چرا خداوند در قرآن کریم تنها به زمین، ماه، خورشید و یکی دو ستاره و سیاره دیگر که با چشم قابل مشاهده هستند، آیاتی را اختصاص داده و از دیگر کهکشان ها، ستارگان و سیارات سخنی به میان نیاورده است؟!
مطابق قرآن خدا در عرش است.(همه جاست) که از زمین بسیار دور است. بسیار عجیب است که درباره منظومه شمسی که شامل خورشید، مریخ، اورانوس، زحل و… است هیچ پیغامی به پیامبرش نفرستاده است. این سؤال از آن جا در من ایجاد شد که خدا در قرآن فقط از چیزهایی که با چشم قابل مشاهده هستند صحبت کرده، از دیگر سیارات منظومه شمسی حرفی نزده است؟
پاسخ اجمالی
قرآن کتاب هدایت و راهنمایی به سوی معنویت و کمال است، نه دائره المعارف عمومی. همان گونه که می دانید و دانشمندان تاکنون به آن دست یافته اند، در نظام هستی میلیاردها کهکشان وجود دارند که در هرکدام از آنها میلیاردها ستاره و سیاره وجود دارد، و این آسمان نیز همواره در حال گسترش است، چنان که قرآن کریم می فرماید: «وَ السَّماءَ بَنَیْناها بِأَیْدٍ وَ إِنَّا لَمُوسِعُون»؛[۱] در آسمان هم آیتى است که ما با قدرت خود بنایش کردیم و روز به روز بر وسعتش می افزاییم.
لذا اگر قرار بود در قرآن سخن از یکایک این ستارگان و سیارات – حتی در سطحی که دانش بشر امروز بدان رسیده – مطرح می شد، باید کتابی به قطر کره زمین نگاشته می شد! و اگر در گامی بلندتر قرار بر آن بود که به تمام آنچه بشر هنوز هم بدان دست نیافته پرداخته می شد، آیا قطر این کتاب قابل اندازه گیری بود؟!
قرآن خود در این باره می فرماید: «قُلْ لَوْ کانَ الْبَحْرُ مِداداً لِکَلِماتِ رَبِّی لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ کَلِماتُ رَبِّی وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَدا»؛[۲] بگو: اگر تمام آب دریا، مرکبی براى نوشتن کلمات پروردگارم شود، دریا خشک خواهد شد و کلمات پروردگارم به پایان نخواهد رسید، حتی اگر به همان اندازه آب خشک شده بدان دریا بیفزاییم!
در حقیقت قرآن در این آیه، انسان را به این واقعیت توجه می دهد که گمان مبرید عالم هستى محدود به آن است که شما می بینید، یا می دانید، و یا احساس می کنید، بلکه آن قدر عظمت و گسترش دارد که اگر دریاها مرکب شوند و بخواهند نام آن و صفات و ویژگی هاى آنها را بنویسند دریاها پایان می یابند، پیش از آن که موجودات جهان هستى را بتوان شمارش کرد.
توجه به این نکته لازم است که “دریا” در این جا مفهوم جنس را دارد، و همچنین کلمه “مثل” در جمله «و لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً» نیز معناى جنس را می دهد، و اشاره به این دارد که هر قدر مانند این دریاها بر آن افزوده شود باز هم کلمات الهى پایان نمی گیرد.
و به همین دلیل آیه فوق با آیه مشابهى که در سوره لقمان آمده است، هیچ گونه منافاتى ندارد. آن جا که می فرماید: «وَ لَوْ أَنَّ ما فِی الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَهٍ أَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَهُ أَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ کَلِماتُ اللَّهِ»؛[۳] اگر تمام درختان روى زمین قلم شوند، و دریا و هفت دریاى دیگر، مرکب آن گردند (تا کلمات خدا را بنویسند) هرگز کلمات او پایان نمی گیرد.
یعنى این قلم ها می شکند و آن مرکب ها تا آخرین قطره تمام می شوند و هنوز شرح مخلوقات و اسرار و حقایق جهان هستى باقى مانده است.
گفتنی است که آیه فوق در عین این که گسترش بی انتهاى جهان هستى را در گذشته و حال و آینده مجسم می سازد، ترسیمى از علم نامحدود خداوند نیز می باشد؛ چرا که می دانیم خدا به همه آنچه در پهنه هستى بوده و خواهد بود احاطه علمى دارد.[۴]
بنابر این، قرآن برای توجه دادن مردم به عظمت پروردگار و تفکر در آیات و نشانه های الهی، بیشتر به آن دسته از اجرام زمینی و آسمانی پرداخته که برای بشر آن روز قابل درک بوده است. و استدلال بر خدایی که خود نادیدنی است از طریق چیزهایی که خود آن چیزها برای مردم نامحسوس است، قطعاً از نظر منطق و استدلال غیر موجه می باشد.
منبع:اسلام کوئست
پی نوشت:
[۱]. ذاریات، ۷۴٫
[۲]. کهف، ۱۰۹٫
[۳]. لقمان، ۲۷٫
[۴]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۱۲، ص ۵۷۴، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
پاسخ دهید