم نداری.


 

[۱]– سوره‌ی طلاق، آیه ۳٫