اگر هدف اصلى آفرینش انسان رسیدن به قرب الهى است، چرا غرایزى در او نهاده شده که او را به سوى لذت هاى مادى و ظواهر فریبنده دنیوى مى کشانند و بیشتر مردم در برابر آنها آسیب پذیرند؟ آیا این نقض غرض و خلاف حکمت نیست؟
واقعیت این است که انسان داراى دو میل و کشش است:
۱ – میل به کمال و رشد و رو به سوى آسمان،
۲ – میل به استراحت و آسایش و رو به سوى زمین.
به طور طبیعى انسان عادى، بیشتر میل رو به راحتى و آسایش دارد، به طور مثال اگر به انسان احساس گرسنگى و یا تشنگى دست نمى داد. – هر چند بدنش نیاز به آب دارد – اما چه بسا خیلى دیر براى آب خوردن حرکت مى کرد. این به جهت غلبه راحت طلبى در انسان است. خداوند حکیم، براى حرکت بخشى به انسان و ایجاد انگیزه در او، به طور تکوینى و نظام طبیعى، احساس تشنگى و سختى تحمل تشنگى را در او قرار داده تا به حرکت آید و به سراغ آب برود. تحمل برخى کارها نیز بسیار سخت است. اما خداوند لذتى در آن قرار داده تا انسان به جهت دستیابى به آن لذت، زحمت ها را تحمل کند. از بهترین نمونه ها، تحمل سختى هاى اداره زندگى و تربیت فرزند است که اگر لذت جنسى و شهوت نبود، چه بسا بسیارى از انسان ها براى ازدواج و پذیرش مسئولیت خانواده، اقدام نمى کردند. اما فشار غریزه جنسى و لذت شهوت آنان را حرکت مى دهد. و این نشانه حکمت خدا و نظام مندى واقعى جهان هستى است. باید دانست «زندگى» در مجموعه نظام مندى، تابعى از هدفمندى ها و ابزارهاى لازم براى رسیدن به آن اهداف است. از این رو شرایط و امکانات و چگونگى زندگى در دوران جنین با زندگى در دنیا متفاوت است. چنان که زندگى دنیا با چگونگى زندگى در نظام آخرت متفاوت است. پس از بیان این واقعیت به خوبى قابل درک است که زندگى در دنیا و برآوردن نیازهاى مختلف جسمى و روحى انسان و چگونگى رابطه با دوستان و مقابله با دشمنان و… نیازمند نیروها و ابزارهاى ویژه اى است. از آن جمله نیروى شهوت، غضب، خیال و عقل که هر کدام در گردش سیکل زندگى شخص و روابط با دیگران نقش خاصى را ایفا مى کنند. وجود همه این نیروها و غرایز، تعریف شده و نمایانگر هندسه مستحکم نظام هستى است.
البته چه بسا از نیروى شهوت و غضب سوء استفاده هاى فراوانى، و فتنه ها و آشوب ها بر پا گردد. اما مى توان گفت براى شکل گیرى خوبان و آشکار شدن چهره زیبایى، لازم است هزینه هاى آن نیز پرداخت شود، چنان که براى استحصال چند مثقال طلاى زرین، لازم است چندین تن سنگ هاى معدن در سوز و گداز کوره برافروخته شوند و براى دستیابى به یک رگه الماس، باید میلیون ها سال فسیل ها تحت فشارهاى مختلف قرار بگیرند که از فرآیند آنها «الماسى» به فعلیت برسد. جامعه انسانى نیز از این قاعده کلى در نظام دنیا مستثنا نیست. ازاین رو براى به فعلیت رسیدن خوبان و پیدایى اولیاى خدا، باید همگان در آن همه فراز و نشیب دنیا قرار بگیرند، چنان که براى پیدایى تعدادى از فرهیختگان، باید مدارس بسیارى و مراکز آموزشى فراوانى راه اندازى شود و هزینه هاى زیاد پرداخت گردد. البته تمام چیزهایى که در مسیر پیدایش طلا و الماس قرار گرفته و افرادى که در مسیر شناخته شدن برترین هاى علم و معرفت قرار گرفته اند، هر کدام بهره اى از وجود و لذتى از زیبایى ها برده و مقام و درجه اى از علم و معرفت کسب کرده اند. بنابراین این گونه نیست که همه چیز و همگان فداى تعداد محدودى شده باشد؛ بلکه هر کس در جایگاه خودش و به مقدار تلاشش، نقشى ایفا مى کند و در برابر آن از دستمزدهاى مادى و لذت هاى روحى و معنوى در دنیا و آخرت بهره مند مى شود. این همان تجلى «حکمت» خداوند است که هندسه کلان نظام دنیا را بر آن بنیان نهاده است. البته براساس عدالت خود، هر کس را به اندازه استعداد و امکانات او مورد سؤال قرار مى دهد. تا اینجا با نگاهى کلان از آغاز تا فرجام درباره وضعیت زندگى در دنیا، پاسخى کوتاه مطرح شد و از این راه، اصل وجود غرایز در انسان که – دو چهره زشت و زیبا دارند – توجیه منطقى پیدا کرد. اگر چه بسیارى از انسان ها گرفتار چهره زشت آن شده اند و در این باره نقطه ضعف دارند. اما این هزینه هایى است که باید براى شکل گیرى نظام زندگى دنیا و هدفمندى آن، پرداخته شود. البته با چشم انداز فردى و اجتماعى درباره غریزه جنسى باید گفت، سرکشى این غریزه یا فروکشى آن و یا کنترل آن، هر کدام وابسته به زمینه ها و عواملى است که فاکتورهاى مهم آن، اراده انسان و برنامه ریزى شخصى او از قبیل خواب و خوراک و خیال… است و همچنین وابسته به برنامه ریزى هاى کلان فرهنگى، اجتماعى جامعه مى باشد به گونه اى که بستر هنجارها هر چه بیشتر گسترانیده شود و زمینه هاى ناهنجارى هر چه زودتر برچیده شود.
براى توضیح بیشتر در این باره به چند نکته اشاره مى شود:
۱ – این که «خداوند انسان را از ناحیه غریزه جنسى و دیگر غرایز آسیب پذیر آفریده» تعبیر دقیقى نیست. خداوند انسان را با دو دسته کنش و واکنش نیرومند (معنوى و مادى) آفریده است و این خود انسان است که مى تواند با تکیه بر اراده نیرومندى که خداوند به او داده است، هر یک از آنها را بر دیگرى غلبه دهد و به پیروى یا سرپیچى از هر کدام اقدام کند. بنابراین آسیب پذیرى انسان تابع خواست و اراده او است. آنچه به طور مستقیم به خدا انتساب دارد قرار دادن چنین غریزه نیرومندى در انسان است اما آسیب پذیرى مربوط به خود انسان است.
معناى قدرت و توانمندى نیز همین است که انسان در دو جهت مخالف امکان فعالیت داشته باشد؛ در غیر این صورت قدرت و توانمندى معنا نداشت. از این رو در انتساب کار زیبا به هر کس و اثبات قابلیت و لیاقت براى هر چیز آن گاه معنا دارد که او توانایى بر انجام زشتى و یا قدرت رهایى از انجام کارى را داشته باشید.
۲ – شکل گیرى خوبان و بدان انجام نمى پذیرد مگر با وجود غرایزى هم چون شهوت و غضب که داراى دو چهره خوبى و بدى مى باشند و مى توان گفت؛ چهره زیبایى ها آنگاه آشکارتر مى شود که در کنار زشتى ها قرار گیرد و هنر مردان خدا آن گاه بیشتر جلوه گر مى شود که با سست عنصران و آلودگان به شهوت مقایسه شوند و در برابر حق ستیزان قرار گیرند. از این رو با نگاهى کلان به زندگى انسان ها وجود شهوت و غضب در تجلى زیبایى ها و حتى به فعلیت رساندن خوبان نقش مؤثرى دارد.
۳ – اگر چه زمینه هاى فساد فراوان است و دغدغه آن بسیارى از جوانان را آزرده مى کند. اما باید دانست که خروش شهوت و برافروختگى غضب، در برابر عزم و اراده جوانان و جوان دلان نه تنها قابل فروکشى است؛ بلکه حتى با یک بار ایستادگى در برابر شهوت مى توان خاطره خوش آن تجربه نورانى در زندگى آدمى ماندگار شود به طورى که در صحنه هاى بعدى بسیار آسان تر مى توان بحران ها را پشت سر گذاشت و شاید این تجربه براى خود شما نیز اتفاق افتاده باشد. اسلام، برخلاف مسیحیت به غرایز – به ویژه شهوت جنسى – هرگز دید منفى و پلید انگارانه ندارد. اسلام همه این امور را براساس نظام حکیمانه خلقت، پرفایده و سودمند مى انگارد. آنچه از نظر اسلام مردود است، هدف نهایى قرار گرفتن و لجام گسیختگى شهوات، اسارت انسان در برابر آنها و غفلت از بُعد برین وجود آدمى است. اما استفاده بهنجار و صحیح از غرایز و سمت و سو دادن آن در مسیر رشد و تعالى مورد تأکید اسلام است.
۴ – شهوات و غرایز انسان، از جمله غریزه جنسى، به خوبى کنترل پذیر است. مقصود از کنترل در اینجا نه سرکوب آن، بلکه استفاده صحیح از آن است.
۵ – اختیار انسان از بزرگ ترین موهبت هاى الهى است. و نقش بسیار نیرومندى در رهبرى کنش هاى آدمى دارد. اراده به خوبى قابل تقویت و نیرومند سازى است و با تقویت آن دشوارترین کارها سهل و آسان مى شود. یک جوان در عین نیرومندى در غرایز، از اراده و توان مقاومت بسیار بالایى برخوردار و طهارت نفس و گرایش هاى معنوى در او، بسیار بالا است. خداوند در قرآن مجید از جوانانى چون حضرت یوسف (علیه السلام) و اصحاب کهف، مثال مى آورد که با اراده سترگ خویش، در برابر طوفان سهمگین غرایز و حوادث ایستادگى و بزرگ ترین افتخارات را در تاریخ بشر براى خود ثبت کردند. در تاریخ انقلاب اسلامى نیز، اراده جوانان با ایمانى چون حسین فهمیده ها، زیباترین جلوه تأثیر شگرف اراده و ایمان جوانان را به نمایش گذاشته است.
۶ – امداد الهى؛ خداوند همواره دستگیر و مددکار کسانى است که با جدیت، خواستار پاک زیستن و دورى از گناه هستند: «وَ الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ»؛[۱] «و کسانى که در راه ما کوشیده اند، به یقین راه هاى خود را بر آنان مى نمایانیم و در حقیقت خدا با نیکوکاران است».
قرآن مجید، یکى از علل نجات یوسف از گناه را امداد و عنایت الهى دانسته است. البته این گونه عنایت ها اختصاص به یوسف (علیه السلام) ندارد؛ بلکه هر کس به هر اندازه که در دورى از گناه جدیت داشته و از خداوند در این زمینه استعانت جوید، مورد عنایت او قرار خواهد گرفت. فلسفه اعانت الهى درباره یوسف نیز به عبودیت مخلصانه او بود.[۲]
۷ – امکان توبه و بازگشت؛ درست است که بسیارى از انسان ها در مواردى، به گناه گراییده و در برابر غرایز و هواهاى نفسانى سر تسلیم فرود مى آورند؛ اما در عین حال خداوند باب توبه را به روى بندگان گشوده و راهى قرار داده است که آدمیان، بتوانند زندگى پاک و پیراسته از آلودگى ها را آغاز کنند و آلودگى هاى پیشین را با اشک ندامت و آب مغفرت الهى بشویند و در جهت کمال و سعادت جاودانى گام بردارند.
نتیجه آنکه از طرفى وجود غرایز ضرورى است و از طرف دیگر، راه هاى لازم براى نجات از آلودگى ها نیز فراروى انسان قرار دارد و به عنوان یک اصل در زندگى بشرى مى توان گفت؛ ظرفیت وجودى ما ساخته و پرداخته نمى شود مگر آن که در کنار عقل و قلب، داراى نیروى شهوت و غضب نیز باشیم تا لیاقت راه یابى به بهشت را پیدا کنیم و یا با نگون بختى جهنم را براى خود بسازیم، زیرا بهشت و جهنم ما باید با گذر از این دنیا ساخته شود و شکل بگیرد. از این رو به عنوان یک اصل کلیدى گفته مى شود که «دنیا» محل حدوث و اثبات قابلیت هاست و «آخرت» جایگاه ظهور و ثبات قابلیت هاست. به عبارت دیگر، دنیا بستر «شدن»هاست و آخرت استقرار در «شده»هاست. لذا این گونه نیست که «درجات بهشتى» ما یا «درکات جهنمى» ما از قبل ساخته شده باشد، بلکه باید آن را بسازیم و ساخته شدن آن وابسته به وجود نیروهاى شهوت و غضب در کنار عقل و قلب است.
پرسش و پاسخ ها «راز آفرینش» / مؤلف:حمیدرضا شاکرین
دفتر نشر معارف
پی نوشت ها
[۱] – عنکبوت۲۹، آیه ۹۶ .
[۲] – نگا: یوسف ۱۲، آیه ۷ – ۴۲ .
پاسخ دهید