منشأ قدرت اولیاى الهى چیست؟ آیا هنگامى که ما به پیامبر (صلی الله علیه وآله) و امامان (علیهم السّلام) توسل مى جوییم، خودشان به طور مستقیم قدرت برآوردن حاجت ما را دارند یا تنها حاجت ما را به خدا مى گویند؟
درخواست مستقیم از اولیاى الهى، به واسطه اعتقاد به ولایت تکوینى آنان است؛ یعنى، آنان متکى به اذن و اراده و قدرت الهى، مى توانند در عالم تکوین تصرف کنند و ـ مثلاً ـ مریض را شفا دهند.
درستى این نوع از توسّل به اولیاى الهى، مبتنى بر ولایت تکوینى اولیاى الهى است. قرآن کریم و روایات شیعه و سنى بر اعطاى چنین قدرتى به اولیاى الهى دلالت دارد:
در قرآن آمده است: هنگامى که بنى اسرائیل از حضرت موسى (علیه السّلام) طلب آب کردند، وى با کوبیدن عصاى خود بر سنگ، دوازده چشمه آب از دل سنگ براى بنى اسرائیل روان ساخت.[۱]
حضرت عیسى، کور مادرزاد و مرض پیس را شفا مى داد و حتى مردگان را زنده مى کرد و از قبر بیرون مى آورد.[۲]
یکى از اولیاى الهى ـ که از یاران حضرت سلیمان بود ـ در کمتر از یک چشم به هم زدن، تخت بلقیس را از یمن نزد سلیمان حاضر کرد.[۳]
یوسف (علیه السّلام) پیراهن خود را به برادرانش داد و گفت: این را ببرید و بر چهره پدرم بیفکنید تا بینایى اش را باز یابد، و چون برادرانش به این دستور عمل کردند، چشمان حضرت یعقوب شفا یافت.[۴]
از دیدگاه روایات، عثمان بن ابى العاص ـ به واسطه تصرف تکوینى نبى اکرم (صلی الله علیه وآله) و دست نهادن بر سینه وى ـ موفق به حفظ قرآن و عدم فراموشى آن تا آخر عمر شد.[۵]
در جنگ خیبر نیز، پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) با تصرف تکوینى و مالیدن آب دهان مبارک خود بر چشمان على (علیه السّلام) ، چشم درد ایشان را شفا داد.[۶]
ولایت تکوینى پیامبران و اولیاى الهى، از سوى خداوند است، از همین رو، درخواست حاجت از اولیاى الهى همراه با این اعتقاد است که: آنان مستقل از اراده و نیروى الهى، توان هیچ گونه تأثیرگذارى و تصرف در عالم را ندارند: «لا حول و لا قوه الا بالله». بنابراین چنین درخواستى، همراه با این اعتقاد، هیچ گونه منافاتى با توحید و اعتقاد به این مطلب ندارد که: تنها مبدأ مؤثر در عالم هستى خداوند است.
بله این اعتقاد که آنان مبدأ مستقل تأثیر در عالم هستى اند، شرک در ربوبیت و درخواست با این اعتقاد، عملى مشرکانه است.
تقى الدین سبکى از علماى اهل سنت مى نویسد: «نوع سوم از توسّل این است که مقصود و حاجت، از رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) طلب شود؛ زیرا او قادر بر سبب و واسطه شدن در برآمدن حاجات است». وى در ادامه پس از نقل روایت عثمان ابى العاص و برطرف شدن مشکل وى، با تصرف تکوینى پیامبر (صلی الله علیه وآله)،[۷] مى نویسد: «تصرف پیامبر به اذن خدا و قدرت او و فعل او است؛ نه اینکه آن حضرت خالق و فاعل مستقل باشد».[۸]
دفتر نشر معارف/مؤلفان:محمدرضا کاشفی و سیّد محمد کاظم روحانی
[۱] – «وَ أَوْحَیْنا إِلى مُوسى إِذِ اسْتَسْقاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِبْ بِعَصاکَ الْحَجَرَ فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَهَ عَیْناً قَدْ عَلِمَ کُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ…»: اعراف ۷، آیه ۱۶۰٫
[۲] – «وَ تُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْنِی وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتى بِإِذْنِی …»: مائده ۵، آیه ۱۱۰٫
[۳] – «قالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ فَلَمّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قالَ هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّی …»: نحل ۱۶، آیه ۴۰٫
[۴] – یوسف ۱۲، آیات ۹۳ و ۹۶٫
[۵] – المعجم الکبیر، طبرانى، ج ۹، ص ۴۷؛ مجمع الزوائد، ح هیثمى، ج ۹، ص ۳؛ سبل الهدى و الرشاد صالحى شامى، ج ۶، ص ۲۹۹؛ الغدیر، ج ۵، ص ۱۴۵٫
[۶] – صحیح مسلم، ج ۷، ص ۱۲۰٫
[۷] – روایت عثمان بن ابى العاص.
[۸] – تقى الدین سبکى، شفاء السقام فى زیاره خیر الانام، ص ۱۶۵٫
پاسخ دهید