اگر می توانید اندکی از فضایل امام کاظم (ع) را بیان کنید.
۲۵ رجب، سالروز شهادت مردی از سلسله راستین امامت و هدایت است که کمال عروج انسان را در شکوهی وصفناپذیر در تاریخ پرواپیشگی ماندگار کرد و با رشادتی بینظیر، به استبداد زمانهاش «نه» گفت و تا آنجا پیش رفت که رژیم طاغوتی هارون برای ادامه حیات ننگین خویش، مجبور شد آن مرد خدا را به شهادت برساند؛ چرا که همین «نه»، برای دستگاه خودکامه عباسی بسیار دشوار بود.
نفوذ معنوی، فضیلت بیکران، شخصیت ممتاز و تقوای شگفت، صفات ویژهای بود که در وجود این امام راستین در اوج بود و عباسیان که خود از این صفات بیبهره بودند و این برجستگیها، هر کدام موجب تحقیر شخصیت پوشالی آنها میشد، نمیتوانستند وجود مبارک امام موسی کاظم علیهالسلام را که یکی از نمونههای باارزش جانبازی و ایثار در راه پیشرفت آرمانهای والای اسلامی بود، برتابند. از این رو، این سوره مهر و صبر را به شهادت رساندند.
در کنار پدر
بیست سال از عمر مبارک امام موسی کاظم علیهالسلام در محضر پر فیض پدر بزرگوارش امام صادق علیهالسلام سپری شد. ایشان در این دوران در کنار پدر، مانند ستاره در کنار ماه میدرخشید. آن حضرت در کنار حوزه علمی پدر، به مقامی رسید که خود، مرجع دانشهای گوناگون گردید و اسلام حقیقی را به رهپویان راه رستگاری نشان میداد.
ناخدای کشتی نجات
یکی از یاران امام صادق علیهالسلام میگوید: در خدمت حضرت بودم که فرزندش موسی که کودکی خردسال بود، وارد شد. در این هنگام، امام صادق علیهالسلام فرمود: «شما کشتی هستید و این کودک، ناخدای آن کشتی است.» در این تشبیه زیبا، پیامی ژرف نهفته است؛ یعنی همانگونه که ناخدای کشتی، کشتی را از بیراههها و امواج سهمگین دریا، به راه راست و ساحل نجات هدایت میکند، امام معصوم نیز در میان امت چنین نقشی بر عهده دارد. امام موسی کاظم علیهالسلام در طول سالهای امامت خود، این مسئولیت مهم الهی را به خوبی به انجام رسانید و پیروانش را به ساحل امن و امان الهی هدایت کرد.
منصب الهی
امامت و پیشوایی امت، منصبی الهی است که دارنده آن، سرپرستی امور دینی و دنیوی مردم را بر عهده دارد. این مقام، به دستور خداوند با تعیین و تصریح هر کدام از پیشوایان معصوم به فرد بعدی انتقال مییابد. مُفَضَّل بن عُمَر جُعفی، از بزرگان و دانشمندان شیعه در زمان امام صادق علیهالسلام میگوید: از پیشگاه حضرت درخواست کردم که امام و حجت الهی پس از خود را به من معرفی کند. فرمود: «امام و حجت خدا پس از من، فرزندم موسی است که وارث من و آقای شیعیان است. من، تو و یارانت را به او توصیه میکنم».
فضیلتهای اخلاقی
رسیدگی به محرومان
در سیره درسآموز امام موسی کاظم علیهالسلام ، دلجویی از مستمندان و رسیدگی به وضع محرومان، جایگاه ویژهای داشت. شیخ مفید در این باره مینویسد: «آن حضرت شبانه از نیازمندان و مستمندان دلجویی میکرد و کیسه پول و مواد غذایی را به خانههای آنان میبرد و به صورتی در اختیار ایشان قرار میداد که گاه حتی خودشان هم نمیدانستند این کمکها از کجا میرسد».
امر به معروف
روزی امام کاظم علیهالسلام در بغداد از جلو خانهای میگذشت که صدای ساز و آواز از آن به گوش میرسید. در این میان، کنیزی از خانه بیرون آمد تا خاکروبه را بیرون بریزد. امام به او فرمود: صاحب این خانه آزاد است یا بنده؟ کنیز جواب داد: البته که آزاد است. امام فرمود: راست میگویی! اگر بنده بود، از مولای خود شرم و حیا میکرد.
وقتی کنیز به خانه برگشت، صاحب خانه علت تأخیرش را جویا شد. آنگاه چون سخن حضرت را شنید، پای برهنه در پی امام رفت تا خود را به آن حضرت رساند و پس از عذرخواهی و گریستن فراوان، نزد آن بزرگوار توبه کرد. در تاریخ آمده است که همین شخص، بعدها از افراد زاهد و پارسای زمان خود گردید.
پاسدار دانشگاه جعفری
امام کاظم علیهالسلام پس از شهادت پدر بزرگوارش امام جعفر صادق علیهالسلام ، از برنامههای علمی ایشان پیروی میکرد. سیدبن طاووس در این باره میگوید: «گروه زیادی از یاران و شیعیان خاص امام کاظم علیهالسلام در محضر آن حضرت جمع میشدند و سخنان ارزشمند و پاسخهای آن حضرت به پرسشهای حاضران را یادداشت میکردند.» ابن حَجَر هیثمی، از دانشمندان مشهور اهل سنّت نیز میگوید: «موسی کاظم، وارث دانشهای پدر و دارای فضل و کمال او بود. وی در پرتو گذشت و بردباری شگفتی که در رفتار با مردم نادان از خود نشان داد، «کاظم» لقب یافت و در آن زمان، هیچکس در معارف الهی و دانش و بخشش به رتبه او نمیرسید».
حفظ دوستان خدا
امام موسی کاظم علیهالسلام در مبارزه با توطئههای طاغوتهای زمان خود، از شیوههای خاصی بهره میبرد. یکی از آنها این بود که به علی بن یقطین، از شاگردان مورد اعتماد خویش اجازه داد با عنوان یکی از کارگزاران هارون، خلیفه ستمگر عباسی وارد دستگاه خلافت شود و در مواقع حساس، در حفظ جان دوستان خدا بکوشد. خود علی بن یقطین میگوید: امام کاظم علیهالسلام به من فرمود: «خداوند در دستگاه طاغوت، افرادی دارد که از حریم اولیای خود به وسیله آنها دفاع میکند.» علی بن یقطین، از مدافعان و دوستان خدا بود و اگر چه در ظاهر به عنوان یکی از وزیران هارون در دستگاه خلافت فعالیت میکرد، به دفاع از حقوق شیعیان گرفتار در بند طاغوت عباسی میپرداخت.
سلام بر آن شکنجه دیده
امام کاظم علیهالسلام مدتی طولانی بین هفت تا ده سال در زندانهای مختلف هارون زندانی بود. آخرین بار که حضرت اذیت زندانی شد و در آن دوره آزار فراوانی دید، سِندی بن شاهَک، از خشنترین افراد دستگاه حکومتی هارون، زندانبان بود. زندان سندی، سیاهچالهایی بسیار هولناک، تاریک و وحشتناکی داشت و او در آنجا با پیشوای هفتم شیعیان، عبد صالح زمان، حضرت موسی بن جعفر علیهالسلام بسیار بدرفتاری میکرد. در بخشی از زیارتنامه امام کاظم علیهالسلام ، به آن حضرت چنین سلام میدهیم و درود میفرستیم: «سلام و درود بر آن شکنجهدیده در قعر زندانها و تاریکی گودالها، صاحب ساق پای کوفته شده به وسیله حلقههای زنجیرها».
شهادت مظلومانه
با وجود اینکه امام کاظم علیهالسلام در زندان در سختترین شرایط به سر میبرد، هارونالرشید نتوانست وجود حضرت را تحمل کند. از این رو، تعدادی خرما را با سوزن و نخ زهرآگین ساخت. سپس آنها را به خادم خود داد و به او گفت: این خرماها را به زندان برای موسی بن جعفر ببر و بگو خلیفه از این خرما خورده و مقداری برای شما فرستاده است و شما را سوگند میدهد از این خرما میل کنید. خادم به زندان رفت و از آن خرمای مسموم به امام خوراند. امام کاظم علیهالسلام بر اثر این توطئه مسموم به شهادت رسید.
منبع:پرسمان
پاسخ دهید