او حلقه اتصال نبوت و امامت، نگین درخشان خاندان پیامبر، و صاحب امتیازات و فضایل خاص و مورد توجه و تحسین رسول خدا صلی الله علیه و آله است.

آن حضرت درباره فاطمه علیها السلام فرمود: «فاطمه پاره تن من است. کسی که او را بیازارد، مرا آزار داده».

وقتی اوج کمالات انسانی در شخصیت بی بدیل وی متبلور گردید، پیامبر شخصیت فاطمه را مصداق اکمل و اتم صفات الهی دانست و درباره مقام والایش فرمود: «ان الله یضَبُ یَغَضَبِکَ و یَرضی لرضاکِ؛ به درستی که خداوند به سبب غضب تو، غضب می کند و برای رضای تو، راضی می شود».

مسلمانان دیدند و شنیدند که پیامبر صلی الله علیه و آله چگونه از دخترش سخن می گوید، پس باید بیش از پیش در تکریم وی می کوشیدند و سفارش آن خاتم پیامبران را عملی می ساختند؛ اما با رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله، توصیه هایش کم رنگ شد و توطئه ها یکی، یکی ظاهر گردید و تیرهای بلا از کمان نفاق به حریم ولایت تاختن آغازید. هنوز پیکر رسول خدا صلی الله علیه و آله به خاک سپرده نشده بود که جریان «سقیفه» روی داد و حق علی علیه السلام غصب شد و ابوبکر به خدعه مرتجعان و با رنگ و لعاب مصلحت اندیشی و حفظ قلمرو نبوی، به خلافت رسید. مردم حق را از یاد بردند و دستورهای نبی اکرم صلی الله علیه و آله را کنار زدند و آنچه در دل داشتند، به زبان آوردند و حقوق پیامبر صلی الله علیه و آله را رعایت ننمودند.

 

دانلود متن کامل مقاله، در قالب پی دی اف 

منبع: سخن تاریخ