انفاق در راه خدا
در سفینه البحار، مرحوم مقدّس قمی نقل کرده است، این بزرگوار این حدیث را نقل کرده است. امیر المؤمنین یک موقعی، یک مدّتی خیلی میل به جگر کباب شده پیدا کردند. به این غذا که یک جگر کبابشدهای بخورند. مدّت گذشت و اصلاً ابراز هم نمیکرد. یک مرتبهای به امام مجتبی (علیه السّلام) گفت که من دوست دارم یک جگر کباب شدهای بخورم. اتّفاقاً آن روز روزه بود. حضرت امام مجتبی (علیه السّلام) برای افطار امیر المؤمنین یک جکر کباب شده تهیه کردند. به محض اینکه حضرت نماز خود را خواندند و خواستند به هر حال میل بکنند، آن جگر کباب شده را در زدند. این مزاحمهایی که گاهی اوقات سر بزنگاه فرا میرسند که در قرآن هم نمونهی آن را خواندید که سه شبانه روز اهل بیت روزه گرفتند، آن روز اوّل اسیری، مسکینی روز دوم، روز سوم یتیمی و هر سه شبانه روز افطاری خود را به آن یتیم و مسکین و اسیر دادند. اینها امتحانهای خدا است که سر بزنگاه یک کسانی را میفرستد. مأمورهای الهی هستند که امتحان بگیرد که نشان داده بشود که مردم اینها از لقمهی خود میگذرند و به دیگران میدهند.
سر بزنگاه موقع افطار که شد، یک کسی آمد. یک سائل و محتاجی آمد که من گرسنه هستم، اگر میشود غذایی دارید به من بدهید. امیر المؤمنین فرمود: حسن جان تمام این غذا را بردار به او بده. امام حسن مجتبی فرمودند: آقا خود شما هم بفرمایید، حالا یک چیزی خود شما میل بکنید. فرمود: نه حسن جان همهی این را ببر. مبادا روز قیامت در نامهی عمل ما نوشته باشد: «أَذْهَبْتُمْ طَیِّباتِکُمْ فی حَیاتِکُمُ الدُّنْیا وَ اسْتَمْتَعْتُمْ بِها»[۱] شما همهی چیزهای خوب را در دنیا خود مصرف کردید، چیزی به آن سمت نفرستادید. مبادا ما جزء آن اشخاص باشیم، بردار همهی آن را به او بده و واقعاً هم همین است آن چیزی که انسان در راه خدا میدهد برای او میماند و الّا بقیهی آن که میرود.
[۱]– سورهی احقاف، آیه ۲۰٫
پاسخ دهید